دیار علویان، معطر به لالههای خوشنام، سیاهپوش مادر بی نشان است.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز مازندران؛ سوم جمادی الثانی، سالروز شهادت دخت گرامی پیامبر اکرم (ص)، بزرگ بانوی جهان حضرت زهرای مرضیه (س)، اسوه صبر و تقوی و ولایتمداری است.
شهادت مظلومانه فاطمه زهرا (س)، داغی بر دل آزادگان سراسر تاریخ گذاشت؛ مظلومیتی که در حصار زمان نماند و در گستره تاریخ بشر تا قیامت باقی است؛ شهادتی که با وجود غمافزایی بسیار، برای آنان که در مسیر حق گام بر میدارند، متمایز کننده راه از بیراهه است. سیره فاطمی نمایانگر همان راهی است که حضرت ختمی مرتبت، محمد مصطفی (ص) برای طی طریق نوع بشر ترسیم فرمود و تبلور عالیترین شکل آن در زندگی و حیات دختر بزرگوارش، قابل مشاهده و فراگیری است. فاطمهزهرا (س)، افزون بر این، آموزگار بصیرت و معلم بیبدیل آموختن هنر آزاده زیستن به همه انسانها و مبلغ ارجمند مسیر رستگاری به همه بانوان عالم است.
پس ازگذشت سالها هنوز شأن و عظمت و محل دفن و تاریخ دقیق شهادت حضرت زهرا (س) بر ما معلوم نیست. تاریخ دقیق شهادت ایشان در میان روایتهای مورخان متفاوت است واین زمان از چهل روز تا شش ماه بعد از رحلت پیامبر (ص) بیان شده است. اما میان علمای شیعه از میان چندین احتمال، دو احتمال معتبرتر است: یکی روایت ۷۵ روز بعد از رحلت پیامبر (ص) و دیگری روایت ۹۵ روز بعد از رحلت ایشان است؛ بنابراین با توجه به رحلت پیامبر اسلام (ص) در ۲۸ صفر، بنا به روایت ۷۵ روز، از تاریخ ۱۳ تا ۱۵ جمادی الأوّل، را «فاطمیه اوّل» میخوانند و بنا به روایت ۹۵ روز، از تاریخ۳ تا ۵ جمادی الثانی را «فاطمیه دوم» میخوانند.
دهه اول و دوم فاطمیه در عرف شیعیان
در عرف، به دهه دوم جمادی الاول، از ۱۰ تا ۲۰ جمادی الاول که بنابر قول ۷۵ روز، شهادت آن بانوی بزرگوار در آن واقع شده است «دهه فاطمیه اول» و به دهه اول جمادی الثانی از ۱ تا ۱۰ جمادی الثانی، که طبق قول ۹۵ روز، شهادت حضرت زهرا (س) در آن واقع شده است، «دهه فاطمیه دوم» گفته میشود.
در فرهنگ عامه شیعیان عراق به جای دو دهه سه دهه برگزار میشود، که «دهه اول فاطمیه» ۴۰ روز بعد از درگذشت پیامبر (ص) میباشد. البته این تقسیم بندی در شهرهایی مانند قم و تهران نیز وجود دارد.
تعداد روز های عزاداری توسط مردم ودوستداران مشخص میشود؛ برخی نیز روزهای فاصله بین دو قول را ایام فاطمیه مینامند. اگرچه علما شیعه بیشتر قول دوم را ترجیح میدهند وبه همین ملاحظه این روز درکشور ما تعطیل رسمی اعلام شده است.
وقایع پایان زندگی
در چند ماه پایانی زندگی فاطمه (س) حوادث ناگواری برای او اتفاق افتاد؛ چنانکه گفته شده در این دوره هیچ کس زهرا (س) را خندان ندید. درگذشت پیامبر (ص)، ماجرای سقیفه، غصب خلافت، مصادره فدک توسط ابوبکر و خواندن خطبه فدکیه در حضور صحابه مهمترین وقایع پایانی زندگی اوست. فاطمه در کنار علی (ع) یکی از مخالفان اصلی شورای سقیفه و خلافت ابوبکر بود؛ به همین دلیل مورد تهدید دستگاه خلافت قرار گرفتند که نمونه آن تهدید به آتش زدن خانه فاطمه است. بیعت نکردن علی (ع) و مخالفان ابوبکر و تحصن آنان در خانه فاطمه موجب شد یاران خلیفه به خانه او حمله کنند و در این هجوم فاطمه به سبب ممانعت از بردن علی برای بیعتِ اجباری با ابوبکر آسیب دید و فرزندش سقط شد. فاطمه (س) پس از این واقعه در بستر بیماری افتاد و پس از مدت کوتاهی به شهادت رسید.
فاطمه به علی (ع) وصیت کرد مخالفانش نباید در نماز گزاردن بر پیکرش و مراسم تدفین او شرکت کنند و از علی (ع) خواست شبانه وی را دفن کند. بر اساس دیدگاه مشهور، فاطمه (س) در ۳ جمادیالثانی سال ۱۱ هجری قمری در مدینه به شهادت رسید. عمر او را هجده سال گفتهاند؛ اما در روایتی از امام باقر (ع) عمر او ۲۳ سال ذکر شده است.
رویدادهای تلخ، شرایط سخت بیماری و دوری از پدر بیش از پیش شرایط جسمى و وضعیت روحى حضرت زهرا (س) را دشوارتر میکرد، اما حضرت فاطمه (س) با اینکه روز به روز پیکرش آب مىشد، هیچ شِکوهای از بیماری نداشت.
در هنگام یورش حاکمان غاصب به خانهاش، حضرت زهرا (س) به گونهای میان درب و دیوار آسیب دیدند که علاوه بر صدمههای سخت، جنین ایشان نیز سقط شد و تازیانههای بیشماری بر جان و روح او نشست. همه این رویدادهای تلخ و دردناک حضرت زهرا (س) را به بستر بیماری کشاند و به شهادت ایشان منجر شد.
حضرت امام حسن مجتبى (ع) در یک مجلس مناظره در حضور معاویه خطاب به مغیرة بن شعبه فرمود: «انت الذى ضربت فاطمة بنت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله حتى ادمیتها و القت ما فى بطنها...؛ تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اینکه او بچه اش را سقط کرد...»
حضرت امام صادق (ع) با تصریح بیشتر در مورد علت بیمارى و شهادت فاطمه (س) مىفرمایند: «و کان سبب وفاتها ان قنفذا مولى الرجل لکزها بنعل السیف بامره فاسقطت محسنا، و مرضت من ذلک مرضا شدیدا؛ سبب شهادت فاطمه (س) این بود که قنفذ (غلام خلیفه دوم) با غلاف شمشیر او را زده و بچه اش را کشت و مادرم از این جهت به بستر بیمارى افتاد.»
حضرت فاطمه (س)، به ام سلمه فرمود: برایم آبى آماده کن تا بدان غسل کنم، ام سلمه آب را آورد و او غسل کرد و جامه پاکى پوشید، دستور داد بسترش را در وسط اتاق بگستراند، به طرف راستش رو به قبله خوابید و دست راستش را زیر صورتش گذاشت.
همچنین در روایت دیگرى آمده که: حضرت به اسماء فرمودند: آبى برایم آماده کن، بعد با آن غسل کرده و سپس فرمودند: جامه هاى جدیدم را به من بده، آنها را پوشیده و فرمودند: بقیه حنوط پدرم را از فلان جا برایم بیاور و زیر سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اینجا بیرون برو، مى خواهم با پروردگارم مناجات کنم.
حضرت (س) ادامه داد و گفت: قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم که بسیار خوب و اگر جوابى ندادم بدان که من به سوى پدر خود، (یا پروردگارم) رفتم.
اسماء لحظهاى حضرت (س) را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنید، صدا زد اى دختر محمد مصطفى، اى دختر گرامى ترین کسى که زنان حمل او را عهدهدار شدند، اى دختر بهترین کسى که بر ریگهاى زمین پاى گذارده، اى دختر کسى که به پروردگارش به فاصله دو تیر کمان و یا کمتر نزدیک شد، اما جوابى نیامد، چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده کرد از دنیا رخت بر بسته است، خود را به روى حضرت انداخت و در حالى که ایشان را مى بوسید، گفت: فاطمه آن هنگام که نزد پدرت رسول خدا رفتى سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان، آنگاه گریبان چاک زده و از خانه بیرون آمد، حسنین به او رسیده و گفتند: اسماء مادر ما کجا است؟ وى ساکت شد و جوابى نداد، آنان وارد اتاق شده دیدند حضرت دراز کشیده حسین علیهالسلام حضرت را تکان داد دید از دنیا رفته است، فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصیبت مادر پاداش دهد.
امام حسن مجتبی (ع) خود را روى مادر انداخته و گاهى مى بوسید و مى گفت: اى مادر با من سخن بگو پیش از آن که روح از بدنم جدا شود، و حسین جلو آمده و پاهاى حضرت را مى بوسید و میگفت: اى مادر من پسرت حسینم، پیش از آنکه قلبم منفجر شود و بمیرم با من صحبت کن.
اسماء به آنها گفت: اى فرزندان رسول خدا بروید نزد پدرتان على علیهالسلام او را از مرگ مادرتان خبردار کنید، آن دو از منزل بیرون رفته و صدا مى زدند:یا محمداه یا احمداه، امروز که مادرمان از دنیا رفت رحلت تو تجدید شد، بعد به مسجد رفته و على علیهالسلام را خبردار کردند حضرت با شنیدن خبر شهادت فاطمه علیهاالسلام از هوش رفت و با پاشیدن آب بر او به هوش آمد و چنین گفت: اى دختر حضرت محمد به چه کسى تسلیت بگوئیم، من همیشه به وسیله تو دلدارى داده میشدم، بعد از تو چه کسى موجب دلدارى و تسلیت من خواهد شد.
محل دفن حضرت فاطمه (س)
حضرت فاطمه قبل از شهادت، وصیت کرده بود دوست ندارد افرادی که به او ستم کردند و اسباب خشم و غضب او را فراهم کردند، بر پیکرش نماز بخوانند و در تشییع او حاضر شوند؛ از این رو خواسته بود او را مخفیانه تشییع و دفن کنند و محل دفن او مخفی بماند. به گفته مورخان، علی (ع) به کمک اسماء بنت عُمیس، همسرش را غسل داد و خود بر پیکرش نماز خواند. به غیر از امام علی (ع) چند نفر دیگر نیز در نماز شرکت کردند که در مورد تعداد و نام افراد اختلاف وجود دارد. منابع تاریخی امام حسن، امام حسین، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، عقیل، زبیر، عبدالله بن مسعود و فضل بن عباس را افرادی دانستهاند که در این نماز شرکت داشتند.
امام علی (ع) پس از دفن، آثار قبر بودن را از بین برد تا قبر مشخص نباشد. علاوه بر نامعلوم بودن مکان دقیق قبر، در کلیت مکانی که قبر در آن قرار دارد نیز نقلهای مختلفی وجود دارد:
خانه حضرت فاطمه و امام علی (ع) مکان دیگر محل دفن معرفی شده است. این مکان با گسترش مسجد النبی در زمان بنیامیه، بخشی از مسجد قرار گرفت.
برخی منابع به صورت مطلق قبرستان بقیع را به عنوان محل دفن حضرت فاطمه ذکر کردهاند.
خانه عقیل بن ابیطالب مکان دیگری است که منابع آنرا محل دفن حضرت فاطمه دانستهاند.
خانه عقیل، خانهای بزرگ، در کنار قبرستان بقیع بود؛ و پس از دفن شدن پیکر فاطمه بنت اسد، عباس بن عبدالمطلب و تعدادی از امامان شیعه (ع) از حالت مسکونی به صورت زیارتگاه عمومی تغییر یافت.
گزارش از زینب نجاتی