کم توجهی نظام آموزش عالی به نیازهای جامعه و انطباق نداشتن رشتههای دانشگاهی با مهارتهای مورد نیاز در بخشهای صنعتی و خدماتی یکی از علتهای بروز معضل بیکاری دانش آموختگان کشور است.
به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: پیامد ناتوانی دانش آموختگان دانشگاهی برای ورود به بازارکار، فقط یک معضل اقتصادی که به افزایش شمار بیکاران منجرمی شود، نیست؛ بلکه به دلیل سرخوردگی و دلزدگی جوانان از تحصیل در دانشگاه، تبعات منفی گستردهای بر فرهنگ و جامعه به جای خواهد گذاشت.
یکی از این تبعات، رواج علم گریزی است و نیاز به توضیح نیست که علم گریزی و رویگردانی از ادامه تحصیل در جهان دانش بنیان کنونی، چه آینده رو به زوالی را برای موجودیت یک کشور ایجاد خواهد کرد. کم توجهی نظام آموزش عالی به نیازهای جامعه و انطباق نداشتن رشتههای دانشگاهی با مهارتهای مورد نیاز در بخشهای صنعتی و خدماتی یکی از علتهای بروز معضل بیکاری دانش آموختگان کشور است. دراین پژوهش، دادههای آماری موجود درباره تطابق نیاز جامعه با خروجی دانشگاهها در پرورش افراد متخصص و ماهر را مرور میکنیم.
رابطه توسعه واشتغال دانش آموختگان
نیروی انسانی، کلیدیترین عنصر توسعه است چراکه هم عامل توسعه و هم هدف توسعه است و دراین چارچوب، افراد تحصیلکرده و متخصص نقش مهمتری را برعهده خواهند داشت. در واقع اهمیت اشتغال دانش آموختگان هم به دلیل نقش اجتماعی این افراد در نیل به اهداف توسعه کشور است وهم به لحاظ اهمیت حضور این قشردربازار کار و توانایی اثرگذاری چرخشی تحصیلکردههای ماهر دربازآفرینی کار و کارآفرینی مجدد است.
از آنجا که تربیت نیروهای دانش آموخته به چند سال وقت نیاز دارد بنابراین سیاست گذاران برنامههای درسی آموزش عالی برای اینکه بتوانند همواره انطباق خود با نیازهای جامعه و بازار کار را حفظ کنند باید از نگرش¬های آینده محور تبعیت کنند. موضوعی که غفلت از آن سبب شد در سه دهه اخیر، خیل عظیم جوانان دانش آموخته دانشگاهی یا بیکار بمانند و یا به مشاغلی نامرتبط با تخصص خود گمارده شوند. دامنه آسیبهای فراوانی که از این رهگذر به روند توسعه اقتصادی کشور واردشده امروزه بطور انکار ناپذیری، نمایان است. یافتههای پژوهشی هم نشان میدهد: خسارات زیادی به شرکتهای مختلف که نیازمند تخصص دانش آموختگان دانشگاهی بوده اند، وارد شده است و آنها را مجبور به صرف زمان و هزینههای زیاد، برای افزایش مهارت و توان عملی فارغ التحصیلان کرده است. طولانی شدن زمان انجام پروژه ها، افزایش ضایعات، وارد شدن صدمه به دستگاهها و تأسیسات به دلیل ضعف توان تخصصی و مهارتی کارکنان ازجمله این آسیب هاست. (انتظاریان، ۱۳۹۰)
با این حال و با وجود آسیب شناسیهای صورت گرفته، فضای آموزش در نظام آموزشی کشور متاسفانه همچنان دربیشتر موارد آمرانه، یک طرفه و بدون تعامل و انعطاف است؛ از طرف دیگر الگوی رفتاری دانشجویان در برقراری ارتباط با یکدیگر نیزهمچنان بدون تغییر و پیشرفت و بصورت رقابتی است یعنی همچنان فعالیتهای انفرادی و تکروانه بر همکاریهای دسته جمعی و گروهی ارجحیت دارد. از این رو برای حل معضلی که امروز با آن روبرو هستیم باید بصورت عملی به فکر هدفمند کردن دانشگاهها و رشتههای تحصیلی باشیم.
آمار شاغلان و بیکاران
مرکز آمار ایران، پایان سال ۱۳۹۹ در گزارشی از بیکاری ۴۰ درصد از دانش آموختگان دانشگاهها خبر داد که سهم مردان ۲۹ درصد و سهم زنان بیکار تحصیل کرده ۶۸ درصد اعلام شده است. پیش از آن هم مسئولان وزارت علوم اعلام کرده بودند نرخ بیکاری دانش آموختگان بسته به میزان و نوع رشته تحصیلی بین ۱۷ تا ۴۰ درصداست. این میزان بیکاری در حالیست که به دلیل افزایش تورم، تعدیل نیرو هم در سالهای اخیر به یک پدیده طبیعی در واحدهای صنعتی و اداری تبدیل شده و برمشکلات اقتصادی و بیکاری افزوده است؛ با این وجود دراین مدت نه تنها از خروجی پر تعداد دانشگاهها کاسته نشده بلکه همزمان با افزایش شمار زیادی از دانش آموختگان که براساس استانداردهای علمی فاقد صلاحیتهای آموزشی و مهارتی هستند، برتعداد متقاضیان برای مشاغل مختلف هم افزوده شده است.
این درحالیست که باز براساس دادههای مرکز آمار در کنار این ۴۰ درصد دانش آموخته بیکار، حدود نیمی دیگر از دانش آموختگان دانشگاهها هم خودشان تمایلی به اشتغال ندارند. براین اساس، نرخ مشارکت اقتصادی تحصیل کردههای آموزش عالی ۵۴ درصد است یعنی تقریباً نیمی از فارغ التحصیلان، جویای کار نیستند. البته در این آمار، آن دسته از فارغ التحصیلان دانشگاهها که برای ادامه تحصیل یا کار در کشورهای دیگر از ایران خارج شده اند به عنوان غیرشاغل به حساب آمده اند. همچنین باید در نظر داشت بیشترین شانس اشتغال و امکان جذب به کار دربین مقاطع مختلف تحصیلی با ۸۴ درصد به مقطع دکترای تخصصی اختصاص دارد. بررسی دادههای مربوط به وضع اشتغال به کار شاغلان دانشگاهی همچنین نشان میدهد بیشترین بخشی که دانش آموختگان جذب کار شده اند بخش خدمات است و بخشهای صنعت و کشاورزی در رتبههای بعد قرار میگیرند.
بازار گرم و سرد رشتههای دانشگاهی
پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، فیزیو تراپی، کامپیوتر، مدیریت، حسابداری و حقوق؛ دانش آموختگان این رشتهها همچنان از شانس بیشتری برای تصدی مشاغل مرتبط با تحصیل خود داشته و دارند چرا که با وجود تعداد زیاد فارغ التحصیلان این رشتهها، بازار همچنان متقاضی جذب دانش آموختگان این رشته هاست. در این میان رشتههایی هم هستند که بازار گرمی ندارند و فارغ التحصیلان آنها با مشکل بیکاری دست و پنجه نرم میکنند. طبق گزارش مرکز آمار وزارت کار در سال ۱۳۹۷ بیشترین میزان بیکاری در گروه رشتههای تحصیلی معماری و ساختمان، هنر، علوم زیستی و فناوری و ارتباطات بوده است.
با نگاهی به این آمار و اطلاعات، مشخص میشود رشتههایی که با مشاغل خدماتی مرتبط هستند بیشترین متقاضی را دارند با این همه، هنوز بازار کار این رشتهها اشباع نشده و برای رسیدن به استاندارهای کیفی همچنان دانشگاهها میتوانند به جذب و تربیت نیرو در این رشتهها مبادرت کنند. اما اظهار نظر درباره رشتههایی که بیشترین میزان بیکاری را دارند به دلیل نبود آمار و اطلاعات لازم کمی پیچیده است و به آسانی نمیتوان گفت آیا بیکاری دانش آموختگان این رشتهها به علت اشباع بازار کار است یا به علت نبود فرصت و توسعه نیافتگی بخشهای اقتصادی مرتبط با این کسب وکارها در کشور است.
رابطه معنادار توسعه و اشتغال دانشگاهیان
بنا به گزارش موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی وزارت علوم در سال ۱۳۹۷ در ایران ۲۵۶۹ دانشگاه وجود دارد که از این میان تعداد ۵۳۰ واحد سهم دانشگاه آزاد است همچنین ۳۰۹ موسسه غیرانتفاعی، ۱۷۰ مرکز فنی حرفه ای، ۴۶۶ مرکز پیام نور، ۹۵۳ واحد علمی کاربردی و ۱۴۱ دانشگاه دولتی (وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) در ۳۱ استان کشور ثبت شده است.
سیاست وزارت علوم، تحقیقات و فناوری درباره مدیریت این دانشگاهها بویژه درخصوص ایجاد رشتههای دانشگاهی، طبق اظهارات مسئولان سابق این وزارتخانه، اقبال داشتن یا نداشتن دانشجویان به این رشتهها اعلام شده است. متاسفانه این اظهارات نشان دهنده آن است که وزارت علوم یا دانشگاهها برنامه ریزی هدفمندی برپایه تحقیقات میدانی از اوضاع بازار کار و سرمایه نداشته اند و بدون هدف گذاری لازم و فقط براساس استقبال دانشجویان، رشتههای دانشگاهی را مدیریت کرده اند. بر اساس اعلام وزارت علوم درحال حاضر ۹۰۰ هزار صندلی در دانشگاهها، بدون کنکور قابلیت ورود دارند. اما نه وزارت علوم و نه هیچ دستگاه دیگری درباره پیامدهای پذیرش این تعداد دانشجو و آینده شغلی آنان برنامه مشخصی ارائه نکردند.
تجربه نظامهای اقتصادی در همه کشورهای دنیا نشان داده که بیکار بودن فارغالتحصیلان مقاطع عالی دانشگاهی، نتیجهای غیر از گسترش ناهنجاریهای اجتماعی و فرهنگی ندارد. بسیاری از کارشناسان معتقدند دولتمردان باید وضعیت کنونی اشتغال در کشور را شرایط اضطراری تلقی کرده و با فراهم کردن بسترهای کارآفرینی، برای حل سریع مشکلات این حوزه تلاش کنند. اهمیت این موضوع وقتی دوچندان میشود که باید یاد آوری شود از یک سو تعداد دانشجویان در حال کاهش است و از سوی دیگر تراز جمعیتی دانشجویان هم با کاهش شمار دانشجویان پسر و افزایش دانشجویان دختر تا حدودی تعادل خود را از دست داده است. بیشترشدن تعداد دانشجویان دختر درحالیست که بیشترین میزان بیکاری هم مربوط به زنان تحصیل کرده است.
ارتقا طرح پایش دانشگاها و دریافت آمار دقیقی از میزان اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در سطح کشور از جمله راهکارهایی است که این امکان را برای سیاست گذاران فراهم خواهد کرد تا هم در مقوله پذیرش دانشجو و هم جذب دانش آموختگان به بازار کار با هوشمندی بیشتری اقدام کنند. یکی از ملاکهای پیشرفت کشورها در عصر کنونی، میزان بکارگیری دانش آموختگان در مشاغل اقتصادی است. دانشگاههای ایران از دهه ۸۰ تاکنون رویکردی دانش بینان داشته اند و در این راه با ایجاد پارکهای علم و فناوری بسترهای های لازم برای پرورش نیروهای متخصص وماهر را فراهم کرده اند؛ آنچه باید پس از این سرلوحه کار سیاست گذاران دانشگاهها قرارگیرد تغییر رویکرد از تربیت نیرو برای بخش خدمات و تمرکز بر تربیت سرمایه انسانی برای بخش صنعت و کشاورزی است. عزم و اراده جدی برای پایه ریزی اقتصادی پایدار و دانش محور به کمک صاحبان اندیشه و مغزهای مبتکر و خلاق نه فقط نیاز جامعه امروز ما درایران که رویکرد تمام جوامع در تمام کشورهای دنیاست ونقش و سهم استادان، دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه در این مسیر نیاز به شرح ندارد.
الزام دانشگاهها درعصر دانش بنیان
عصر دانش ایجاب میکند:
- ازهمان بدو ورود دانشجو به دانشگاه ها، بازارکار همان رشته را هم برایش تعریف و تبیین کنیم.
- رشتههای غیر ضرور یا اشباع شده در جامعه را بطور کلی یا بصورت مقطعی و هدفمند حذف کنیم.
- پیوند بین فنی حرفه ای¬ها و دانشگاهها با هدف افزایش مهارتهای شغلی و توان کاریابی بیش از پیش تقویت شود.
- کسب و کارآفرینی دانشگاهها بویژه در برخی رشتههای فنی، صنعتی و هنری را به اصلی قابل مطالبه تیدیل کنیم.
- عملکرد دانشگاهها در ایجاد دفاتر کارآفرینی، کسب و کارهای نوین و شرکتهای دانش بنیان ارزیابی شود.
- فرهنگ کارآفرینی را در دانشگاه و فرهنگ علم گرایی را در صنعت گسترش دهیم.
- مجموعه قوانین و مقررات شکل دهنده به شرح وظایف و اختیارات دانشگاهها و صنایع را بازنگری و بروز رسانی کنیم.
- بازار کار، متناسب با نیاز جامعه و همسو با اهداف توسعه ساماندهی شود.
- دانشگاهها با فراهم کردن امکان آمد و شد شاغلین در بازار کسب و کارها به محیط دانشگاه و با برگزاری نشستها و کارگاههای آموزشی مشترک ارتباط دو سویهای بین فعالان بازار و دانشجویان برقرارکنند.
- تبادلات علمی با جهان و واردات و صادرات توامان خدمات علمی و مهندسی به منظور کنترل و ایجاد تعادل در بازار کار و سرمایه انسانی افزایش یابد.
- مراکز پایش اطلاعات و دادهها باید بطور منظم و دقیق، آمار وضعیت دانش آموختگان و بازار کسب وکارها و صنعت را در اختیار تصمیم گیرندگان قراردهند.
- سیاست گذاران دانشگاه و مراکز اقتصادی باید مسئولیت هم پوشانی دانشگاه و بازار کار را برعهده بگیرند و در صورت بروزهرگونه گسستگی در این ارتباط، پاسخگو باشند.