همه ما میدانیم که فرزندپروری به این راحتیها هم نیست؛ اما چطور الگوی خوبی برای فرزندانمان باشیم.
والدین در برابر عملکردهای خود بخصوص در حضور کودکان مسوولند و این مسؤولیت در قبال خدا و جامعه هم مطرح است .
ممکن است رفتاری از مربی سر زند که بر کودک بر کودک تاثیر بگذارد و با این کار ناسازگاری او را ریشه دارتر و بیشتر و یا آن را کمتر کند .
بسیاری از انحرافات و کجروی های افراد در سنین بزرگسالی ناشی از رفتار غلط والدین در دوران کودکی آنهاست شکی نیست که اگر این انحرافات باعث وارد شدن لطمه ای به کودک و یا جامعه بشود والدین نیز مسؤولند.
برای از بین بردن عیبهایی مانند تنبلی ، بی بند و باری، بی نظمی کودکان بدون اینکه والدین راه نظم و انضباط را در پیش بپیرند چاره ای نیست. تن پروری اطفال از بین نمی رود مگر اینکه والدین خودشان را اصلاح کنند.
مادری که کتاب نمیخواند، نمیتواند فرزندش را به کتاب خواندن تشویق کند.فرزندان ما، چه پیشدبستانی باشند و چه نوجوان، بهدقت تکتک حرکات و کلمات ما را زیر نظر دارند و بررسی میکنند که چگونه با همهچیز از روابط شخصی گرفته تا استرس گرفته تا ناامیدیهای شغلی برخورد میکنیم.
چه بخواهیم چه نخواهیم، در حال حاضر الگوی فرزندانمان هستیم
بنابراین وقتی کاری را جلوی آنها انجام میدهیم بایستی بسیار مراقب باشیم.
اغلب ما معمولاً فراموش میکنیم که کودکان بدون دانش اجتماعی و مهارتهای اجتماعی به دنیا میآیند. آنها مشتاقانه منتظر هستند که از یک نفر تقلید کنند. اولین بزرگسالانی که بسیار نزدیک به کودکان هستند والدین آنها هستند و معمولاً سعی میکنند از آنها تقلید کنند؛ بنابراین بسیار مهم است که قبل از نظارت کردن فعالیتهای فرزندانمان به فعالیتهای خودمان اهمیت بدهیم.
گاهی پیش میآید که از رفتاری در کودکان ناراحت میشویم و از او میخواهیم رفتارش را اصلاح کند؛ اما خوب که نگاه میکنیم متوجه میشویم کودک آینهٔ تمام نمای رفتارهای ماست.
مهمترین چیز این است که همیشه سعی کنیم با فرزندان خود ارتباط برقرار کنیم و در زندگی آنها فعال باشیم
مدتها بود که سعی داشتم الگوی خوبی برای فرزندم باشم؛ اما دختر کوچکم درست کارهایی را انجام میداد که من ناخواسته مرتکبشان شده بودم. تمام رفتارهایی که ناآگاهانه صورت گرفته بود را مشاهده و تقلید کرده بود؛ بنابراین سعی کردم بهجای اصرار بر تغییر کیفیت زندگیاش و گوشزد کردن مدام اشتباهاتش، روی رفتارهای خودم نظارت بیشتری داشته باشم و رفتارهایم کاملاً آگاهانه و با درایت بیشتری باشد.
باید بدانیم وقتی در مورد مسئلهای بهعنوان یادگیری صحبت میکنیم، اولین روشی که کودکان از آن بهره میبرند، مشاهده و تقلید است. پس بایستی الگوی مناسبی برای فرزندان خود باشیم.
رفتارهای متداولی که میتوانند الگوی فرزندان باشند
اگر میخواهیم فرزندمان به ما احترام بگذارد، باید به فرزندمان احترام بگذاریم. همچنین بایستی به دیگران نیز احترام بگذاریم. والدینی که مرتباً دیگران را تحقیر میکنند بهطور غیرمستقیم به فرزندان خود بیاحترامی به دیگران را آموزش میدهند.
نگاه مثبت داشته باشیم.
هیچکس کامل نیست، ما همه انسان هستیم، اشتباهات از طرف ما نیز اتفاق میافتد؛ بنابراین، اگر میخواهیم فرزندمان کارهای درست را انجام دهد، در صورت ارتکاب اشتباه، از گفتن «ببخشید» تردید نکنیم.
مهارتهای ارتباطی مثبت را تمرین کنیم.
کلمات ابزاری قدرتمند هستند. همانطور که میدانیم، مهارتهای اجتماعی یکراه عالی برای الگوبرداری از رفتار مثبت و تقویت اعتمادبهنفس کودک است، اگر آنها را مجبور کنیم کلمات طلایی مانند «متشکرم»، «لطفاً»، «متأسفم» و غیره را در زندگی روزمره خود تمرین کنند. آنها آن را بهراحتی یاد خواهند گرفت.
فرزندانمان بهویژه نوجوانان بهدقت تکتک حرکات و کلمات ما را زیر نظر دارند و نحوه برخورد ما با همهچیز از روابط شخصی گرفته تا استرس و ناامیدی شغلی را بررسی میکنند. پس چه بخواهیم چه نخواهیم، در حال حاضر الگوی فرزندانتان هستید؛ بنابراین وقتی کاری را جلوی آنها انجام میدهیم، بسیار مراقب باشیم.
یکی از ابزارهای ارزشمندی که میتوانیم برای فرزند خود الگو قرار دهیم، پاسخ صحیح دادن به استرس، عصبانیت یا احساسات آسیبدیده است؛ بنابراین، هر زمان که این مسائل را پشت سر گذاشتیم، باید آرام باشیم، سپس فکر کرده و عمل کنیم. باید به یاد داشته باشیم که آموزشهای مثالزدنی اغلب آسانتر و مؤثرتر از وادار کردن کودکان به اطاعت از قوانین با ترساندن، تهدید یا وسوسه کردن آنها با پاداش است.
روی مدیریت خشم کارکنیم
اگر به فرزندمان بگوییم که نباید دیگران را کتک بزند و مرتباً به خاطر رفتار نادرستش او را کتک بزنیم، او گیج میشود؛ بنابراین اگر میخواهیم فرزندمان ما را درک کند، ابتدا باید آنچه را که میخواهیم، بهوضوح به او بگوییم.
بیشتر بخوانید:رسانه می تواند مسیر درست را برای کودک مشخص کند
لازم نیست که پدر و مادر کاملی باشیم
بایستی همواره به یاد داشته باشیم که ما الگوی فرزندانمان هستیم و بایستی با رفتار مناسب او را تشویق به انجام کارهای صحیح کنیم و خودمان را بینیاز از مشاور ندانیم و همواره با خواندن کتابهای تربیتی به دنبال رفع مشکلاتمان در رابطه باتربیت فرزندمان باشیم.
آری والدین مسؤولند ، مسؤول بی نظمی های کودکان ، بد زبانی آنها ، عقده ها و ناسازگاری هایشان هستند . آنان چشم و زبان و گوش و دیگر اعضای خود را باید تحت کنترل در آورند و به این امر هم از نظر وظیفۀ عبادی که در برعهده شان هست و هم از نظر مسوولیتی که در زمینه تربیت دارند توجه کنند.
از سوی دیگر در بسیاری از موارد کودکان در خانه الگوهای شایسته ای دارند ولی در مدرسه یا اجتماع یا احیاناً در خانه همسایگان و بستگان به الگوهایی بر می خورند که بد آموزی هایی دارند و یا شاهد رفتارهای بدی می شوند که ناسازگاری آنها را تشدید می کند. در چنین مواردی وظایف تربیتی والدین سنگین تر می شود .
در این موارد والدین بعنوان مسؤولان تربیتی کودک باید که تا حدّ امکان کودک را از تماس و معاشرت با چنین افرادی دور کنند. مثلاً با بیان نقاط ضعف آنها و پیامدهای معاشرت با این افراد در حد فهم کودکان صحبت کنند تا خود کودک درک کند که این معاشرت به ضرر او است.
این بد آموزی ها گاهی ممکن است از طریق وسایل ارتباط جمعی ، عکس ها ،پوسترها ، مجله ها ، روزنامه ها ، فیلم ها به کودک منتقل بشود، به همین دلیل باید این عوامل هم تحت کنترل داشته باشید .منبع : gholizadeh، منبع2: سایت پاسخگو
سخنان حجت الاسلام تراشیون درباره الگو پذیری فرزندان از والدین