صائب تبریزی، شاعر مردم پسند
صائب تبریزی شاعر بلندآوازه قرن یازدهم و پایهگذار سبک هندی ست و به سبب سرودن اشعاری که هر بیت آن استقلال معنایی دارد مشهور است.
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما میرزا محمدعلی صائب تبریزی از شاعران عهد صفویه است که در حدود سال ۱۰۰۰ هجری قمری در اصفهان و به روایتی در تبریز زاده شد. جالب اینکه به دلیل موجود نبودن تاریخ ولادت یا وفات این شاعر، به پیشنهاد یک شاعر و بر اساس محاسبه نام صائب به حروف ابجد که ۱۰۳ میشود یکصد و سومین روز سال (دهم تیرماه) که مصادف با تولد زندهیاد محمد قهرمان صائبپژوه شهیر ایرانی است بهنام روز صائب در تقویم درج شده است.
غزل شماره یک از دیوان اشعار:
اگر نه مدِّ بسمالله بودی تاجِ عنوانها
نگشتی تا قیامت نو خط شیرازه دیوانها
نه تنها کعبه صحراییست دارد کعبهٔ دل هم
به گرد خویشتن از وسعت مشرب بیابانها
به فکر نیستی هرگز نمیافتند مغروران
اگرچه صورت مقراض لا دارد گریبانها
سر شوریدهای آوردهام از وادی مجنون
تهی سازید از سنگ ملامت جیب و دامانها
حیات جاودان خواهی به صحرای قناعت رو
که دارد یاد هر موری در آن وادی سلیمانها
گلستان سخن را تازهرو دارد لب خشکم
که جز من میرساند در سفال خشک، ریحانها؟
نمیبینی ز استغنا به زیر پا نمیدانی
که آخر میشود خار سر دیوار، مژگانها
کدامین نعمت اَلوان بود در خاک غیر از خون؟
ز خجلت برنمیدارد فلک سرپوش این خوانها
چنان از فکر صائب شور افتادهست در عالم
که مرغان این سخن دارند با هم در گلستانها
پدر صائب، در شهر تبریز تاجر بوده است و صائب چند صباحی در جوار پدر به تجارت پرداخت، اما بهدلیل وجود ذوق ادبی در روحش، دست از تجارت میکشد و همراه پدر و چند تن از دوستان و تبریزیها به اصفهان میآید و در اصفهان در باغ صائب کنونی ساکن میشود.
صائب تبریزی با وجود اینکه تا ۱۲ سالگی در تبریز بوده، اما در اصفهان زبان ترکی خود را تکمیل کرده و از آن در راستای سرودن شعر ترکی نیز بهره برده است. تعداد غزلهای ترکی صائب در مقایسه با اشعار فارسی او، کمتر است، ولی از نظر کیفی با همان میزان برابری میکند و این نیز نشانگر مهارت وی در زبان ترکی است، صائب از زبان فارسی و عربی نیز در سرودن غزلهای ترکی تاثیر پذیرفته و حسن تعبیر، مضامین عاشقانه و اسلوب معادله از جمله ویژگیهای شعر او بوده است.
صائب تبریزی در سال ۱۰۴۲ هجری قمری به کشمیر رفت و از آنجا به ایران بازگشت و به منصب ملکالشعرایی شاه عباس ثانی درآمد. در زمان پیری در باغ تکیه در اصفهان اقامت کرد و همواره عدهای از ارباب هنر گرد او جمع میشدند.
صائب تبریزی؛ شاعری مضمون پرداز و اخلاق مدار
صائب تبریزی از شاعران اخلاق گرا و مضمون پرداز در گستره شعر فارسی است که با بیانی ساده و با بهره گیری از واژههای عامیانه توانست جان دوبارهای به شعر و ادبیات این مرز و بوم بخشد و اینگونه نام خود را بر بلندای ادب و فرهنگ ایران پرآوازه سازد.
وی نامدارترین غزل سرای سده ۱۱ خورشیدی در حکومت صفویان است و از محضر استادان بنامی همچون «حکیم رکن الدین مسعود کاشانی و حکیم شرف الدین حسن شعایی اصفهانی» بهرههای فراوانی برد.
شعرهای وی بر پایه مضمون سازی ظریف و تمثیل استوار بود و به مولوی و حافظ علاقه داشت، این شاعر چیره دست توانست با سبک هندی به اوج شهرت برسد. صائب تبریزی در سرودن غزل از چندین موضوع بهره میگرفت و هر بیت آن از استقلال معنایی بالایی برخوردار بود. از مهمترین و اساسیترین نکتههای شعرهای وی میتوان به قرار گرفتن لحظههای ناب کشف و شهود شاعرانه در برابر آینه اشاره کرد.
این شاعر به دنیای عرفان نیز وارد و با بزرگانی همچون عطار، سنایی، مولوی، حافظ و سعدی همگام شد و همواره تلاش کرد تا حقیقت شگرف زیبایی جهان آفرینش را که در نتیجه کشف و شهود بدان دست پیدا کرده بود، جلوه گر و باورپذیر سازد.
شهرت و آوازه شعرها و سخنان پربار او سبب شد تا مشتاقان بسیاری به دیدار این عارف بشتابند و از دانش وی بهرهمند شوند. صائب تبریزی شعرهای بسیاری در قالب غزل سروده و مثنوی «قندهارنامه» را درباره جنگهای شاه عباس دوم و فتح قندهار به یادگار گذاشته است.
صائب تبریزی توانست در مدت عمر خود لقب ملک الشعرا را کسب کند و مورد تکریم شاه عباس دوم قرار گیرد. در برخی از متون بیش از ۶۰ هزار از شعرهای وی درج شده است که به همین دلیل به او لقب شاعر کثیرالشعر داده اند. شعرهای او در جامعه زیاد وجود دارد، اما بیشتر افراد نمیدانند که سروده متعلق به این شاعر است، به طور کلی شاعران سبک هندی به دلیل کم توجهی به مقوله شعر و ادب پس از حمله مغولان مهجور مانده اند.
صائب تبریزی را مبتکر اسلوب معادله مینامند ؛ اسلوب معادله یعنی شاعر، موضوعی اجتماعی را به زبان عامیانه مطرح کند و برای اثبات ادعای خود دلیلی بیاورد. این شاعر همواره در میان مردم حضور داشت و به نوعی شعر را از دربار به طرف عامه میبرد.
ویژگیهای شعر صائب تبریزی
صائب تبریزی بهواسطه شعرش که شعر مردمی است، به لحاظ نگاه به زندگی و تجربههای زیستی و حکمتهایی که به درد زندگی و روح انسان میخورد، در میان مردم حضور داشته است؛ در واقع از همان روزهایی که شعرش گفته میشده، موردتوجه بوده است. دیوان صائب و منتخباتی که علاقهمندانش درست کردهاند باعث نفوذ شعر صائب در بین مردم و تنه اصلی مخاطبان شعر شده است و باوجود اینکه شعرش با شعر قدما حافظ و سعدی فاصله دارد، در میان مخاطبان شعر فارسی جا افتاده است.
بنابراین نخستین ویژگیهای شعر صائب، گرایش از زبان رسمی به زبان صمیمی و مردمی است که شعر از شیوه خواص به طرف زبانی صمیمی و مردمی پسند پیش میرود به گونهای که اصطلاحات و تعبیرهای عامیانه در راحتترین شکل زبانی خود، بی تکلف و رها در شعر حضور مییابند. ظهور شاعرانی از بطن جامعه همچون صاحبان حرفهها و رهایی شعر از سیطره دربار به معنایی که در دورههای پیشین وجود داشت و دوری از روش اهل فضل و مدرسه را میتوان از مهمترین محرکها و انگیزههای این دوره دانست.
وجود عنصر خیال در شعر صائب و شاعران سبک هندی دومین ویژگی شعر صائب تبریزی به شمار میرود که حضوری گسترده و متنوع در شعرهای آنان دارد و تخیل، تشبیه، استعاره، کنایه و تمثیل در آثار او و دیگران مشاهده میشود.
سومین عامل، اشتیاق به آوردن مضامین نو در یک بیت است که به آن ایجاز میگویند. آوردن ضرب المثل در شعر چهارمین ویژگی شعر این شاعر چیره دست محسوب میشود و از آن به عنوان ارسال المثل و تمثیل یاد میکنند. بسیاری از مصرعهای برجسته این گروه از شاعران به دلیل دلنشینی و مقبولیت خاص آن در میان مردم در زمان شاعر و پس از او به صورت ضرب المثلهای رایج مورد استفاده قرار میگرفت.
غزل سرایی در سبک هندی مبتنی بر واحد بیت است و آن پنجمین خصوصیت شعرهای صائب محسوب میشود. شاعران این سبک به بیتهای یک غزل، به لحاظ محتوا و مضمون چنان استقلالی میبخشند که غزل به صورت مجموعهای از مضامین متنوع و متفاوت درمی آید. بیتهایی که تنها با ضرب آهنگ قافیهها و تکرار ردیف ها، از نظر موسیقیایی صورت نظمی به خود میگرفتند. ظهور پررنگ این پدیده در سبک هندی را میتوان در اصرار شاعران این سبک به آوردن مضامین نو و برجسته دانست و آنان تمام کوشش خود را صرف پروراندن مضمون مورد نظر خویش در یک بیت میکردند و بیتهایی با محتوای مختلف و گاه متناقض، اما با وزن، قافیه و ردیف مشترک در یک غزل میسرودند.
گستره وسیع واژگان و ترکیب الفاظ همراه با استفاده از دایره بالای لغات عامیانه یکی دیگر از ویژگیهای شاعران سبک هندی به ویژه صائب تبریزی است. آخرین خصوصیت شعر وی بسامد بالای ردیفهای اسمی در شعر به شمار میرود و شاعر در هر بیت به تصویرسازی که به نوعی با ردیف ارتباط دارد، میپردازد.
بسیاری از شاعران علاوه بر مطالعه شعر شاعران فارسی به اندیشه در آثار شاعران عرب زبان نیز میپرداختند. صائب نیز از جمله افرادی بود که به مطالعه آثار گذشتگان و هم دورههای خویش ارزش و اهمیت میداد. شاعران نوپرداز سبک هندی، با وجود نوآوریها و هنجارشکنیهای خاص سبکی خود، ثمره استفاده و مطالعه در شعرهای سنتی بودند. کوشش اصلی آنان به طور مستمر صرف گریز از طرز تلقیهای قالبی و تکراری از شعر و نگاه نو به هستی شد. صائب تبریزی همواره به شاعران متقدم و معاصر خود همچون مولوی، عطار، کلیم کاشانی، حافظ و عطار ارادت داشت.
شعر وی حکمتی ویژه دارد و به عبارتی صائب تبریزی، با نگاهی حکیمانه شاهد اوضاع جهان است که برخاسته از فطرت و هوش سرشار و تأمل آزاد در پدیدههای گوناگون هستی محسوب میشود. این شاعر با تماشای دیدنیهای طبیعت آنها را با برخی از مفاهیم و مضامین موجود در زندگی انسانی برابر میکند و با تصاویری محسوس و در دسترس پیوند میدهد. شعرهایش با همه مخاطبان ارتباط برقرار میکند و این رابطه به قدری صمیمی به شمار میرود که مخاطب احساس میکند به مضمون اندیشه شاعر از پیش اندیشیده، اما توان بیان آن را در خود نمیدیده است. صائب تبریزی به اقتضای سنت شعر فارسی از مضامین و مفاهیم عرفانی بهرههای فراوانی گرفت و اندیشه هایش بیشتر بر پایه عرفان نظری بود.
سرانجام صائب تبریزی پس از سالها سرودن شعر و غزل در ۱۰۵۵ هجری شمسی ( ۱۰۸۰ هجری قمری) به دیار حق شتافت در محل باغ تکیه در کنار زایندهرود به خاک سپرده شد.
غزل شماره دو از دیوان اشعار:
آنچنان کز رفتن گل خار میماند به جا
از جوانی حسرت بسیار میماند به جا
آهِ افسوس و سرشکِ گرم و داغِ حسرت است
آنچه از عمرِ سبکرفتار میماند به جا
نیست غیر از رشتهٔ طول اَمَل چون عنکبوت
آنچه از ما بر در و دیوار میماند به جا
کامجویی غیر ناکامی ندارد حاصلی
در کف گلچین ز گلشن خار میماند به جا
رنگ و بوی عاریت پا در رکاب رحلت است
خار خاری در دل از گلزار میماند به جا
جسم خاکی مانع عمر سبکرفتار نیست
پیش این سیلاب کِی دیوار میماند به جا؟
غافل است آن کز حیات رفته میجوید اثر
نقش پا کِی زان سبکرفتار میماند به جا؟
هیچ کار از سعی ما چون کوهکن صورت نبست
وقت آن کس خوش، کز او آثار میماند به جا
زنگِ افسوسی به دستِ خواجه هنگام رحیل
از شمار درهم و دینار میماند به جا
نیست از کردارِ ما بیحاصلان را بهرهای
چون قلم از ما همین گفتار میماند به جا
ظالمان را مهلت از مظلوم، چرخ افزون دهد
بیشتر از مور اینجا مار میماند به جا
سینهٔ ناصاف درِ میخانه نتوان یافتن
نیست هر جا صیقلی، زنگار میماند به جا
میکِشد حرف از لبِ ساغر میِ پُر زور عشق
در دل عاشق کجا اسرار میماند به جا؟
عیشِ شیرین را بوَد در چاشنی صد چشمِ شور
برگ، صائب! بیشتر از بار میماند به جا
منبع: ایرنا، ایسنا و پرتال جامع علوم انسانی و گنجور