محققان با ارسال شوک الکتریکی به حیوانات درک ما از سازوکارهای عاطفی را تغییر دادند که می تواند به نوبه خود اختلالات را درمان کند.
مطالعه احساسات در حیوانات مدتهاست که با تحقیقات محدودی که عمدتاً بر "ترس" در موشها متمرکز شده است، مساله برانگیز تلقی میشود. با این حال، از دهه ۲۰۱۰، به طور فزایندهای در مقالات علمی گزارش شده است که حتی خرچنگها و مگسها نیز ممکن است عملکردهای مغزی شبیه به احساسات را با تمرکز بر چندین ویژگی رفتارشان، مانند پایداری و ظرفیت، داشته باشند.
یک تیم تحقیقاتی بین المللی از ژاپن و ایالات متحده آمریکا، این احتمال را آشکار کردند که کرم گرد «سی. الگانس» (Caenorhabditis elegans) دارای "احساسات" است. محققان از کرمها برای تجزیه و تحلیل دقیق عملکردهای اساسی مانند ادراک، حافظه و حتی تصمیم گیری در سطوح سلولی و ژنتیکی استفاده میکنند.
محققان در ابتدا کشف کردند که وقتی کرمها تحت تحریک جریان متناوب قرار میگیرند، با سرعت غیرمنتظرهای شروع به حرکت میکنند. محققان همچنین دریافتند که این پاسخ "دویدن" به مدت ۱-۲ دقیقه حتی پس از پایان تحریک الکتریکی برای چند ثانیه ادامه دارد. در حیوانات به طور کلی، هنگامی که یک محرک متوقف میشود، پاسخ به آن محرک معمولاً بلافاصله متوقف میشود. بنابراین، واکنش "ادامه دویدن حتی پس از توقف محرک" استثنایی است.
این نتایج ممکن است نشان دهد که واکنش حیوانات به شوک الکتریکی نشان دهنده نوعی احساس شبیه به ترس است.
البته همه کرم ها یکسان رفتار نکردند. تجزیه و تحلیل ژنتیکی نشان داد که برخی از حیوانات با جهشهای خاص قادر به تولید نوروپپتیدهایی نیستند که شبیه به هورمونهای انسانی هستند. در این کرم ها، رفتار فرار کردن برای مدت طولانی تری نسبت به سایر حیوانات ادامه داشت.
این پاسخ طولانی ترس به دانشمندان نشان داد که ژنتیک تا چه اندازه ممکن است در تنظیم احساسات و عاطفه نقش داشته باشد. در واقع، اگر هیجان یا ترسی را تجربه کنیم که برای مدت بسیار طولانی ادامه داشته باشد، زندگی روزمره ما را مختل میکند. بنابراین، یافتهها نشان میدهد که احساسات ما، مانند «هیجان»، «شادی» یا «غم» که توسط محرکها القا میشوند، ممکن است به طور طبیعی با گذشت زمان محو شوند، اما توسط یک مکانیسم فعال شامل ژنها کنترل میشوند.
این مطالعه نشان میدهد که استفاده از کرمها میتواند بینشهای دقیقی در مورد ساز و کارهای ژنتیکی نهفته در "احساسات" اولیه ارائه دهد. بسیاری از ژنهای فعال در کرمها مشابه انسانها و سایر موجودات زنده هستند، بنابراین مطالعه کرمها میتواند سرنخهای مهمی در مورد ژنهای دخیل در اساس «احساسات» ارائه دهد. به طور خاص، شرایطی مانند افسردگی، که به عنوان اختلالات خلقی طبقه بندی میشوند، میتوانند به عنوان حالتهایی تفسیر شوند که در آن احساسات منفی به دلیل ناتوانی در پردازش مؤثر محرکهای تجربه شده، به طور مفرط و مداوم حفظ میشوند.
اگر ژنهای جدید مرتبط با احساسات از طریق تحقیقات کرمها کشف شوند، این ژنها میتوانند به طور بالقوه به اهدافی برای درمانهای جدید اختلالات عاطفی تبدیل شوند.