ولایت فقیه، ثمره شبکه وکالت و راهبرد امام حسن عسکری (ع) برای عصر غیبت
امام علی بن محمد (ع) ملقب به هادی و کنیه ابوالحسن ثالث با شهرت نقی به معنای پاک و پاکیزه است که از سوی پیامبر اکرم (ص) به عنوان دهمین رهبر آسمانی معرفی شدند و در حدود ۳۴ سال امامت و رهبری جامعه اسلامی را در عصر هولناک عباسیان بر عهده داشتند.
به گزارش خبرنگار
خبرگزاری صدا و سیما؛ در شرایطی که دنیا با اتحاد زر، زور و تزویر بر مدار کفر و مراد جور میگردید، امام هادی (ع) در برابر توطئهها، تبلیغات و استحاله فرهنگی دشمنان به پاسداری از ارزشهای ناب اسلامی برخواستند و با بیان «زیارت جامعه کبیره» که منشور امام شناسی است، شیعه را به یک حزب تمام عیار و تشکیلات منسجم تبدیل کردند.
امامان شیعه هر چه به دوره غیبت نزدیکتر میشدند، برای شیعیان علائم و مرزهایی مشخص کرده و به کادرسازی، سازماندهی و تشکل بیشتر شیعه میپرداختند؛ چنان که امام هادی (ع) فقیه جامع الشرایط و رهبر امت اسلامی را به ناخدای کشتی تشبیه میکند و در نهایت امام حسن عسکری (ع) با روایت «الفقها صاینا لنفسه حافظ لدینه مخالفا علی هواه مطیعا لامر مولاه» رهبری جامعه اسلامی را مشخص میفرمایند. (۱)
در عصر بنی عباس، امام هادی (ع) نیز بسان پدران بزرگوارشان به اجبار از مدینه به سامرا تبعید شدند تا تحت نظارت و کنترل شدید حکومت قرار داشته باشند؛ اما بنا به قول یکی از شیعیان به نام «محمودی» که نقل میکند: نامه امام حسن عسکری (ع) را در زندان معتمد عباسی دیدم که نوشته بودند: «یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون» (صف/۸) و حضرت به شیعیان امید و اطمینان میدادند که نور خدا با این گونه دشمنیها خاموش نخواهد شد. (۲)
هجرت امام هادی (ع) به سامرا از جهاتی شبیه مهاجرت رسول خدا (ص) به مدینه، هجرت امیرمؤمنان علی (ع) به کوفه، هجرت امام حسین (ع) به کربلا، هجرت امام رضا (ع) به خراسان در جهت احیای تعالیم اسلام و در نهایت بین المللی شدن تشیع است.
حکومت سلطنتی بنیعباس و مشاوران سیاسی، نظامی و امنیتی آنها گمان میکردند با مراقبت شبانه روزی از امام هادی (ع) و آوردن ایشان به سامرا که به یک دژ نظامی بیشتر شباهت داشت، همه چیز به پایان میرسد و آنها میتوانند در کمال آسایش و آرامش به ستمگری پرداخته، ضلالت آفرینی خود را ادامه و گسترش دهند.
حاکمیت بنی عباس در زمان امام هادی (ع) در اوج اقتدار جهانی قرار داشت؛ چنان که تنها رقیبش امپراطوری روم را نیز شکست داد؛ در بغداد و سامرا که مراکز اصلی نظامی و امپراطوری بنی عباس محسوب میشد، جنگ قدرت میان خاندانهای عرب و فارس رواج داشت. از طرفی نوعی صف کشی و اختلاف نیز میان نظامیان به وجود آمده بود که حاکمان و خلفای بنیعباس را بر آن داشت تا به سمت ژنرالهای ترک رو آورده به وسیله آنها، عربها و فارسها را تا حدی مهار کنند.
عباسیان در زمان امام هادی (ع) نتوانستند سیاستهای پیشینیان خود را در استمرار مشروعیت ادامه دهند و پایههای حکومت خود را پایدار کنند؛ از اینرو در دوره دوم بنیعباس، نظامیگری به جای حکومت داری و فرهنگ محوری در رأس قرار گرفت.
شیعیان در دوران حکومت متوکل، در فقر، فشار، اختناق و محرومیت بودند؛ امام هادی (ع) نیز علیرغم این که در حصر، تبعید و اسارت به سر میبردند، با ایجاد شبکه ارتباطی وکالت و فرستادن پیکها و نامه نگاری، با شیعیان در ارتباط بودند.
در دوران خلافت متوکل، جامعه، به ویژه علویان در فقر شدیدی به سر میبردند؛ به گونهای که زنان علوی از شدت فقر فاقد حجاب کامل بوده، برای نماز خواندن و تأمین حجاب واجب در نماز، گروهی از ایشان به نوبت از یک لباس استفاده میکردند!
بغض و کینه متوکل علیه شیعیان به حدی بود که مرقد مطهر امام حسین (ع) را تخریب کرد؛ بر آن آب بست و پس از تخریب، نگهبانانی در مسیرهای منتهی به قبر قرار داد تا زائران را دستگیر و مجازات کنند. (۳)
در چنین شرایطی بود که امام هادی (ع) فرمودند: «اگر بگویم تارک تقیه مثل تارک نماز است، راست گفتهام.» (۴)
امپراطوری مستبد و متمول بنیعباس به ویژه متوکل، فضای خفقان آوری را با کشتن هزاران شیعه حقیقت خواه به وجود آورد و برای از بین بردن حقیقت اسلام، فضائل و نام اهل بیت (ع) به سانسور شدید روایاتی همچون واقعه غدیر خم و رواج انحرافها در قالب تکفیر، غلو، جبرگرایی، اشعریگرایی، شکل گیری مذاهب کلامی، حدیثی و فقهی پرداخت.
در چنین فضایی امام هادی (ع) با تبیین جامع مسأله امامت، ابعاد متنوع و متعدد آن را به مسلمانان آموختند و تنها یک راه برای حفاظت از اسلام ناب محمدی (ص) معرفی کردند که آن، پیروی از اوصیای پیامبر اکرم (ص) است و در عصر غیبت، ولی معصوم (ع) مسلمانان را به پیروی از، ولی فقیه امر کردند؛ ایشان فقیه را به ناخدای کشتی تشبیه میکنند که با بصیرت و آگاهی از احکام الهی، شیعیان را از افتادن در دام فتنهها و دامهای شیاطین روزگار مصون میدارد.
امام هادی (ع) دیوارهای بلند امنیتی و نظامی سامرا را به هجرتی شکوهمند و پایگاه جدیدی برای هدایت و رهبری جامعه اسلامی تبدیل کردند و از آنجا با روشهای نوین تبلیغاتی و پدید آوردن سازمان وکالت که از بغداد و مدینه تا نیشابور گسترش داشت، پیام امام هادی (ع) را به گوش جهانیان میرساندند.
هیأت حاکمه بنیعباس، تهدید اصلی مشروعیت و اقتدار سیاسی و اجتماعی حکومت خود را در خاندان و مکتب اهل بیت (ع) میدید؛ زیرا فرزندان ایشان جنبشهای مختلف سیاسی و نظامی را در نقاط مختلف سازمان داده بودند، به ویژه مکتب علمی امام باقر (ع) و امام صادق (ع) با تربیت شاگردان بسیار و بالا بردن شناخت جامعه از اهل بیت (ع) نیز به لحاظ پایگاه مردمی و معرفتی، امامان معصوم (ع) را در کانون توجه مردم قرار میداد.
در شرایطی که بسیاری از علویان و سادات در زندانهای مخوف بنیعباس به حیلههای مختلف کشته میشدند و مأموران امنیتی دستور داشتند کسی را که از کوچه و محله امام هادی (ع) عبور کند تعقیب کرده مشخص کنند که چه کسی است و با چه جاهایی ارتباط دارد و حتی پریدن مرغی بر روی خانه امام را گزارش دهند، امام هادی (ع) با سازمان دادن شبکه مالی و اقتصاد مقاومتی به صورت مخفیانه و انقلابی توانستند در برابر امپراطوری سرمایهداری بنیعباس که حاکم بر جهان بود، مقاومت و فعالیت کنند. (۵)
امام (ع) برای سازماندهی شبکه وکالت، سرزمین اسلامی را به چهار منطقه تقسیم کردند؛ نخستین ناحیه با مرکزیت بغداد، مداین و کوفه. ناحیه دوم را به مرکزیت بصره و اهواز. ناحیه سوم را با مرکزیت قم و همدان و آخرین منطقه را با مرکزیت حجاز، یمن و مصر در نظر گرفتند و سپس وکلای خود را به این نواحی فرستادند. (۶)
امام (ع) در این سازمان افرادی را به عنوان وکیل و نایب خود انتخاب کرده و آنان را به نواحی مختلف سرزمین اسلامی میفرستاد تا در نتیجه ارتباط مردم با این افراد، مسأله غیبت امام زمان (ع) دور از ذهن جلوه نکند و دچار سرگردانی نشوند.
امام هادی (ع) با موضعی صریح و بیان شیوا در زمینه ولایت فقیه در عصر غیبت و تحقق خط مشی رهبری در این دوران میفرمایند: «اگر بعد از غیبت قائم (ع) ما علمائی نبودند که مردم را به آن حضرت رهنمون گردند، از دین وی با دلیل و برهان الهی حمایت و دفاع نمایند، بندگان مستضعف و ناتوان را از دامهای شیطان، پیروان آن و از چنگال و دام نواصب رها سازند، به طور قطع همه از دین خدا رویگردان میشدند؛ اما علما و حافظان دین اسلام، به دلهای ضعفای از شیعیان ما چنگ سائیده و آنها را از شرور و فتن محافظت میکنند؛ چنان که ناخدای کشتی سرنشینان آن را نگه میدارد، جایگاه آنها در نزد خدا بسی افضل و برتر است.» (۷)
پینوشت:
۱. سیری در زندگی امام حسن عسکری (ع)، محمد حسین زارعی، ص ۱۶۱،
۲. همان، ص ۱۳۱،
۳. سازمان وکالت در عصر عسکریین؛ محمد دشتی، ص ۲۳۶،
۴. بحار الأنوار، ج ۵۰، ص ۱۸۱،
۵. رک. سخنرانی استادرحیم پورازغدی درباره امام هادی علیه السلام
۶. تحلیلی بر شیوههای تبلیغی امام هادی (ع)، عباس حسین زاده، ص ۴۶۰،
۷. امام هادی (ع) و نهضت علویان، محمد رسول دریایی، ص ۲۶۹
مجتبی عباسی