کفش تبریز از دیرباز به کیفیت و زیبایی شهرت دارد و انتخاب اغلب خانواده های ایرانی است.
پشت شیشه مغازه ای در بازار قدیمی کفاشان تبریز ایستاده ام. به تماشای ذوق پسر نوجوانی که یکی یکی کفشهای مردانه را امتحان می کند. پدرش می گوید: خانم! برای قبولی اش در کنکور قول داده بودم کفش چرمی بخرم.
میپرسم: قیمتها چطور است؟ در حالی که سعی میکند خنده اش محو نشود میگوید: ۸۵۰ هزار تومان! آمدیم مرکز شهر بلکه قیمتها کمی متعادل باشد، اما میبینم که نیست.
مادرش جلوتر میآید: دیگر پولی برای کفش ورزشی اش نماند. تازه خواهرش هم برای باز شدن مدرسه، کفش نو میخواهد.
کفشی به نام تبریز
تولید کفش در تبریز قدمت تاریخی دارد و آغاز صنعتی شدن تولید کفش در این شهر به دوران قاجار باز میگردد.
صنعت کفش تبریز که با حدود یک قرن فعالیت، کالاهای خود را به اروپا و آمریکا صادر می کرده، در ایامی نه چندان دور، رونق بخش اقتصاد غیرنفتی ایران هم بوده است.
رئیس اتحادیه کفاشان و سراجان تبریز میگوید: شهر تبریز با تولید ۸۰ تا ۹۰ میلیون جفت کفش در سال حدود ۶۰ درصد تولید کشور و ۹۰ درصد تولید کفش دست دوز تمام چرم کشور را در اختیار خود دارد. ضمن اینکه ۷۰ درصد از کفش ایمنی ایران، تولید تبریز است.
به گفته جباریان هزار نفر به صورت مستقیم در صنعت کفش اشتغال دارند و ۱۱۰ هزار نفر در حوزههای مرتبط فعالیت میکنند.
وی میافزاید: ۳ هزار و ۵۸۰ واحد تولیدی و صنعتی داریم که ۵۵ مورد از آنها را صنایع بزرگ تشکیل میدهند.
حکایتی به نام گرانی
آقای جوادی را در بازار کفاشان، همه میشناسند. پیرمرد سر و زبان داری که همان ابتدای راسته مغازه دارد. نگاهی به ویترین کوچکش میکنم. نوشته کفش چرم مردانه، تک سایز ۲۵۰ هزار تومان.
میپرسم: پدرجان! کفشهای دیگر چند؟ میگوید: متوسط ۶۰۰ هزار تومان.
از او وضع بازار و علت گرانی کفش را می پرسم. دل پری دارد و به تلخی می گوید: باور کنید اگر به جای کفش دنبال تجارت حبوبات می رفتم الان میلیاردها ثروت داشتم.اما چه کنم که شغل اجدادی است و علاقه دارم. اما وضع به گونه ای است که همین کفشی که امروز به نظرتان گران می آید، فردا با قیمتی گران تر باید به مشتری بدهم. چون مواد اولیه اش را به من گران می دهند.
از نظارت سوال میکنم. از اینکه آیا کسی یا جایی شرایط را بررسی میکند یا نه. میگوید: وظیفه شورای اصناف است. اما اگر پیدایشان کردید به من هم خبر بدهید!
وی ادامه میدهد: تازه عدهای هم اجاره و سرقفلی مغازهها را بی قاعده بالا برده اند. مگر چه شده که برای یک مغازه کوچک باید ۸۰ میلیون اجاره یا ۱۰ میلیارد سرقفلی بدهیم؟ همین شده که فروشنده هم با گران فروشی تلافی میکند.
مغازه دار دیگری میگوید: کفش ۵۰۰ هزار تومنی زنانه را ۲۵۰ هزار تومان میفروشم. باز هم کسی نمیتواند بخرد. قدرت خرید مردم از ۳ جفت کفش در سال به یک جفت کاهش پیدا کرده است.
حراجیهای بدون مشتری
بازار کفش فروشها نسبت به روزهای دیگری که قبلا هم دیده بودم خلوت تر شده است. اغلب مشتری ها پس از قیمت گیری، ارزانترین محصول را خریداری می کنند. در واقع خریداران کیفیت و زیبایی محصولات را فدای قیمت کرده اند، چون چاره ای ندارند.
نگاهی به کفشها می کنم. یکی از یکی قشنگ تر. می گوید: امتحان کنید ببینید چقدر راحت است. ما به خاطر اینکه مدلها قدیمی می شود و بعد از مدتی هم چرم رویه از بین می رود و پوسته پوسته می شود ، نصف قیمت زده ایم. به جای اینکه پسماند شود حداقل یکی بپوشد. سود و درآمد درست حسابی ندارم. اما در ۵۰ سالگی دنبال کدام شغل دیگر بروم؟
می پرسم علت گرانی چیست؟ می گوید : عدم ثبات قیمت مواد اولیه.این هفته می روم چسب بخرم یک قیمت است.دو هفته بعد ۵۰ درصد گران تر می دهند.حتی اخیرا می گویند نداریم. واردات نیست.
او از مالیات بر ارزش افزوده هم گله مند است. توضیح می دهد : کارشناسان دارایی از قدیم که اینجا عمده فروشی بوده، بر همان اساس می نویسند. سالها است هر چقدر می گوییم ما جفت فروشی کرده ایم، کسی گوش نمی کند.
فروشی که آب می رود
تقریبا وقت ناهار است. اما در دفتر فروش یکی از مغازه ها فقط 3 جفت فروش ثبت شده است. صاحب مغازه می گوید : هیچ خریداری از شهرستانها نمی آید که جنس عمده ببرد.
او هم به مورد جالبی اشاره می کند: ما کفش با کیفیت دست مردم می دهیم . اما آنها به جای اینکه برای هر فعالیت مثل کار یا ورزش و میهمانی، کفش خاص خود را بخرند ، یک جفت کفش با دوام گیر می آورند و با آن هر روز به سرکار می روند و آخر هفته ها به کوه. آن وقت من چه بفروشم؟
همسایه دیوار به دیوار مغازه اش ادامه می دهد: با این وضعیت اقتصادی جامعه خرید کیف و کفش از اولویتها خارج شده و بهجای آنها ملزومات مهمتر در سبد خانوارها جای گرفته است. به علت اینکه با کمبود جا در انبار مواجه هستیم، اغلب کیف و کفشهای مجلسی را حراج کردهایم اما فروشی نداریم و اغلب محصولات ما از بین خواهند رفت.
مادر جوانی که برای پسرش کفش اسپورت خریده ۴۵۰ هزار تومان می گوید: مدرسه ها تعطیل بود ، خریدهایمان کم شده بود. افزایش قیمتها چندان محسوس نبود. الان دوباره هر سال چند جفت کفش لازم دارد. خدا می داند از کجا باید هزینه ها را تامین کنیم.
می پرسم پس برای خودتان چه؟ می خندد که عید یک جفت به قیمت ۷۰۰ هزار تومان خریده و خوشحال است که با دوام است و ان شاالله تا آخر سال می پوشد.
مواد اولیه، متهم ردیف اول
در راسته مقابل کفاشان، مغازه ای مواد اولیه می فروشد. صاحب مغازه میگوید: قیمت مواداولیه صنعت کفش در ۲ سال اخیر بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ درصد افزایش یافته و طبیعی است که ما هم گران بفروشیم.
او ادامه میدهد: امکان تهیه همه مواد اولیه مورد نیاز این صنعت در داخل کشور فراهم نیست و برای واردات مواد اولیه هم مشکلاتی داریم. بهطور مثال کارخانهای که چسب مورد نیاز صنعت کفش را تامین میکند و در کشور فعال است، خودش مواداولیه را باید از خارج کشور تامین کند.
سودجویان، بازیگران همیشگی تولید
یکی از اعضای اتحادیه کفاشان می گوید: زیره با کیفیت اکثرا وارد می شود. سال به سال هزینه و بیمه کشتی ها افزایش دارد و به تناسب آن وارد کننده هم گران می فروشد. آن عده از محصولات خوب داخلی هم که می خریم، وابسته به مواد پتروشیمی هستند که در بورس کالا عرضه می شود.خودتان که می دانید دلالان و تولیدکنندگان کاذب چه می کنند. دست تولید کننده اصلی از مواد اولیه کوتاه است.
دیگری می گوید: برخی از افراد سودجو از موقعیت تحریمها سواستفاده کرده و به مردم آسیب میرسانند. از حدود ۲۰ روز پیش، مواداولیه در بازار کمیاب شده و این اتفاقی است که هرساله در نیمه دوم سال شاهد آن هستیم. تنها دلیل این موضوع هم زمینهچینی برای گران کردن این مواد در آستانه شب عید است. فروش ما از لحاظ تعداد نسبت به سال قبل کاهش ۴۰ تا ۵۰ درصدی داشته و گرانیها این فروش را باز هم کاهش خواهد داد.
وقتی برچسب قیمت ها محو می شوند
تقریبا هیچ مغازه ای برچسب قیمت به کفش ها نمیزند. علت را جویا می شوم .می گویند هر روز قیمتها تغییر می کند و کسی وقت ندارد مرتب آنها را عوض کند. اما مرد پا به سن گذاشته ای به نکته خوبی اشاره می کند : مشتری ها با دیدن قیمتها فرار می کنند. اما اینطوری مجبور است بیاید داخل و سوال کند. دستی به کفش می زند. احتمالا یکی را بپسندد. کمی چانه بزند و بالاخره بخرد.
او می گوید: جالب است بدانید این چانه زدن هم خاصیت بازار در مرکز و پایین شهر است. وگرنه در بالای شهر قیمت را ۴ برابر زده اند. تازه مقطوع هم هست ولی مشتری با رضایت خاطر می خرد و می رود. با تعجب می گویم : مگر بازرسی نیست؟ می گوید: کدام بازرس. کدام نظارت؟ هر کس هر جا توانست، می فروشد. همین یک بام و چند هوا صنعت کفش را زمین زده.
تولید در تنگنا
مسئول کارگاه نسبتا بزرگی است که انواع کفشهای دست دوز و سنتی تولید می کند. او می گوید: وقتی مواد اولیه با ارز ارتباط دارد و مرتب درگیر نوسان قیمت است، چاره ای جز کاهش تولید و تعدیل نیرو نداریم. مجبوریم هزینه ها را مدیریت کنیم.
گویا کارگاه ۵۰ نفری آنها قبلا نزدیک به ۲۰۰ کارگر داشته است. بین کاهش دستمزد و کاهش نیرو، گزینه دوم انتخاب شده تا حداقل آنها که مانده اند، در این اوضاع بد اقتصادی دستشان به دهان برسد.
علی پور توضیح میدهد: ۶۰ تا ۷۰ درصد هزینه کفش، مواد اولیه است و مابقی دستمزد کارگر و هزینههای جاری کارگاه. ما به گونهای دخل و خرج کارگاهی را متناسب میکنیم، اما در مورد مواد اولیه، افزایش قیمتها منطقی نیست. چارهای هم نداریم و باید خرید کنیم.
رئیس اتحادیه کفاشان و سراجان تبریز میگوید: نوسان قیمت ارز، روزگار کفش تبریز را سیاه کرده است. دچار رکود تورمی شده ایم و اگر به همین منوال پیش برود، واحدها تعطیل و کارگران بیکار خواهند شد.
جباریان میافزاید: ثبات قیمت که نداریم، صنعتگر بلاتکلیف است. از طرفی نوسان قیمت فروش، اعتماد مشتری را هم خدشه دار میکند.
نظارت کجاست؟
کمبود و گرانی مواد اولیه، نوسانات نرخ ارز، نبود نظارت بر تولید و توزیع کنندگان مواد اولیه، داد کفاشان را درآورده است.
صاحب یک کارگاه قدیمی میگوید: نظارتی روی قیمتها وجود ندارد و به همین دلیل هر چیزی به قیمتهای دلخواه فروشنده به فروش میرسد. روزانه ۶۰ جفت کفش تولید میکردیم که امروز این میزان به ۱۲ جفت رسیده است.
حاج حیدر اضافه می کند: به دلیل نوسانات قیمت ها، با فروش کفش، دیگر قادر به جایگزین کردن آن نیستیم. مشکل فقط چرم و چسب و یراق و زیره نیست. دیگر مواد اولیه ما زیپ و سرزیپ است که مثلاً زیپ که طاقهای ۱۲۰ هزار تومان بود در حال حاضر به طاقهای ۲۴۰ هزار تومان رسیده است.
داخلی یا وارداتی فرقی ندارد، هر دو گران هستند
تولید کننده کفش ایمنی می گوید: یکی از فرآیندهای اصلی ما تزریق مستقیم زیره است. یعنی در سیستم یکپارچه ای، مواد پلیمری تبدیل به زیره کفش ایمنی می شود.
مخبر ادامه می دهد: واردات مواد اولیه از یک سال قبل به دلیل برخی محدودیتها از اروپا ممکن نیست. چون مثلا گشایش اعتبار اسنادی تقریبا ناممکن شده است. آنچه در بازار ایران است، مواد اولیه کم کیفیت کشورهای آسیایی است. البته محصول داخلی هم داریم که چون وابسته به شرکتهای پتروشیمی هستند ، در ۶ ماه اخیر افزایش بی سابقه ای به محصولات خود داده اند و ما هم مجبوریم خرید کنیم. چون استفاده از مواد درجه دو و سه خارجی به نشان تجاری ما ضربه می زند.
مخبر می گوید: چرم خوب لازمه کفش با کیفیت است اما هر بار سراغش می روم ، ۳۰ تا ۶۰ درصد گزان تر شده است. هزینه چرم رویه واقعا قیمت تمام شده را بالا می برد.
گرانی چرم از کجا آب می خورد؟
کفش چرم و به طور کلی محصولات چرم همیشه از قیمت بالاتری نسبت به انواع دیگر آن محصول برخوردار بودهاند اما در یکی دو سال اخیر افزایش قیمت مواداولیه، نرخ تمامشده کیف و کفش چرم را بیش از پیش بالا برده و این محصولات را از دسترس بخش زیادی از مردم خارج کرده است.
چرمشهر تبریز بزرگترین شهرک صنعتی بخش خصوصی ایران است و ۹۰ درصد چرم سنگین که همان چرم مورد نیاز صنعت کفش است در این شهرک تولید می شود. راهی این منطقه می شوم تا وضعیت تولید و علت گرانی چرم را جویا شوم.
مدیر یک واحد چرم سازی می گوید : ۸۰ درصد مواد اولیه چرمسازی پوست خام است. در حالی که ما در تهیه آن با مشکلات فراوان مواجه هستیم. تمام مسائل موجود در دامپروری اعم از واردات گوشت و خشکسالی در نهایت به صنعت چرمسازی بازمیگردد و این صنعت را تحت تأثیر قرار میدهد. از طرفی فرسوده بودن ماشینآلات چرمسازی مانع از تولید چرم با کیفیت مناسب میشود.
صمت و بخشنامه ای برای گرانی!
سراغ صادر کننده نمونه چرم تبریز می روم.شاهگلی می گوید : اگر چرم خوب بخواهید باید ۶۵ نوع ماده شیمیایی در فرآوری آن استفاده کنیم که هر کدام در گوشه ای از دنیا تولید می شود. چون به نوعی طبیعی هستند و نمی شود همه جا آنها را به عمل آورد.
او ادامه می دهد: ما نه ارز دولتی می خواهیم نه وام و تسهیلات. فقط مانع تراشی نکنند. می پرسم چطور؟
توضیح می دهد که برای واردات یک کانتینر ماده اولیه باید از هفت خوان رستم عبور کنیم. گویا شرکت اروپایی طبق قاعده بازار حداقل ۲۰ تن یعنی یک کانتینر می فروشد.اما وزارت صمت بخشنامه ای دارد که شرکت ایرانی نمی تواند بیشتر از ۱۲ تن وارد کند!
شاهگلی می گوید: به ما می گویند ۲ محموله جدا ثبت سفارش کنید. بارنامه مجزا داشته باشد و ... این یعنی حداقل ۲ برابر شدن هزینه ها.
برایم سوال شد چرا ؟ پاسخ می دهد: چون در دوران کرونا تولید کمتر شده بر اساس آن برای ما برآورد مواد اولیه داده اند. حالا که می خواهیم به حالت عادی برگردیم و حتی کار را توسعه دهیم انگار نمی شود و محکوم به همان تولید کم هستیم. وقتی وزارتخانه بدون هم فکری و دریافت نظر اتحادیه ها و اصناف و تولید کنندگان، بخشنامه صادر کند ، نتیجه اش همین می شود.
سال مانع زدایی ها دارد تمام می شود، اما ...
"شعار سال از سوی مقام معظم رهبری ، مانع زدایی عنوان شده است. با این مشکلات اما هیچ انگیزه ای برای تولیدکننده باقی نمیماند. "
این را حلاجی، صاحب یکی از برندهای کفش تبریز می گوید و ادامه می دهد: چرا باید سازمان تامین اجتماعی برای نیروی کار بالای ۵ نفر هزینه بیشتری دریافت کند. این کار حمایت است؟ اگر قرار باشد اشتغال آفرینی کنیم، معضل نرخ بیمه عملا مانع کار خواهد شد.
او خاطرنشان می کند: ما به کشور پاکستان، اوکراین، آذربایجان و عراق صادرات داشتیم. اما در حال حاضر به دلیل مشکلات موجود، صادرات نداریم و تمام هم وغم خود را برای تولیدات داخلی به کار گرفتهایم.
یک تولید کننده دیگر می گوید: اجازه بدهید از شما بپرسم آیا دولت از تولیدکنندگان کفش حمایت میکند؟
جواب می دهم : همیشه که شعار حمایت از تولید سر می دهند.اما صحت و سقمش را باید شما بگویید.
او توضیح می دهد: وقتی سازمان مالیات و بیمه بدون هیچ اغماضی در شرایط سخت اقتصادی هم ، پول خود را دریافت میکنند ، چگونه می خواهند به شعار سال عمل کنند؟
وی اضافه می کند: پارسال دولت قبل اعلام کرد به علت آسیبهای اقتصادی کرونا از تولیدکنندگان حمایت خواهد کرد. با این حال با وجود اینکه اینکه هزینه های ما افزایش و فروش کاهش یافته است، هیچ گونه حمایتی از دولت دریافت نکردهایم.
وی می گوید: مگر تولیدکنندگان چه گناهی کردند؟ اگر موانع رفع نشوند، کارگران و تولیدکنندگان به مشکل بر خواهند خورد. چون کارگران روزمزد هستند و در صورت کاهش تولید، درآمد آنها نیز کاهش پیدا خواهد کرد.در عرض چند سال آینده از صنعت کفش خارج می شوند و بقیه اش را خودتان بهتر می دانید.
ادارات دقیقا کجای گرانی هستند؟!
شرایط نامطلوب بازار و صنعت کفش چیزی نیست که از دید مسئولان و کارشناسان پنهان باشد . با این حال وقتی با سازمان صمت استان تماس می گیرم تا پیگیر راهکاری برای وضعیت موجود شوم ، تنها پاسخی که می شنوم این است که مواد اولیه وارداتی است و ما نمی توانیم برای مشکل ملی راهکار استانی داشته باشیم.
راهی اداره کل تعزیرات حکومتی استان می شوم
مدیر کل می گوید : در مورد کالاهایی که مواد اولیه وارداتی دارند ، باید بین گرانی و گران فروشی تفاوت قائل شویم. بسیاری از افزایش قیمت این مواد ، جهانی است. اما اینکه عده ای هم این وسط سودجویی کنند، دور از انتظار نیست.
از یوزباشی می پرسم: پس برخورد می شود؟ می گوید : اگر گزارشی دریافت کنیم بله. ما تا کنون نه از ادارات ناظر و نه از اشخاص گزارش تخلف دریافت نکرده ایم .بنابراین اقدامی هم نشده است.
تنها نهادی که مانده سازمان حمایت از حقوق مصرف کنندگان و تولید کنندگان است. جالب اینکه حضور این تشکیلات در استان را برای اولین بار از یوزباشی می شنویم. گویا به قدری فعال است که تا کنون دیده نشده است!
با جستجو در فضای مجازی، متوجه می شوم انجمن در سازمان صمت استان مستقر است و تماس می گیرم.
نظری سوالم را که می شنود می گوید در نخستین فرصت به شما زنگ می زنم و پاسخ می دهم. اما خبری نمی شود که هیچ به تماسهای بعدی ام هم جواب نمی دهد.
نمی دانم افسار این همه گرانی را بالاخره کدام نهاد در دست می گیرد؟!
نگذارید صنعت کفش از پا درآید
اگر چه واردات کفش که در دهه ۹۰ معضل اساسی تولید داخلی بود، چند سالی است بسیار محدود شده است اما حال و روز ناخوش بازار خبر می دهد که بسیاری از فعالان صنعت کفش به فکر تغییر شغل هستند.
زیرا درحال حاضر میزان درآمد به اندازهای کم است که هزینههای ثابت مغازه یا کارگاههای تولیدی که شامل هزینه های جاری میشود را نیز نمیتوان پرداخت کرد. با چنین رویکردی به تدریج شاهد از بین رفتن صنف تولیدکنندگان و فروشندگان کفش خواهیم بود که به طور حتم آسیب جبرانناپذیری به اقتصاد وارد می کند.
آیا وقت آن نشده که دولتمردان برنامه ای داشته باشند و پای گرانی را از کفش ایرانی در بیاورند؟
گزارش مکتوب از : مهین انتظار ـ خبرگزاری صداوسیما ـ تبریز