فرآیند تبدیل شدن از کارمند به کارآفرین یک شبه اتفاق نمیافتد بلکه نیازمند برنامه ریزی، خطر پذیری و تحمل بالاست.
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سيما، در این نوشتار قدم به قدم از کارمندی تا کارآفرینی خواهیم پرداخت که با انجام دادن آنها برای همیشه با سبک زندگی کارمندی خداحافظی خواهید کرد. اگر یک کارمند ناراضی هستید و از شغل و سبک زندگی خود لذت نمیبرید، در این مطلب میآموزید چگونه شغل مناسب خود را بیابید و با توجه به استعدادها و تواناییهای ذاتی، به شغل دلخواه برسید.
اگر جستجویی در فضای مجازی داشته باشید، اغلب کارمندان ناراضی سئوالات و دغدغههای زیر را مطرح میکنند:
– از شغلم متنفرم، چگونه میتوانم به شغل و درآمد دلخواهم برسم؟
– شغل کارمندی بهتر است یا آزاد؟
– مراحل راه اندازی کسب و کار شخصی و خانگی چگونه است؟
– چگونه میتوانم به یک کارآفرین و تولید کننده موفق تبدیل شوم؟
– چگونه کسب و کار خودم را راه اندازی کنم؟
– چگونه ایدههای راه اندازی و شروع کسب و کار خلق کنم؟
– درآمدزایی غیر فعال چیست؟
– چگونه از کارمندی استعفا دهم و بدنبال شغل بهتر بروم؟
واقعیتهای کارآفرینی
برداشت و تصور شما از کارآفرینی چیست؟ قبل از اینکه ۷ قدم از کارمندی تا کارآفرینی را شرح دهیم، به واقعیتهای دنیای کارآفرينی میپردازیم. در بسیاری از دورههای مشاوره شغلی هنگامی که از افراد این سئوال را میپرسیم، بیش از ۸۰ درصد آنها هیچ شناختی از سبک زندگی یک کارآفرین ندارند. آنها تمام آرزوها و رویاهای خود را در قالب این شغل قابل دستیابی میبینند. آنها تصور میکنند یک کارآفرین یک فرد ثروتمند است که وقت خود را هر روز در ویلاهای ساحلی و مهمانیهای لاکچری سپری میکنند، در صورتی که اگر از نزدیک با کارآفرینان موفق آشنایی داشته باشید، سختیها و چالشهای بزرگی را در زندگی آنها خواهید دید که شاید حاظر نباشید حتی یک روز آنرا تحمل کنید؛ بنابراین اگر میخواهید در ابتدا با واقعیتهای این شغل آشنا شوید، باید بگویم در کنار دستاوردها و موفقیتهای عالی که در کارآفرینی نصیب ما میشود، باید روزهای سخت را تحمل کنیم و تواناییهای خود را بشناسیم. همه ما داستان موفقیت افراد نابغه را میشنویم و تصور میکنیم کار سادهای را انجام داده اند.
در ادامه به واقعیتهای زندگی کارآفرینی میپردازیم:
– دوری از خانواده: اولین چالش کارآفرینی کمرنگ شدن ارتباطات عاطفی است. فردی که قرار است هر روز روی اهداف کاری خود متمرکز شود، باید بپذیرد تا مدتها شاید از خانواده و اطرافیان دور باشد.
– کاهش زمان تفریح: هنگامی که با کارآفرینان صحبت میکنم و یا زندگی آنها را بررسی میکنم، میزان زمان تفریح به کار آنها بسیار ناچیز است. برخی از آنها میگویند شاید سه سال است که به هیچ مسافرتی نرفته باشم، زیرا پذیرفته ام که این سبک زندگی من است. در صورتی که اغلب مردم تصور میکنند کارآفرینان پس از ساعت کاری خود و انتهای هر هفته به تفریح میپردازند در صورتیکه واقعیت چیزی متفاوتتر از این است.
تحمل ابهام: یک کارآفرین موفق فردی است که تحمل ابهام دارد. بدین معنی که شاید مدتها باید تحمل بلاتکلیفی و ابهام در دریافت نتایج را داشته باشد. بطور مثال اگر برای هدفی برنامه ریزی کرده اید، باید تحمل زمانی را داشته باشید تا هدف به نتیجه برسد. این کار درست همانند باغبانی است. هیچگاه یک باغبان پس از کاشت یک دانه انتظار ندارد که پس از دو روز تبدیل به یک درخت تنومند شود بلکه تمام احتمالات مانند از بین رفتن گیاه و وقوع طوفان را مد نظر قرار میدهد. در کارآفرینی هم افرادی به موفقیت میرسند که سالها تحمل شرایط ابهام را داشته باشند.
مزایای کارآفرینی
پس از اینکه واقعیتها و چالشهای کارآفرینی را گفتیم، حال قصد داریم مزایا و نتایج کارآفرینی را بررسی کنیم:
– استقلال مالی: یک فرد کارآفرین دارای استقلال مالی است و میتواند به بسیاری از آرزوهای مالی خود برسد.
– استقلال کاری: کارآفرینان در اصطلاح رئیس خودشان هستند و به هیچکس پاسخ نمیدهند. آنها در ساعات کاری خود انعطاف دارند و در هر زمانی که بخواهند میتوانند به محیط کاری خود مراجعه کنند. حتی میتوانند میزان برداشت پول و حقوق خود و سایرین را تعیین کنند.
– وجه اجتماعی و تنوع کاری: اگر قصد دارید در زمینه کارآفرینی فعالیت کنید، باید به بسیاری از تواناییهای ارتباطی، مالی و حسابداری تسلط پیدا کنید. بطور مثال روش های مذاکره، ارتباط با مشتری، تجاري سازی و حسابداری نیز از مواردی است که یک کارآفرین با آنها مواجه است. همین عامل باعث میشود شما یک شغل متنوع داشته باشید که هر روز در آن یادگیری تازهای رخ میدهد. همچنین از نظر وجه اجتماعی و احترام در جایگاه فوق العادهای قرار میگیرید و میتوانید با افراد تاثیرگزار جامعه در ارتباط باشید.
چگونه از کارمندی رهایی پیدا کنم؟
فرآیند تبدیل شدن از کارمند به کارآفرین یک شبه اتفاق نمیافتد بلکه نیازمند برنامه ریزی، خطر پذيری و تحمل بالاست. کارآفرینی یک نوع سبک زندگی است و نه یک هدف دراز مدت. فردی که قصد دارد بعنوان یک کارآفرین موفق فعالیت کند، ابتدا باید بتواند بسیاری از جنبههای زندگی خود را تغییر دهد. مثلا در مشاورههای کسب و کار که با افراد مختلف دارم، هنگامی که به آنها میگویم مختصری درباره سبک زندگی خود صحبت کنند، پی می برم هنوز آمادگی ورود به کسب و کار شخصی را ندارند. آنها میگویند تا نیمه شب به تماشای تلویزیون میپردازیم و روزهای پایانی هفته را به مهمانی و مسافرتهای کوتاه میرویم. اگر نگاهی به زندگی افراد کارآفرین داشته باشید، آنها شاید تا مدت يک الی ۲ سال تصمیم بگیرند تفریح و اوقات فراغت را در اولویتهای بعدی خود قرار دهند و بر روی کار خود متمرکز شوند.
بیاد داشته باشید هیچگاه نمیتوان تمام اهداف را به یک اندازه پیش برد. این جمله بدان معنی است که نمیتوان همزمان در کنار خانواده بود و به دید و بازدید با اقوام پرداخت، سپس به ورزش و تفریح پرداخت و در کنار آن به مطالعه و کار پرداخت. در چنین شرایطی بازدهی ما به شدت کاهش پیدا میکند، لذا میتوان در یک برهه مشخص تصمیم گرفت تا بصورت موقتی از برخی از اهداف دست کشید و بر روی هدف اصلی که همان راه اندازی کسب و کار شخصی است، متمرکز شد.
قدم ۱: تواناییهای من چیست؟
در قدم اول باید تواناییهای خود را پیدا کنید. بیش از ۹۰% افرادی که با توصیه دیگران وارد یک شغل شده اند، از آن ناراضی بوده و در ۲ سال ابتدایی شکست میخورند. دلیل این شکست اتکا نداشتن به توانایی و استعدادهای خود است. به عنوان تمرین در یک برگه تواناییهای خود را درج کنید. ببینید در چه شغل و کسب و کاری دارای اعتماد به نفس کافی هستید؟ کشف استعداد یکی از مهمترین قدمهای یک فرد در شروع تبدیل شدن از کارمندی به کارآفرینی است. فردی که نمیداند در چه زمینهای دارای استعداد است، هیچوقت نمیتواند آنرا پرورش دهد.
برای یافتن توانایی و استعدادهای خود میتوانید از دیگران سئوالات زیر را بپرسيد:
۱- به نظر شما من چه تواناییهایی دارد؟
۲- دیگران من را با چه مشخصاتی میشناسند؟
۳- من از کودکی چه کارها و فعالیتهایی را بخوبی انجام می دادم؟
۴- اگر هیچ محدودیتی در کار نبود، چه کاری را انجام میدادم؟
چنین سئوالاتی به شما یادآور میشود که دارای چه گنج درونی هستید و چگونه آنرا پرورش دهید. اغلب ما از کودکی قربانی نظام تربیتی و آموزشی شده ایم. آنها به جای ما تصمیم گرفته اند و به جای ما رشته دانشگاهی را انتخاب کرده اند، ولی اکنون زمان آن است که خودمان معمار زندگی خود باشیم. اگر میخواهید در زمینه کاری مورد علاقه خود به نتیجه دلخواه برسید، ابتدا خود را بشناسید و پس از خودشناسی دست به اقدام بزنید. در غیر این صورت همانند افرادی میشوید که بدنبال دیگران میروند و هیچ ارادهای از خود ندارند.
قدم ۲: چالشهای کارآفرینی
شروع کارآفرینی بسیار فریبنده است، زیرا فرد خود را در جایگاه مدیر عاملی و مالکیت میداند و تلاشهایی که در سطوح پایين تر مورد نیاز است را فراموش میکند. بسیاری از تازه کارها در ابتدا این فریب را میخورند و از انجام فعالیتهای زیاد خودداری میکنند. آنها توقع دارند افرادی که به عنوان کارمند در مجموعه آنها کار میکنند تمام بار مسئولیت را به دوش بکشند در صورتی که کارآفرینان موفق افرادی هستند که سالهای ابتدایی را از پایینترین جایگاه شروع میکنند و به اندازه تمام گروه کاری خود تلاش میکنند.
افسانههای کارآفرینی را فراموش کنید
همه ما داستانهای پر زرق و برقی از موفقیت افراد معروف مانند استیو جابز، زاکربرگ و بیل گیتس را شنیده ایم که به ثروت و شهرت بالایی رسیده اند در صورتی که به داستان میلیونها کارآفرین که زندگی خود را از دست داده اند توجهی نمیکنیم. اگر افراد موفق کسب و کار خود را از گاراژ منزل و اتاقهای کوچک دفتر خود شروع کرده اند، بسیاری از انسانهای دیگر نیز با داشتن توانایی و منابع مالی زیاد شکست خورده اند بنابراین در ابتدای راه کارآفرینی دست از داستانهای انگیزشی بردارید و واقع نگر باشید. از این افسانهها فقط میتوانید در زمينه کسب انگیزه استفاده کنید، اما باید همانند این نوابغ تلاش خود را چندین برابر کنید تا موفق شوید.
اگر فکر می کنید در اولین اقدام و در سالهای ابتدایی به موفقیت و ثروت بالایی میرسید، سخت در اشتباهید و در دام افسانههای کارآفرین افتاده اید. از این رو در راه تبدیل شدن از کارمندی به کارآفرینی نباید به دنبال میانبر باشیم. سبک زندگی کارآفرینی عبارت است از حفظ امید و انگیزه و تحمل سختیها به امید یک آینده بهتر، بنابراین اگر داستان موفقیت افرادی مانند بیل گیتس، استیو جابز و وارن بافت را میخوانید، به مشکلات و سختیهایی که در این راه به آنها وارد شده هم توجه داشته باشید.
قدم ۳: بررسی زندگینامه کارآفرینان موفق
اگر حیطه کاری خود را مشخص کرده اید، قبل از هر اقدامی با چند تن از کارآفرینان موفق مصاحبهای داشته باشید و نظر آنان را در مورد آینده آن شغل بپرسید. شاید باخود بگویید آنها از رقیب خوششان نمیآید و با ما همکاری نمیکنند، اما با توجه به تجربهای که در این زمینه داشتم به شما میگویم کارآفرینان اصیل و موفق، بسیاری از رازهای موفقیت خود را به دیگران میگویند و علاقهمند هستند حوزه کاری خود را گسترش دهند؛ بنابراین به خواندن کتابهای کارآفرینی و سرگذشت افراد موفق بپردازید، زیرا آنها گنجینههای بی پایانی هستند که راه موفقیت را برای شما کوتاهتر میکنند.
داستان موفقیت سرهنگ ساندرز
حتما با داستان موفقیت سرهنگ ساندرز خالق برند مرغ سوخاری KFC آشنا هستید. روزی یک فرد ۴۰ ساله تصمیم میگیرد تا مرغ را به نوعی متفاوت طبخ کند و فرمول این غذا را به رستورانهای دیگر بفروشد. او در کتابهای موفقیت خوانده بود، تواناییهای ذاتی خود را مکتوب کنید و به پرورش آنها بپردازید. همه اطرافیان او می دانستند که در پختن مرغ مهارت بالایی دارد. او تصمیم خود ار عملی کرد، اما در عین ناباوری صدها رستوران درخواست او را رد کردند. او گذشته سختی را پشت سر گذاشته بود و در شغلهایی مانند کارگر مزرعه فروشندگی فعالیت کرده بود و این مشکلات هرگز او را ناامید نمیکرد.
در نهایت در سال ۱۹۳۰ کارش را در یک اتاقک پمپ بنزین شروع کرد. او پس از مدتها به موفقیت و شهرت بالایی میرسد تا جایی که فرماندار ایندیانا به او لقب کلنل (سرهنگ) میدهد. سرهنگ ساندرز پس از آن به شهرت جهانی میرسد و شعبه مرغ کنتاکی در ۱۰۰ کشور جهان افتتاح میشود. او در کتاب زندگینامه خود میگوید: زمانی که برای راه اندازی کسب و کار خود از خانه بیرون زدم، هیچ درآمد خاصی نداشتم، اما همیشه بدنبال رویای خود بودم و حتی به عنوان کارگز مزرعه و بازاریاب هم فعالیت کردم. او رمز موفقیت خود را پشتکار و امید به آینده میداند.
داستان موفقیت استیو جابز
او که بخاط مشکلات مالی و شخصی دانشگاه را رها کرد، سپس با شریک خود استیو وزنیاک «اپل» را تاسیس کرد و در ادامه با مشکلات زیادی روبرو شد، اما در نهایت موفق شد کمپانی Apple را به یکی از غولهای اقتصادی تبدیل کند. آنها در ابتدا پولی برای تحقیقات خود نداشتند، این مسئله باعث شد تا خودرو و حتی ماشین حساب خود را بفروسند. آنها پس از ۳ سال از عرضه اولین رايانه خود به مبلغ ۶۶۶ دلار موفق شدند به رشد ۷۰۰ درصدی برسند و در سطح دنیا مطرح شوند.
در سال ۱۹۸۵ در حالیکه همه چیز خوب پی میرفت، یک اختلاف در بین شرکا باعث شد استیو از شرکت خود اخراج شود، اما او نا امید نشد و «شرکت نکست» را تاسیس کرد. پس از اتفاقات متعدد او در سال ۹۶ بازهم به «اپل» بازگشت و در سال ۲۰۰۱ «آی پاد» را به دنیا معرفی کرد. نزدیکان او یکی از دلایل موفقیتش را ناامید نشدن از شکستها میدانند. شاید یکی از مشکلات بوجود آمده برای جابز کافی باشد تا ما را از تبدیل شدن به کارآفرین منصرف کند. کارآفرینان بزرگ بخوبی برای هر مشکل یک راه حل دارند و تنشهای کاری را جزئی از مسیر میدانند؛ بنابراین اگر چنین مشخصه شخصیتی در خود نمیبینید، قید کارآفرینی را بزنید.
داستان موفقیت وارن بافت
وارن بافت را میتوان یکی از ۱۰ ثروتمند و کارآفرین تاریخ دانست. او در بازار بورس حضور جدی داشته و در کنار آن به ساخت و ساز، راه اندازی کسب و کارهای مختلف سهام داری شرکت هایی، چون کوکاکولا و IBM پرداخته است. در سال ۲۰۰۷ زمانی که بحران مالی بسیاری از شرکتهای آمریکایی را به ورطه سقوط کشید، او با اتخاذ تدابیر مدیریتی به اولین مرد ثروتمند جهان رسید. جالب است بدانید سرمایه گذاریهای او در صنعت مسکن در سالهای ابتدایی فعالیت منجر به شکست سنگینی شد، اما او با انعطاف پذیری و تغییر راهبرد، وارد بورس و سرمایه گذاری شد. او را میتوان یکی از افراد موفق در زمینه کارآفرین دانست که یک جمله معروف از او در بين مردم رایج است. او راز موفقیت خود را این چنین بیان میکند: در زمانی که همه در بازار ملک و بورس در حال فروختن بودند، من آنها را میخریدم و زمانی که مردم در حال خرید بودند، من به فروش رو میآوردم و منابع و داشتههای خودم را میفروختم.
قدم ۴: ایدههای خود را اجرایی کنید
تا زمانی یک ایده و رویا در سر دارید، هیچ اتفاق مهمی رخ نخواهد داد. اگر به هدف خود ایمان دارید، چرا آن را عملی نمیکنید؟ همانند افراد موفقی که در قسمت قبل نام بردیم، شما هم در حوزه مشخص که دارای مهارت و ایده هستید، شروع کنید. در ابتدا هیچ نیازی به وام و شریک تجاری ندارید. در مقیاس بسیار کوچک شروع کنید و بر روی مزیت رقابتی خود تاکید کنید. همانطور که سختترین قسمت هر کاری شروع آن است، انسانها نیز در ابتدای هر کاری استرس زیادی را تحمل میکنند که اغلب آنها از ادامه راه منصرف میشوند. اگر بخواهید یک خودرو را از حالت سکون به حرکت دربیاورید، نیروی زیادی را متحمل خواهید شد. راه اندازی کسب و کار نیز چنین شرایطی را دارد و بسیاری از ما در سالها و ماههای ابتدایی تحت تنش زیادی هستیم. در این بین افرادی به موفقیت میرسند که پیوسته و متمرکز به راه خود ادامه دهند.
قدم ۵: از یک مشاور کمک بگیرید
تقریبا همه افراد موفق یک مشاور و مربی حرفهای در کنار خود دارند که در مواقع ضروری به آنها کمک میکد. کوچینگ و منتورینگ یکی از جدیدترین رشتههای شغلی در جهان است که طی آن یک فرد دارای تجربه به ما کمک میکند تا مسیر شغلی خود را با کمترین خطر و ضرر طی کنیم. آیا میدانید تفاوت کوچ (مربی) با مشاور در چیست؟ برخلاف کوچ که به کشف تواناییهای فردی و ارائه راه حل بر اساس ان میپردازد و در زمان حال آن را بررسی میکند، مشاور بدنبال نشانههايی که ریشه در گذشته دارد میپردازد و از یک فرمول و راه حل یکسان برای اغلب افراد استفاده میکند. کوچ یا مربی تکالیف و تمرینهای ارائه شده را بر اساس توانایی و منابع فرد ارائه میکند. همچنین مربی فردی است که در گذشته با مشکلات فعلی شما مواجه بوده و از آنها سربلند بیرون آمده است و اکنون چکیده آنها را به شما ارائه میدهد.
قدم ۶: برنامه ریزی و اقدام
در این مرحله باید یک نقشه راهی ترسیم کنید که فعالیت شما ر ا در يک سال، ۵ سال و ۱۰ سال آینده مشخص کند. نقشه راه به ما کمک میکند تا بتوانیم در هر مرحله مشکلات را پیش بینی کنیم و یک راه حل برای آن در نظر بگیریم.
قدم ۷: تاب آوری بالایی داشته باشید
همانطور که در نمودار زیر میبینید، با شروع یک فعالیت انتظار میرود فرد با گذر زمان نتایج خوبی را کسب کند، اما در واقعیت اتفاق دیگری رخ میدهد. هنگامی که شما از کارمندی وارد کارآفرینی میشوید و کسب و کار خود را شروع میکنید، شاید در ماههای ابتدایی دستاوردهای خوبی داشته باشید، اما دنیای تجارت همیشه به این خوبی نمیماند و چالشهای بزرگتری سر راه شما سبز میشود. در این شرایط در اصطلاح مدیریت گفته می شود، فرد در دره ناامیدی افتاده است. در این شرایط باید تاب آوری و سرسختی بالایی داشته باشید تا از این مرحله به سلامت عبور کنید.
جالب است بدانید این همان منطقهای است که باعث میشود بیش از ۸۰% استارت آپها در سال اول خود اعلام ورشکستگی کنند و بیش از ۲۰ درصد زوجین از هم طلاق بگیرند، این قانون در همه موارد صدق می کند و اغلب ما در روند زندگی خود حداقل یکبار در دره ناامید میافتیم. تنها افرادی از این مرحله به خوبی عبور میکنند که تاب آوری بالایی داشته باشند و تنشهای کاری را جزئی از روند موفقیت بدانند.
آزمون کارآفرینی
در ادامه توجه شما را به آزمون کارآفرینی جلب میکنیم. در این آزمون معیارهایی نظیر خطر پذیری، آمادگی روبرو شدن با چالشهای کاری و راه اندازی کسب و کار جدید مورد توجه واقع شده است. هر یک از سئوالات را به دقت بخوانید یکی از اعداد زیر را به آن اختصاص دهید.
امتیاز ۵= کاملا مخالفم
امتیاز ۱۰ = تا حدوودی مخالفم
امتیاز ۱۵ = تا حدی موافقم
امتیاز ۲۰= کاملا موافقم
۱- من در شرایط بحرانی عملکرد خوبی دارم.
۲- شخصیت من فردی کنجکاو است و بدنبال راههای جدید هستم.
۳- علاقمند هستم در طرح های جدید کاری به چالش کشیده شوم.
۴- قبل از انجام کارهای جدید و مهم نگران قضاوت دیگران هستم.
۵- استرس و تنش با میزان بازدهی من رابطه مستقیم دارد.
۶- من فردی عملگرا هستم.
۷- در مقابل مشکلات تسلیم نمیشوم و بدنبال راههای جدید هستم.
۸- به نظر من زندگی دیگران میتواند تغییر کند.
۹- اینکه چگونه کارها به درستی عمل کنند، برایم قابل تصور است.
۱۰- میخواهم چیزی خلق کنم که برای عموم مردم قابل استفاده باشد.
۱۱- وقتی کاری یه من سپرده می شود، اطمینان دارم که به درستی انجام خواهد پذیرفت.
۱۲- با کارمندی و کارکردن برای دیگران مشکلی ندارم.
۱۳- ترجیح میدهم تا حرف آخر را من بزنم.
۱۴- سعی می کنم شایستهترین فرد در حوزه کاری خود باشم.
۱۵- قادرم برای مشکلات مختلف راه حلهای بیشماری پیدا کنم.
۱۶- همیشه از شکست هایم درس میگیرم.
۱۷- برای من خطر کردن حکم خریدن بلیط بخت آزمایی را دارد. من به شانس اعتقاد دارم.
۱۸- به طور کلی به غرایز اعتقادی ندارم.
۱۹- زمانی که باور داشته باشم کاری شدنی است، هر چیزی را امکان پذیر میدانم.
۲۰- موفقیت بیشتر شانس است.
۲۱- می توانم دیگران را متقاعد کنم که با من کار کنند.
۲۲- برای افزایش عملکرد، همیشه نیاز به سطحی از استرس دارم.
۲۳- در شرایط دشوار سردرگم میشوم.
۲۴- توانایی اولویت بخشیدن به امور را ندارم.
۲۵- پس از شکست می توانم از صفر شروع کنم.
۲۶- دوست ندارم بر دیگران تاثیر بگذارم.
۲۷- برای کسب رضایت خودم به کارهای راحتتر میپردازم.
۲۸- وقتی یک مسئولیتی را قبول میکنم، مطمئن نیستم تا از عهده آن بر بیایم.
۲۹- من همیشه دوست دارم دیگران را رهبری کنم.
۳۰- همیشه خطرهای محاسبه شده دارم.
۳۱- همیشه بدنبال طرح های جدید هستم.
۳۲- برای مردم بلند پرواز بودن ضعف قلمداد میشود.
۳۳- از ابتکارات ترسی ندارم.
۳۴- مهم نیست ما چه کاری می کنیم، سرنوشت همه مشخص است.
۳۵- پیش بینی رویدادها برایم سخت است. از ابهام فراری هستم.
۳۶- در آینده قصد دارم کارهای دشوار را کنار بگذارم.
۳۷- از ابتکارات ترسی ندارم.
۳۸- عملگرا بودن ار بیش از تفکر میپسندم.
۳۹- خودم را جاه طلبتر از دیگران نمیدانم.
۴۰- همیشه بهترین عملکرد خود را برای انجام کارها بکار میگیرم.
۴۱- در تنشها به خوبی استرسم را کنترل میکنم.
۴۲- به نظر من انسانها خودشان شانس را پدید میآورند.
۴۳- به نیمه خالی لیوان بیش از نیمه پر آن توجه دارم.
۴۴- ترجیح میدهم رئیس خودم باشم.
۴۵- امروزه بدون پول نمیتوان رشد کاری زیادی داشت.
۴۶- از احترام گذاشتن به قوانین لذت میبرم.
تفسیر آزمون
اگر اعداد بدست آمده شما بین ۸۵۰ تا ۹۵۰ است، برای ورود به کارآفرینی و دنیای کسب و کار شخصی آمادگی بالایی دارید.
اعداد بین ۷۵۰ تا ۸۵۰ آمادگی خوب
اعداد بین ۶۰۰ تا ۷۵۰ معمولی
اعداد کمتر از ۳۰۰ نیازمند آموزش مباحث مهم کارآفرینی و مدیریت
داستان زندگی عباس برزگر
در ادامه ۷ قدم از کارمندی تا کارآفرینی رسیدیم به یک داستان واقعی کارآفرینی، حتما شما هم داستان مرد ساده زیست روستایی را شنیده اید که در یک شب ره صد ساله را طی کرد. داستان از اینجا شروع شد که روزی دو جهانگرد آلمانی بر حسب اتفاق وارد روستایی در توابع استان فارس شدند و به خانه ساده و روستایی شخصی بنام عباس برزگر وارد شدند. او که یک دستفروش ساده زیست بود، پس از شکستهای کاری به روستای خود بازگشته بود و به سختی امرار معاش میکرد. او به شغل قبلی خود یعنی دامداری پرداخت و در کنار آن به باز کردن مغازهای پرداخت.
داستان زندگی او از زمانی متحول شد که در یک شب بارانی سرد، دو مهمان خارجی به او مراجعه کردند. او که حسابی غافلگیر شده بود، در پی پذیرایی برآمد، اما جزء دمپخت، ترشی و ماست محلی چیز دیگری نداشت، در عین ناباوری آنها از این غذاها خوششان آمد و آوازه آن تا سراسر جهان رسید. بعد از آن عباس آنها را در ملحفههای دست دوز و قالیچههای روستایی اسکان داد و آن شب یک شب فراموش نشدنی برای آنها شد. آنها در چند روز اقامت خود در خانه عباس تجربیات عجیبی را بدست آوردند که داستان آنها پس از مدتی در تمام آلمان به شهرت بالایی رسید.
عباس میگوید: یکروز جوان ۲۰ سالهای را دیدم که به خانه ما آمده و بسیار ناراحت بود. علت را از او پرسیدم و او گفت امروز روز تولد من است و اولین سالی است که در سالروز تولدم بیرون از خانه هستم. عباس با شنیدن این ماجرا، به وسیله چند عدد بادکنک و پارچه و کیک سادهای به برگزاری تولد پرداخت و آنها این صحنههای بی نظیر را فیلمبرداری میکردند.
آن دو جهانگرد پس از مدتها با یک کاروان از گردشگران مجددا به روستای عباس آمدند. آنها که در روزنامهها و نشریات آلمان از مهمان دوستی و صمیمیت ایرانیها تعریف کرده بودند، موجی از گردشگران را به این روستا جاری کردند و زندگی روستاییان به کل متحول شد. عباس هم با فرصت طلبی درست، تجربهای بی نظیر برای آنها رقم میزد. او آنها را به دشتها و مراتع میبرد، با آنها به پختن غذا میپرداخت و با آداب و رسوم روستا آشنا میکرد. آنها در مراسمات روستا، ارتباط با بومیان و نحوه دوشیدن شیر از حیوانات شرکت میکردند.
پس از مدتی میزان استقبال از این سبک زندگی آنقدر افزایش یافت که تمام چادرها و کلبههای کاهگلی تا ۳ سال آینده رزرو شده اند. آقای برزگر قیمت یک شب اقامت در کلبهها را حدود ۶۰۰ یورو اعلام میکند. او میگوید تقاضای گردشگران بالاتر از ظرفیت ماست و گاهی مجبر میشویم میان آنها قرعه کشی داشته باشیم. خانواده و همشهریهای او در این اتفاق به موفقیتهای بالایی رسیدند تا جایی که برخی از کارگردانان هالیوودی جهت ساختن داستان زندگی عباس برزگر اعلام آمادگی کرده اند.
نتیجه گیری
داستان زندگی عباس برزگر که سالها به عنوان یک دستفروش و کارگر ساده فعالیت میکرد، در اثر یک اتفاق به یک کارآفرین برتر تبدیل میشود. شاید این اتفاق برای خیلی از روستائیان اتفاق افتاده باشد، اما کمتر کسی آمادگی تبدیل شدن به یک کارآفرین را دارد. او با استفاده از منابع اصلی خود و جذب همکاری دیگران توانست به موفقیتهای بزرگی برسد؛ بنابراین داستان زندگی او به ما نشان داد یک کارآفرین از فرصتهای بالقوه بخوبی استقبال میکند و با داشتن نقشه راه، قدمهای کوچک و مطمئنی بر می دارد که در دراز مدت تبدیل به یک کسب و کار موفق میشود.