روز فرهنگ عمومی در تقویم ایرانی ۱۴ آبان ماه هر سال است، نامگذاری یک روز خاص برای این مناسبت، نشان از اهمیت آن و لزوم تعیین اهداف و سیاستگذاریهای کلی و کلان دارد.
فرهنگ عمومی عناصری از فرهنگ را شامل میشود که اثرات آن همهگیر باشد و بیشتر مردم یک جامعه در چگونگی آن نقش داشته باشند و در سبکهای رفتار عمومی افراد جامعه یا عرف و عادات و رسوم و زبان آن جامعه ریشه دارد و اغلب ابعاد زندگی مردم را دربرمی گیرد و مردم نسبت به آنها حساسیت دارند.
تاریخ روز فرهنگ عمومی
شورای فرهنگ عمومی ۱۴ آبانماه را در تقویم ایرانی به نام روز فرهنگ عمومی نامگذاری کرد.
فرهنگ چیست؟
فرهنگ مجموعه پیچیدهای از دانشها، باورها، هنرها، قوانین، اخلاقیات، عادات و هرچه که فرد به عنوان عضوی از جامعه خویش فرامیگیرد، تعریف میشود.
هر منطقه از هر کشوری میتواند فرهنگ متفاوتی با دیگر مناطق آن کشور داشته باشد.
فرهنگ به وسیلهٔ آموزش، به نسل بعدی منتقل میشود؛ همچنین فرهنگ راهکارهای شایع در یک جامعه است برای رفع هرگونه نیاز واقعی یا غیر واقعی.
فرهنگ، راه مشترک زندگی، اندیشه و کنش انسان در یک جامعه است.
فرهنگ شامل هنر، ادبیات، علم، آفرینشها، فلسفه و دین است.
فرهنگ تعیین کننده چگونگی تفکر و احساس اعضای جامعه است
۱۴ آبان؛ روز فرهنگ عمومی
فرهنگ عمومی به معنای فرهنگ غالب و گستردهای است که در میان عموم جامعه رواج و رسوخ دارد و حوزهای از عقاید، ارزشها، جلوههای احساسی و هنجارهاست که اجبار اجتماعی غیر رسمی از آن حمایت میکند و فراتر از گروهها و اقشار خاص در کلیت جامعه مورد قبول است.
نامگذاری روز فرهنگ عمومی
روابط عمومی دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی اعلام کرد در چهارصد و شصت و ششمین جلسه این شورا در سال ۱۳۸۷، روز ۱۴ آبان که مصادف با تصویب آئیننامه شورای فرهنگ عمومی است، به نام روز فرهنگ عمومی مصوب شد.
ویژگیها و شاخصههای فرهنگ عمومی
۱. فرهنگ عمومی دارای دو جهت «عینی» و «اعتباری» است که می بایست هر دو را مدنظر داشت.
هیچ کس بهتر از مقام معظم رهبری، این دو بعد فرهنگ عمومی را تبیین نکرده اند.
از نظر ایشان فرهنگ عمومی دو بخش دارد: یک بخش آن ظاهری و بارز مثل: شکل لباس و شکل معماری است که تأثیر خاصی بر روی ذهنیات و خلقیات و منش و تربیت افراد دارد و بخش دیگرش مربوط به امور نامحسوس مثل اخلاقیات فردی و اجتماعی مردم، وقتشناسی، وجدان کاری، مهمان دوستی و احترام به بزرگترهاست.
۲. فرهنگ عمومی حوزه ای از نظام فرهنگی جامعه است که پشتوانه آن اجبار قانونی و رسمی نیست، بلکه تداوم آن در گرو اجبار اجتماعی اعمال شده از سوی آحاد جامعه و تشکلها و سازمانهای غیردولتی (غیررسمی) است. برخلاف حوزه فرهنگ رسمی که در نهایت، اجبار فیزیکی از آن حمایت می کند، حوزه فرهنگ عمومی عمدتاً بر پذیرش و اقناع استوار است و عدم پایبندی به آن مجازات، به معنای حقوقی کلمه، را در پی ندارد.
به عبارت دیگر مفهوم فرهنگ عمومی در تقابل مردم ـ دولت مفهوم پیدا می کند.
۳. فرهنگ عمومی مؤلفههایی از فرهنگ است که تأثیرات آن عام و فراگیر میباشد و عامه مردم در کیفیت آن نقش دارند و از شیوه رفتارهای عمومی مردم یا عرف و عادات و رسوم و زبان ساخته می شود و یا تأثیر مشهود میپذیرد و عموم جنبه ها و عرصه ها و زندگی مردم را تحت تأثیر قرار می دهد و عموم مردم نسبت به آنها حساسیت و شناخت دارند.
۴. فرهنگ عمومی، سازندگان و عاملان خاص خودش را دارد که بر بخشی از آنها دولت نظارت می کند. نزدیک شدن به فرهنگ عمومی و اصلاح آن از طریق بخشنامه میسر نیست.
۵. فرهنگ عمومی مانند کل نظام فرهنگی و فرهنگ، در چهار وجه ظاهر می شود: درونی، روانی، نمادی، نهادی و آثار.
از این رو می توان رگه های فرهنگ عمومی را در همه این جلوه ها یافت. فرهنگ عمومی، در کنار فرهنگ رسمی، در همه حوزه های زندگی اجتماعی، خانواده، حکومت، اقتصاد و آموزش و پرورش و نظایر اینها حضور دارد. از این رو نمیتوان آن را به حوزه مشخصی محدود ساخت.
ضرورت اصلاح فرهنگ عمومی:
دست کم به سه دلیل اصلاح فرهنگ عمومی ضروری است:
نخست آنکه: نسلهای تازه هر ملت باید راه و رسم زندگی را فرا گیرند و این امر از طریق «انتقال» فرهنگ رخ میدهد. انتقال فرهنگ جریانی است که طی آن نسل جدید با شیوه زندگی نسل قدیم آشنا میشود و چگونگی زندگی کردن به شیوه آنان را میآموزد.
دوم آنکه: انتظار پذیرش بی، چون و چرای تجربه گذشتگان توسط نسلهای جدید، خارج از طبیعت آدمی است چگونه، چون و چرا کردن، پدیدهای را با خود دارد که نقد و بررسی یا «ارزیابی» نامیده میشود.
پس میتوان گفت: فرهنگ عمومی هر ملتی همواره در معرض ارزیابی نسلهای تازه است و در این جریان نقد و بررسی، کاستیها و راستیها رخ مینمایانند.
سوم آنکه: مسائل و نیازهای زندگی، اموری متغیر هستند و پاسخگویی به آنها ضرورت دارد.
تلاش برای پاسخ گویی به نیازهای تازه و در عین حال رفع کاستیهای برملا شده در جریان ارزیابی فرهنگ، به ایجاد شیوههای زندگی یا فرهنگ عمومی منجر میشود و جریان ایجاد یا توسعه فرهنگ زمانی میتواند یک جریان اصلاح گرا یا کمال بخش باشد که شناخت درست و ارزیابی دقیق، بنیادهای آن را تشکیل داده باشند.
بیشتر بخوانید:روز تشکلها و مشارکتهای اجتماعی گرامی باد
اصول اصلاح فرهنگ عمومی:
در اصلاح فرهنگ عمومی میبایست نکات زیر را در نظر داشت و به کار بست:
۱. تغییر در باورها و دیدگاههای مردم و مسئولان نسبت به اصلاح فرهنگی به این صورت که اصلاح فرهنگ عمومی امری پیچیده، تدریجی، کم جلوه و پنهانی و همگانی است.
۲. دخالت دادن مردم برای تغییر.
۳. توجه و اهمیت به قدرت فرهنگ در جریان تحول و تکامل جامعه.
۴. ادراک و احساس ایجاد تغییر در فرهنگ عمومی جامعه به شکل سیستماتیک و منظم.
۵. در نظر گرفتن باورهای اصیل مذهبی و ملی مردم جامعه به عنوان پایههای بنیادین برای تغییر.
منابع: ایمنا، بخش فرهنگ و هنر بیتوته