روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز مطلبی با عنوان "بایدن میتوانست جلو طالبان را بگیرد، اما این کار را نکرد" به قلم فردیک کاگان منتشر کرد.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما در این مقاله آمده است: طالبان در یک هفته گذشته بیش از ده مرکز استان را در سراسر افغانستان تصرف کرد و آماده تصرف مراکز استان بیشتری است. نیروهای دفاعی افغانستان که عمدتاً از حمایت هوایی محروم شده اند، نتوانسته اند طالبان را متوقف کنند و دولت افغانستان ممکن است مدت بیشتری دوام نیاورد. آمریکا تقریبا افغانستان را ترک کرده است.
تصرف فاجعه بار طالبان، اجتناب ناپذیر نبود. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا گفت با توجه به توافق صلح وحشتناکی که بین دولت ترامپ و طالبان درباره آن مذاکره شده، دستهایش درباره خروج نیروها بسته است. اما هنوز هم راهی برای خروج نیروهای آمریکایی وجود داشت در حالی که به شرکای افغان ما فرصت بیشتری داده میشد تا دستاوردهایی را که در دو دهه گذشته با آنها به دست آوردیم حفظ کنند.
بایدن راه دیگری را انتخاب کرد. روشی که بایدن در مورد کاهش و در نهایت، خروج سربازان آمریکایی- در آغاز فصل جنگ، در یک زمان بندی سریع و بدون هماهنگی کافی با دولت افغانستان- اعلام کرد، تا حدی ما را در شرایط کنونی قرار داده است.
افراد منطقی با منطق نگه داشتن نیروهای نظامی آمریکایی در افغانستان به طور نامحدود، حتی در تعداد بسیار کم، مخالفت میکنند. من و دیگران این استدلال را مطرح کرده ایم که این سرمایه گذاری، از جمله خطر برای پرسنل آمریکایی، ارزش آن را دارد که مانع از آن شویم گروههای شبه نظامی بار دیگر کشور را تحت کنترل خود درآورند.
بایدن معتقد است اختصاص منابع بیشتر به افغانستان "دستورالعملی برای ماندن نامحدود در آنجا" است. بایدن به درستی خاطر نشان میکند رئیس جمهور ترامپ با انجام یک معامله وحشتناک با طالبان فقط چند گزینه خوب برای او باقی گذاشته بود. این یک استدلال خوب است، اما درباره عجله و عواقبی که ما در حال حاضر مشاهده میکنیم توضیح نمیدهد: طالبان بر مناطق وسیعی از کشور غلبه کرده و به کابل نزدیک شده است، نیروهای امنیتی و دولت افغانستان در آستانه فروپاشی قرار دارند و این وضعیت موجب شده است پنتاگون برای تخلیه احتمالی سفارت آمریکا آماده شود.
خروج مسئولانه به زمان بیشتر و آمادگی بهتر نیاز داشت. تاریخ که بایدن باید چند دهه استاد سیاست خارجی باشد را به عنوان فردی نشان خواهد داد که در این وظیفه مهم شکست خورده است.
همانطور که طراحان ارتش آمریکا به خوبی میدانند، جنگ افغانستان الگوی فصلی دارد. کادر رهبری طالبان هر زمستان به پایگاههای عمدتاً در پاکستان عقب نشینی و سپس درگیریها را در بهار آغاز میکند. درگیریها پس از برداشت خشخاش به اوج خود میرسد. آمریکا باید دست کم در این مدت به حمایت از افغانها ادامه میداد تا به آنها کمک کند حمله اخیر طالبان را خنثی کنند و برای برنامه ریزی آینده بدون کمکهای نظامی آمریکا زمان بخرند.
دیپلماتهای آمریکایی میتوانستند از این زمان برای مذاکره در مورد دسترسی به پایگاههای منطقهای که از آنجا عملیات ضدتروریسم را ادامه میدهند استفاده کنند. همزمان، ارتش آمریکا باید طرحهای اضطراری را برای شکست احتمالی مذاکرات آماده میکرد. حتی این طرح به معنای مقابله با طالبان میبود که به شکلی فزاینده جسارت پیدا کرده است. (گزارش بازرس کل ویژه بازسازی افغانستان میگوید طالبان پس از آغاز رسمی عقب نشینی نیروهای آمریکایی و ائتلاف در ماه مه، تازهترین حمله خود را آغاز کرد.)
اتخاذ یک رویکرد منطقی تر، مستلزم این بود که بایدن علاوه بر یک بازه زمانی طولانی تر، دو موضوع را نیز بپذیرد: اعزام موقت نیروهای کمکی آمریکا و افزایش اندک خطر تلفات آمریکایی ها.
اعزام نیروهای کمکی اضافی به افغانستان میتوانست به آمریکا این امکان را بدهد که بدون هیچ گونه بوجود آمدن اختلال شدید در پشتیبانی نظامی، خروج نیروها را با خیال راحت انجام دهد. هنگامی که رئیس جمهور دستور خروج نیروها را داد، حدود ۳۵۰۰ نظامی آمریکایی در افغانستان حضور داشتند. حضور هزار یا دو هزار نظامی کمکی برای کمتر از یک سال، میتواند تفاوت قابل توجهی ایجاد کند. این نیروها به ژنرال آستین میلر، فرمانده سابق آمریکا در افغانستان این امکان را میدادندهمزمان با آماده سازی خروج نیروها، به حمایت از نیروهای امنیتی افغان ادامه دهد.
بدیهی است که بایدن به این شیوه عمل نکرد. در عوض، وی دستور خروج شتابان ارتش را صادر کرد و این خروج نیروها در حالی صورت گرفت که حمله طالبان در حال وارد شدن به مرحله اصلی خود بود.
چند هفته پس از اعلام رئیس جمهور، هیچ برنامه مشخصی برای پاسخگویی به تهدیدهای تروریستی ناشی از افغانستان پس از خروج نیروها وجود نداشت. هنوز مشخص نیست که آیا آمریکا به حمایت هوایی از نیروهای افغان ادامه میدهد، آیا پایگاههایی در کشورهای همسایه خواهد داشت یا چگونه فرودگاه بین المللی کابل که عنصری ضروری برای حفظ حضور دیپلماتیک آمریکا در افغانستان است ایمن میشود.
از آن زمان، ارتش آمریکا با ادامه پیشروی طالبان تا حدی از نیروهای افغان حمایت کرده است. متأسفانه، این پشتیبانی بسیار محدود و برای نجات شهرهای بزرگ مورد حمله، دیرهنگام بوده است. علاوه بر این، به نظر میرسد چند مورد جزئیات خروج همچنان حل نشده است از جمله نحوه عملیاتی نگه داشتن ارتش افغانستان بدون حضور پیمانکاران آمریکایی برای پشتیبانی فنی و نحوه تسریع مهاجرت مترجمان افغان که جان خود را برای سربازان آمریکایی به خطر انداختند. محفاظت از این افراد یک مسئولیت اخلاقی و یک ضرورت راهبردی است، اما برنامه ویژه صدور روادید مهاجرتی فعلی دولت با تاخیر مواجه شده است.
به طور واضح، ترامپ، دولت بایدن را درگیر یک توافق صلح کرد که مشخص میکرد نیروهای آمریکایی باید تا اول ماه مه خارج شوند. با این حال، بایدن این مهلت را رعایت نکرد. بنابراین، تلاش برای یک زمان بندی کمی طولانیتر و حضور تعدادی نیروهای کمکی بیشتر حتی اگر از نظر تئوری بر خلاف توافق صلح باشد، نباید برای دولت سخت میبود تا یک خروج منظم و ایمنتر به اجراء در میآمد. هزینه مالی اضافی منتظر ماندن تا اوایل سال ۲۰۲۲ برای تکمیل خروج نیروها، با اولویت بندی بودجهای کمی متفاوت قابل تحمل بود. (مجلس سنا، لایحه زیرساخت یک تریلیون دلاری و بودجه ۳.۵ تریلیون دلاری را تصویب کرد.)
دولتهای آمریکا و افغانستان در حال تلاش برای کاهش اثرات تصمیمهای خاص بایدن هستند. در میان هرج و مرج، یک درس مهم باید آموخت:
تصمیمهای گرفته شده بدون برنامههای مشخص یا راهبردهای اجرایی قوی، صرفنظر از اینکه کدام رئیس جمهور یا حزب آنها را هدایت میکند، چه از طریق توییت و چه از طریق سخنرانی اعلام شوند اشتباه هستند.
افغانها امروز هزینه تصمیم بایدن را میپردازند در حالی که طالبان شهرها را تصرف و مقامات را ترور میکند و به اعمال ایدئولوژی خود بر مردمی مشغول است که مدتهاست برای رهایی از آن مبارزه کرده اند.
آمریکا نیز احتمالا همچنان هزینه اقدامات خود در افغانستان را میپردازد. این یک خطر واقعی است که گروههای شبه نظامی خود را بازسازی کنند و بار دیگر تهدید مهمی برای آمریکا به وجود آورند. در شرایطی که متحدان آمریکا در تنگنا قرار گرفته اند، شرکای آینده پیش از ارائه حمایتهای خود در درگیریهای بعدی، درنگ خواهند کرد.