سرپرست وزارت آموزش و پرورش شب گذشته با حضور در برنامه صف اول درباره رتیه بندی معلمان ، تغییر محتوای کتابهای درسی و مولد سازی مدارس صحبت کردند .
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ، متن کامل پرسش ها و پاسخها در برنامه صف اول دیشب در ذیل آمده است .
سؤال : بسیاری از معلمان الآن نشسته اند ببینند که پاسخ آقای صحرایی چیست به این چالش هایی که مطرح شد و این که چرا یک عده اصلاً مشمول نشدند، یک عده چرا آن چه حقشان بوده به آن نرسیده اند؟
آقای رضامراد صحرایی؛ سرپرست آموزش و پرورش: روز معلم مبارک باشد، فرصت خوبی است که یادی کنیم از معلمان شهید کشور؛ قریب پنج هزار معلم شهید داریم، 36 تا 37 هزار دانش آموز شهید و خصوصاً از معلمان فداکار کشور؛ معلمانی که گاهاً سوختند برای این که بچه ها نسوزند، غرق شدند برای این که بچه ها در آب غرق نشوند؛ همه آنها را یادشان را گرامی می داریم و قدرشان را می دانیم. بهتر است اول بگوییم رتبه بندی چیست؟ بعضی وقت ها می گوید حسن السؤال؛ نصف الجواب، رتبه بندی چه هدفی داشته و ما دنبال چه بودیم و بعد بخشی از سؤالات جوابش پیدا می شود. رتبه بندی یک نظام پرداخت مبتنی بر شایستگی است و یک سری اصول دارد برای خودش و اصولش را مجلس تصویب کرده است، مثلاً مدرک تحصیلی در گرفتن رتبه تأثیر دارد، ولی تأثیر مدرک و سابقه در کل رتبه بندی کمتر از 10 درصد است، حدود 100 امتیاز کل مدرک مصوب است در رتبه بندی، هزار امتیاز فرد باید بگیرد. شایستگی های حرفه ای و تخصصی؛ همه اینها در کنار هم باید قرار بگیرند تا فرد رتبه ای را بگیرد. این نکته مهمی است که هدف از رتبه بندی؛ ارتقای کیفیت نظام تعلیم و تربیت است. یک پیامد وضعی آن می شود مسأله معیشتی که البته مهم است، چون مسأله معیشت گره می خورد به همه کارهای کیفی که ما داریم. 10 سال از این قانون گذشت، دولت پیشین با هشت هزار میلیارد تومان و سه سال فرصت اجرایش نکرد. این دولت با همه تنگناهایی که به لحاظ مالی داریم و همه می دانند چه تنگناهایی هست با اعتقاد به این که باید برای معلمان این کار اتفاق بیفتد، بیش از 40 هزار میلیارد تومان برایش گذاشته و اجرایش کرد. اگر همه این افرادی که اعتراض کردند، اعتراضشان وارد باشد که ما بررسی می کنیم با دید طرفداری از معلمان مان هم بررسی می کنیم، پس درصد قابل توجهی این رتبه ها را گرفته اند و از رتبه خودشان هم راضی هستند و دارند پیش می روند شاید نزدیک 70 درصد، این وجه مثبت را ببینیم. من یکی از تأکیداتی که همیشه دارم این است که وجه مثبت و منفی هر دو طرف کار را ببینیم. نزدیک 70 درصد رتبه را که دریافت کردند راضی هستند. تقریباً نزدیک 200 هزار نفر یا کمی بیشتر اعتراض دارند . ولی آن قسمت که رتبه خود را پسندیدند و در آن ماندند ، آن قسمت؛ قسمت مهمی است که تعدادش هم خیلی بیشتر است. اعتراضات حتماً با رعایت کامل اصول مرتبط با این موضوع بررسی خواهند شد؛ این قولِ من به معلمان بوده است . آیین نامه هم اصلاح نیاز دارد؛ قولِ ما به معلمان بوده، حتماً چنین کاری را انجام خواهیم داد. اما هدف رتبه بندی را فراموش نکنیم. رتبه بندی در این مرحله مستقر شد، هنوز هم استقرارش کامل نشده، چون درصد قابل توجهی از رتبه هنوز تعیین تکلیف نشدند که امروز درباره آنها حرف بزنیم. بعد از استقرار رتبه بندی؛ یعنی این نظام نشسته روی زمین، مرحله استمرار و تضمین کیفیت است. به اعتقاد من ، رتبه بندی ضامن تضمین کیفیت و پویایی نظام آموزش و پرورش ما در آینده است، چرا؟ چون فردی که رتبه ای گرفته سه سال بعد یا باید آن رتبه را مجدداً احراز کند یا اگر خوب کار کرده باشد بالا می رود، اگر بد کار کرده باشد پایین می آید و اگر دو بار رتبه اش پایین بماند، از حالت آموزشی به اداری می رود.
لذا نظام رتبه بندی یک نظام پویای کیفیت بخش است که آن قسمتش را باید بررسی کنیم و روی آن به شدت من تأکید دارم. یکی از چیزهایی که بنده در این یک ماه، اتفاقاً امشب دقیقاً یک ماه است که به عنوان سرپرست وزارت آموزش و پرورش خدمت می کنم به معلمان و این افتخار را قدر می دانم، این است که آن چه من فهمیدم این است که اصلاً نظام رتبه بندی چه قانون، چه آیین نامه و چه شیوه نامه اش واقعاً خوب جا نیفتاده بوده، یعنی یک پیوست رسانه ای می خواسته، کنارش یک گفتمان سازی و آموزش. عموم مشکلات ما ناشی از این بوده که این آیین نامه را اصلاً خوب جا نینداختیم.
آقای صحرایی: دقیقاً، حتی برای مدیران. اولین کسی که امتیاز می دهد؛ مدیر مدرسه است. او الآن می گوید من نمی دانستم؛ این قدر حساسیت دارد. مدیر منطقه است؛ چون هیأت ممیزه رتبه یک و دو در منطقه و در آموزش شهر است. هیأت ممیزه رتبه سه در آموزش استان است، هیأت ممیزه رتبه چهار و پنج در...
سؤال: برای این که آموزش لازم داده شود، اجرا شده است؟
آقای صحرایی: یعنی این خوب جا نیفتاده برایشان که رتبه وقتی فرد می گیرد، یعنی چگونه؟ این که فرمودند 650 امتیاز رتبه یک شدم، کاملاً در این ها توضیح داده شده. باید در سه یا چهار شایستگی؛ یک کف نمره ای از هر کدامشان بیاورند. طرف ممکن است 900 امتیاز بیاورد ولی در یکی از شایستگی ها کف را دارد، در دو تای دیگر ندارد و آن شایستگی که پایین ترین دارد، آن رتبه را به او می دهد. مثلاً فرض کنید در شایستگی عمومی 120 شده است، در حرفه تخصصی بالاتر گرفته، طبق آیین نامه، بر اساس پایینی به او می دهند. در هر کدامش یک کفی باید بیاورند؛ یعنی در شایستگی یک کفی بیاورد، بعداً رتبه را به او می دهند. اگر کسی مثلاً امتیاز 620 یا 650 آورده ولی در این سه شایستگی؛ کف هر کدام را نیاورده، بر اساس آن پایینی که کف آن را آورده؛ اولین شایستگی که کف کامل را آورده، آن رتبه را می گیرد، این خود آیین نامه است. حالا ممکن است کسی اشکال کند به این، آن بحث دیگری است. الآن ما در بحث رتبه بندی سه مسیر را طی می کنیم. مسیر اول رسیدگی به اعتراضات است که تا پریروز همکاران فرصت داشتند یعنی تا روز 11 اردیبهشت و اعتراضات ثبت شده در سامانه، یک کاری را هم بنده باید می کردم برای خدمت به معلمان، کردم. آیین نامه اجازه نمی داد، با هماهنگی سازمان اداری و استخدامی و سایر ارکان این آیین نامه، فرصت بارگذاری مدارک جدید را در آن بخش هایی که اعتراض داشتند گذاشتیم، چون آیین نامه این اجازه را نمی داد که توانستند مدرک بارگذاری کنند. اینها باید تعیین تکلیف شوند، ما یک جمعیت تقریباً 45 هزار نفری داریم که رتبه ندارند که تعیین تکلیف خواهند شد. یک 35 هزار نفر هم تقریباً عدد ممکن است چند تا بالا پایین باشد، داریم که رتبه شان را یک بار دیدند ولی الآن سامانه به رویشان بسته است، به دلیل عدم بارگذاری یک بخشی، این که سیستم ممکن است اشتباه کرده باشد؛ کل این دارد بررسی می شود. این 70 تا 80 هزار نفر تعیین تکلیف می شوند، در همین اردیبهشت ان شاء الله، هر چه هم بتوانیم زودتر، یعنی من داشتم می آمدم به همکارانم گفتم می خواهم اگر بتوانیم تا هفته بعد این کار را کنیم، گفتند ما خُرد خُرد انجام می دهیم، همین الآن هم این 35 هزار و 45 هزار نفر تعدادش کم شده، هر قدر تعیین تکلیف شود، اعلام می شود به آنها. گروه های ارزیاب این کار را انجام می دهند. و بعد نوبت رسیدگی به اعتراض ها است. اعتراض ها کاملاً جدی بررسی می شوند. ممکن است کسی حتی در اعتراض رتبه اش پایین هم بیاید، این کار را هم انجام می دهیم که البته ما در بحث پایین آمدن رتبه اصلاً این دیدگاه را نداریم. چون اعتراض وقتی می شود دوباره از نو رتبه بندی می شود و سیستمی هم هست. می آیند مدارک را بررسی می کنند، امتیازات محاسبه می شود، سیستم رتبه را معلوم می کند که امیدوارم هیچ کس رتبه اش پایین نیاید، چون بحث اعتراض همکاران، این است که به طرف بالا بروند، لذا این اعتقاد را داریم و به همکارانم هم گفته ام کسی رتبه اش پایین آمد، در مرحله اعتراض باید نگه دارید، اگر لازم باشد هماهنگی کنیم با کمیسیون های دیگری که این اتفاق بیفتد و رتبه کسی پایین نیاید. در کنار این دو یعنی اعطای رتبه به آن هایی که فاقد رتبه هستند، رسیدگی به اعتراض ها، یک کارگروه رصد و ارزیابی طبق آیین نامه وجود دارد که دارد رتبه های اعطا شده را بررسی می کند. بر اساس یک صورت بندی علمی که چند درصد از چند رتبه را در چه خوشه هایی در شهرهای مختلف کشور ما جدا می کنیم این افراد را و یک گروهی مطالعه می کنند که آیا رتبه ای که مثلاً به آقای صحرایی در شهر نورآباد دلفان داده شده، این درست بوده یا نبوده؟ با آن فرد کاری ندارد، یک کد است. صحت سنجی و اعتبار سنجی می کند که درصد در بیاورد واقعاً چند تا این طور شده، چون بعضی ها یک ادعایی می کنند، بالأخره ادعاست دیگر، ولی باید بررسی شود. می گوید یک کسی هست مثلاً مدرک یکی دیگر را گذاشته یا این جا فرمودند یکی هست دو مدرک گذاشته شده؛ یکی 80 یکی 60 داده شده، نه این طور نداریم ما، باید 80 بدهد، اگر 80 نشد 60 باید بدهد. این طور ادعا که می شود بالأخره همکار این را می گوید. اولاً یک ساز و کاری طراحی کردیم که بیایند این را به ما بگویند و این رأی هیأت ممیزه را اعتراض به آن دارند. در عین حال 20 درصد حداقل و در یک شیوه و صورت بندی کاملاً علمی دارد بررسی می شود و معلوم نیست آن فردی که بررسی می شود کیست، کاملاً علمی بررسی می شود که در بیاید چقدر رتبه هایی که اعطا شده به ویژه در چهار و پنج این با آن چیزی که باید باشد تناسب دارد. از سر جمع این سه فرایند ما به دست می آوریم که اشکالات رتبه بندی چیست. این چیزی است که ما به دست می آوریم. طبیعتاً گروه هایی از همکاران را هم مأمور این کار کردیم که بعد از این اجرا اشکالاتش را بگویند تا آیین نامه در مرحله اول اصلاح شود. اگر صرفاً اصلاح آیین نامه بود شما بیا برویم دولت اصلاح می کنیم؛ آقای رئیس جمهور این را به بنده هم فرمودند، از روزی هم که آمدیم دنبالش هستیم. اگر لازم باشد قانونش را اصلاح کنیم، با مجلس باید هماهنگ کنیم که برویم قانون را اصلاح کنیم، مثلاً یکی از اشکالات این قانون، این بوده؛ گفته در سقف این قدر هزار میلیارد تومان. این یعنی فرمول بندی، یعنی رتبه بندی و یک سقفی برایش تعیین کنی یعنی این که دست ببری در آن؛ کاری که آموزش و پرورش نکرد، گفت هر کس هر رتبه ای گرفته. یک دفعه زد بالا و آن اتفاقاتی افتاد که شما دیدید. چون ما معتقد بودیم و هستیم که رتبه استحقاقی باید باشد یعنی فرد هر رتبه که می گیرد باید به او بدهیم. حالا اگر عدد زد بالا باید چه کار کنیم؟ این جا بود که آن اختلاف پیش آمد و داستان هایی پس از آن و دیدید آقای رئیس جمهور خودش ورود کرد حدوداً پنج میلیارد تومان اضافه تر داد با همه تنگناها که ما توانستیم بدهی مان را به همکاران در 1401 را به طور کامل تسویه کنیم. بنابراین من خواهشم از همه همکاران این است کمی صبور باشند، این وضع ان شاء الله... فکر می کنم موضوع تعیین رتبه ها تا انتهای اردیبهشت ان شاء الله تمام می شود. رسیدگی به اعتراض ها؛ بازه زمانی ما تا شهریور است که کل رتبه ها را به آنها رسیدگی کنیم؛ رتبه جدید افراد را به آنها اعطا کنیم، هر چه زودتر، بهتر. شهریور هر سال هم ما رتبه بندی داریم، آنهایی که رتبه نگرفتند سال گذشته الآن دوره داریم، تازه رتبه کنند؛ زیر یک سال ها که رتبه نگرفتند می توانند دوباره تقاضای رتبه کنند. چون یک سال سابقه باید داشته باشند. همین 40 و چند هزار نفری که اعلام می کنند که رتبه ندارند، تعدادی شان اصلاً رتبه بندی شاملشان نمی شود چون زیر یک سال سابقه دارند، باید یک سال را پر کنند؛ آیین نامه این ها را می گوید. نهایتاً مسیر نهایی این است؛ رتبه بندی اجرا شد، همه رتبه هایشان را گرفتند. جزئیات نسبی هم در بین هست. هر کس هم رتبه پنج نگیرد ناراضی است؛ جزء طبیعی کار است، یعنی هر کسی بالاترین ها را نگیرد می گوید من ناراضی ام، دلش می خواهد بالاترین را بگیرد ولی کار رتبه بندی این است که فرد را در مسیر ارتقاء قرار دهد. یک مسیر رشد معلمی طراحی شده؛ این دستاورد رتبه بندی است. از همین تابستان شروع می شود آموزش های گسترده فراگیر برای معلمان، ما غفلت کردیم، ما در حق معلمان مان بد کردیم. معلم رفته در مدرسه 24 ساعت در هفته حداقل درس می دهد، معلم ابتدایی از صبح شنبه تا عصر چهارشنبه این طور گرفتار است. باید ما مرتب اینها را آموزش های روز به آنها می دادیم، بازآموزی می کردیم، علوم و فنون روز را به آنها یاد می دادیم، این کارها را نکردیم، الآن مسیر رشد معلمی طراحی می شود، همه اینها را باید امتیاز بیاورد که بحث سال بعد که رتبه بندی می شود این امتیازهایش را نیاز دارد که رتبه اش برود بالا. حالا معلمی این فعالیت را کند حتماً رتبه اش می رود بالا، نکند؛ طبیعتاً یا در همان رتبه می ماند یا رتبه اش پایین می آید. این پویایی از الآن ان شاء الله شروع می شود و شورای توسعه سرمایه انسانی وزارت آموزش و پرورش تشکیل شده، یک مرکز اختصاصی برای این در دانشگاه فرهنگیان تأسیس شده، پیش بینی مان این است که امسال هر معلمی 50 ساعت آموزش ببیند. مطلوب مان 200 ساعت آموزش است. چون معلمی یک حرفه تخصصی است که دائم باید به روز شود. مثلاً سازمان نظام پزشکی، پرستاری، مهندسی؛ دائماً بازآموزی دارند، معلم که از آنها خیلی بیشتر بازآموزی نیاز دارد. این دستاورد رتبه بندی است. رتبه بندی الآن از ایستگاه آمد بیرون قطار، اشکالاتی طبیعتاً داشت. من به عنوان این که بالأخره کنار معلمان هستم، به طور طبیعی، ولی تحسین باید کرد اجرای این کار را و جسارت اجرایش را.
سؤال: الآن این آموزشی که شما فرمودید به لحاظ زیرساختی و امکانات، امکان این حجم از آموزش به معلمین را دارید؟
آقای صحرایی: شروع کردیم، در یک سال امیدوار هستیم که این کار اتفاق بیفتد. آموزش هایی اتفاق می افتاد که خود معلمان به من می گویند مایه آبرو ریزی دستگاه است؛ یک جایی می رفتند ثبت نام می شد بعد یک اتفاقات عجیب و غریب، دیگر آنها را ان شاء الله جمع می کنیم به طور طبیعی، یک کمی زمان می برد. کاری اگر در ریل خودش نبوده باشد به دو برابر زمان نیاز دارد که برگردد به نقطه صفر. خیلی اشتباهات عجیب و غریبی ما کردیم در این آموزش های غیرحضوری، به هر حال کرونا هم بهانه ای بوده دیگر. ما آموزش های تعاملی را باید جایگزین شان کنیم. آموزش ها لزومی ندارد همه حضوری باشند ولی آموزش هایی حداقل نصفش باید حضوری باشد، نصف دیگرش که غیرحضوری است از نوع تعاملی باشد؛ روی سیستم حرف بزنند، گروه های یادگیری شکل بگیرد. گروه های آموزشی ما در آموزش و پرورش باید شکل بگیرد.
مجری: البته این ایده آل هایی که شما می فرمایید شاید آن دوستانی هم که این سیستم و فرایند را طراحی کردند هم با همین انگیزه و ایده آمدند ولی در اجرا بالأخره چالش ها برداشته نشده.
آقای صحرایی: یکی از اتفاقات جدید این است که ما دانشگاه فرهنگیان را پای کار می آوریم. این دانشگاه 98 شعبه در سراسر کشور دارد. قریب به 1500 عضو هیأت علمی دارد، الآن اضافه شده، ما اعضای هیأت علمی مان زیر هزار تا بود تا مهر 1500 عضو هیأت علمی خواهیم داشت. ظرفیت های دانشگاه های دیگر را باید به خدمت بیاوریم. آموزش و پرورش یکی از زیرنظام های نظام تعلیم و تربیت کلان ماست. دانشگاه ها هم هستند. همه اینها باید به خدمت بیایند. بخش خصوصی در حوزه تعلیم و تربیت کارهای بسیار خوبی کرده، باید از آنها هم کمک گرفت. نرم افزارهای جدید، برنامه های کاربردی و اپلیکیشن هایی که هست با مشارکت های آنها می شود کار را انجام داد. واقعاً روی آن تمرکز نکرده بودیم، بی تعارف. الآن تمرکز داریم می کنیم. تمرکز؛ جوهره استراتژی است. روی هر امری ما هر وقت تمرکز کردیم، بردیم. در دوره کرونا ما تمرکز کردیم باید واکسن بسازیم. در سریعترین زمان ممکن به شیوه حیرت انگیز ما واکسن درست کردیم. کی در چه امری ما تمرکز کردیم پیروز نشدیم؟ امروز تمرکز بر توانمندسازی معلمان؛ 1، تمرکز بر ارتقای کیفی تعلیم و تربیت؛ 2، تمرکز بر پاسخگو کردن این سیستم نسبت به ذی نفع اصلی خودش یعنی معلمان و دانش آموزان؛ 3، روی اینها تمرکز شده و ان شاء الله با همدیگر این را پیش می بریم. من در این مدتی که مطالعه کردم، یک ماه در مقام سرپرستی و همزمان هم دانشگاه فرهنگیان که یک سال است آن جا هستم، آموزش های ضمن خدمت تقریباً رها شده بودند، حالا می خواهیم برگردانیم، احیاء کنیم؛ یک سال هم فرصت داریم، دیگر باید بگوییم 10 ماه که 50 ساعت آموزش دهیم، مثلاً از گروه های آموزشی چرا ما استفاده نکردیم. ما در هر شهری یک گروه آموزشی مثلاً ابتدایی داریم، چه کسی آن گروه است؛ عموماً بهترین معلم های ما آن گروه را تشکیل می دهند. آنها بهترین آدم هایی هستند که معلمان جوان را آموزش دهند. ما در دانشگاه فرهنگیان داریم معلم تربیت می کنیم؛ معلمان تازه نفس که وارد سیستم می شوند. چرا از تجربه معلمان موفق برای آموزش معلمان استفاده نکنیم. دانشگاه فرهنگیان به سمتی رفته بوده که داشته می شده شبیه یکی از دانشگاه های دیگر، در حالی که این دانشگاه کاملاً دانشگاه کاربردی ای است، یعنی دروس کاربردی و استادان کاربردی در آن خیلی اهمیت دارند. امسال یکی از اتفاقات بزرگ این بود؛ برای اولین بار در تاریخ آموزش عالی و آموزش و پرورش کشور در کار مشترکشان، هزار دکترمعلم را عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان کردیم؛ آن کسی که خاک کلاس را خورده، آوردیم گذاشتیم گفتیم تو معلم تربیت کن. واقعاً ما نمی دانیم چه اتفاقی افتاده بوده، پزشکان خود پزشک بعدی را تربیت می کنند، هر حرفه ای حرفه خودش را تربیت می کند اما در مورد معلمان، این نقش را برای معلمان ممتاز قائل نبودیم. این هزار دکترمعلم از کجا آمدند؟ از کف کلاس. می آید دروس کارورزی و دروس عملی را می گوید، دروسی تحت عنوان دروس تربیت معلم یا حرفه معلمی را می گوید و این چرخه شکل می گیرد. به عبارت ساده ما نقطه نقطه بودیم، الآن به یک خط پیوسته تبدیل شدیم.
سؤال: شما معتقدید این اصلاحات باید اتفاق بیفتد در کتاب ها و این گله مندی هایی که چه دانش آموزان، چه معلمین دارند...؟
آقای صحرایی: صد درصد، من یک تجربه ای به شما بگویم. من سال 1370 معلم شدم؛ 32 سال پیش. 74 اولین تجربه معلمی ام بود، بعد رفتم لیسانس دبیری انگلیسی خواندم، لیسانس گرفتم 79؛ شدم معلم زبان انگلیسی. همان کتاب هایی را درس می دادم که خودم خوانده بودم. گذشت، دخترم شد دانش آموز دبیرستان، همان کتاب هایی را می خواند که من خوانده بودم و درس اش را می دادم. ما شرمنده بچه هایمان هستیم. کتاب های ما از تحولات عقب مانده بود. اما دو نکته مهم است که توجه کنیم؛ یکی این که تغییر در کتاب ها همواره عقب هست در نتیجه یک خط جایگزین طراحی کردیم. از سال گذشته تا الآن بیش از پنج هزار مکمل درسی در قالب رمزینه های پاسخ سریع؛ همان چیزهایی که QR کد به آنها می گویند به کتاب ها ملحق شده که بتوانند این نیازشان را برطرف کنند. تغییر کتاب خیلی کار راحتی نیست. مثلاً ما 150 میلیون جلد کتاب در سال چاپ می کنیم؛ یعنی روزی 400 هزار جلد کتاب؛ اگر من این آمار را درست بگویم. 150 میلیون جلد کتاب. جزو معدود کشورهای جهان هستیم که کتاب مان را با قیمت خیلی خیلی پایین به دست محصل مان می رسانیم. لذا این تغییرات حتماً لازم است. سرعت تحولات بالاست، سرعت ما در انطباق؛ پایین است. اشکال دیگر این که محتواها زیاد هستند. گاهی وقت ها با یک محتوای کم ولی خوب جا انداخته شده بیشتر می توانیم نتیجه بگیریم تا محتویات زیادی که جا نمی افتد. لذا سه تغییر جدی در کتاب های درسی در راه است؛ یکی این فعالیت های یادگیری است که کاربردی شان می کنیم. یکی گنجاندن اطلاعات جدید در کتاب های درسی متناسب با نیازهایی که داریم است. مثلاًَ بحث سواد رسانه ای الآن در کتاب های درسی می آید. بحث جوانی جمعیت و خانواده در کتاب های درسی می آید، مباحث دیگری که ما نیاز داریم برای این که بچه هایمان با تاریخ و مفاخر کشور آشنا شوند. اینها باید در کتاب بیاید چون راهنمای اصلی تحصیل؛ کتاب درسی است. این یک فرایندی است به طور جدی شروع شده، آغاز بازطراحی ساعات کلاس درسی را شروع کرده سازمان پژوهش و برنامه ریزی و شورای عالی آموزش و پرورش، اصلاح برنامه درسی ملی را شروع کرده است. اینها کارهای ساده ای نیستند، کلی برنامه های درسی باید کنار هم قرار بگیرند. مثلاً ما الآن بچه هایمان به فرض مثال یک درس خاصی را چهار ساعت در هفته کلاس دارند، آیا چهار ساعت کافی است؟ زیاد است؟ نمی شود دو درس را باهم ترکیب کرد؟ اینها سؤالاتی است که خود ما به طور جدی و کارشناسی داریم و در حد وسیعی بررسی می شود. مثلاً خودم سؤالم این است به عنوان یک پدر؛ واقعاً لازم بود در دبیرستان این قدر تخصصی کار کنیم؟ بچه ها می گویند این درس ها تکراری است؛ این را گفتید پایه هفتم، پایه هشتم و نهم هم همین را می گویید بعد می آییم دبیرستان دهم، یازدهم و دوازدهم همان را می گویید. یعنی یک پیوستگی در برنامه باید ایجاد شود ببینیم می توانیم مثلاً درس ریاضی را از هفتم تا دوازدهم بگوییم من به چه هدفی می خواهم برسم و این را محقق کند؟ به تعبیر ساده تر، ما باید بگوییم انتهای این چرخه به چه برسیم و چه کسی این را ارزشیابی می کند. آن جا که ارزشیابی کف میدان است، واقعاً ما موفق نیستیم، یعنی این که دانش آموز ما در پایان سال سوم دوره متوسطه دوم که می شود کلاس دوازدهم، برای هر کدام از درس ها باید مجموعه ای از ویژگی ها را بگذاریم، بعد بیاییم ارزشیابی کنیم، بگوییم در درس عربی این 10 ویژگی را بچه باید پیدا می کرد، پیدا کرد؟ در ریاضی و... همین طور. نکته دیگر کاربردی کردن شان است، الآن دبیرستان های ما شدند دالان دانشگاه. یک راست فقط برای دانشگاه داریم آدم تربیت می کنیم. لازم است ما همه را بفرستیم دانشگاه؟ سؤال بزرگی است. خیلی وقت ها بچه در دیپلم بهتر می تواند سر کار برود. می دانید تعداد بیکاران تحصیل کرده ما از بیکاران دیپلم مان بیشتر است. یعنی ما دیپلم را بیکار کردیم، لیسانس را بیکار کردیم، فوق لیسانس را بیکار کردیم، همین طور رفتیم بالا. یک جایی باید این را اصلاح کنیم و این به نظرم به طور جدی شروع شده؛ این نکته مهمی است. نکته دیگر این که در انطباق درس ها و کتاب ها با نیازهای بچه ها و نیازهای روز آنها باید خیلی جدی تر تغییرات را دنبال کنیم. من دیروز خدمت رهبر معظم انقلاب جمله ای را عرض کردم و آن جمله این بود که «جاده پیچیده، ما نپیچیدیم اگر زود خودمان را ملحق نکنیم خطرناک دارد می شود.» مثلاً کتاب های ما آن شوق انگیزی لازم را ندارند که حضرت آقا تذکر دادند. کتاب باید خیلی جذاب باشد. فرد وقتی وارد کتاب می شود کتاب باید با او ارتباط برقرار کند. ارتباط بین محصل و این کتاب؛ خودش یک فن است. طراحی مواد آموزشی یک تخصص است. تولید مواد آموزشی یک تخصص است. 2- چقدر ما از معلمان خوب مان استفاده می کنیم؟ معلمان نمونه کشوری دوشنبه شب از من گلایه می کردند، می گفتند ما یک خواسته از شما داریم؛ این کتاب های درسی، نظر ما را هم بگیرید. جامعه معلمین در تولید کتاب های درسی خیلی باید نقش آفرینی بیشتری کنند. موضوع یارانه ها و مسائل مربوط به حذف یارانه بعضی از کالاها یک نگرانی جدی شده بود، بنده لحظه ای که وارد آموزش و پرورش شدم، رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی درسی به شدت نگران قیمت کتاب بود. قیمت کتاب را آوردند؛ 85 درصد افزایش قیمت کتاب داشتیم. با تعامل و پیگیری و تبیین، تبیین فقط برای این نیست فلان مسأله را برای مردم جا بیندازیم، حتی این مسأله را برای یک مسئول باید تبیین کنید. ادراک بعضی از مسائل در مسئولین بعضی حوزه ها باید انجام داد و این یکی از وظایف ما شده است الآن. من رفتم به آقای رئیس جمهور عرض کردم 85 درصد افزایش (قیمت) کتاب، اصلاً این کا را نباید کنیم، تأکید جدی، یک دستور گرفتیم؛ 450 میلیارد تومان اضافه کردند، دوباره رفتم خدمتشان گفتم شرمنده ام می شود 57 درصد افزایش قیمت کتاب، اگر آن پول را بدهند؟ و آن قدر رفتیم جلو که آخر سر ایشان فرمودند قیمت کتاب نباید از متعارف تورم کشور بالاتر رود. لذا افزایش بالاتر از 30 درصد در کتاب نخواهیم داشت الحمدلله و این یک اتفاق مهمی است و ثبت نام ها معطل این بود چون کل این سامانه های ثبت نام ما گره می خورند به همدیگر. ثبت نام ها هم بعد از این داستان شروع شد.
سؤال: جلوه زیبایی دارد این اتفاق ها اگر بیفتد، شاید دغدغه خیلی ها هم بوده، چه کسانی که پیش از شما مسئولیت داشتند یا کسانی که در طبقات مختلف در آموزش و پرورش کار می کردند، ولی وارد فضای اجرا که می شوند به دلایل مختلف عملاً محقق نمی شود، چه تضمینی وجود دارد آن چه شما می فرمایید واقعاً اجرایی و پیاده شود و به آن برسیم.
آقای صحرایی: بنده وقتی مسیر پیش رو را در دیدار دیروز عرض کردم که یک دیدار تاریخی و فوق العاده بود، حضرت آقا فرمودند که اینها بلندپروازی نیست، شدنی است، همت می خواهد و اراده. واقعاً می شود، یکی از اشکالات ما این است که از درون باید خود را تقویت کنیم یعنی این که به فرض مثال معلمان و مؤلف ها می گویند این موضوع مهم است، دانش آموز می گوید به درد من نمی خورد. اولیای دانش آموز هم که تخصص ندارند، بچه شان می گوید به دردم نمی خورد، واقعاً هم نگاه می کنی بسیاری از مسائل به درد نمی خورد. یکی از کارهایی که ما باید کنیم این است که هر بخشی در کتاب مان گذاشتیم یک پیوستی هم برایش بگذاریم که این به چه درد بچه ها می خورد؟ اگر اعتقاد داریم به دردشان می خورد. چون همه متخصصین حرف شان، حرف قابل اعتماد و اعتنایی است برای ما ولی در حد این که آن متخصص می داند این به نفع است نباید بسنده کرد و این را هم جا انداخت که این موضوعات به درد بچه ها می خورد و کاربردش در این جا؛ می شود این کار را انجام داد. نکته دوم که بخش اصلی فرمایش شماست؛ بله ما تمرکز روی هر چه کنیم و بنده باورم این است که می شود و تغییر امکان پذیر می شود. فاصله ای به لحاظ ادراک است، شما فرزند دارید، بنده دارم، می بینیم این را، خلأ شناختی، ادراکی، ارتباطی بین بچه ها و پدر و مادرشان؛ بچه ها و معلمانشان زیاد شده. من سه بچه دارم؛ 3 تا 9 سال فاصله شان است، انگار برای سه دوره زمانی هستند. یعنی من سه تایشان را می بینم این نسل خیلی نسل مظلومی هستند، در عین حالی که بچه شلوغ کاری هستند ما به آنها می گوییم نسل گودزیلا و این حرف ها به آنها می گوییم ولی واقعاً مظلوم هستند، می دانید چرا؟ در شش سال عمرشان؛ معادل شش دهه عمر ما تحولات را تجربه کردند. اصلاً نمی رسند یک تحولی را خوب ادراکش کنند، یکی دیگر می آید. کتاب های درسی ما به اینها نمی رسند، راه های جایگزین؛ آموزش ترکیبی است. سازمان پژوهش؛ راهنمای عملی آموزش ترکیبی را راه انداخته که در آن می گوید کلاس محل یادگیری است نه آموزش؛ اشکال کار ما این جاست. وقتی کلاس را محل یادگیری کنیم نه آموزش، بخشی از آن چیزی که می خواهیم بچه ها یاد بگیرند به خودشان می سپاریم و کلاس به جای این که یک جریان یک طرفه اطلاعات از معلم به بچه ها باشد که متأسفانه همیشه همین طور است یا اصلاح می کنم خیلی وقت ها این طور است. جریان بر می گردد در آموزش ترکیبی، اطلاعات قبلاً به بچه ها داده شده، می آید در کلاس برای حل مسأله، مذاکره و مباحثه؛ جریان عوض می شود. اگر رویکردمان را عوض کنیم، موضوع درست می شود. ما با سرعت 100 کیلومتر به سمت مثلاً شهر شاهرود می رویم، اگر ما فرمان را برگردانیم با سرعت 100 کیلومتر به سمت قم برویم، فقط فرمان را برگرداندیم، کار دیگری نکردیم. مسأله ما؛ رویکرد ماست. هر آن چه در جستن آنی، آنی. الآن رویکرد من اگر این باشد؛ کلاس محل یادگیری است نه آموزش؛ این طور می شود که تمام مطلبی که می خواهم بدهم می شود بسته یادگیری می رود در شاد می نشیند، نه شاد برای جایگزینی کلاس؛ شاد در خدمت کلاس. حضرت آقا فرمودند حضوری مهم است به دلیل این که ما از همدیگر بیاموزیم. دنیا رفته به سمت از همدیگر آموزی. بچه آن قدر که از هم یاد می گیرند از معلمشان یاد نمی گیرند. مگر شما یادتان نیست فشار همسالان چقدر درباره اش بحث می کردند، این همه ما خواندیم، پس چرا در کلاس مان نمی بریمشان. این رویکرد جدی این کار را کردند. پیامد مهم پساکرونا در نظام های آموزشی؛ همین آموزش ترکیبی بود، یکی از کارهای مهم وزارت آموزش و پرورش جا انداختن آموزش ترکیبی است، از دانشگاه فرهنگیان هم باید شروع کنیم و شهید رجایی، چرا؟ چون معلمان به گونه ای آموزش می دهند که آموزش دیدند. معلمان سنتی نمی شود توقع داشته باشیم که ترکیبی درس بدهند، ولی معلمان جدید می شود و همین مشکل را با دانشجویان رشته فرهنگی هم دارند. رتبه های برتر کنکور، استعدادهای ناب می آیند می گویند استاد ما چیزهایی که می گوید خداوکیلی به درد ما نمی خورد. یک پویشی من در دانشگاه فرهنگیان راه انداختم، الآن هم در جریان است؛ آموخته ها و نیاموخته هایم در دانشگاه فرهنگیان. بچه ها می آیند می گویند ما یاد نمی گیریم چیزی در دانشگاه فرهنگیان، چرا یاد نمی گیرد؟ به خاطر این که آن استاد و همکاران من به جای این که برای آینده درس بدهد، دارد به شیوه گذشته برای حال درس می دهد. آماده اش که می کنی، این می خواهد برای آینده درس بدهد. لذا دانشگاه فرهنگیان را گفتیم دانشگاه آینده به آن، طرح معلم آینده و دیدگاه معلم آینده و... ما امروز یکی از بحث هایی که داریم؛ بحث آینده است. من اگر با نگاه آینده محتوا تولید کنم، مسأله خودش حل می شود. شما آن داستان معروف را شنیدید که می گویند این سازمان های فضایی گفته بودند ما یک قلمی می خواهیم که در فضا وقتی می نویسیم این جوهر پخش نشود و این تبدیل شده بود به یک پروژه مطالعاتی چندصد میلیون دلاری که چه چیزی و باید چه ویژگی هایی داشته باشد این قلم که وقتی در ایستگاه فضایی قرار گرفتند نوشتند جوهر پخش نشود، چون آن جا شرایط خاصی دارد. بعد نشسته بودند تحقیق کرده بودند، این ماده را با آن ماده ترکیب کنیم، این کار، آن کار را کنیم و...، بعد که متوجه شدند این گفت ما این کار را انجام می دهیم، مشکلی نداریم؛ با مداد می نویسیم، یعنی اصلاً با مداد نوشتن در کل آن پروژه را نمی خواستند. بعضی وقت ها واقعاً لازم است این عینک را برداریم و عینک دیگری بگذاریم و تحول به این صورت اتفاق می افتد. معتقدم ممکن است شما سؤال بپرسید یا سؤال این باشد که سند تحول بنیادی را چرا اجرا نشده؟ دلیل این که سند تحول بنیادی اجرا نشده؛ این است که سند در ذهن من اتفاق نیفتاده. یعنی در ذهن مجری تحول اتفاق نیفتاده، در عمل هم اتفاقی نمی افتد. تحول در ذهن مجری اتفاق بیفتد، در عمل هم این اتفاق خواهد افتاد، چون ما داریم کار می کنیم. گاهی وقت ها ما روی دوچرخه تردمیل داریم می دویم. در عمل 100 کیلومتر دویدیم، انرژی سوزاندیم، عرق کردیم، کاملاً خسته شدیم ولی سر جایمان هستیم؛ این تحول ماهیت و ذاتش این شکلی است.
سؤال: هم بحث کمبود مدرسه، هم رفع کمبود معلمین به ویژه در مناطق کم برخوردار، عشایری، مدارس استثنایی، این دو موضوع را اگر موافقید باهم بپردازیم.
آقای صحرایی: موضوع مدرسه سازی؛ موضوع بسیار مهمی است، ما انصافاً هم کم عملکرد نیستیم؛ سال گذشته 13 هزار کلاس درس ساختیم، 13 هزار کلاس درس گاهی وقت ها به اندازه کل کلاس های درس بعضی از کشورهایی است که اطراف ما هستند در یک سال ما می سازیم ولی کمبود داریم. کمبودهایمان هم دو وجه دارد؛ یک وقتی کلاس جدیدی می خواهیم بسازیم، یک وقتی آنهایی که ساختیم می رویم جلو، آن هایی که قبلاً ساختیم باید مقاومت سازی شان کنیم، باید تخریب کنیم، نوسازی کنیم. موضوع مدرسه و مدرسه سازی نیاز دارد به این که آن هم باید با یک دیدگاه جدیدی به آن نگاه کنیم. ما در پایتخت در بعضی مناطق فوق العاده به لحاظ قیمت؛ پرقیمت، مدرسه داریم سه کلاسه. ما در بعضی از مناطق شمالی تهران مدرسه داریم چهارهزار مترمربع؛ هفت کلاس دارد یک طبقه. این ها سرمایه آموزش و پرورش هستند، باید مولد شوند. به سمت مجتمع های آموزشی باید برویم. مجتمع های بزرگ آموزشی که 40 تا 50 کلاس داشته باشند. هم تعداد معلمان، مدیر و معاونی که می خواهیم می آید پایین، هم کیفیت آموزشی شان می رود بالاتر و هم امکانات مان مجتمع می شود. این کار را واقعاً باید کرد. در عین حال کشور، کشورِ بزرگی است. ما یک روستایی... ما تعداد زیادی مدارس یک کلاسه، یک نفره حتی ما داریم، مدرسه داریم یک نفر اما معلم و مدیری برایش گذاشتیم، این برکات جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی است. ولی چه کار باید کنیم که این وضعیت را درست کنیم؟ اولین و مهمترین اولویت ما؛ الآن اتمام پروژه های ناتمام است. ما از همه تقاضای کمک کردیم. همین اخیراً هم از رهبر معظم انقلاب یک کمکی گرفتیم که این پروژه های ناتمام را تمام کنیم. گران در می آید وقتی که پروژه مشمول زمان می شود. 2- خیرین که من از همین جا به همه آنها سلام می کنم و احترام ویژه برایشان قائل هستم، محدودیت دارم وگر نه به احترام آنها بر می خاستم. از ما جلو زدند، قرار شد هر چه آنها می آورند ما هم بیاوریم. آنها زدند جلو، ما نیاوردیم. در دیدار ماه رمضان امسال خیرین با رئیس جمهور گفتند ما از شما جلو افتادیم. ایشان هم فرمودند ما جبران می کنیم، من نامه زدم چندهزار میلیارد تومان باید پول به بودجه اضافه کنیم تا برسیم به آن چه که خیرین گذاشتند، چون به صورت 50- 50 است، هر موقع آنها بگذارند ما هم باید بگذاریم. لذا این موضوع را به طور جد در دستور کار داریم اما امکانات و منابع ما به اندازه نیازمان نیست. چه باید کرد؟ یک سؤال از خودمان بپرسیم؛ بحث مدارس دو نوبته مطرح می شود، مدارس دو نوبته شده، آیا مدارس دو نوبته شوند بد است واقعاً؟ یعنی این مدرسه صبح تا ظهر کار می کند، بعدازظهر استفاده از آن نمی شود. یکی از مسائل جدی ما الآن این است. ما تعداد قابل توجهی از مدارس مان سراسر کشور ساعت 12 و نیم، یک و نیم زمانی که تعطیل می شوند چون در شهرستان ها یک مقداری متفاوت با تهران است، بعدازظهر درش را قفل می کنیم و کاری نداریم در حالی که آن محله احتیاج به یک زمین بازی دارد و بچه ها می توانند بروند در آن بازی و از آن استفاده کنند. مگر ما دو نوبته نبودیم. نکته دوم؛ بحث تراکم کلاس هاست. تراکم ملی ما به استاندارد نزدیک است؛ تراکم ملی یعنی استاندارد نزدیک 26 متر ما، همان اندازه ایم. گاهی وقت ها پایین تر هم هستیم در سرجمع. اما موضوع مدرسه سازی، مدرسه و تراکم، متغیر های بیرونی دارد که در کنترل آموزش و پرورش نیست. یک متغیر؛ مهاجرت است. الآن بالاترین سطح تراکم کلاس ها؛ شهرستان های تهران است. مال حاشیه شهرهای بزرگ است. مثلاً مال مشهد و البرز است؛ کلاس های 40 نفره حتی 45 نفره هم دارند. موضوع سوم؛ موضوع اتباع است. این کشور با فرهنگ آغوش خود را باز کرد به روی اتباع افغانستانی، برادران و خواهران همسایه، هم کیش و هم آیین ما هستند. تعدادشان کم نبود و ما برایشان مدرسه دایر یعنی کلاس دایر کردیم چون به هر حال در کشور ما مهمان بودند، این کار را برایشان انجام دادیم. لذا کل این پروژه در کنترل آموزش و پرورش نیست ولی کاهش تراکم؛ سیاست آموزش و پرورش است؛ 1، مقاوم سازی؛ سیاست ماست، الحمدلله دیدید در همین حوادثی که اتفاق افتاد، مدارس ما، مدارس خوبی بودند. 3- آینده نگری در تأسیس مدارس؛ خواهش می کنم این جمله را دقت کنیم، بازش نمی کنم، بعضی از سفرهای استانی که می روم در این مدتی هم که در مقام سرپرست به حکم وظیفه خدمت مردم و معلمان می روم بعضی وقت ها به شهرهایی می روم که دبیرستانی ساختیم واقعاً تمیز، ولی خالی. آینده نگری نکردیم، جاهایی ما دبیرستان ساختیم 30 کلاس دارد، به همین اندازه ها، شبانه روزی، چون در شبانه روزی ما دو برابر کلاس می خواهیم هم برای خوابشان و هم... خالی از سکنه. دبیرستان هم مثل ماشین نیست که اگر استفاده نکردیم پیشروی کنیم، استفاده کنیم، همین طور مانده، یعنی ما مطابق با برنامه می خواهیم برویم، عوامل دیگری محدودیت برای ما ایجاد می کنند. این نرخ جمعیت هم یک مسأله ای است، ما کاهش پیدا کردیم از 18 میلیون نفر، آمدیم تا 12 تا از چند سال پیش داریم می رویم بالا، امسال مثلاً پیش بینی ما روی جمعیت 15 میلیون و خرده ای بود تا 16 میلیون و 100 و خرده ای هزار نفر رفتیم و تا 17 هم می رویم به تدریج، اشکالی هم ندارد، جمعیت قدرت است برای کشور. متناسب با این تغییر، باید بعضی از کار خودمان را تغییر دهیم، مثلاً یکی از چیزهایی که خیلی به طور جدی باید دنبالش باشیم، همین مجتمع های آموزشی و مولد کردن منابع موجودمان است. شهرک ساخته می شود، نمی دانم چرا بعضی وقت ها حواسمان به پیامدهای کارهایمان نیست، نهادهای مختلف شهرک می سازند بعد می گویند مدرسه اش را بیاور، قانون می گوید خودت هم باید مدرسه اش را بسازی. الآن در منطقه 22 تهران ما به شدت مشکل مدرسه داریم. گسترش آن منطقه، آن همه شهرک که ساخته شده، مدرسه هم باید در آن ساخته می شد. خیرین آمدند کمک. امروز من در شهرداری تهران با شهردار تهران صحبت کردم دارند کمک می کنند که آن جا سریع مدرسه بسازیم. اینها نکاتی است که به دنبالش هستیم و امیدوارم تراکم کلاس ها بیش از این نشود. ولی این تأکید را کنم که این تراکم در کل کشور نیست؛ ما تراکم بالایمان مربوط به چهار تا پنج نقطه از کشور است. در سرجمع کشور؛ تراکم منطقی است.
سؤال: راجع به کمبود معلم در مناطق کم برخوردار بگویید.
آقای صحرایی: ما کمبود معلم داریم؛ کمبود معلم مان هم دو وجه دارد؛ یک وجهش به لحاظ نسبت کلاس هایمان است، ما در ساماندهی کلاس ها به ازای هر یک کلاس ابتدایی؛ یک معلم، به ازای هر کلاس متوسطه اول؛ یک و چهار دهم، به ازای هر کلاس متوسطه دوم؛ یک و هفت دهم و به ازای هر کلاس دبیر- هنرستان و مراکز فنی و حرفه ای هم فکر می کنم دو و یک دهم معلم نیاز داریم. این دیگر پیش بینی اش راحت است. پیش بینی مقدار معلمی هم که ما نیاز داریم، اصلاً کار سختی نیست. ما الآن سال 1402 هستیم 30 سال برگردیم عقب؛ معلوم است، آن موقع چقدر استخدام کردیم و تمامش می کنیم. بعضی می پرسند چقدر پیچیده است موضوع شما؟ باز عوامل بیرونی؛ مثلاً قانونی تصویب می شود، یک سری تسهیلات به نقل و انتقال گروه هایی از معلمان ما می دهد، اگر اجرا نکنیم می گویند شما به قانون جوانی جمعیت توجه نکردید. اگر اجرا کنیم؛ خالی از سکنه می شود. ما الآن مثلاً در استان سیستان و بلوچستان مشکل معلم مان حاد است. آیا دولت به آن جا ردیف استخدامی نداده؟ داده، کافی هم داده است. می روند آن جا استخدام می شوند، با قانون جوانی جمعیت به شهر دیگری منتقل می شوند. حالا ما این کار را کنیم یا نکنیم؟ معتقدم منافع ملی را باید به منافع فردی ترجیح دهیم. امسال تغییراتی در نقل و انتقالات دادیم که با دست خودمان مشکل معلم برای خودمان ایجاد نکنیم. شاید باورتان نشود ما 45 استان داریم که آن قدر معلم مازاد دارند که ساعت موظف همکاران پر نمی شود. لذا کاری که باید کنیم این است که باید در موضوع معلم؛ باید به سمت تربیت معلم چندمهارته برویم. معلم ریاضی، فیزیک و شیمی می توانند درس های هم را درس بدهند، اگر در دوره دانشگاه فرهنگیان این گونه تربیت شده باشند. معلم فیزیک مثلاً یک مدتی بیش از 9 سال، روند کاهشی رشته ریاضی فیزیک داشتیم. معلمان آن رشته درس شان تمام شده بود. در دانشگاه فرهنگیان گروه ریاضی، فیزیک و شیمی داشت تعطیل می شد چون معلم نمی گرفتیم برای آنها، حالا الحمدلله مثبت شد خوشبختانه، سال گذشته مثبت شد و امیدوارم که همین طور مثبت بماند چون ما به رشته های علوم پایه نیاز داریم. آن وقت معلم می گوید من درس نمی دهم، رشته ام فیزیک است، دیگر درس نمی دهم. تأمین معلم یکی از مهمترین مباحث ماست؛ بحث ساماندهی که تأکید وزارت آموزش و پرورش در تربیت معلم است؛ ما یک سه گانه ای داریم، سه رویکرد وجود دارد؛ تربیت معلم، تأمین معلم، تعلیم معلم. تربیت معلم می شود دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی، شهید رجایی یک مقدار از مدار خارج شده بود، رفته بود به سمت رشته های دیگر، تربیت دانشجو هم، عالم به تعبیری، چون عالم با معلم خیلی فرق دارد، ان شاء الله برگشته به ریل، به زودی کل ظرفیت دانشگاه شهید رجایی مطلق در خدمت آموزش و پرورش خواهد بود. دانشگاه فرهنگیان خوشبختانه 100 درصد در اختیار آموزش و پرورش است. ولی این دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی سالی 25 هزار معلم تحویل آموزش و پرورش می دهند؛ 25 هزار ورودی و 25 هزار خروجی دارد، مشکلات زیرساختی هم دارند. گزینه بدیل ما می شود چه؟ استخدام. استخدام؛ تأمین معلم است، ما استخدام را شیوه خوبی برای رفع کمبودهای خودمان نمی دانیم. یک گزینه تعلیم معلم است؛ یعنی چه؟ یعنی ما با دانشگاه ها شروع کنیم به کار مشترک. امسال برای اولین بار دوره های دو مدرکی را در تاریخ آموزش عالی ایران راه اندازی می کنیم با پرچمداری دانشگاه فرهنگیان. با وزیر علوم بنده تفاهمنامه امضا کردم در پنج تا شش رشته با دانشگاه های معتبر کشور، دو سال آن جا درس می خواند، دو سال پیش ما که فرد از اول برای معلمی آماده شود. آزمون استخدامی یکی داشتیم، ان شاء الله یکی دیگر خواهیم داشت چون بیشترین ظرفیت استخدامی مال آموزش و پرورش است. ولی در شیوه جذب این افراد به سمتی خواهیم رفت که معلوم باشد این فرد برای معلمی تربیت شده، یعنی عشق و علاقه، خلق و خو، به قول یک عزیزی، می گفت ذات و زی معلمی داشته باشد. معلمی یک عشقی می خواهد. خدا رحمت کند شهید رجایی را، من سال 70 که دانش آموز معلم شده بودم، یک پرچمی دم درب دانش سرای تربیت معلم ما که دانش سرای شهید رجایی اسمش بود زده شده بود؛ نوشته بود: معلمی عشق است، هنر است، اگر آن را شغل می دانی، رهایش کن. در ذهن ما ملکه شد. ما مادامی که مسیر تربیت معلم را زنده نگه داریم، در جذب بهترین معلمین موفق خواهیم بود. دیروز خدمت حضرت آقا عرض کردم؛ گفتم یک کشاورز خوب؛ بهترین بذرش را برای سال بعد نگه می دارد. ما بهترین هایمان را باید بفرستیم برای تربیت معلم، ما این کار را خواهیم کرد و تغییرات خوبی در پیش داریم.
آقای صحرایی: ثبت نام تازه شروع شده ان شاء الله، تا نفر آخر ثبت نام خواهند شد. در ثبت نام یک سری ضوابط داریم، ضوابط هم بالأخره نظم دهنده است، خوب است، سازماندهی افراد کار درستی است ولی راهکارهایی برای موارد استثنایی هم داریم؛ افرادی که در مرز منطقه ها قرار می گیرند، پدر و مادرشان شاغل هستند، همه اینها برایشان تدبیر شده، در هر حالتی حق با مردم است. لذا این نظم و انتظام را می دهیم، در نهایت حواسمان است که مردم است تا مسأله شان حل شود. حالا یکی دو نفر هم مثلاً می گویند من یک جایی رفتم گفتند باید بروی قولنامه ای بیاوری که در این منطقه زندگی می کنی، اگر چه نباید چنین چیزی وجود داشته باشد ولی آن یک نفر را نمی شود تعمیم داد به یک جمعیت ما یک میلیون و 700، 800 هزار نفر ثبت نامی داریم در هر سال، کم و بیش ممکن است عدد هم اشتباه باشد عذرخواهی می کنم. ممکن است بعضی اطلاعات من، دقیق نباشد. اتباع 700 هزار نفر شدند سال پیش، پس با سواد شدنشان یک تکلیفی است ما دنبال کردیم، امسال هم کمک می کنیم که هیچ کسی از مدرسه و کلاس خارج نماند. این کار را حتماً انجام خواهیم داد. امسال روز ثبت نام مقداری به لحاظ شیوه، سامانه؛ پایه تر خواهد شد. سامانه سپاری می کنیم که بخشی از مشکلاتی که قبلاً داشتیم برطرف کنیم.
سؤال: گزینه هسته دولت برای تصدی وزارت آموزش و پرورش که معرفی می شود به مجلس؛ خود جنابعالی هستید؟ اطلاع دارید یا نه؟
آقای صحرایی: اصلاً این مسأله برای من مهم نیست.
سؤال: کاری به اهمیت ندارم، اطلاع دارید یا ندارید؟
آقای صحرایی: من فکر می کنم که دولت سعی اش این است که کسی را به مجلس معرفی کند که بتواند این بار سنگین را بردارد.
سؤال: شمایید؟
آقای صحرایی: اللهُ اعلم، عرض کردم بنده در این مسأله واقعاً، بعضی وقت ها بعضی چیزها را می گوییم بعضی برایشان می گویند واقعاً این طور فکر می کند؟ واقعاً در این لحظه بنده جز این که بتوانم به معلمان عزیز کشورم بگویم که یکی از خودتان بیش از هر چیزی به فکر این است که معلم به شأن، منزلت و مرجعیت خود برسد؛ و این بالاترین اهمیت را برای من دارد، چیز دیگر مهم نیست. دولت حتماً یک گزینه خوب معرفی خواهد کرد. اگر بنده باشم با قوت این بار را بر می دارم، اگر کس دیگری باشد، با قوت به او کمک می کنم این بار را بردارد.