کشورهای غربی مدعی حقوق بشر (کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا) به شکلی تاریخی از گذشته تاکنون در حال نقض حقوق بشر هستند؛ این روند در حالی ادامه دارد که آنها به بهانهها و روشهای مختلف خود را از مجازات و پاسخگویی مصون نگه داشتهاند.
حقوق بشر یک مفهوم ارزشمند و اصیل حقوقی و اصلی کاربردی برای تحقق حقوق انسانها در سراسر جهان است، اما استفاده ابزاری از این مفهوم انسانی و استانداردهای دوگانه بهکار گرفته شده در این موضوع سبب شده تا این مفهوم تقریبا از معنا تهی شده و به سلاحی ژئوپلتیکی در دست کشورهای غربی علیه دیگر کشورهای جهان بهویژه کشورهای غیرهمسو و غیر دوست با کشورهای اروپایی، آمریکا و کانادا تبدیل شود.
نبود نظارت بینالمللی بر نقض حقوق بشر از یک سو و نبود سازوکاری برای پاسخگو کردن کشورهای ناقض حقوق بشر از سوی دیگر سبب شده، فضا برای جولان کشورهای مدعی حقوق بشر فراهم شود و آنها این اصل مهم را بهانهای برای موضعگیری علیه دیگر کشورها در موضوعهای مختلف قرار دهند؛ البته رسانهها اعم از تصویری و مکتوب بازوی مهم مدعیان حقوق بشر در محقق ساختن این هدف هستند.
این در حالی است که جهان در میانه تشدید تنشها و بحرانهای درهم تنیده بیش از هر زمان دیگری به ارتباط و همکاری میان کشورها در زمینه حقوق بشر نیاز دارد و در واقع، برونرفت از این شرایط نیازمند چنین همکاریهایی در سطوح گسترده است.
کشورهای غربی به عنوان ناقضان اصلی و تاریخی حقوق بشر که استعمار، استثمار، جنایت علیه بومیان، قتل عام غیرنظامیان و جنگهای خونین را در کارنامه خود دارند، در دهههای اخیر بدون انجام اقدامهایی ملموس و محسوس برای جبران نقضهای حقوق بشری تاریخی خود، تلاش کردهاند تا چهرهای مدعی و پیشگام در زمینه حقوق بشر از خود به جهان مخابره و از این طریق اقدامهای ناقض حقوق بشری جدید خود را توجیه کنند.
این کشورها بهوضوح برای دستیابی به اهداف سیاسی خود دروغ میگویند تا مداخله خود در امور داخلی دیگر کشورها را توجیه کنند؛ نکته مهم در این روند استفاده ابزاری آنها از مفهوم، اصول و سازوکارهای حقوق بشری است.
در واقع کشورهای غربی در مسیر دستیابی به اهداف عمدتا سیاسی و نامشروع خود منشور و اصول سازمان ملل را نقض کرده و به حقوق بشر در دیگر کشورها آسیب جدی وارد میکنند؛ آنها با نفوذ و تحت کنترل درآوردن سازمانها و نهادهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر از جمله شورای حقوق بشر سازمان ملل با کمک بازوهای رسانهای خود مدتها است که برای محو نقضهای حقوق بشری خود از مقابل دیدگان جهانیان تلاش میکنند.
کشورهای مدعی حقوق بشر با ذهنیت استعماری خود مدعی هستند که حقوق بشر ابتکار آنها بوده و فقط با مقیاسها و شاخصهای مورد تایید غرب قابل تعیین است؛ این رویکرد برای آرمانهای بینالمللی حقوق بشر که برای همه جهان ارزشمند است، نتایج فاجعه باری در پی داشته است.
همزمان با اینکه در کشورهای غربی مدعی حقوق بشر به گستردگی، شهروندان به دست پلیس کشته میشوند، نژادپرستی مانعی مهم در زندگی اقلیتهای قومی و نژادی شده است، مهاجران و پناهجویان قربانی سیاستهای ضد مهاجرتی میشوند، زندانها به محل اجرای حکم اعدام زندانیان تبدیل شده اند، حقوق کودکان در وجوه مختلف و از ابعاد متفاوت نقض میشود، تجاوز و آزار جنسی به امری روزمره تبدیل شده، این کشورها انگشت اتهام خود در زمینه نقض حقوق بشر را متوجه دیگر کشورها میکنند.
آنها در عین حال بهصورت آشکار و مستقیم یا پنهان و غیرمستقیم در دیگر کشورها درگیریهای نظامی به راه میاندازند، برخی از کشورها را هدف تحریمهای ظالمانه و اقدامهای قهری قرار میدهند، برای رسیدن به سودهای هنگفت بهصورت گسترده به ناقضان شناخته شده حقوق بشر تسلیحات میفروشند و از طریق بیتوجهی به اصول زیست محیطی بر تشدید بحران اقلیمی دامن میزنند.
یکی از بزرگترین و اصلیترین مصادیق نقض حقوق بشر در کشورهای غربی استانداردهای دوگانه این کشورها در موضوع حقوق بشر است؛ در عین حال، تردیدی نیست که نقض حقوق بشر با صدور بیانیه و قطعنامه درمان نمیشود، بلکه باید ریشههای آن شناسایی و رفع شوند و این امر مستلزم نجات اصل، سازمانها و سازوکارهای حقوق بشری از سوءاستفادهکنندگان است.