دبیر کل جنبش حزب الله لبنان شامگاه دوشنبه با اشاره به حادثه قندوز افغانستان تاکید کرد: داعش سازمانی وهابی تروریستی است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صداوسیما به نقل از شبکه تلویزیونی المنار؛ سید حسن نصرالله، دبیر کل حزب الله لبنان اظهار داشت: موضوع بعدی، دیگر موضوعی شخصی نیست، چون به تبعات عمل، در سطح کشور باز میگردد به همین دلیل خطاب امروز من به شورایعالی قضایی است.
سیدحسن نصرالله: انتخابات پارلمانی باید در موعد مقرر برگزار شود
ابراز نگرانی سیدحسن نصرالله از وضعیت برق لبنان
سیدحسن نصرالله: خواستار مشخص شدن حقیقت انفجار بیروت هستیم
این موضوع تنها به قوه قضائیه و دادگستری هم ارتباط ندارد و باید در پی حل آن بود. اگر شورایعالی قضایی نتواند آن را حل کند کابینه باید در پی حل آن باشد. خواسته ما از جانب بسیاری از شهروندان است، حق ماست که چنین مطالبهای داشته باشیم و صدایمان را بشنوند، همچنین حق ماست که به ما پاسخ دهند و حق ماست تا از کابینه بخواهیم به این موضوع توجه کند.
به این موضوعات، مباحث ترسیم مرزهای دریایی در مناطق مورد اختلاف، مذاکرات جدید، گامهایی که رژیم صهیونیستی در این زمینه برداشت و موضوعات دیگر هم باید اضافه شود که این موضوعات را به سخنانم در چند روز آینده موکول میکنم و سخنم را با دو نکته ادبی و اخلاقی به پایان میبرم، نکته اول انفجاری است که چند روز قبل به هنگام نماز جمعه، در مسجدی در قندوز افغانستان رخ داد و دهها شهید و زخمی برجا گذاشت.
طبیعی است چنین اتفاقی برای هر انسان مسلمان یا غیر مسلمانی، برای هر زن یا مرد یا بزرگ و کوچکی، دردناک است. در این زمینه ما نیز با غم و ناراحتی دوستان، هم کیشان و خانوادههای مظلوم افغان همراهیم و به خاطر آنچه رخ داد ابراز تاسف و این اقدام را محکوم میکنیم.
نکته مهمتر اینکه، مسئولیت جنایت را سازمان داعش بر عهده گرفت، سازمان داعش سازمانی وهابی تروریستی است و رسانههای نزدیک به ما در محور مقاومت، اگر از من میپذیرند باید داعش را سازمانی وهابی تروریستی بخوانند، زیرا آنچه این گروه انجام میدهد نتیجه اندیشه وهابی تروریستی است، آنان دیگران را تکفیر میکنند، البته به همین حد هم بسنده نمیکنند، زیرا ممکن است کسی دیگری را تکفیر کند، اما جان، مال و آبرویش را مباح نداند بلکه بر اساس اختلافات عقیدتی، تنها مخالف عقیده اش را کافر میخواند، اما خطرناکتر از تکفیر، مباح دانستن جان، مال و آبروی طرف و حتی مباح شمردن امنیت عمومی است، چنین اندیشهای است که موجب میشود تا در امتداد جهان به ویژه در جهان عرب و اسلام شاهد چنین جنایاتی باشیم.
در این زمینه نیز آنکه باید مسئولیت بپذیرد آمریکاست. ما قبلا، یعنی قبل از اینکه آمریکا از افغانستان خارج شود، گفته بودیم که آنان داعشیها را از مناطقی، چون شرق فرات، اردوگاه الهول و حتی از مناطقی از عراق به افغانستان منتقل میکنند. آن زمان برای برخی این سوال پیش میآمد که این گروه را با افغانستان چه کار؟ آن زمان حتی یک بار اتفاق نیفتاد که داعش در افغانستان، حتی یک عملیات علیه نیروهای آمریکایی انجام دهد، بر عکس با آنانی میجنگید که با نیروهای آمریکایی مبارزه میکردند و طالبان یکی از این گروهها بود.
اما امروز بیش از هر زمانی اهدافشان مشخص شد. شاید بگویند ما دشمن آمریکا هستیم و اتهاماتی بیهوده علیه این کشور مطرح میکنیم، اما چند روز قبل وزیر امور خارجه ترکیه، که کشورش از هم پیمانان آمریکاست و مشکلی هم با آمریکا ندارند، گفته بود، آمریکاییها از شرق فرات و شرق سوریه، داعشیها را به افغانستان منتقل کردند. این سخن وزیر امور خارجه کشور ترکیه است که دوست آمریکاست و کشوری فقیر به شمار نمیآید.
اما چرا آمریکاییها پای داعشیها را به افغانستان باز کردند؟ در همان سالی که با طالبان در دوحه مشغول مذاکره بودند و برای عقب نشینی از افغانستان برنامه ریزی میکردند، در حال برنامه ریزی برای دوران پس از عقب نشینی بودند. اما مرحله پس از عقب نشینی چه بود؟ مقصود در اینجا آماده کردن فضا برای جنگ داخلی در افغانستان است. هدف هم دو چیز است، اول اینکه ارتش و دولت افغانستان هزینهای صدها میلیارد دلاری متحمل شوند و تحقق این هدف نیازمند حضور داعش است، امروز داعش در افغانستان کارش را آغاز کرد تا این کشور را به وادی جنگ داخلی بکشاند. آنان عملیاتی را علیه گروههای غیر شیعه هم تدارک دیدند، مثلا در جلال آباد و حتی کابل عملیات داشتند، اما هدف قرار دادن مسجد شیعیان در قندوز، برای افزایش تنش داخلی بود تا این امر کشور را به آستانه جنگ داخلی سوق دهد.
آمریکایی ها، سیاستهای آمریکا، دولت آمریکا، ارتش این کشور، سیا و همه آنانی که به موضوع داعش و افغانستان مشغولند، از نگاه ما مسئول خونهای ریخته شده در افغانستانند. مقامات امروز افغانستان، چه به رسمیت شناخته بشوند یا نه، مسئولیتشان این است که فارغ از هویت دینی، عقیدتی، قومی و مذهبی دیگر شهروندان، از آنان حمایت کنند.
موضوع دیگری که از بعد اخلاقی بدان اشاره میکنم اتفاقی است که مدتی قبل در فلسطین رخ داد و آن اینکه شهید نزار بنات، برادری صاحب اندیشه و شجاع از فلسطین، از سوی گروهی وابسته به دستگاه امنیتی تشکیلات خودگردان فلسطین بازداشت و شکنجه شد تا حدی که این رفتار موجب شهادت او شد.
آن زمان همه گروههای فلسطینی موضع گیری کرده بودند، اما ما صبر کردیم، چون این اتفاق برای ما شفاف نبود به همین دلیل این احتمال مطرح بود که ممکن است موضوعی داخلی باشد، اما امروز وظیفه ماست که به جبران سکوت قبل، دقایقی از این شهید مقاوم، مجاهد و اندیشمند بگوییم. من خود در دوران حیات این شهید، برخی از مواضعش را در شبکههای اجتماعی شنیدم، و اندیشه روشنش در موضوع مقاومت، اسرائیل، اوضاع منطقه و موضعش در قبال محور مقاومت و چالشهای منطقهای علیه محور مقاومت، برایم شگفت انگیز بود ضمن اینکه از میزان جسارتش تعجب کردم، چون در کرانه باختری میزیست و بیان این سخنان میتوانست برایش تاوان داشته باشد و بازداشت یا کشته شود.
حتی ممکن بود اسرائیلیها با وی برخورد داشته باشند. دوست دارم چند جملهای از او بگویم، اولا درباره شخصیت جسور و شجاعش در قضیه مقاومت و فلسطین بگویم، در ثانی برای اولین بار با تک تک اعضای خانواده بزرگوار ایشان ابراز همدردی کنم. نکته سوم خواستار آن شوم که عدالت در حق ایشان باید مراعات شود. یعنی از تشکیلات خودگردان فلسطین، قوه قضائیه و تمامی مردم فلسطین بخواهم که موضوع شهید نزار باید در معرض عدالت و حقیقت قرار بگیرد. این خون ضایع نمیشود، زیرا آنانی که علیه او اشتباه یا جنایت کرده اند وابسته به نهاد امنیتی هستند.
موضوع بعدی اینکه ما چند روز دیگر شاهد سالروزی عظیم و عزیز یعنی سالروز ولادت پیامبر (ص) هستیم، در این زمینه مراسمات گوناگونی در مناطق مختلف جهان اسلام برپا میشود، اما در سالهای گذشته شاهد احیای این یادبود از سوی مردم عزیز و مظلوم یمن بودیم که جا دارد از این اقدامشان، با عزت و احترام یاد شود. این مراسم در مناطق تحت کنترل حکومت یعنی مناطق حضور انصار الله برگزار میشد. یعنی در یک زمان در تمام استانها و شهرها جمعیت باشکوهی تجمع میکردند. آنان با وجود درگیر بودن با جنگ، مواجه بودن با ویرانی، شرایط دشوار اقتصادی، شرایط سخت معیشتی، امراض مختلف و دیگر خطرات بزرگی که در مسیرشان قرار دارد چنین روزی را به شیوهای که میبینیم زنده نگه میدارند و این اتفاقی شگفت انگیز است.
من به عنوان یک مسلمان، احساس خجالت میکنم، چون در مناطق مختلف جهان مسلمانانی را میبینیم که در این مناسبت سکوت میکنند در شرایطی که اوضاعمان به مراتب از اوضاع آنان بهتر است، در گام اول باید به مردم عزیز و دوستدار رسول خدا در یمن به خاطر جشنی که در چند روز آینده خواهند داشت، درود فرستاد، در ثانی به باور من کار آنان حجت اخلاقی، انسانی و شرعی برای کل مسلمانان جهان است تا در پی احیای این مناسبت بر آیند. البته در این زمینه برخی سعی میکنند شبهات بی اساس شرعی مطرح کنند مثلا بگویند احیای چنین مراسمی بدعت است، متاسفانه از نگاه این قوم برپایی مراسم روز ملی کشور بدعت نیست، اما برپایی جشن ولادت خاتم الانبیاء و ناجی بشریت که پس از خداوند متعال صاحب بالاترین منزلت است و شادی کردن در روز ولادتش بدعت است.
این سخن با هر معیاری که سنجیده شود بیهوده است. به نظر من اقدام یمنیها در این روز حجتی برای همه ماست. البته ما در سالهای گذشته به دلیل کرونا این مراسم را چندان پربار برگزار نکردیم، اما تلاش میکنیم این بار جشنی درخور شان داشته باشیم به همین منظور از هم اکنون از عاشقان رسول خدا دعوت میکنم حضورشان در جشن امسال شایسته این مناسبت و هم سطح با محبت و عشقشان به رسول خدا (ص) باشد.