میخواهیم بدانیم چرا بخت و اقبال همیشه در خانه بعضیها را میزند، اما سایرین از آن محروم میمانند. به عبارت دیگر چرا بعضی از مردم خوش شانس و عده دیگر بدشانس هستند؟
به گزارش سرویس وبگردی خبرگزاری صدا و سیما ، اﻓﺮاد ﺑﺪﺷﺎﻧﺲ ﻋﻤﻮﻣﺎ ﻋﺼﺒﯽ ﺗﺮ از اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ هستند و اﻳﻦ ﻓﺸﺎر ﻋﺼﺒﯽ ﺗﻮاﻧﺎﻳﯽ ﺁﻧﻬﺎ در ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻓﺮﺻﺖهای ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﻣﺨﺘﻞ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. در ﻧﺘﻴﺠﻪ، ﺁﻧﻬﺎ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻏﻴﺮﻣﻨﺘﻈﺮﻩ را ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﺮ ﺳﺎﻳﺮ اﻣﻮر از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند.
ﺑﺮاﯼ ﻣﺜﺎل وﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﺎﻧﯽ ﻣﯽ روﻧﺪ ﭼﻨﺎن ﻏﺮق ﻳﺎﻓﺘﻦ ﺟﻔﺖ ﺑﯽ ﻧﻘﺼﯽ هستند ﮐﻪ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﻋﺎﻟﯽ ﺑﺮاﯼ ﻳﺎﻓﺘﻦ دوﺳﺘﺎن ﺧﻮب را از دﺳﺖ ﻣﯽ دهند. ﺁﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﻳﺎﻓﺘﻦ ﻣﺸﺎﻏﻞ ﺧﺎﺻﯽ روزﻧﺎﻣﻪ را ورق ﻣﯽ زﻧﻨﺪ و از دﻳﺪن ﺳﺎﻳﺮ ﻓﺮﺻﺖ هاﯼ ﺷﻐﻠﯽ ﺑﺎز ﻣﯽﻣﺎﻧﻨﺪ.
اﻓﺮاد ﺧﻮش ﺷﺎﻧﺲ ﺁدم هاﯼ راﺣﺖ ﺗﺮ و ﺑﺎزﺗﺮﯼ هستند، در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻧﭽﻪ را در اﻃﺮاﻓﺸﺎن وﺟﻮد دارد و ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺁﻧﭽﻪ را در ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﺁﻧﻬﺎ هستند ﻣﯽ ﺑﻴﻨﻨﺪ.
ریچارد وایزمن، روانشناس بریتانیایی انسانهای خوششانس و بدشانس را بر اساس ۴ فاکتور کلیدی از هم جدا میکند؛ او از ترفندی پرده برمیدارد که میتواند شانس را بالا ببرد.
چرا بعضیها نسبت به بقیه خوش شانس تر هستند؟ اگر تا به حال برایتان پیش آمده که این سوال را از خود بپرسید، بد نیست دوباره به آن فکر کنید. به گفته ریچارد وایزمن انسانها خودشان خوش شانسی یا بداقبالی خود را رقم می زنند.
او که روی نقش شانس در زندگی مطالعه می کند می گوید مطالعه اش یک تحقیق علمی است و به تفاوتهای میان انسانهایی که خودشان را خوش شانس یا بدشانس تصور می کنند، می پردازد.
اما نتیجه نهایی چیست؟
شانس یک قابلیت جادویی یا حاصل یک تصادف نیست و کاملا تحت تأثیر نحوه تفکر و رفتار ماست. انسانها براحتی میتوانند به یک آدم خوش شانس تیدیل شوند.
چطور خاطرات بد را فراموش کنیم؟
از آن دسته افراد هستید که میدانید کدام کشور قهرمان جام جهانی ۱۹۳۸ شده، اما یادتان نمیآید ماشینتان را کجا پارک کردهاید؟ این موضوعی است که گروهی از دانشمندان روی آن تأکید دارند؛ اینکه برای داشتن حافظهای قویتر لازم نیست هر اطلاعاتی را به ذهن بسپاریم. به عقیده آنها راه رسیدن به این هدف فراموشی گزینشی است.
دانشمندان می گویند فراموش کردن فواید شگفت انگیزی دارد. اگر حافظه بشر یک حد مشخص داشته باشد، ما حتی به این حد نزدیک هم نشده ایم. ما باید برای فراموش کردن خاطرات بد؛ فراموش کردن را یاد بگیریم؛ و این کار تنها با تمرین کردن میسر میشود، با تکرار به مرور میتوانیم خاطرات بد و منفی را از ذهنمان پاک کنیم.
چگونه شادتر باشیم؟
شادی نتیجه توقع شماست. انسان میتواند در هر زمان و هر موقعیتی احساس شادی کند. نوع نگرش شما به زندگی نقش مهمی در شاد بودن شما دارد. پس سعی کنید در هر مقطع زندگی در کنار تمام مشکلات شاد باشید. همچنین سعی کنید به مدت یک یا دو هفته در ساعت مشخصی به رختخواب بروید و تلاش کنید که به هیچ وجه پس از آن ساعت بیدار نمانید.
آیا این کار تغییری در خلق و خوی شما ایجاد کرد؟ اگر چنین بود تلاش کنید برای همیشه از این برنامه خواب پیروی کنید. کمکم شب زود خوابیدن عادتتان میشود و احساس شادکامی به سوی شما بازمیگردد.
حالا نوبت رسیدن به خوش شانسی است. ما را در ادامه مقاله همراهی کنید تا به یک آدم خوش شانس تبدیل شوید. برای رسیدن به خوش شانسی باید از چهار مرحله عبور کرد.
مراحل رسیدن به خوش شانسی آدمهایی که از نظر ما "خوش شانس"هستند، در واقع به خوبی از عهده انجام این چهار مورد برآمده اند:
۱- استفاده از فرصتهای تازه آنهایی که خودشان را خوش شانس میدانند، این توانایی را دارند که به موقع فرصتها را به چنگ آورند و از آنها استفاده کنند. این افراد از هر راه جدیدی که جلوی پایشان باز می شود استقبال میکنند و در آن مسیر قدم برمیدارند. وایزمن میگوید، انسانهای بدشانس درست برعکس عمل می کنند: " این آدمها به برنامه یکنواخت خود عادت کرده اند و حتی اگر فرصتی برایشان پیش بیاید، از رفتن به سمت آن می ترسند. "
۲- پیروی از حس ششم به جنبه های مثبت نگاه کنید و دنباله روی حس درونی خود باشید. پیروی از حس ششم از جمله راههای اصلی برای به چنگ آوردن فرصت های تازه است؛ کاری که خوش شانسها از انجامش ابایی ندارند. اگر چیزی به نظرشان خوب بیاید، با اعتماد به حس درونی خود جلو می روند. اما بدشانس ها به شکل ذاتی بیش از حد به یک موضوع فکر و آن را تجریه و تحلیل می کنند؛ چیزی که در نهایت به ضررشان تمام می شود. وایزمن می گوید: "زمان زیادی طول می کشد تا به نتیجه برسند و فکر کردن هم خیلی به آنها کمک نمی کند. " انتظارات مثبت می تواند به نتایج مثبت منجر شود.
۳- در انتظار موفقیت از آنجایی که آدم های خوش شانس خوش بین هم هستند، انتظار دارند در همه کارها موفق شوند. وایزمن می گوید: "این دسته از افراد انتظار دارند همه کارهایشان نتیجه بدهد و این طرز فکر باعث می شود پیش بینی شان درست از آب درآید. "
این رویکرد البته همیشه هم جواب نمی دهد، اما داشتن تفکر مثبت به آنها این قدرت را می دهد که حتی در شرایط سخت هم ناامید نشوند. این ویژگی آنها علاوه بر این باعث می شود برای دیگران جذاب باشند.
در آدم های بدشانس اما، این بدبینی است که کنترل را در دست می گیرد. وایزمن در مورد این دسته از افراد می گوید: " آدمها معمولا از آنها دوری می کنند، چون بیشتر مواقع دلمرده و غمگین هستند. " انسان های خوش شانس تفکر مثبت خود را حفظ می کنند تا شانس بدشان به خوش شانسی تبدیل شود.
۴- حفظ تفکر مثبت حفظ تفکر مثبت کلیدیترین نکته به حساب می آید. اتفاقات بد برای همه می افتند، اما آدم های خوش شانس این توانایی را دارند که دوباره روی پای خود بایستند. آنها از تجربیات خود درس می گیرند و ادامه می دهند. چنین رویکردی حتی می تواند بدشانسی را به خوش شانسی تبدیل کند. اما آنهایی که خود را بداقبال می دانند، حتی با کوچکترین مسأله منفی کاملا به هم می ریزند. آنها مطمئن هستند که آینده ای تیره و تار انتظارشان را می کشد و تلاش کردن هیچ فایده ای ندارد. خوش شانسیهای خود را بشمارید تا نگرشی مثبت پیدا کنید.
می خواهید خوش شانس باشید؟ خوشبختانه هنوز هم امید هست. ریچارد وایزمن می گوید با به کارگیری چند تکنیک مشخص هر کس می تواند مثل افراد خوش شانس فکر و رفتار کند.
یکی از این راهکارها، داشتن یک "دفترچه شانس" برای ثبت اتفاقات مثبت روزانه است: "هر بار که خوش شانسی میآورید یا اتفاق مثبتی برایتان می افتد، هر چقدر هم کوچک به نظر بیاید، آن را یادداشت کنید. "این کار به کاهش انرژی های منفی و توجه به جنبههای مثبت زندگی کمک می کند.
شکی نیست که گاهی اوقات اتفاقاتی برایمان می افتد که خارج از کنترل ماست، اما داشتن یک "دفترچه شانس" کمک می کند انعطاف پذیرتر باشیم. وایزمن می گوید این تکنیک فورا نتیجه نمی دهد و تأثیرش بعد از حدود یک هفته آشکار خواهد شد.