اگر از روزمرگی خسته شده اید، خوشحال نیستید، انگیزه کافی برای زندگی ندارید و غم و اندوه شما را فرا گرفته وقتش رسیده که برای ایجاد تغییراتی در زندگی تان تلاش کنید.
به گزارش سرویس وب گردی خبرگزاری صدا و سیما، همه ما در دورههایی از زندگی احساس کردهایم که در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهایم. در واقع، اصلا غیرطبیعی نیست اگر گاهی حس کنیم کارها را از روی عادت انجام میدهیم، درجا میزنیم یا اینکه در یک نقطه گرفتار شدهایم؛ اما راه امیدوارکنندهای هم هست. کارهایی هست که با انجامدادنشان میتوانید بفهمید چرا در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهاید و چطور دوباره انگیزه و هیجانتان را بهدست بیاورید.
نشانههایی که نشان میدهد دچار یکنواختی شدهاید
یکنواختی چیزی است که ممکن است در ابتدا متوجهش نشوید. این حس بهآرامی و با گذشت زمان ایجاد میشود. ممکن است هر روز همان کارهای همیشگی را انجام بدهید، اما در نهایت، یک روز به این نتیجه برسید که به هیچجا نمیرسید و فقط وقتتان را تلف میکنید. نشانههایی که به شما میگوید به یکنواختی رسیدهاید:
۱. روزها هیچ فرقی باهم ندارند
ممکن است تمام روزها برایتان تکراری شده باشند. در بعضی از مواقع هم ممکن است نتوانید به یاد بیاورید که در کدام روز هفته هستید؛ شاید هم این موضوع برایتان مهم نباشد، چون روزهای هفته را نمیتوانید از هم تشخیص بدهید و فرقی ندارد که دوشنبه باشد یا جمعه.
۲. احساس میکنید فقط روزها را به شب میرسانید
یکنواختی یعنی فقط صبح را به شب رساندن. هر روز بهسختی تلاش میکنید تا یک قدم به جلو بروید. هیچ هیجان و منبع الهامبخشی هم ندارید.
۳. هیچ انگیزهای ندارید
شاید بخواهید کارهای جدیدی انجام بدهید یا فعالیتهای خلاقانهای در سر داشته باشید، اما به نظر میرسد انگیزهای ندارید. اینطور که معلوم است نمیتوانید هیچ کار جدیدی را شروع کنید.
۴. احساس ناکامی رهایتان نمیکند
ممکن است حس کنید زندگی کسالتبار و خستهکننده است. با وجود اینکه دوست دارید چیزهای جدید را امتحان کنید، اما نمیدانید که باید از کجا شروع کرد.
۵. از تغییر میترسید
همیشه هم اینطور نیست که دوست نداشته باشید تغییری در زندگیتان اتفاق بیفتد، نه. ممکن است خواهان تغییر باشید، اما ناراحتیهای موقتیِ در پی آن به ترس از تغییر میانجامد. میدانید که تغییر در درازمدت شما را خوشحالتر میکند، اما وضعیت فعلی را ادامه میدهید، چون مجبور به تحملِ هیچ درد و شکستی نخواهید بود.
گاهی اوقات ممکن است احساساتی که گفتیم زودگذر نباشند. اگر این احساسات دائمی شوند، ممکن است علامتِ مسائل جدیتری مثل اختلالِ افسردگی مداوم (PDD) باشند.
اختلالِ افسردگی مداوم خفیفتر از افسردگی است، اما اغلب همیشگی است و نشانههایی خفیفتر از آن دارد. مردم معمولا سالها چنین حسی را تجربه میکنند، بدون آنکه بدانند آنچه گرفتارش شدهاند در واقع نوعی افسردگی است. نشانههای این نوع از افسردگی عبارتاند از:
احساس ناخوشی
کاهش انرژی
ازدستدادن علاقه به زندگی
اگر مشکوک به چنین نشانههایی هستید، حتما با یک روانشناس باتجربه مشورت کنید.
پیدا کردنِ دلیلِ یکنواخت شدنِ زندگی
ممکن است متوجه شوید که در چرخه یکنواخت زندگی گرفتار شدهاید، اما ندانید گام بعدی چیست. آنچه باید به خاطر بسپارید این است که همه مثل هم این احساس را تجربه نمیکنند. قبل از هر چیزی باید بفهمید چه چیزی باعث نارضایتیِ شما از زندگی شده است. برای این کار میتوانید از یک مشاور یا رواندرمانگر کمک بخواهید.
احساسِ یکنواختی ممکن است دلایل بسیاری داشته باشد. مهمترین دلایل این احساس عبارتاند از:
وجودِ مشکلات در روابطِ عاطفی با شریک زندگی
مشکلات شغلی
وضعیت سلامتی
مشکلات خانوادگی
دوستان
نداشتن سرگرمی
مشکلات مربوط به خانه و محل سکونت
هر وقت علت اصلی احساستان را کشف کردید، خودتان را سرزنش نکنید. بهراحتی میتوانید مشکل را حل کنید؛ پس سعی کنید به چنین احساساتی اهمیت ندهید. ممکن است به خودتان بگویید: «من که زندگی خوبی دارم» یا «حق ندارم چنین احساساتی داشته باشم»، اما این افکار سمی نتیجه معکوس دارند و شما را گرفتار میکنند. ممکن است بهنظرتان چیزها همان طور که هستند خوب باشند. اگر اینطور نیست، شاید زمان آن رسیده که تغییراتی ایجاد کنید و دوباره نشاط را به زندگی برگردانید.
خودمراقبتی برای خروج از یکنواختی
بعد از اینکه احساساتتان را پذیرفتید، نوبت به امتحان کردن راههایی برای خلاصشدن از این احساسات میرسد. روشهای مختلفی برای حذف احساسات منفی و حرکت رو به جلو وجود دارد.
۱. مراقب خودتان باشید
هر وقت حس کردید در یک نقطه گرفتار شدهاید، سعی کنید با مراقبت از خود بر این حس غلبه کنید. مهربانی با خود برای حفظ سلامت روان ضروری است. میتوانید این کار را با یک ارزیابی سریع از اینکه چقدر از خودتان مراقبت میکنید، شروع کنید. کافیست که این سؤالات را از خودتان بپرسید: آیا خوب غذا میخورم؟ بهاندازه کافی میخوابم؟ با کسانی که به من اهمیت میدهند و از من حمایت میکنند، بهاندازه کافی وقت میگذرانم؟
اگر متوجه شدید که آنطور که باید به خودمراقبتی توجه نکردهاید، وقتش رسیده که به موضوع رسیدگی کنید. غذای سالم، خواب کافی، ورزش روزانه و حمایت اجتماعی، همگی برای سلامت جسم و روان ضروری هستند. بنابراین، بهدنبال راههایی برای مهربانی با خودتان باشید. خودمراقبتی انرژی لازم را برای تمرکز و هیجان در زندگی فراهم میکند.
۲. روال زندگیتان را تغییر بدهید
اگر هر روز یک روال را دنبال میکنید، رها شدن از یکنواختی سختتر خواهد بود. انسانها بنده عاداتشان هستند و گاهی حس یکنواختی از کسالت ناشی میشود. بنابراین، بهتر است بهدنبال راههایی برای تجربه چیزهای جدید در زندگی روزمره باشید. چند راه برای انجام این کار عبارتاند از:
با افراد جدید مکالمه کنید: صحبت با افراد جدید راهی بینظیر برای گسترش روابط اجتماعی است. بهعلاوه، چیزهای جالبی درباره اطرافیانتان یاد میگیرید.
سرگرمی داشته باشید: زمانتان را با انجامدادن فعالیتهایی که دوست دارید سپری کنید. فرقی نمیکند معاشرت با دوستان را انتخاب کنید یا یک سرگرمی ساده داشته باشید؛ زمانی را در طول هفته به این کارها اختصاص بدهید و برای آن انرژی مصرف کنید.
چیزهای جدید را امتحان کنید: مسیر جدیدی برای رفتن به محل کار انتخاب کنید. یک تئاتر جدید ببینید. در یک کلاس جدید ثبتنام کنید. با انجام دادن چنین کارهایی میتوانید دنیای اطرافتان را دوباره کشف کنید و شور و نشاط را به زندگیتان بازگردانید.
غیرقابلپیشبینی باشید: اگر از زندگی خسته شدهاید، سعی کنید در لحظه زندگی کنید. کارهایی بدون برنامهریزی قبلی انجام بدهید. به تجربههای جدید پاسخ مثبت بدهید و از انجام کارهای غیرمنتظره نترسید.
۳. از خانه بیرون بروید
محققان دریافتهاند که وقتگذرانی در طبیعت بر مغز تأثیر مثبتی دارد. پیادهروی در طبیعت باعث میشود کمتر افکار منفی به ذهن راه بیابند و کمتر به افسردگی دچار شویم. علاوه بر این، وقتگذرانی در طبیعت به کاهش استرس و افزایش سلامت روان کمک میکند.
طبیعتگردی نهتنها به بهبود سلامت روان کمک میکند، بلکه خلاقیت را هم افزایش میدهد. بنابراین، دفعه بعدی که احساس خفگی کردید، پیادهروی کنید. این کار به شما کمک میکند تا افکار منفی را از ذهنتان دور کنید.
هر زمان که به دامان طبیعت پناه بردید، سعی کنید به محیط اطرافتان توجه کنید. به چیزهای جدید فکر کنید و از زیباییهای طبیعت لذت ببرید. اگر نمیتوانید هیچکدام از این کارها را انجام بدهید، ورزش کردن را امتحان کنید.
۴. برای خودتان هدف پیدا کنید
وقتی احساس کنید که واقعا هیچ کاری نیست که انجام بدهید، راحتتر به چاه افسردگی سقوط میکنید. انتظار برای چیزهای جدید و حس هدفمند بودن باعث ایجاد انگیزه میشود. تعیین اهداف در زندگی فردی و شغلی، حس هدفمند بودن را تقویت میکند. با وجود این، لازم نیست هدفهای بزرگ و درازمدت داشته باشید؛ همینکه برای روز تعطیل برنامهریزی کنید هم یک قدم رو به جلو برداشتهاید.
محققان دریافتهاند که انتظار برای یک چیز باعث میشود با مشکلات راحتتر کنار بیاییم. با انتظار وقایع هیجانانگیز و بزرگ، احساسات منفی راحتتر کنترل میشود و باارادهتر زندگی میکنیم. چند راه برای آنکه این حس انتظار را تقویت کنیم، عبارتاند از:
برنامهریزی کنید: بعضی از مواقع رویدادهایی مثل اکران یک فیلم یا شروع تعطیلات باعث میشوند تا منتظر آینده باشید، اما همیشه هم این رویدادها اتفاق نمیافتند. در چنین مواقعی خودتان میتوانید یک رویداد جدید ایجاد کنید. برای سفری یکروزه برنامهریزی کنید یا با دوستانتان تماس بگیرید و آنها را برای آخر هفته به منزلتان دعوت کنید.
به خودتان چیزهای کوچک جایزه بدهید: برای ناهار به رستوران موردعلاقه خود بروید یا یک برنامه تلویزیونی هفتگی را دنبال کنید. با انجام این کارها، روزها را راحتتر سپری میکنید.
برای کمک به دیگران داوطلب شوید: بهدنبال راههایی برای مشارکت اجتماعی باشید یا با عزیزانتان روی انجام کارهای خوب تمرکز کنید. مشارکت در فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی به زندگیتان معنا میبخشد و به سلامت روانتان هم کمک میکند.
۵. انگیزه خود را تقویت کنید
گاهی اوقات، رهایی از حس یکنواختی، خودبهخود اتفاق میافتد. ممکن است یک روز حس کنید در یک نقطه گرفتار شدهاید، اما ناگهان اتفاقی بیفتد و این احساس از بین برود. برای تقویت انگیزه میتوانید کارهای زیادی انجام بدهید که مهمترین آنها عبارتاند از:
قدمهای کوچک بردارید: لازم نیست یکمرتبه کاری که دوست دارید را به سرانجام برسانید. همین که هر چند وقت یکبار یک گام کوچک بردارید هم کفایت میکند. پساز اینکه اولین گام را برداشتید، کمکم انگیزه پیدا میکنید و مراحل بعدی را هم طی میکنید.
به خودتان قول پاداش بدهید: تشویق کردن باعث افزایش انگیزه میشود، اما همیشه لازم نیست بقیه شما را تشویق کنند. برای شروع کارهای مهم به خودتان قول پاداش بدهید. لازم نیست پاداش بزرگی در نظر بگیرید. با چیزهای کوچکی که شما را خوشحال میکند شروع کنید. وقتی به خودتان جایزه میدهید بیشتر از قبل انگیزه میگیرید.
۶. کمالگرایی را سرکوب کنید
کمالگرایی باعث میشود تا در چرخه یکنواختِ زندگی گرفتار شوید. فرقی هم نمیکند که چقدر تلاش میکنید. در هیچ کاری عالی به نظر نمیرسید. اگر چنین افکاری رهایتان نمیکند، دچار کمالگرایی شدهاید. در این صورت، باید فورا تمایلات کمالگرایانه را سرکوب کنید و بپذیرید که همه نمیتوانند کامل باشند. به آنچه انجام دادهاید راضی باشید. اگر نتوانید این احساسات و افکار را کنترل کنید، در یک نقطه ثابت میمانید. بهجای اینکه همهچیز را به بهترین شکل بخواهید، بر انجامدادن کارها و حرکت رو به جلو تمرکز کنید.
به خودتان اجازه اشتباه بدهید. این واقعیت را بپذیرید که تمام تلاشتان را به کار بستهاید و به جلو گام بردارید. با گذشت زمان، حس کمالگرایی در شما از بین میرود و خلاقانهتر از قبل عمل میکنید.
پیشنهادهایی برای رهایی از یکنواختی زندگی
۱ - قدردان آدمها و چیزهای خوب در زندگیتان باشید
گاهی اوقات کارهایی که دیگران برایمان میکنند را نمیبینیم تا وقتی که دیگر آن کارها را برایمان انجام نمیدهند. نباید اینطور باشید. برای چیزهایی که دارید، کسانی که دوستتان دارند و مراقبتان هستند، قدرشناس باشید. تا زمانی که روزی برسد که دیگر پیشتان نباشند، نمیفهمید که چه ارزشی برایتان دارند.
از اطرافیانتان قدردانی کنید و خیلی زود خواهید دید که افراد بیشتری دورتان را میگیرند. قدردان زندگی باشید و خیلی زود متوجه میشوید که چیزهای بیشتری برای زندگی کردن در اختیار دارید.
۲ - حرفهای منفی دیگران را نادیده بگیرید
اگر به دیگران اجازه دهید بیشتر از اینکه بازدهای به زندگیتان بدهند، از آن کسر کنند، تعادل زندگیتان بر هم خورده و بدون اینکه بفهمید اسیر منفی بافی خواهید شد. نظرات بیفایده و آزاردهنده دیگران را نادیده بگیرید. هیچ کس حق قضاوت کردن در مورد شما را ندارد. ممکن است داستان زندگیتان را شنیده باشند، اما مطمئناً نمیتوانند حس و حالتان را درک کنند.
شما هیچ کنترلی روی حرفهای دیگران ندارید؛ اما کنترل اینکه به آنها اجازه بدهید این حرفها را به شما بزنند یا نه دست خودتان است. شما میتوانید حرفهای مسموم آنها را رد کنید تا به قلب و فکرتان آسیب نرسانند.
۳ - کسانی که اذیت تان کردهاند را ببخشید
این که دیگران را ببخشید به این معنی نیست که باز به آنها اعتماد کنید. فقط نباید وقتتان را برای متنفر شدن از کسانی که اذیتتان کردهاند تلف کنید، چون باید حسابی مشغول دوست داشتن کسانی باشید که دوستتان دارند.
اولین کسی که عذرخواهی میکند همیشه شجاعترین است و اولین کسی که میبخشد قویترین است. اولین کسی که میگذرد و از ناملایمات عبور میکند، شادترین است. پس شجاع باشید، قوی باشید و شاد. آزاد زندگی کنید.
۴ - همان کسی باشید که واقعاً هستید
اگر آنقدر خوششانس باشید که چیزی داشته باشید که شما را از دیگران متمایز کند، به هیچ وجه آن را تغییر ندهید. خاص بودن باارزش است. در این دنیای دیوانه که سعی دارد شما را مثل بقیه کند، جرات این را پیدا کنید که خودِ فوقالعادهتان باشید و اگر بخاطر متفاوت بودن بقیه به شما خندیدند، شما هم بخاطر یکسان بودن به آنها بخندید. تنها ایستادن جرات زیادی میخواهد، اما ارزشش را دارد. اینکه خودتان باشید بسیار ارزشمند است.
۵ - به ندای درونیتان گوش دهید
زندگی یا سفری پرمخاطره است یا هیچ چیز نیست. هیچ وقت نمیتوانیم با ادامه کارهایی که همیشه میکنیم، به چیزی تبدیل شویم که میخواهیم. تصمیم بگیرید که به ندای درونیتان گوش دهید نه نقطهنظرات بقیه آدمها.
همان کاری را بکنید که ته قلبتان مطمئن هستید درست است. راه، راه خودتان است. ممکن است بقیه در این مسیر با شما همراه شوند، اما هیچکس نمیتواند این راه را بجای شما بپیماید و یادتان نرود که قدردان همه روزهای زندگیتان باشید. روزهای خوب شما را غرق در خوشبختی میکنند و روزهای بد تجربهتان را بالا میبرند و بدترین روزها بهترین درسها را به شما میدهند.
۶ - به استقبال تغییر بروید
سختترین قسمت رشد کردن این است که چیزهایی که به آن عادت کردهاید را کنار بگذارید و با چیزهایی جلو روید که برایتان جدید است. بعضیوقتها باید دست از نگران بودن، تعجب کردن، شک کردن بردارید و ایمان داشته باشید که همه چیز خوب پیش خواهد رفت.
به سردرگمیهایتان بخندید، هوشیارانه در زمان حال زندگی کنید و از هر چه که زندگی برایتان پیش میآورد لذت ببرید. شاید آخر کار به آنجایی نرسید که ابتدا قصد داشتید، اما به همان جایی خواهید رسید که باید میرسیدید.
۷ - روابطتان را هوشمندانه انتخاب کنید
بهترین روابط فقط زمانهایی نیست که اوقات خوشی را میگذرانید، موانع و مشکلاتی که با هم روبهرو میشوید و این واقعیت که آخر همه آنها باز هم بگویید، «دوستت دارم» هم اهمیت دارد و دوست داشتن کسی به این نیست که هر روز به او بگویید دوستت دارم، باید هر روز به هر طریقی که میتوانید آن را به او نشان دهید.
روابط باید عاقلانه انتخاب شوند. برای عشق ورزیدن عجله نکنید. آنقدر صبر کنید تا بالاخره عشقتان را پیدا کنید. اجازه ندهید تنهایی شما را به آغوش کسی بیندازد که میدانید به شما تعلق ندارد. زمانی عاشق شوید که آمادگی آن را داشته باشید، نه وقتی که تنها هستید. یک رابطه خوب ارزش صبر کردن را دارد.
۸ - کسانی که دوستتان دارند را بشناسید
بهیادماندنیترین افراد زندگی شما کسانی خواهند بود که زمانی دوستتان داشتهاند که چندان دوستداشتنی نبودهاید. به این افراد در زندیگیتان خوب دقت کنید و شما هم دوستشان داشته باشید، حتی وقتی چندان دوستداشتنی رفتار نمیکنند.
۹ - خودتان را هم دوست داشته باشید
اگر میتوانید بچهها را با وجود شلوغیهایی که میکنند دوست داشته باشید؛ اگر میتوانید مادرتان را باوجود غرغرهایی که میکند دوست داشته باشید؛ اگر میتوانید خواهر و برادرتان را با اینکه هیچ وقت به حرفتان گوش نمیدهند دوست داشته باشید.
اگر میتوانید دوستتان را با اینکه فراموش میکند چیزهایی که قرض گرفته را پس بدهد دوست داشته باشید؛ در این صورت میدانید چطور میتوان آدمهایی که کامل نیستند را دوست داشت. پس مطمئناً میتوانید خودتان را هم دوست بدارید.
۱۰ - کارهای بکنید که در آینده از خودتان متشکر باشید
کارهایی که هر روز انجام میدهید مهمتر از کارهایی است که هرازگاهی انجام میدهید. آنچه امروز انجام میدهید مهم است، چون یک روز از زندگیتان را به ازای آن میدهید. سعی کنید کاری باشد که ارزش آن را داشته باشد.
۱۱ - به خاطر همه مشکلاتی که ندارید، متشکر باشید
پولدار شدن دو صورت دارد: اینکه هر چه بخواهید داشته باشید و دیگری اینکه به آنچه که دارید راضی باشید. همین حالا قدردان همه چیز باشید و مطمئن باشید که با این روش از هر لحظه از زندگیتان لذت خواهید برد. خوشبختی زمانی میآید که دست از شکایت کردن درمورد مشکلاتی که داریم برداریم و به خاطر همه مشکلاتی که نداریم شکرگزار باشیم و به خاطر داشته باشید، برای به دست آوردن روزهای خوب، باید با روزهای بد زندگی بجنگید.
۱۲ - برای تفریح کردن وقت کافی بگذارید
گاهی اوقات لازم است که چند قدم عقب بروید تا به همه چیز خوب نگاه کنید. هیچ وقت نگذارید زندگیتان آنقدر با کار مشغول شود، ذهنتان آنقدر درگیر نگرانی شود، قلبتان آنقدر انباشته از ناراحتیها و کینههای قدیمی شود که هیچ جایی برای تفریح کردن و لذت بردن نداشته باشید.
۱۳ - از کوچکترین چیزهای زندگی لذت ببرید
بهترین چیزهای زندگی رایگان هستند. میتوانید از سادهترین لجظات زندگی نهایت لذت و شادی را ببرید. تماشای غروب آفتاب یا وقت گذراندن با یکی از اعضای خانواده و هزاران لذت کوچک دیگر رایگان در اختیار شماست. از آنها لذت ببرید، چون ممکن است یک روز که به عقب نگاه کنید متوجه شوید که چیزهای بزرگی بودهاند.
۱۴ - این واقعیت را بپذیرید که گذشته امروز نیست
اجازه ندهید گذشته حال و آینده شما را بدزدد. شاید به کارهایی که در گذشته کردید مفتخر نباشید، اما اشکالی ندارد. گذشته گذشته است و قابل تغییر، قابل فراموشی یا پاک کردن از زندگیتان نیست. فقط باید آن را قبول کرد.
همه ما دچار اشتباه میشویم، همه ما دچار مشکل میشویم و گاهی افسوس اتفاقات مختلف در گذشتهمان را میخوریم. اما شما اشتباهاتتان نیستید، مشکلاتتان هم نیستید و الان با قدرت شکل دادن به زمان حال و آیندهتان اینجایید.
۱۵ - زمانی که باید بگذرید
همیشه موضوع ترمیم چیزی که شکسته است نیست. بعضی روابط و موقعیتها قابل ترمیم نیستند. اگر بخواهید به زور آنها را به هم بچسبانید، همه چیز فقط بدتر خواهد شد. گاهیاوقات باید از نو شروع کنید و چیزی بهتر بسازید. قدرت نه فقط در توانایی ادامه دادن بلکه در توانایی شروع دوباره با لبخندی روی لب و عشقی در دل پدیدار میشود.
حسِ یکنواختی ممکن است شما را ناامید کند، اما با کمی تلاش میتوانید حس تازگی، ماجراجویی و هیجان را به زندگیتان بازگردانید. اگر درگیر حس یکنواختی شدهاید، ممکن است مشکلتان جدیتر از آنچه فکر میکنید، باشد. ناامیدی، ناتوانی در شاد بودن و لذت نبردن از کارها ممکن است نشانههای افسردگی باشند. در صورتی که در درازمدت این نشانهها را در خود مشاهده کردید، حتما با یک روانشناس باتجربه مشورت کنید.