سردبیر روزنامه رای الیوم نوشت: پیشرفت سریع توافق صلح میان عربستان وایران هفت بازتاب مهم در منطقه و جهان دارد که به حاشیه رانده شدن موضوع عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و افول قدرت آمریکا در منطقه از آن جمله است.
دعوت ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان از ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ایران برای سفر به عربستان و استقبال فوری تهران ازاین دعوت، نشان دهنده تمایل دو کشور برای اجرای بندهای توافق آشتی بود و بیشتر نظریات مبنی بر این که یک دوره آزمایشی ۶۰ روزه میان دو کشور وجود خواهد داشت، از میان رفت. این امر نشان داد نشست آینده ملک سلمان و رئیس جمهور ایران در ریاض، چه بسا سرآغاز توافقاتی در خصوص مسائل دو جانبه و منطقهای به ویژه در خصوص موضوع جنگ یمن شود و من فکر میکنم این توافق تقریبا آماده است. همچنین بحران لبنان، لغو تحریمها علیه سوریه و بازگرداندن آن به اتحادیه عرب، مشارکت عربستان در بازسازی این کشور از طریق نشست آتی سران کشورهای عربی که شاید ریاض پس از ماه مبارک رمضان میزبان آن باشد، از جمله دیگر توافقاتی است که ممکن است در نشست ملک سلمان و رئیس جمهور ایران حاصل شود.
این پیشرفت سریع در روابط بزرگترین قدرتهای خاورمیانه بازتابهای قابل توجهی بر منطقه وهمه جهان دارد که میتوان آن را در نقطه نظرات زیر خلاصه کرد:
نخست: بازگرداندن انسجام به جهان اسلام و اتحاد دو قطب مهم آن از طریق آشتی اهل تسنن و شیعیان و به دنبال آن از میان رفتن توطئه ایجاد اختلاف و تحریک طائفه گرایانه و فتنه جویانه که آمریکا و اسرائیل در پشت پرده آن قرار داشته و دارند.
دوم اینکه: (این رابطه) مانع از عادی سازی روابط با اسرائیل و افزایش دایره آن به طوری که دیگر کشورهای و به ویژه عربستان را در بر گیرد، میشود و موضوع عادی سازی روابط با اسرائیل را به حاشیه میراند و چه بسا موجب لغو همه توافقات موسوم به «صلح آبراهام» شود. ما شاهد آن بودیم که عربستان با اعطای ویزا به هیئت اسرائیلی برای مشارکت در نشست بین المللی در شهر العلا مخالفت کرد و امارات هم همه توافقات همکاری و قراردادهای خرید سلاح با رژیم اشغالگر را به تعلیق در آورد و برای بازسازی شهر حواره سه میلیون دلار کمک کرد و این اقدامات ابعاد نمادین بسیاری مهمی دارند.
سوم: دوره آمریکا که از زمان پایان جنگ جهانی دوم بر منطقه سیطره داشت رو به پایان است و جای خود را به ائتلاف چین و روسیه و نظام کشورهای «بریکس» خواهد داد که سر فصل نظام جدید جهانی در بخشهای اقتصادی ونظامی و جایگزین موازی پیمان ناتو خواهد بود.
چهارم: بند مربوط به فعال سازی همکاری امنیتی که در توافقنامه سال ۲۰۰۲ قید شده بود، مهمترین بند بود، زیرا به معنای لغو همه برنامههای آمریکا به منظور قرار دادن رژیم اشغالگر به عنوان حامی کشورهای عربی خلیج (فارس) در چارچوب شایعه مقابله با خطر ایران است. فعال سازی این بند میتواند به ایجاد راهبردی معکوس یا هماهنگی میان دو کشور مسلمان برای مقابله با خطر اسرائیل بیانجامد و اینگونه ایران دیگر لولوخورخوره یا مترسک برای ترساندن وایجاد وحشت در کشورهای عربی خلیج (فارس) نخواهد بود، البته امیدوارم اینطور باشد.
پنجم: تلاقی منافع ایران و عربستان در بستر گفتگو برای ایجاد راه حلهای دائمی درباره مسائل مورد اختلاف. ایران به سبب برنامههای هستهای خود با تهدیدهای اسرائیل و آمریکا مواجه است و میخواهد از این تهدیدات خلاص شود و با آن مقابله کند، عربستان هم میخواهد از دام جنگ فرسایشی مادی وانسانی یمن خارج شود و خواستههای بین المللی خود را در خصوص تبدیل شدن به یکی از مهمترین مراکز اقتصادی و مالی جهان و کاهش تکیه بر نفت، در راستای چشم انداز ۲۰۳۰ محقق کند.
ششم: اظهارات محمد الجدعان وزیر دارایی عربستان مبنی بر آمادگی کشورش برای سرمایه گذاریهای میلیاردی در بازار بزرگ ایران، نشان دهنده ایجاد تغییرات بنیادین در اولویتهای حکومت این کشور یا مقدم دانستن منافع بر دشمنیهای تاریخی، سیاسی و عقایدی همچنین گشایش صفحهای جدید است.
هفتم: بازگشت مسئله مرکزی و نخست کشورهای عربی به جایگاه خود و قرار گرفتن آن در رأس توجه ملتها و نهادهای عرب و مسلمان، اعم از اتحادیه عرب یا سازمان کنفرانس اسلامی برای آزاد سازی سرزمین (فلسطین) و مقدسات آن که احتمال وقوع همه این رویدادها پس از عقد توافق میان ایران وعربستان افزایش یافته است.
عطوان در ادامه نوشت: سفر قریب الوقوع ابراهیم رئیسی به ریاض و استقبال با شکوه پادشاه عربستان از وی، به معنای پایان یک مرحله و آغاز مرحلهای دیگر نه تنها در خاور میانه بلکه در همه جهان خواهد بود و اگر به سلطه گری آمریکا پایان ندهد آن را کاهش خواهد داد و این سفر، جهانی جدید با چند قطب به ریاست چین را به اوج خواهد رساند.
پیشرفت فن آوری ایران در زمینههای تولیدات نظامی (مانند موشکهای مافوق صوت، پهپادها، زیردریاییها و برنامههای هسته ای) چه بسا یکی از مهمترین زمینههای همکاری آینده میان دو کشور در روزهای آینده باشد، زیرا همکاری در این زمینه به پایان دادن رقابت تسلیحاتی در منطقه منجر خواهد شد که در دهههای گذشته تنها به نفع آمریکا و دیگر کشورهای غربی بود.
بیشترین منفعت برقراری مجدد صلح در خاور میانه همواره از آن چین بوده وخواهد بود و سفر شی جین پینگ رئیس جمهور این کشور به ریاض در دسامبر گذشته و مشارکت او در اجلاس عربستان، کشورهای خلیج (فارس) و کشورهای عربی برای امضای معاملات تسلیحاتی نبود، بلکه هدف از آن کاشت بذرهای تغییر و رجعت به منطقه از درگاه آشتی عربستان و ایران بود که نتیجه آن یعنی کاهش نفوذ آمریکا را در حال حاضر و در زمان بسیار مناسبی شاهد هستیم.
منتظریم در بحران یمن هم گشایشی حاصل شده وبه آشتی عربستان و یمن منجر شود و وقایع کنونی را تثبیت کرده و به لغو کامل تحریمها بر اساس حل و فصل کامل مشکلات منجر شود، همچنین انتظار داریم بحران لبنان هم حل و رئیس جمهور جدید انتخاب شود و امیدواریم بشار اسد رئیس جمهور سوریه به زودی به ریاض سفر کند.
با وجود این خوش بینی ها، تلاشهای واشنگتن و همپیمانش اسرائیل دور از ذهن نیست که شاید تنها کسی باشد که برای غرق کردن این کشتی و اقدام به جنگ با هدف تخریب، در منطقه برای آمریکا باقی میماند.
در واقع آمریکا در تلاشی ناکام به دنبال سیطره مجدد با توسل به زور خواهد بود واین اصلا بعید نیست، زیرا این کشور اکنون به سبب بحرانهای داخلی و شکستهای خارجی خود همچون ببری زخمی است و احتمالا این دو (آمریکا و رژیم صهیونیستی) پایانی فاجعه بار خواهند داشت.
آمریکا در جنگ اوکراین شکست خورد وهنوز هم در حال ترمیم جراحات ناشی از شکست خفت بار خود در افغانستان و پیش از آن در سوریه و عراق است. اسرائیل هم از زمان جنگ نکسه در سال ۱۹۶۷ در هیچ جنگی پیروز نشده است و انتفاضه مسلحانه کنونی هم تنها با پایان اشغالگریهای آن به پایان خواهد رسید.. حوادث جنین وحواره را دنبال کنید.
پنج سال پیش به مخاطبان عزیز رای الیوم توصیه کردم به فرزندان خود زبان چینی بیاموزند، زیرا زبان آینده خواهد بود و اکنون هم با توجه به پیروزی قاطعانه چین در منطقه همان توصیه را تکرار و به آن زبان فارسی را اضافه میکنم. از ایرانیها هم میخواهم متقابلا برای تثبیت فرهنگ صلح، گفتگو وهمکاری و هم سو شدن با تغییرات منطقه وجهان به فرزندان خود زبان عربی بیاموزند.