به گزارش سرويس بين الملل خبرگزاري صداوسيما ؛ آسوشیتدپرس در گزارشی به طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا پرداخت و نوشت آمریکا در حالی افغانستان را ترک میکند که در این جنگ شکست خورده است.
در این گزارش آمده است: تنها دو ماه طول کشید تا متجاوزان آمریکایی در سال ۲۰۰۱ حکومت طالبان را در افغانستان سرنگون کنند، اقدامی که یک موفقیت در مقابل دولتی محسوب میشد که به اسامه بن لادن -طراح اصلی حملات ۱۱ سپتامبر- پناه داده بود. با گذشت بیست سال، آمریکا اکنون در حال عقب نشینی از این کشور است و این در حالی است که دیدگاههای مرتبط با پیروزی در این کشور مدت هاست که ناپدید شده و
طالبانی که در حال پیشروی است به احیای حکومت خود نزدیک شده است.
افغانستان ثابت کرد که یک درس در ارتباط با محدود بودن قدرت نظامی آمریکا محسوب میشود. این نشان دهنده یک پارادوکس ظاهری در این باره است که میتوان در جنگها پیروز شد و در عین حال در آنها شکست خورد. یا دست کم اینکه یک نیروی برتر از نظر فنی میتواند با کارآیی بیشتری در مقایسه با دشمن خود سبب کشته شدن انسانها شود، اما در رسیدن به نتیجه نهایی ناکام ماند.
این فرایند نشان داد که در قرن بیست و یکم، برای سرنگونی یک گروه - سرسخت همانند
طالبان- حتی کشوری مسلح مانند آمریکا فراتر از یک ارتش فاتح به یک موفقیت پایدار نیاز دارد. این روند نشان داد که برای این اقدام دست کم به یک درک سیاسی، تاریخی و فرهنگی محلی نیاز است، چیزی که آمریکاییها در دستیابی به آن کند بودند.
آمریکا این موضوع را دست کم گرفت که حضورش در افغانستان به عنوان یک نیروی اشغالگر تا چه اندازه میتواند سبب انگیزه بخشی به طالبان برای دامن زدن به جنگ شود و توانایی دولت کابل را برای ایجاد اتحاد محدود میکند.
افغانها هنوز در چرخه خشونت و آشوب قرار دارند، روندی که نمیتوان پایانی برای آن متصور شد.
کارتر مالکاسیان مشاور سابق رهبران ارشد ارتش آمریکا در افغانستان و واشنگتن : حضور آمریکاییها در افغانستان در واقع به معنای زیر پا گذاشتن هویت افغان بودن است.
کارتر مالکاسیان مشاور سابق رهبران ارشد ارتش آمریکا در افغانستان و واشنگتن، در کتاب خود با عنوان "جنگ آمریکا در افغانستان، یک تاریخچه"، به این موضوع میپردازد که یکی از دلایل بی فایده بودن تلاشهای آمریکا در افغانستان شامل تأثیر اسلام و مقاومت در برابر اشغال خارجی بود. او میگوید اینها عواملی بودند که آمریکاییها به خوبی آنها را درک نمیکردند.
او در این کتاب همچنین نوشت: "حضور آمریکاییها در افغانستان در واقع به معنای زیر پا گذاشتن هویت افغان بودن است. " او همچنین نوشت: "این اقدام موجب تحریک مردان و زنان در این کشور برای دفاع از ناموس، دین و خانه خود شد. این اقدام سبب جرأت بخشی به مردان جوان برای حضور در جنگ شد. این موضوع سبب از بین رفتن اراده سربازان و پلیس افغانستان گردید. "
شاید ارتش آمریکا طی سالهای اولیه پس از ساقط کردن حکومت طالبان -که از سال ۱۹۹۶ این کشور را به عنوان یک کشور منفور در سطح بین المللی اداره میکرد- فرصت برقراری ثبات در افغانستان را از دست داد. اما سوال بزرگتری که مطرح میشود این است که آیا ارتش آمریکا، پس از موفقیتهای اولیه، در ایفای نقش اصلی خود در انتقال افغانستان از هرج و مرج به سوی ثبات، مرتکب اشتباه شد؟
کارل آیکنبری ژنرال بازنشسته ارتش آمریکا که از تجربه سطح بالای نظامی و دیپلماتیک در افغانستان برخوردار است گفت ارتش آمریکا در ابتدا از انجام مأموریت ملت سازی در یک کشور فقیر که به واسطه چند دهه جنگ داخلی آسیب دیده است، جلوگیری کرد.
هزینههای زیادی انجام شد. دهها هزار نفر از نیروهای دولت افغانستان و غیرنظامیان در این کشور کشته شدند. آمریکا بیش از دو هزار و ۴۴۰ سرباز و ائتلاف هم بیش از هزار و ۱۰۰ تن از نیروهایش را از دست داد.
آمریکا صدها میلیارد دلار در این جنگ هزینه کرد و حتی پس از عقب نشینی از افغانستان، دولت بایدن قصد دارد از کنگره بخواهد میلیاردها دلار دیگر برای حمایت از سربازان افغان اختصاص دهد تا بتوان حقوق آنها را پرداخت کرد.
روزی که نیروهای آمریکایی جنگ را آغاز کردند - ۷ اکتبر ۲۰۰۱- دونالد رامسفلد وزیر دفاع وقت آمریکا اعلام کرد این یک جنگ نامحدود است، اما هیچ کس پیش بینی نمیکرد که این جنگ به طولانیترین جنگ تاریخ آمریکا تبدیل شود.
او در گفتگو با خبرنگاران گفت: "در حالی که حملات امروز ما علیه طالبان و تروریستهای خارجی مستقر در افغانستان متمرکز است، اما هدف ما بسیار گستردهتر است. هدف ما شکست دادن کسانی است که از تروریسم استفاده میکنند و کسانی که به آنها پناه میدهند یا از آنها حمایت میکنند. "
او صراحتا اعلام کرد این یک جنگ جهانی علیه تروریسم است، نه فقط یک جنگ در افغانستان.
با آن که صحبت از جنگ علیه تروریسم کمرنگ میشد، اما جنگ در افغانستان همچنان ادامه یافت.