غرب یک گزینه بیشتر ندارد و آن پایان دادن به رفتارهای غیر اصولی و التزام واقعی به لغو تمام تحریمها و تن دادن به حقیقت جایگاه ایران در معادلات منطقهای و نظام چندجانبه جهانی است.
طی روزهای اخیر، اما آمریکاییها و اروپاییها موجی از فضاسازی را در قبال ایران و مذاکرات آتی در پیش گرفته و در سفر منطقهای «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و «لوید آستین» وزیر دفاع ایالات متحده به غرب آسیا آن را تشدید کردهاند.
در همین راستا؛ رابرت مالی روز پنجشنبه پس از پایان نشست چندجانبه خود در ریاض در اقدامی تاملبرانگیز با صدور بیانیهای مشترک به همراه معاونان سیاسی وزرای خارجه انگلیس، فرانسه و آلمان و نمایندگانی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، ایران را به انجام فعالیتهای بیثباتکننده در منطقه متهم کرده و مدعی شدند که اعضای شورای همکاری خلیج فارس در راستای تنشزدایی و ترویج دیپلماسی در منطقه گام برداشتهاند!
همچنین رابرت مالی در پیامی در توییتر نوشت:» با مدیران سیاسی سه کشور اروپایی و مقامهای ارشد مصر، اردن و اعضای شورای همکاری خلیج فارس برای رایزنی درباره دو مسیر پیش روی ایران صحبت کردم؛ ادامه تنشزایی هستهای و بحران یا بازگشت دوجانبه به برجام و ایجاد فرصت برای ارتباطات منطقهای، اقتصادی و دیپلماتیک. فرصت برای انتخاب کوتاه است.»
در ادامه جوسازی غربیها برای تشدید فشار بر کشورمان در آستانه مذاکرات جدید، وزارت خزانهداری آمریکا چند شهروند و یک شرکت ایرانی را به اتهام دخالت ایران در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا در فهرست تحریمها قرار داد!
در همین حال و در شرایطی که «رافائل گروسی» مدیرکل آژانس بار دیگر گزارشی مغرضانه درباره فعالیتهای هستهای ایران صادر کرد، رویترز نیز مدعی شد دیپلماتهای غربی میگویند هدف اعلامشده آمریکا در مذاکرات برجامی پیشِ رو در وین بررسی احیاپذیر بودن توافق هستهای برجام است، اما هدف اعلامنشده واشنگتن ممکن است جلب حمایت روسیه و چین برای اعمال فشار بر ایران در صورت شکست مذاکرات باشد.
مجموع این تحرکات که البته با توجه به سابقه غربیها امری جدید نیست، این سوال را ایجاد میکند که هدف اروپا و آمریکا از این جوسازیها و به اصطلاح یارگیریها چیست؟
در پاسخ به این پرسش چند نکته قابل توجه است:
نخست؛ غربیها با آگاهی از مواضع دولت سیزدهم بر این امر واقف شدهاند که ایران حاضر به کوتاه آمدن از حقوق خویش مبنی بر لغو تمام تحریمها نیست و در این میان کشورهایی، چون چین و روسیه نیز بر حقانیت مطالبه ایران از مذاکرات تاکید کردهاند، لذا غربیها به زعم خود با ائتلافسازی از آژانس، آمریکا، سه کشور اروپایی و شورای همکاری خلیج فارس در کنار رژیم صهیونیستی برآنند تا اجماع جهانی در قبال ایران را به نمایش بگذارند تا شاید ایران را مجبور به دست برداشتن از مواضع اصولی خود برای لغو تحریمها و راستیآزمایی آن کنند.
نکته مهم آنکه اجماعی که آمریکاییها از آن سخن میگویند در مجموع شامل سه کشور اروپایی، برخی اعضاء شورای همکاری خلیج فارس به علاوه رژیم صهیونیستی است که قطعا در برابر بیش از ۲۰۰ کشور جهان که بیشتر آنها بر حقانیت مواضع ایران تاکید دارند معنای اجماع جهانی نمیدهد.
دوم؛ اعضای این ائتلاف هر کدام با بحرانهای داخلی و منطقهای شدیدی مواجه بوده و با مشارکت در جوسازی ضدایرانی به دنبال منحرف کردن افکار عمومی داخلی خود از رسواییهایی هستند که دامنگیر آنها شده است.
چنانچه آمریکا با بحران افت شدید مشروعیت بایدن مواجه است و اروپاییها نیز در کنار بحران اقتصادی و کرونا اکنون با رسوایی سرکوب و کشتار پناهجویان در مرزهای لهستان و بلاروس مواجه شدهاند.
کشورهای عربی همچون امارات و سعودی نیز در کنار باتلاق یمن در گرداب روند سازشی گرفتار آمدهاند که حیثیت آنها را بر باد داده و روند اضمحلال رژیم صهیونیستی نیز سرعت گرفته است.
البته نباید از نظر دور داشت که تحرکات ایران در حل بحران افغانستان در قالب برگزاری نشست همسایگان این کشور و مشارکت در نشست هند، سفر «حسن کاظمی قمی» نماینده ویژه ایران به کابل و نیز ارسال کمکهای بشر دوستانه به این کشور، بر دامنه هراس آمریکا از نقشآفرینی تهران در حل بحرانهای منطقه افزوده و واشنگتن تلاش دارد این مهم را از دید افکار عمومی پنهان سازد.
سوم؛ تحرکات سخیف آمریکاییها از جمله تحریم چند شهروند ایرانی به بهانه دست داشتن در انتخابات آمریکا و یا صدور بیانیه مشترک با سه کشور اروپایی و برخی کشورهای عربی، بیانگر ناتوانی آنها در اجرای سیاست تحریم و تهدید علیه ایران است.
بر این اساس؛ غرب یک گزینه بیشتر ندارد و آن پایان دادن به رفتارهای غیر اصولی و التزام واقعی به لغو تمام تحریمها و تن دادن به حقیقت جایگاه ایران در معادلات منطقهای و نظام چندجانبه جهانی است.