محمدعلی وکیلی نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی گفت: ما به عنوان جمهوری اسلامی، نه به عنوان حزب اصولگرا یا اصلاح طلب، به عنوان جمهوری اسلامی نان مان در انتخابات خوب است، نه در نتیجه دلخواه. این جریانات سیاسی اگر کمی از این نتیجه دلخواه پا عقب بنشینند، اتفاقات خوبی میافتد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، شبکه خبر در برنامه فی المجلس در برنامهجمعه ۲۰ بهمن میزبان محمدعلی وکیلی نماینده دوره دهم مجلس شورای اسلامی بود.
مقدمه مجری: آقای وکیلی متولد ۱۳۴۶ از شیراز – یاسوج هستند و فکر میکنم تا ده یازده سالگی هم در همان یاسوج بزرگ شدند و بعد جزو نمایندگان اصلاح طلب در مجلس دهم بودند، الان خودشان برای ما بقیه ماجرا را توضیح میدهند این که چرا در مجلس یازدهم کاندید نشدند یا نخواستند که نماینده بشوند، از این جا شروع کنیم برویم سراغ حرفهای بعدی.
وکیلی:این که چرا در مجلس یازدهم ثبت نام نکردم، من البته در پیش ثبت نام اسم نوشتم ولی اعلام هم کردم که این برای مرزبندی با براندازان است عذر میخواهم از یازدهم منظورم دوازدهم بود
سوال: شما نماینده دوره دهم هستید دیگر، پس چرا یازدهم نیامدید؟
وکیلی: یازدهم آمدیم ولی در تهران ما سرنوشت مان شد محکوم به شکست و ...
سوال: درصد خیلی کمی از مردم شرکت کردند، چند درصد بود در دوره قبلی؟
وکیلی: دوره قبلی حدود ۲۰ درصد بود
سوال: تهران زیر ۲۰ درصد بود
وکیلی: بله، البته این خوب نیست برای این که مردم تنها راه شان برای اعمال اراده شان در حوزهی قدرت همین مجلس هست، این واقعیتی است همین مجلس است البته ریاست جمهوری در یک شکل دیگری ولی بهرحال فرض قانون این بوده که این تریبونها تریبون صدای مردم هست وقتی مردم تصمیم میگیرند کم بیایند، معنایش این است که از این تریبون یا ناامید شدند و یا این که صدایی که از این تریبون پژواک پیدا میکند شاید نسبتی با مطالبات شان نداشته و یا ندارد.
سوال: فکر میکنید اصلا مجلس در شرایطی که تایید صلاحیتها خیلی آسانتر و یا درستتر باشد و بهرحال همه نمایندههای مردم تهران هم بتوانند در مجلس باشند، اصلا چه کار مهمی میتواند بکند؟ یعنی میخواهم بگویم که گذشته از همه مسائل تکنیک یا فنی انتخابات، اصلا کاری ازمجلس بر میآید؟
وکیلی: به نظر من بله، بر میآید. من برای این که جواب این فرمایش شما را مردم فهم بیان کنم یک مثالی میزنم، در مجلس دهم که ما بودیم، به دلیل تکثری که در آن وجود داشت، به دلیل مشارکت بالایی که آن مجلس را خلق کرد، طیفی از نمایندهها به نظر من در آن مجلس حضور داشتند که اینها به خواست مردم نزدیک بودند، صدای اینها صدای خیلی آشنایی بود برای مردم، طبقات مختلف مردم با آن طیف از نمایندهها ارتباط میگرفتند، دانشجویان یک جور احساس میکردند در آن مجلس نماینده دارند، اساتید دانشگاهها یک جور احساس میکردند نماینده دارند، آدمهایی که یک کم متفاوت فکر میکردند یک جور فکر میکردند دسترسی دارند دیواری وجود ندارد بهرحال راه دسترسی دارند که بتوانند حرف هایشان را بزنند و شاهد آن هم این بود که مثلا ما با یک پدیدهای به نام ستاره دار شدن دانشجویان روبرو بودیم در دوره خودمان و خیل عظیمی از خانوادهها و دانشجویانی که محروم شده بودند از تحصیل در قالب این ستاره دار شدن میآمدند در مجلس با ما حرف میزدند و ما وقتی میشنیدیم واقعیت را متوجه میشدیم وزیر مربوط را فرا میخواندیم و مسئله را یا با دستگاههای امنیتی و یا با دیگر دستگاهها مینشستیم اینها را حل میکردیم، گاهی نمایندههایی این گروههای معترض و منتقد را میآوردیم و در کمیسیون مربوطه با مسئول مربوطه مواجهه میدادیم و مسئول وقتی میدید که آن ذهنیت عجیبی که برای او شکل گرفته اینها نیست با واقعیت، بنابراین یک تصمیم دیگری میگرفتند. یا یک مثال دیگری بزنم، به نظر من این نحوهی رفتار نمایندگان در مجلس دهم در مجلس یازدهم هیچگاه اتفاق نیفتاد، یا یک مثال دیگری میزنم این طرح صیانت که در مجلس یکدست یازدهم آمد رفت و تصویب شد، که به نظر من طرح بسیار بدی بود و به جای این که مجلس در مسیر گردش آزاد اطلاعات باشد، با این طرح در حقیقت محدودتر کردند دایرهی دسترسی مردم به حوزهی اطلاعات را و یا دسترسی آسان و یکسان را به حوزه اطلاعات، که این شاخص عدالت است بقیه اش حرف است و شعار است، شاخص عدالت خواهی این است که مردم دسترسی آسان و یکسان به اطلاعات داشته باشند، یک عده جماعت با یک ظاهر متفاوت و با یک برچسب خودی بهرهمند باشند از انواع اطلاعات اینها خیل عظیم ملت اینها محروم باشند از اطلاعات به هر دلیلی، به هر بهانهای، این که عدالت نیست، عدالت این است که آحاد مردم هر کسی شهروند ایرانی است، فارغ از این که چطور فکر میکند، چطور میاندیشد، چطور سبک زندگی اش است، مطابق میل ما هست یا نیست، حق او است که بایست دسترسی یکسان داشته باشد به اطلاعات، چه در حوزههای اقتصادی و چه در حوزههای فرهنگی هر چیزی که مربوط است به حوزهی بهبود زندگی مردم. مردم باید دسترسی داشته باشند.
سوال: این که قضیه سالبه به انتفاء موضوع است یعنی این تمام شد.
وکیلی: یعنی چه؟
سوال: بخاطر اینترنت ایلان ماسک
وکیلی: حالا یکی از هشدارهایی که ما به اینها میدادیم، میگفتیم آقا این آب در هاون کوبیدن است، این عرض خود بردن و زحمت دیگران درست کردن است، یکی هم این بود که میگفتیم این کاری که شما میکنید یک دور باطل است فقط پرستیژ کشورداری را پایین میآورید، فقط جوانها را بدبین میکنید، فیلترینگ در دورهی ما هم بنا بود اتفاق بیفتد، مکرر، در قالبهای مختلف، بخصوص وقتی لیبلهای امنیتی هم روی آن میزنند، بعنوان یک ضرورت، مردم از نظر من البته در ۹۸ اشتباه کردند، مشارکت پایین در ۹۸ ...
سوال: در این دوره وضعیت تایید صلاحیتها به نظر شما خیلی برعکس ولنگ و باز نشده؟
وکیلی: اشکال میدانید کجایش است که گرفته است؟
سوال: ما سر قیف را برعکس آن کردیم از ابتدا، بعد وقتی سر قیف را برعکس کردیم بعد دیدیم یک خروجی غیرمطلوب دارد
وکیلی: قطره چکانی
سوال: بعد آمدیم در این خروجی دیدیم این خروجی به مشارکت منجر نمیشود، آمدیم وظایف خودمان را در ارتباط با صلاحیتها کلا زیرسوال بردیم، یک سر قیف این طوری برعکس شده است، ما از اول میگفتیم روح قانون این نحوهی نظارت استصوابی که دارد اعمال میشود این نیست، روح قانون احراز صلاحیت نیست، روح قانون احراز عدم صلاحیت است، وظیفه شورای نگهبان از نظر من احراز عدم صلاحیت، یعنی چه؟ یعنی همه کسانی که میآیند خودشان را عرضه میکنند، در حوزهی اهلیت مثل سن، مدرک، ایرانی الاصل بودن، این شرایط شکلی، که آن میگویند شرایط اهلیت، در این شرایط اهلیت باید احراز بشوند نمیشود کسی ادعا کند که من مثلا دکترا دارم، بعد کاشف بعمل بیاید اینها که رفته زیر پل فلان جا اینها یک کپی دادند دستش و شده ...
وکیلی:خیلی وقتها هم کاشف بعمل نمیآید. این جا باید احراز کنند که این آقا دارای این مدرک تحصیلی اظهار شده است، اما اگر شما در قانون آوردند که باید التزام شما به ولایت فقیه، التزام شما به جمهوری اسلامی، التزام شما به اسلام، باید باشد این معنایش احراز نیست، چون این حوزه صلاحیت است، در حوزهی صلاحیت باید احراز عدم صلاحیت بشود، باید احراز بشود که شما التزام ندارید، وقتی احراز باید بشود که شما صلاحیت ندارید یعنی باید مستند به ادله باشد، حالا این وضع باعث شد که طیف نخبگانی که باید بیایند تا شرایط را برای یک انتخابات رقابتی فراهم بیاورند نیامدند، مواجه شدند با یک جماعتی که ثبت نام کرده ولی خواست رهبری نظام انتخابات مشارکتی و انتخابات رقابتی است؛ بنابراین دستگاههای نظارتی و شورای نگهبان مجبور شدند از همین موجودین که از نظر من موجودین کافی نبود، موجودی موجودی کافی نبود در دوره دوازدهم و نیست، یعنی ما یک مسیر پرآسیب و پرچالشی را طی کردیم در نتیجه گیر کردیم، به نظر من. اما در نتیجه به هر دلیلی دارند با تسامح زیادی برخورد میکنند من میگویم این تسامح را این طوری به کار بگیرید، مشرب تان را باید اصلاح کنید. شما پلتفرم احراز صلاحیت را تبدیل کنید به احراز عدم صلاحیت، همه چیز حل میشود. ما یک گام میرویم به طرف انتخابات خوب، اگر قرار باشد تفاوت مجلس دهم را که باز مورد انتقاد بود با مجلس یازدهم یکدست انقلابی برای شما بیان کنم مردم فرق آمدن و نیامدن را متوجه میشوند، مجلس دهم محصول یک انتخابات مشارکتی بود، در سال ۹۸ بحث بنزین و تغییر قیمت بنزین یکی از بحثهای جاری مجلس و دولت شد، بحثهای زیادی درگرفت، من و آقای علی مطهری یک پیشنهادی داشتیم پیشنهاد ما این بود.
سوال: الان اگر بنزین و گازوئیل و گاز را به قیمتهای بین المللی حساب کنیم میشود ماهی چند میلیون؟
وکیلی: باید به هر نفر اینها ماهی ۴ میلیون بدهیم، ما گفتیم به جای این که به پلاک ما سهمیه بنزین بدهیم، به فرد سهمیه بدهید، پیشنهاد ما این بود که به هر نفر ۱۵ لیتر بنزین سه هزار تومانی بدهید روزانه، هر کس مازاد بر این مصرف دارد قیمت ده هزار تومان از او بگیرید، به این معنا بود که اگر خانوادهی ۵ نفره سهمیهی بنزینش میآید در کارتش در انتهای ماه، میشود ۷۵ لیتر بنزین سهمیهای، این ۷۵ لیتر اگر مصرف میکرد که کرد، اگر مصرف نمیکرد به هر دلیلی یا ماشین ندارد، یا ترجیح میدهد از وسایل عمومی استفاده کند تا این صرفه جویی برای او بماند، این برای او میماند، من مثلا مصرفم بیش از این است، خودم ماشین دارم، خانمم ماشین دارد، بچه ام ماشین دارد، احتمالا دو تا ماشین دیگر هم در پارکینگ ذخیره داریم، مثال میگویم، ماشین مخصوص دور دور کردن و اینها، خانواده این طوری که معنایش این است که به این ۱۵ لیتر مصرف یک روز آن است پس مازاد مصرف دارد، خب این باید هزینه مازاد مصرفش را بدهد، این که بدهد، دولت موظف بود مازاد مصرف را از مصرف کننده بگیرد بدهد به آن کسی که مصرف نمیکند، این یعنی عدالت، ما یک دفعه دیدیم که ...
سوال: البته قیمتهایی که دکتر وکیلی دارند میگویند برای هفت هشت سال پیش است الان باید چند برابر بشود.
وکیلی: بله من برای سال ۹۸ را عرض میکنم، جالب این است که این سناریوی ما در صحن غیر علنی رای آورد، بنابراین ما به دولت اعلام کردیم که موضع مجلس بعنوان نمایندگان ملت این پیشنهاد است. ما وزیر کشور دولت هم گروه خودمان را و هم خط خودمان را برای آن برخوردهای سال ۹۸ آبان ماه، آوردیم به مجلس؛ و طرح استیضاح او را آوردیم، در حالی که به ما خرده میگرفتند میگفتند این هم خط شما است. میگفتیم ولی این جا خط مردم است این اتفاقات در مسیر خط مردم نیست، این مثالها را میزنم برای این که مردم متوجه بشوند که نیامدن شان چه خسارتی است برای خودشان، چه زمانی ما گرفتار رمز و راز و رمزآلود کردن همه چیز میشویم؟ وقتی که ساختارها شفاف نباشد، در کنجی از تاریکی آدمها در پچ پچ و تصمیمات در گوشی یک تصمیمات حیاتی میگیرند اینها برای سرنوشت؛ شفاف بشود.
سوال: به نظر شما در مجلس دهم که بودید چه کار مهمی باید میشد که نشد؟
وکیلی: اولا خیلی کارها نشد به نظر من
سوال: مهمترین آنها به نظر شما چه بود؟
وکیلی: یکی از مهمترین آنهاای نبود که ما معتقد بودیم که بودجهی شرکتهای دولتی همه باید بیاید در جدول بودجه، ضمن این که از یک سبدهای من در آوردی در بودجه جلوگیری هم کردیم، همین الان من میبینم که هر هفته است یا نمیدانم هفتگی است یا چطور است؟ که هرزگاه یک گزارشی میگیرند از این سامانههای مجوزها، که این سامانهها الان در چه وضعیتی هستند، بعد مطابق این گزارشهایی که خیلی هم خوب است اتفاقا جزء کارهای خوب تلویزیون است که این را با دقت پیگیر میشود.
سوال: بچههای بی انضباط را معرفی میکنند از داخل وزارتخانه ها.
وکیلی: بله، بعد کاشف بعمل میآید که ما داریم بازی میکنیم یعنی ما آن عزمی، من یک بار رفتم خدمت آقای جهانگیری در ابتدای دولت دوم آقای روحانی، گفتم من اگر جای شما و دولت دوم آقای روحانی باشم میآیم یک کار میکنم، ماموریت را میگذارم در این ۴ سال رسیدن به دولت الکترونیک و الکترونیکی کردن دولت.
سوال: در مجلس دهم گفتید
وکیلی: در ابتدای تشکیل دولت در سال ۹۶ در دولت دهم، بعد که اقای رئیسی آمدند در یک جلسهای در یک دورهای که ایشان منتخب بود ولی هنوز ننشسته بود، من خدمت ایشان رسیدیم با یک جمعی من خدمت ایشان همین را عرض کردم، عرض کردم من این را در دولت دهم عرض کردم اگر شما بنا باشد یک برگ برنده بعنوان کارنامه بگذارید روی میز ملت چه برگی است؟ از این هزاران انتظاری که از شما هست برگ رساندن الکترونیکی کردن دولت، الکترونیکی کردن دولت یعنی حذف امضاهای طلایی، الکترونیکی کردن دولت یعنی تمکین به این الزامات در حوزهی شفافیت، الکترونیکی کردن دولت یعنی تمکین به چرخش آزاد اطلاعات، الکترونیکی کردن دولت یعنی فراهم آوردن زمینهی دسترسی آسان و یکسان آحاد مردم به اطلاعات، الکترونیکی کردن دولت هست که از دل آن در میآید که این پولهای قلمبهای که ناگهان میآید از یک جایی که شما نمیدانید کجا است، مثل سیل بازار سکه را یک دفعه هیجانی میکند، بازار دلار را هیجانی میکند بازار مسکن را هیجانی میکند، شوکی وارد میکند به هر جایی که ... بعد هم پشتش میگردد که این پولها کجاست؟ چه کسانی پشت این پولها هستند. من این پولهایی که قلمبهای هست و معلوم نیست منشا آن، اسم اینها را میگویم این پول کثیف است، در اقتصاد هم میگویند پول کثیف، ولی یک تعریفهای خیلی فنی و پیچیده از اینها دارند، پول کثیف یعنی این، پول کثیف در انتخابات خودش را نشان میدهد در حوزه هنر که جنابعالی تشریف دارید خودش را نشان میدهد در حوزههای مختلف اینها میرود و ساحت مبارزه را ساحت کثیفی میکند و از آن رقابت شیرین عادلانه خارجش میکند، و در حوزهی اقتصاد هم این نظام طبقاتی را شکل میدهد، این نظام طبقاتی وحشتناک را که الان شاهد هستیم شکل میدهد.
سوال: و این از آن ضرورتهایی است که دارد ضرورت آن بیشتر هم میشود.
وکیلی: بله یعنی شما در عصر هوش مصنوعی که ما ظرف چند سال، الان هم داریم نزدیک میشویم به نسلی که نسل هوش مصنوعی است یعنی نسل هوش مصنوعی دارد میآید در بازار مطالبه گری، ما از نسل ... من یک زمانی میگفتم بابا نسل اول که زحمت خودتان را کشیدید مأجور هم باشید جایتان را بدهید به نتیجه هایتان که نسل فناوریهای نوین هستند، اینها به دلیل این که نسل فناوریهای نوین هستند ممکن است راه آرزوهای شما را میانبر برآورده کنند، این کار را نکردیم، همچنان اصرار داریم که این نسل پیشکسوت اول در سنین بالای ۸۰ همچنان در مصادر امور باشند خوردیم به یک نسلی تحت عنوان نسل هوش مصنوعی، این نسل هوش مصنوعی دیگر سطح مطالباتش، جنسش، کیفیت آن، مختصات آن، از این جنس ... ما تا حالا میگفتیم بابا این دهه هشتادیها، این نسل ضدیها اینها جنس مطالبات شان چقدر جنس متفاوتی است، چقدر در آن هم انرژی هست، هم طغیان در آن است، ولی نمیدانیم که بابا این نسل هوش مصنوعی نسل ام پی تری که بیاید که دارد میآید سطح مطالبات این خیلی خیلی متفاوت است با آنچه که ما فکر میکردیم، من یک زمانی میگفتم نسل اول که زحمت خود را کشیدید، مأجور هم باشید، جای خود را به نتیجههای خود بدهید که نسل فناوریهای نوین هستند. اینها به دلیل این که نسل فناوریهای نوین هستند ممکن است راه آرزوهای شما را میانبر برآورده کنند، درست؟ این کار را نکردیم، همچنان اصرار داریم که این نسل پیشکسوت اول در سنین بالای ۸۰ همچنان در مصادر امور باشند. خوردیم به نسلی تحت عنوان هوش مصنوعی، این نسل هوش مصنوعی دیگر سطح مطالباتش، جنس آن، کیفیت آن، مختصات آن، ما تا حالا میگفتیم این دهه ۸۰، این نسل ضدی ها، جنس مطالباتشان چقدر جنس متفاوتی است، چقدر در آن هم انرژی است هم طغیان است، ولی نمیدانیم این نسل هوش مصنوعی، نسل ام پی تری که بیاید، که دارد میآید، این سطح مطالباتش خیلی خیلی متفاوت است با آن چه فکر میکردیم.
سؤال:مجلس دوازدهم باید در درست کردن دولت الکترونیک در صدر ضرورتهای مملکت قرار دهد.
وکیلی: حتماً، یعنی مجلس دهم به نظر من، بیشترین استیضاح، بیشترین نظارت در این حوزه باید کند. یعنی معیار بگذارد بر این که کدام حوزه تن داده به حوزه هوشمندسازی اقتصاد. یک مثال میآورم؛ اگر ما در پلتفرمهای شفافیت بودیم، به نظر شما پروندهای مثل چای دبش میآمد روی میز ملت ناگهان؟ یا مشابه آن که یا آمده یا میآید؟
سؤال: یک کم هم درباره آن کاری که شد در مجلس دهم مهمترین کاری که به نظرتان شد و به نتیجه رسید چه بود؟
وکیلی: یکی طرح ممنوعیت به کارگیری بازنشستهها بود که یک طرح مردمی بود، اجمالاً البته، ممکن است در مصادیق درست انجام نشده باشد ولی در طرح این که با این همه نسل جوانی که ما داریم پشت درها ماندند همچنان یک تعداد بازنشسته به بهانههای مختلف تمدید کنند و این جایگاهها را رها نکنند. ولی خیل عظیم بیکاران آن پشت باشند، این طرح، طرح خوبی بود. در مجلس دهم در کمیسیون تلفیق که من هم عضو بودم تعدادی از دوستان اصولگرای ما یک طرح آوردند تحت عنوان این که حقوق بالای...، برای جلوگیری از حقوقهای نجومی ما یک مصوبه گذراندیم تحت عنوان سقف گذاشتن برای حقوق مدیران. در آن زمان در سال ۹۷ گفتیم سقف حقوق مدیران ۱۲ میلیون بیشتر نخواهد بود، کسی حق ندارد بیش از ۱۲ میلیون دریافتی داشته باشد یک تعدادی از دوستان در همان سال آمدند، یک طرح آوردند گفتند که کسانی که حقوق تا ۱۲ میلیون تومان میگیرد ولو بخشهای تخصصی، مثلاً کسی خلبان است، یا کسی مهندس است حوزههای های تک است، یک کسی دارای یک حساسیت بالای شغلی است که ما میگفتیم مدیران نباید حقوق نجومی بگیرند ولی این حوزههای تخصصی را اگر سقف برایش گذاشتید، کشورهای همسایه اولین پایگاه مهاجرتی شان میشود، نکنید، هول ندهیم اینها بروند. بگذارید مشوق برای اینها وجود داشته باشد که اینها بایستند کار با کیفیت انجام دهند. حیف من و... ما کشور را ندهیم دست یک مشت آدم کارنابلد و حیف منابعش کنیم، بگذارید این آدمهای نخبه بمانند در کشور با همین جاذبه حقوق ها. اینها آمدند گفتند نه، همه حقوقها نبایست از این سقف بالا برود. مالیات پلکانی وضع کردند بر این حقوق ها، بعد گفتند این پایینیها ما باید این حقوق پایینیها را بیاوریم بالا، معافش کنیم از مالیات، ولی مالیات را یک سقف بزنیم، اجازه رشد به آن ندهیم و تنبیهش هم کنیم. آن جا یک نطقی کردم، عرض کردم در کمیسیون تلفیق، گفتم این عین تفکر کمونیستی است. اصلاح طلب و اصولگرا هم در آن طرح بودند؛ چون نام عدالت گرفته بود و تلویزیون خواه هم بود و فکر میکنند مثلاً کارهای پوپولیستی را. من همان جا عرض کردم این یک ایده کمونیستی است. شما این جامعه را چمن فرض نکنید، بگذارید تفاوتها به رسمیت شناخته شود. جلوی رانت را بگیرید. اجازه دهید آن که پایین است، زمینه رشدش فراهم شود. در نتیجه این طرح که بعداً در مجلس یازدهم متأسفانه تصویب شد، به کرات در شرکتهای تخصصی اطلاع دارم در هلدینگ ها، راننده که آدم محترم و زحمتکشی است؛ حقوق دریافتی اش از آن مهندسی که سالها در شریف درس خوانده و زحمت کشیده و کار بلد آن حوزه تخصصی اوست، همه اینها عده و عده هستند در خدمت او که کارش را به درستی، او حقوقش از رانندگی کمتر است. ما تکلیف را گاهی به نام این؛ با جعل این عناوین ارزشی برعکس میکنیم، یعنی اگر فهم درستی از مفاهیم نداشته باشیم میافتیم در یک قانون گذاریهای ضد توسعه، بنابراین به نظرم الآن هم در مجلس دوازدهم یکی از کارهایی که در اولویت شان است، نظام یکسان سازی درآمد و حقوق بازنشسته هاست. این که ما یک تفاوتی بین بازنشستههای لشکری و کشوری وجود دارد. بسیار بسیار کار نابجایی است. ما به هر دلیلی الآن که باهم صحبت میکیم گرفتار ناترازیهای زیادی هستیم. ما ناترازی در بودجه ریزی ما وجود دارد. یعنی هر بودجهای که میبندیم یک کسری بودجه عجیب و غریبی در دل خود هست که تبدیل میشود به تورم و دودش به چشم ملت میرود. بعد نمایندهها برای شورا راه انداختن و برای این که رضایت موکلین را به وجود بیاورند، تکالیف بدون این که منبع درآمدش را تعیین کرده باشند میگذارند در بودجه ولی غافل از این که همین بودجه با کسری، تبدیل میشد به پول بی پشتوانه در نهایت و بعد تبدیل میشود به تورم در چشم ملت. ما گرفتار ناترازی در آب هستیم. ما گرفتار ناترازی در حوزههای انرژی هستیم. ما گرفتار در ناترازی در نظام بانکی مان هستیم. ما گرفتار ناترازیهای بسیار بسیار زیادی هستیم. مهمترین وظیفه مجلس دوازدهم که بسیار بسیار وظیفه سختی است. عین این است که بدون شومنی اگر یک عده آدم عاقل بیایند در این مجلس و یک عده آدم توسعه گرا بیایند در این مجلس، باید کمک کنند که ما از این حجم ناترازیها بیرون بیاییم، و الا کمر مملکت زیر بار این ناترازیها میشکند. الآن شوربختانه ناترازی ها... ما تا حالا گرفتار... ناترازیها محصول یک دولت نیست؛ چون فرایندی است. یعنی ما مثلاً آب امروز به اینجا رسیدیم مال این دولت و آن دولت (نیست) مال یک فرایند است، انرژی هم همین طور. ما کلنگی شده منابع دارایی مان، نوسازی باید شود منابع سرمایهای مان. ما در جنب این کلنگی شدن منابع سرمایهای و دارایی مان، همیشه یک برگ برنده داشتیم، من چند مقاله نوشتم پیرامون این. در گذشته این طور مینوشتم؛ میگفتم ما یک ارزش افزوده داریم برای منابع انسانی. این ارزش افزوده؛ برگ برندهای است که این کلنگی شدن منابع سرمایه و دارایی را جبران میکند. ولی من الآن بایست با آه و افسوس بگویم که هر چه نگاه میکنم به صحنه، میبینم منابع سرمایهای مان هم دارد کلنگی میشود.
سؤال: خودتان چند تا بچه دارید؟ بزرگتر چند سال دارد؟
وکیلی: سه بچه دارم، بزرگتر ۲۹ ساله است.
سؤال: پسر است؟
وکیلی: بله.
سؤال:هر سه تا پسر هستند یا دختر هم دارید؟
وکیلی: دو پسر، یک دختر.
سؤال: اینها از همانهایی هستند که اگر ما کار را به درستی و به موقع انجام ندهیم، خود منابع انسانی هم فرسوده میشود.
وکیلی: بله، همین طور است، بی تردید، منابع انسانی فرسوده میشود. فرسودگی منابع انسانی میدانی فقط حوزههای سلامت روان فقط نیست، یک بخشی مال به اصطلاح بی اهتمامی است. ما اگر اهتمام نکردیم، توجه نکردیم، این بی توجهی باعث میشود که شخصی سازی شود، یعنی بخش نخبگی جامعه ترجیح بدهند که بی تفاوت شوند. نسبت به سرنوشت کشورشان. بی تفاوت شوند.
مجری:باید جزیرهای زندگی کنند.
وکیلی:تا بروند اینها هر کسی سهمش را جدا کند، هر کسی در چاردیواری خودش، این محصور کردن منابع انسانی در چاردیواری ها، که حالا یک جمع اصلاح طلب باشند تحت عنوان این که خیلی شما اصلاح طلب هستید، آن؛ اصولگرایی، فلانی، آن نمیدانم، اسم گذاری کنیم یک بخشی، یک بخشی از جامعه را در بازی نیاوریم. الآن هم که دغدغه مشارکت داریم، من همیشه عرض کردم؛ گفتم مشارکت سیاسی تابعی است از مشارکت اقتصادی، اگر مردم را در اقتصاد مشارکت دادیم، در سیاست مشارکت میکنند. رهبری در این دیدار چند روز پیش از این دستاوردهای حوزههای اختراعات و دانش بنیان جملهای که خیلی جای تأمل دارد، مسئول مربوطه گزارش میدهد که ما جای توتال این دستاورد را داشتیم، ما شدیم جایگزین توتال و این دستاورد را داشتیم. بعد رهبری به صرافت سؤال میکند که شما یعنی که؟ میگوید ستاد اجرایی. رهبری میگوید پس کو بخش خصوصی؟ آن مسئول با خودشیرینی میگوید ستاد اجرایی کار را میدهد به بخش خصوصی و غیره. رهبری که تازه متهم به این که ستاد اجرایی مرتبط است با خود ایشان، خودش تذکر میدهد ستاد اجرایی بخش خصوصی نیست و نباید این کار را کند. بخش خصوصی جایش کجاست؟ ما دست مردم را همه جا کوتاه کنیم با آن رقابت کنیم، هر صنفی شکل میگیرد با آن مخالفت کنیم، انتخابات که فقط انتخابات مجلس نیست.
سؤال: همین سه چهار روز پیش هم گفتم معنی ندارد که ما سهام کارخانه را واگذار میکنیم به مردم بعد مدیریتش را دولت خود میگرداند.
وکیلی: اسمی مردم در سهام، ساختار بورس را طوری کردیم که شما هیچ گاه صاحب سیت مدیریتی نشوی. همچنان سیت مدیریتی در اختیار...، الآن سهام عدالت به نام مردم است، این سهام عدالت یعنی حوزه مشارکت مردم در اقتصاد، اما سهام عدالت در بنگاههای مختلفی وقتی بنگاهها را بر میشمرند، به خصوص در حوزههای نفتی و پتروشیمی، اما تمامش را در بیاورید سیت مدیریتی در اختیار دولت است. یعنی چه؟ این چه بازی بخش خصوصی است؟ اگر قرار شد که ما نفع ملت را در مشارکت ملت ببینیم و منابع ملی در گروی مشارکت باشد که هست، که خواهم گفت چرا هست؟ آن موقع مشارکت فقط انتخابات مجلس و ریاست جمهوری نیست. تجلی اصلی اش این است که مردم بایست در حوزه زندگی اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی شان، سهم داشته باشند. من، چون خیلی به درازا کشید چند جمله میگویم؛ شخصاً معتقدم انتخاب مهم است، آدمی به انتخابش ارزش گذاری میشود. ما در زندگی پیروز و شکست خورده انتخاب هایمان هستیم؛ کیفیت انتخابمان. اگر قیمت انتخاب را رعایت کنیم پیروزیم، انتخاب در شغل، رشته، همسر، رفیق، حاکم، همکار، هم صحبت، کتاب؛ انتخابهای ماست که به ما ارزش میدهد و ما با انتخاب هایمان قیمت گذاری میشویم. فرهنگ انتخاب گری ما باید فرهنگ حساسی شود. ما انتخاب هایمان را گاهی خیلی کم قیمتش میکنیم، خیلی سهل انگارانه به انتخابمان نگاه میکنیم. انتخاب اگر مهم شد، منتخب؛ مهم میشود. انتخاب آسان شود، منتخب میخواهد رئیس جمهور شود، نماینده مجلس یا خبرگان شود، بی اهمیت میشود. انتخاب را مردم یاد بگیرند فارغ از این که میخواهند چه انتخابی کنند. برای انتخاب مان؛ یکایکمان قیمت قائل شویم. ۲- حاکمان به رغم این که میدانند انتخاب خوب یعنی انتخاب رقابتی، ولی یک دغدغهای آنها را از انتخاب خوب تبدیل کرده به، یعنی انتخاب بد را جایگزین انتخاب خوب میکنند و آن نتیجه دلخواه است. در معادله بین نتیجه دلخواه که ضرورتاً تابع انتخاب بد است، از نظر آن که نتیجه دلخواه را برای خود تعریف میکند؛ و یا انتخاب خوب ولی نتیجه غیردلخواه، همیشه در مسیر منافع ملی ما، انتخاب خوب نتیجه دار بوده است. ما در سال ۷۶ بعد از دادگاه میکونوس اروپاییها تصمیم گرفتند سفرای خود را فرابخوانند، کشور رفت در فریز روابط خارجی، یک انتخابات خوب ولی نتیجه غیرمنتظره و غیردلخواه، باز زمین بازی را تغییر داد به نفع جمهوری اسلامی. انتخابات از نظر من بهترین فرصت در هنگام بن بست ها؛ بهترین فرصت است برای تغییر زمین بازی به نفع منافع ملی، یکی در ۷۶ بود. اگر کسانی آن موقع یادشان باشد میدانند چه وضعی پیدا کرده بودیم و چه آبی بر آتشی که در گرفته بود. در حتی ۸۴ فضای کشور سیاست زده شده بود، بنابراین مردم دوباره یک بار دیگر میرفتند در فضای بدبینی. ۸۴ به نام عدالت، حالا چه شد بعد آن، کاری به آن ندارم، در جای خود قابل بحث است، ولی به هر حال یک گفتمان عدالتخواهی در ۸۴ آمد زمین بازی را تغییر داد به نفع جمهوری اسلامی، بعد از ۸۴ در نتیجه قطعنامههای پی در پی علیه ما به نام برجام در شورای امنیت و تورم از دست همه در رفت در سال ۹۰ و ۹۱؛ حتماً خیلیها یادشان است که ثانیهای این نوسانات التهاب ایجاد میکرد. انتخابات ۹۲ زمین بازی را به نفع جمهوری اسلامی تغییر داد. ما به عنوان جمهوری اسلامی، نه به عنوان حزب اصولگرا یا اصلاح طلب، به عنوان جمهوری اسلامی نان مان در انتخابات خوب بوده، نه در نتیجه دلخواه. این جریانات سیاسی اگر کمی از این نتیجه دلخواه پا عقب بنشینند، اتفاقات خوب اتفاق میافتد، چون تمکین میکنند به لوازم انتخابات خوب. ما الآن تمکین به لوازم انتخابات خوب نمیکنیم و انتظار داریم انتخابات خوب هم رخ دهد.
مجری: این فرمایش آخر آقای وکیلی به نظرم از آن جمله هاست که باید به طلا بنویسند که انتخابات تان؛ خود شما را ارتقاء میدهد، انتخاب کننده از انتخاب شونده بیشتر اهمیت دارد و انتخاب شما، خود شما را میسازد.