نایب رئیس کمیسیون حقوقی مجلس شورای اسلامی: انقلابیون قبل از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی حتی در زندانها نیز علیه رژیم پهلوی مبارزه می کردند.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما همزمان با ۱۲ بهمن سالروز ورود حضرت امام خمینی به کشور ، برنامه سعادت آباد رادیو تهران در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین نوروزی رئیس فراکسیون ایثار و شهادت و نایب رئیس کمیسیون حقوقی مجلس شورای اسلامی به مرور خاطرات انقلاب پرداخته است.
سوال: در مورد خاطرات انقلاب برای ما بفرمایید.
نوروزی: وقتی ما تظاهرات میکردیم در صحن علی بن موسی الرضا (ع) باران میآمد و، چون ما معمم بودیم و لباسمان قهوهای بود سر شانه هایمان قهوه ایتر شده بود گارد حمله کرد سمت صحن انقلاب و ما رفتیم کنار ضریح از آنجا آمدند ساواکیها و ما را دستگیر کردند و بردند در آگاهی حرم آن زمان و از آن جا ما را بردند کلانتری ۴ طبرسی و بعد هم زندان وکیل آباد مشهد خوب ما داخل زندان که رفتیم یک جوان ۱۸ ساله طلبه که تا آن زمان ما تلویزیون هم ندیدیم رفتیم داخل زندان و بعد از چند روز که قرنطینه بودیم خوب وقتی وارد بند شدیم شب ایران وعراق مسابقه داشتند بنده هم رفتم پای تلویزیون آنجا داشتم تلویزیون نگاه میکردم یادم هست یکی از بازیکنان حسن روشن بود بعد دیدم یکی از افرادی که دستگیر شده دستش را گذاشت روی شانه من و گفت فلانی برای چی آمدی زندان گفتم با شاه دعوا کردم خوب حالا که دعوا کردی با زندان آمدن ماموریت شما تمام شد، گفتم یعنی چی گفت یعنی شما آمدی در زندان بنشینی پای تلویزیون وقت بگذرانی گفتم چه کار باید انجام دهم گفت بلند شو کار را ادامه میدهیم در زندان کاری بکنیم ایشان تودهای بود، ولی ما از تودهای درس گرفتیم که کار ما با زندان تمام نشده است لذا ما رفتیم داخل مسجد و در همان بند ۳ و دوستان راجمع کردیم و شروع کردیم آیات مربوط به جهاد قرآن را جمع آوری کردیم و نوشتیم و در واقع این مدتی که در زندان بودیم و تا زمان آزادی به هر حال مشغول سیر در قرآن بودیم آن هم آیات جهاد و مبارزه این خاطره قبل از انقلاب.
سوال:در زمان انقلاب چطور
نوروزی: در مدرسه بودیم تازه آمده بودیم و خسته بودیم یک مرتبه اعلام شد که انقلاب پیروز شده و در جوار مدرسه ما خانهای بود ما چند طلبهها رفتیم از صاحب خانه اذن گرفتیم که ما از طریق تلویزیونش برنامههای پیروزی انقلاب را ببینیم و ما آن شب در آن منزل برنامه پیروزی را دیدیم و فردا را به جشن و پایکوبی پرداختیم، اما خاطرات بعد از انقلاب، من خاطره زیاد دارم اصلا من رئیس دادگاه انقلاب قصر شیرین بودم در سن ۲۰ سالگی که صدام حمله کرد و شهر سقوط کرد و من اسیر شدم خوب آنجا باز خاطره ما این است که روز ۴ مهرماه روی مسجد صاحب الزمان و مهدیه قصر شیرین بودیم و با دوربین اطراف را نگاه میکردیم شهر قصر شیرین در داخل یک نعل اسبی قرار دارد و ما به طرف عراق نگاه میکردیم و از کوههای یکه کشان خیال میکردیم که عراق از آن قسمت خسروی و آن کوهها حمله میکند، اما یک مرتبه برگشتیم و پشت سرما از جاده گیلان غرب آن جا دیدیم از دوربین که یک سری تانکها دارند وارد قصر شیرین میشوند منتها اینها با پرچم ایران وارد شدند وما خوب نظامی نبودیم فرق نمیدادیم بین تانکهای انگلیسی که آن موقع ایران داشت و تانکهای روسی که عراق داشت و با پرچم ایران وارد شدند و ما خوشحالی کردیم و شادی کردیم که خوب بعداز چند روز محاصره تانکهای ایران آمدند و شهر از سقوط نجات پیدا کرد.
سوال:بهترین تصمیم و بهترین کاری که کردید در زندگی و حالتان خوب شده چه بوده؟
نوروزی: عرض کنم وقتی ما آمدیم مجلس کارهای زیادی میکردیم، اما باخبر شدیم که ۵، ۶ هزار جوان در زندانهای ما هستند که اینها گرفتار قاچاق مواد مخدر شده اند و اینها ۱۰، ۲۰، ۳۰ سال است که درگیر اعدام هستند و نظرمان این بود که اعدام کاری حل نمیکند لذا طرحی را دوستان نوشتند و ما هم کمک کردیم و این طرح این بود که کسانی که به هر حال زیر اعدام هستند اینها اگر سوء پیشینه نداشتند و اگر محکومیت قطعی کمتر از ۱۵ سال داشتند یا مسلحانه نبوده اینها یک بار دیگر محاکمه شوند و حبسهای ۱۰، ۱۵، ۲۰ سال بدهند که اینها اعدام نشوند بنده به عنوان سخنگوی کمیسیون از این طرح دفاع کردم مبانی فقهی و قرآنی آن را برای نمایندگان محترم بیان کردم که وقتی قرآن میفرمایند افسادی اعدام دارد که در آن محاربه باشد یعنی اگر کسی قاچاق کرده فساد یا شبه افساد زمانی که اعدام دارند که سلاح کشیده باشد در مقابل مامور و تیراندازی کرده باشد الحمدلله مجلس پذیرفت شورای نگهبان پذیرفتند و این ۵، ۶ هزار نفر را ما از اعدام نجات دادیم و به لطف خدا این از بهترین خاطرات زندگی من است که جمعی جوان به زندگی برگشتند وقتی هم الان بررسی میکنیم من خبر ندارم که از آن ۶ هزار یک نفر برگشته باشد به قاچاق همه تا جایی که من میدانم مرخصی میگیرند و میآیند به کسب سالم رفتند و این کار قرآن میفرماید اگر کسی یک نفر را زنده نگه دارد که انگار همه عالم را زنده نگه داشته است .