پس از گذشت هشت سال و اعمال تحریم های فراوان کشورهای غربی علیه روسیه، بحران اوکراین همچنان ادامه دارد.
اساس این پیمان بر اندیشه «جورج فراست کنان» دیپلمات، سیاستمدار و مورخ آمریکایی استوار بود، کسی که در اواخر دهه ۱۹۴۰ میلادی نوشتههایش الهام بخش «دکترین ترومن» بود و در آن زمان مشهورترین مدافع سیاست «مهار شوروی» در طول جنگ سرد شناخته می شد.
فرد دیگری که بر تشکیل این سازمان منطقهای تاثیر گذار بود «الکساندر دوما» و جمله معروف «یکی برای همه، همه برای یکی» بود. این جمله لاتین که به طور سنتی شعار ملی سوئیس است و در رمان معروف «سه تفنگدار» مورد استفاده قرار گرفت، تاثیر زیادی بر نگرش این سازمان به اعضا داشت.
پیمان آتلانتیک شمالی موسوم به «ناتو» سازمانی است که در سال ۱۹۴۹ میلادی بنیان گذاشته شد. در ابتدا و در واکنش به توسعه طلبیهای شوروی سابق در کشورهای اروپای شرقی و مرکزی در ماه مارس سال ۱۹۴۸ پنج کشور ”انگلیس، فرانسه، بلژیک، هلند و لوکزامبورگ“ با امضای معاهده بروکسل «اتحادیه دفاع جمعی» را تشکیل دادند. .
سپس آنها از کشورهای ”دانمارک، ایسلند، ایتالیا، نروژ و پرتغال” دعوت کردندکه به این فرایند ملحق شوند. دو ماه بعد با پیوستن کانادا و آمریکا به این جمع در چهارم آوریل سال ۱۹۴۹ پیمان آتلانتیک شمالی در واشنگتن به امضا رسید و سازمان ناتو تشکیل شد. قلب پیمان ناتو ماده پنج آن است که در آن کشورهای امضا کننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو در اروپا یا آمریکای شمالی را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.
پس از فروپاشی اتحاد جهاهیر شوروی پیمان ناتو با «بحران هویت» مواجه شد، اما به دنبال تغییرات جدّی در نظام بین المللی، ناتو در یک فرایند مداوم به اصلاح و تطبیق خود پرداخت و به دنبال یافتن راههایی جدید برای بزرگ نمایی و مقابله با تهدیدهای جدید شد. با پایان جنگ سرد، تحلیلگران معتقد بودند به رغم فروپاشی شوروی، تهدیدها علیه امنیت اروپا از بین نرفته، بلکه اروپا با تهدیدهای جدیدی مواجه شده است.
تهدیدهایی از قبیل بی ثباتی در شرق اروپا به ویژه درگیری های قومی در بالکان، تسلیحات کشتار جمعی و شیمیایی، تروریسم، تهدیدهای غیرنظامی مانند آلودگی محیط زیست، حقوق بشر، مواد مخدر، پیدایش قدرت های هژمونیک مانند چین، و ترس از احیای مجدد قدرت روسیه. موارد فوق، تهدیداتی جدید محسوب شدند که نسبت به گذشته، گسترد هتر و از تنوع کمّی و کیفی بالایی برخوردار بودند؛ بنابراین تغییر در ماهیّت و کیفیت تهدیدات، لزوم اصلاحاتی متناسب جهت پاسخگویی به این تهدیدات را ایجاب می کرد.
در همین راستا از همان آغاز دهه ۱۹۹۰ میلادی، سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در حوزه «ماهیت»، «هدف»، «ساختار» و «کارکرد» اقدام به باز تعریف و بازنگری در اجزاء و عناصر خود نمود. آنچه در این رهگذر اهمیت بسیاری یافت موضوع گسترش ناتو به شرق اروپا بود که در زمان افول قدرت روسیه در دوران «بوریس یلتسین» به وقوع پیوست. مسئله گسترش ناتو به شرق علاوه بر آنکه سیاستی پیشروانه و تهاجمی را ایجاب می نمود، محدوده جغرافیایی وسیعتر از اروپای شرقی در آسیا (همچون مناطق آسیای مرکزی، قفقاز و خاورمیانه) را نیز هدف حوزههای عملیاتی خود قرار داده بود. با قدرت گرفتن «ولادیمیر پوتین» به عنوان رئیس جمهور روسیه در دسامبر ۲۰۰۰، سیاست خارجی این کشور نیز به تدریج دستخوش تحولی بزرگ گردید.
وی که با نگرشی آسیب شناسانه به تنگناهای سیاست خارجی روسیه در طول دهه ۱۹۹۰ پی برده بود به بازطراحی و معماری مجدد این سیاست در قالب سه سند سیاست خارجی، امنیت ملی و دکترین نظامی اقدام نمود. سیاست روسیه پوتین در قبال مسئله گسترش ناتو به شرق اساساً وامدار سیاست عمل گرایانه پوتین نسبت به تحولات جهانی بوده است و وی تلاش نمود تا از رهگذر رویکردی عمل گرایانه به بازسازی روابط کشورش با ناتو بپردازد. سیاست عمل گرایانه روسیه در قبال ناتو که پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به اوج خود رسیده بود و روسیه را بخشی از فرهنگ اروپا معرفی می کرد، با استقبال چشمگیر اعضای پیمان ناتو مواجه شد.
با این حال عضویت سه جمهوری ”لهستان، مجارستان و چک” در ناتو و سپس ورود هفت جمهوری دیگر اروپای شرقی یعنی ”اسلوواکی، اسلوونی، استونی، لتونی، لیتوانی، رومانی و بلغارستان“ به ناتو همگرایی جدید حاکم بر روابط مسکو و بروکسل را به شکست کشانید و پوتین در دیدار با «جورج بوش» در سن پترزبورگ در رابطه با گسترش نسل دوم ناتو موسوم به Big Bang اعلام نمود: «روسیه گسترش ناتو را لازم نمی دانست و اگر عضویت دولت های جدید با منافع روسیه مغایرت داشته باشد، هیچ رابطه عمیقی میان ما و کشورهای اروپای شرقی برقرار نخواهد شد.»
از آن تاریخ توسعه طلبی غرب در مرزهای روسیه با واکنش روسیه روبرو شد و تلاش آمریکا و اروپا برای اعطای عضویت ناتو به اوکراین و گرجستان با واکنش منفی مسکو مواجه شده است. در سال های اخیر روسیه آشکارا اعلام کرده حضور نظامیان غربی را در مرزهایش تحمل نخواهد کرد و آن را تهدید امنیت ملی خود می داند. در نیمه دوم فوریه ۲۰۱۴ و در پی انقلابی رنگی «ویکتور یانوکوویچ» رئیس جمهور منتخب از ریاست جمهوری کناره گیری کرد و «ویکتور یوشچنکو» که متمایل به غرب بود به قدرت رسید.
«یولیا تیموشنکو» هم که در جریان انقلاب رنگی نقش مهمی ایفا کرد به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی شد تا کشورش را به سمت عضویت در اتحادیه اروپا و پیمان ناتو هدایت کند. روسیه هم در واکنش به طور رسمی نیروهای خود را به دلیل حفظ امنیت شهروندان روسی، وارد خاک اوکراین کرد. به دنبال بحران کریمه در ۱۶ مارس ۲۰۱۴ یک همهپرسی از مردم کریمه برای پیوستن به روسیه برگزار گردید. ۸۱ درصد واجدان شرایط در این انتخابات شرکت کرده و ۹۶ درصد به جدایی این شبه جزیره از اوکراین و الحاقش به روسیه رأی مثبت دادند. اقدام روسیه در ضمیمه کردن شبه جزیره کریمه به خاک خود نشان داد روسیه برای جلوگیری از نفوذ غرب به مرزهای اروپایی اش جدی است.
پس از گذشت هشت سال و اعمال تحریم های فراوان کشورهای غربی علیه روسیه، بحران اوکراین همچنان ادامه دارد. تقویت نظامیان روس در مرزهای اوکراین این سؤال را به وجود آورده که آیا نیروهای روسیه برای جنگ در اوکراین آماده میشوند؟ سرویسهای اطلاعاتی اروپا و آمریکا همانند اوکراین به احتمال حمله نظامی در ماههای آغازین سال ۲۰۲۲ فکر میکنند.
برخی منابع می گویند ماه گذشته بیش از ۱۷۵ هزار نیروی روسی در مرزهای مشترک در حال آمادهباش برای برگزاری رزمایش به سر می بردند. اما روسیه این ادعاها را جنجال آفرینی دولتمردان و رسانه های غربی می داند. «والری گراسیموف» رئیس ستاد مشترک نیروهای نظامی روسیه آشکارا اعلام کرد «اطلاعات منتشرشده در رسانهها مبنی بر احتمال حمله نظامی روسیه به اوکراین دروغ است». پوتین هم به کشورهای غربی هشدار داد که از «خط قرمزهای» روسیه در ماجرای اوکراین عبور نکنند.
مهمترین خط قرمز روسیه پیشروی ناتو به طرف شرق است. روسیه همچنین خواستار توقف فعالیت نظامی ناتو در شرق اروپاست که به معنای عقبنشینی نظامی از بخشهایی از لهستان و کشورهای حوزه بالتیک، لیتوانی، لتونی و استونی و خودداری از استقرار موشک در کشورهایی مانند لهستان و رومانی میشود.
گفته می شود تاکنون وزارت خارجه روسیه دو پیشنویس را به کشورهای غربی ارائه کرده که حاوی شرایط این کشور برای کاهش نیروهای مرزی با اوکراین است. از جمله شرایط مطرح شده در این پیشنویس محدود شدن فعالیت کشورهای اروپای شرقی عضو ناتو و رد تقاضای عضویت اوکراین و گرجستان در این پیمان است. «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه تاکید می کند هیچ گزینه دیگری وجود ندارد، چون شرایط کنونی حاکم بر روابط بین روسیه و غرب حاوی بی اعتمادی کامل است.
با وجود نگرانی های روسیه، پیمان آتلانتیک شمالی بر حمایت تسلیحاتی از اوکراین تاکید می کند و می گوید پیمان نظامی کشورهای غربی ناتو تدافعی است. «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو اعلام کرده است هرگونه حمایت ناتو از اوکراین در همین چارچوب بوده است. هرچند روسیه مصرانه مخالف پیوستن اوکراین به ناتو است، اما «ولادیمیر زلنسکی»، رئیس جمهور اوکراین، به دنبال جدول زمانی مشخص برای پیوستن به سازمان ناتو است.
هنوز چشم انداز روشنی از آینده بحران اوکراین وجود ندارد. یک مقام ارشد دولت آمریکا گفت واشنگتن تمایلی به بحث در مورد محدودیتهای استقرار نیروهای آمریکایی یا وضعیت توزیع آنها در کشورهای ناتو در منطقه ندارد، اما واشنگتن و متحدانش آماده هستند تا در مذاکرات درباره اوکراین با روسیه، در مورد امکان «محدود کردن رزمایشهای نظامی» و «استقرار موشکی» در منطقه توسط هر یک از طرفین، گفتگو کنند. گرچه در حال حاضر مسکو و واشنگتن خواهان درگیری نظامی نیستند، اما حاضر به عقبنشینی از مواضع خود در قبال این بحران هم نیستند.
مسکو از حمایت از روس تبارها در «لوهانسک» و «دونتسک» و منطقه «دونباس» صرف نظر نمیکند و کریمه را جزو لاینفک کشورش میداند و آمریکا و اتحادیه اروپا نیز سیاست حمایت از دولت کییف و سناریوی پیوستن اوکراین به ناتو را همچنان در دستور کار دارند. به نظر میرسد تنها دلیلی که از وقوع جنگ جلوگیربی می کند ادامه توازن قوای فعلی و پرهیز از رویارویی نظامی است که برای اروپا پیامدهای غیرقابل پیش بینی خواهد داشت.