اگرچه در بیانیه پایانی دومین نشست بین المللی درباره لیبی به میزبانی آلمان به خروج نیروهای بیگانه از این کشور تاکید شد، اما به نظر میرسد طمع ورزی غربیها و عدم احترام به حفظ استقلال و حاکمیت این کشور همچنان موجب ادامه دار شدن بحران در این کشور شده است.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما، دومین نشست بین المللی درباره لیبی به میزبانی آلمان هفته گذشته با توافق بر سر خروج نیروهای بیگانه پایان یافت. نمایندگان ۱۶ کشور و ۴ سازمان بینالمللی در این نشست درباره لیبی که دومین نشست به میزبانی آلمان محسوب میشد حضور داشتند. در بیانیه پایانی این اجلاس تاکید شده است که خروج نیروهای خارجی باید بر اساس توافقنامه آتشبس در ماه اکتبر به طور کامل و بدون تعلل بیشتر انجام شود. در نشست برلین موضوع برگزاری انتخابات آزاد و سراسری در لیبی در ۲۴ دسامبر امسال مطرح شددر عین حال هنوز مقدمات و ملزومات برگزاری چنین انتخاباتی فراهم نیست. دبیرکل سازمان ملل در پیامی ویدیویی تاکید کرد که برای برگزاری انتخابات سراسری در لیبی، دولت انتقالی باید تدابیر فوری اتخاذ کند. در همین حال آنتونیو گوترش از مجلس نمایندگان لیبی خواست زمینههای حقوقی انتخابات در قانون اساسی را تبیین و قوانین لازم برای این کار را تصویب کند. نخستین نشست لیبی به میزبانی برلین در ژانویه ۲۰۲۰ با دعوت مرکل از سران برخی کشورهای دخیل در موضوع لیبی و نمایندگانی از طرفهای درگیر برگزار شد.
مداخله بازیگران خارجی و تشدید تنش ها
بیش از ۲۰.۰۰۰ نیروی نظامی خارجی - آمریکایی ها- روسها، سوریها، چادها، ترکها، سودانیها - همچنان در سراسر لیبی مستقر هستند. همچنان بر خلاف تحریم سال ۲۰۱۱ که اخیراً توسط سازمان ملل متحد کاملاً بی اثر اعلام شده است، محمولههای حامل هواپیماهای بدون سرنشین، موشکهای زمین به هوا، وسایل نقلیه زرهی و مهمات در لیبی جریان دارند. با توجه به عدم اراده سیاسی، به نظر میرسد هم روسها و هم ترکها نسبت به تلاشهای مکرر سازمان ملل بی تفاوت هستند و از شمال غرب تا شرق، آنها همچنان چندین پایگاه نظامی را کنترل میکنند و منابع نفت و گاز این کشور را بین خود تقسیم کرده اند. برخی از کارشناسان معتقدند هدف آمریکایی ها، روسها و ترکها این است که از لیبی به عنوان دروازه ورود به قاره آفریقا استفاده کنند. لیبی از این نظر جایگاه بسیاری مهمی دارد. این دو قدرت که بر بازی نظامی مسلط هستند، از لیبی به عنوان بخشی از یک سیاست منطقهای و تامین منافع راهبردی و تجاری خود استفاده میکنند. فقدان اراده سیاسی واقعی از طرف جامعه جهانی و به ویژه آمریکاییها اولین عاملی است که سبب شده تا این دو کشور به خود اجازه دهند همچنان در لیبی حضور داشته باشند. به همین علت کسانی که اکنون در لیبی قدرت را در دست دارند، در نبود اراده آمریکا و جامعه بین المللی به حضور نظامی خارجیها و به ویژه روسیه نیاز دارند. زیرا در نبود این حضور نظامی، بار دیگر تعادل سیاسی کشور بر هم میخورد. ژنرال خلیفه حفتر بار دیگر تصرف طرابلس را عزم میکند و اینگونه سناریوی سال ۲۰۱۹، اگر بدتر از آن نباشد، تکرار میشود. به همین علت طبقه سیاسی لیبی، مانند بازیگران خارجی، نیز به جای آنکه به فکر احیای حاکمیت لیبی باشند، دغدغه و تشویش این موضوع را دارند تا کاری انجام دهند که رقبای سیاسی شان به حاشیه رانده شوند. در حال حاضر مسأله لیبی تنها اختلاف نظر گروههای داخلی نیست، بلکه عطش قدرتهای متوسط و بزرگ برای پیدا کردن جای پایی در این کشور بحرانزده و بیثبات است. این کشور نیز همچون سوریه، افغانستان و یمن درگیر بازیهای سیاسی نیابتی برای پیروزی در «مسابقه نفوذ» شده است که متأسفانه چشم انداز صلح و ثبات در این کشور را تیره و تار کرده است.
نشست بین المللی درباره لیبی و تاکید بر خروج نیروهای بیگانه
دومین نشست بین المللی اخیرا درباره لیبی به میزبانی آلمان با توافق بر سر خروج نیروهای بیگانه پایان یافت. نمایندگان ۱۶ کشور و ۴ سازمان بینالمللی در نشست امروز درباره لیبی که دومین نشست به میزبانی آلمان محسوب میشد حضور داشتند. در بیانیه پایانی این اجلاس تاکید شده است که خروج نیروهای خارجی باید بر اساس توافقنامه آتشبس در ماه اکتبر / آبان ۱۳۹۹ به طور کامل و بدون تعلل بیشتر انجام شود. در نشست برلین موضوع برگزاری انتخابات آزاد و سراسری در لیبی در ۲۴ دسامبر / سوم دی امسال مطرح شددر عین حال هنوز مقدمات و ملزومات برگزاری چنین انتخاباتی فراهم نیست. دبیرکل سازمان ملل در پیامی ویدیویی تاکید کرد که برای برگزاری انتخابات سراسری در لیبی، دولت انتقالی باید تدابیر فوری اتخاذ کند. آنتونیو گوترش از مجلس نمایندگان لیبی خواست زمینههای حقوقی انتخابات در قانون اساسی را تبیین و قوانین لازم برای این کار را تصویب کند.
انقلاب مردم لیبی و سرنگونی دیکتاتور
به دنبال سرنگونی رژیمهای دیکتاتوری در تونس و مصر، خیزش مردمی سراسر لیبی را فراگرفت. اما این قیام به سرعت تبدیل به جنگ داخلی شد و پس از ۶ ماه در ۱۲ اوت ۲۰۱۱ رژیم معمر قذافی سرنگون شد. اکنون ده سال از انقلاب لیبی میگذرد. انقلابی که در ادامه جنبشهای مردمی در کشورهای عربی و در پی تحولات عمیق سیاسی در تونس و مصر به راه افتاد. شهروندان ناراضی با اعتراضات خیابانی خواسته خود مبنی بر اسقاط رژیم قذافی را آغاز کردند. اعتراضات برخلاف مصر و تونس به درگیریهای مسلحانه تبدیل شد. معترضان توانستند طرابلس، پایتخت را تصرف کرده و وارد اقامتگاه معمر قذافی شوند، اما قذافی به شهر سرت، زادگاه خود گریخت. سرانجام آخرین پایگاه او نیز به دست معترضان افتاد. وی، پس از بیش از چهار دهه حکومت بر لیبی و پس از ماهها درگیری و فرار سرانجام به دام افتاد و به شکل فجیعی به هلاکت رسید.
مداخله غربیها عامل ناتمام ماندن انقلاب مردم لیبی
سرکوب خونین معترضان از سوی قذافی، راه را برای مداخله کشورهای غربی باز کرد. ائتلاف نظامی به فرماندهی فرانسه و با حضور بریتانیا و آمریکا هشت ماه پس از آغاز اعتراضات، فعالیت خود را در این کشور آغاز کرده بودند. در اعتراض به همین دخالتهای آمریکا بود بود که اسلامگرایان به کنسولگری ایالات متحده آمریکا در بنغازی حمله کرده و سفیر آمریکا و سه تن از کارکنان آمریکایی سفارتخانه را کشتند. این حمله، آمریکاییها و متحدان غربی اش را که در صدد خروج نیروهای نظامی خود از لیبی بودند، در شوک فرو برد.
عامل اصلی مسلحانه شدن اعتراضات در لیبی
وسعت جغرافیایی و فاصله زیاد میان شهرها با پایتخت ومهمتر از همه سرکوب شدید اعتراضات از سوی رژیم قذافی باعث شد که امکان کنترل اعتراضات سخت و درگیریها مسلحانه شود. اگر در قیام " روز خشم " (۱۴ فوریه ۲۰۱۱) مردم لیبی میتوانستند در بنغازی یا طرابلس جمعیتی همچون قاهره یا تونس داشته باشند، قاعدتا میتوانستند، از طریق اهرم جمعیت رژیم قذافی را سرنگون کنند. اما چنین چیزی نبود. پراکندگی جمعیت و اینکه پایتخت در گوشهای از کشور قرار گرفته بود، به مردم این اجازه را میداد تا دور از نظارت شدید دولت مرکزی علیه آن قیام کنند؛ بنابراین هنگامی که قیام در این شهرها شعله ور شد، مردم به طرف پادگانها و مراکز نظامی حرکت و آنها را تصرف کردند. بنابراین، سلاح به دست انقلابیون افتاد.
استقبال غربی ها از تجزیه لیبی
فائز السراج، نخست وزیر دولت وفاق ملی لیبی که مورد حمایت سازمان ملل متحد قرار دارد، در عمل، به جز بخشهایی در غرب، هیچ منطقهای از لیبی را کنترل نمیکند. بخش وسیعی از نواحی شرق لیبی در کنترل ژنرال بازنشسته ارتش لیبی “خلیفه حفتر” قرار دارد. جنوب غربی هم در اختیار قبایل طوراق است. اما وضعیت پیچیدهتر از این است؛ در مناطق تحت کنترل نیروهای وابسته به خلیفه حفتر موسوم به "ارتش ملی لیبی" قبیله توبو هم حکمرانی میکند. در غرب نیز شبه نظامیان ائتلاف «فجر لیبی»، به عنوان بازوی نظامی دولتِ طرابلس شرایط را کنترل میکنند. علاوه بر این بخش گستردهای از شمال لیبی را هم نیرویهای همپیمان با داعش کنترل میکند. این مساله موجب شده است که حل بحران لیبی و صلح میان گروههای مختلف در این کشور دشوار باشد.
مداخله گری غربی ها و تغییر مسیر انقلاب مردم لیبی
در ابتدای شروع اعتراضات مردمی در لیبی، کشورهای غربی با علم به اینکه نظامهای پیشین دیگر از کارآیی لازم برخوردار نیستند به حمایت از حرکتهای مردمی پرداختند، ولی در راستای اهدافی که برشمرده شد در پی تامین منافع خود برآمدند که همین امر و دخالتهای آنان مانع به نتیجه رسیدن قیام مردم و شکل گیری حاکمیتهای مطلوب گردید؛ بنابراین دخالت نهاد ارتش و دخالتهای خارجی و نیز رشد افراط گرایی، تهدیی جدی برای جنبش مردمی بود تهدیدهایی که مسیر قیام مردمی لیبی را به انحراف کشاند. به طور کلی لیبی با دخالت خارجی دچار بحران داخلی شد.
طمع ورزی غربی ها به لیبی
لیبی به دلایل مختلف برای غربیها اهمیت زیادی دارد یکی از آنها وجود ذخایر نفتی با کیفیت عالی در لیبی است. مصر و تونس فاقد چنین ذخایر زیر زمینی هستند، به همین دلیل، ناتو در این کشورهای دخالت کمتری داشت، اما نفت لیبی برای غربیها بسیار اهمیت دارد. گفته میشود ذخایر نفت لیبی به اندازه کل قاره آفریقاست. دلیل دوم اینکه لیبی به بازارهای مصرف اروپا بسیار نزدیک است. مسئله دیگری که برای قدرتهای غربی اهمیت داشت، وجود سلاحهای راهبردی، موشکهای دور برد، سلاحهای شیمیایی و ذخایر مواد هستهای در لیبی بود. البته رژیم قذافی تجهیزات مربوط به فعالیتهای هستهای لیبی را به آمریکا تحویل داده بود، اما بخشی از ذخایر مواد هستهای همچنان در لیبی باقی مانده بود. این ذخایر هستهای به گونهای بود که لیبی را قادر میکرد، به سرعت به یک کشور هستهای تبدیل شود. بنابراین، غربیها برای اینکه سلاحهای لیبی را محدود کنند و قدرت نظامی این کشور را از بین ببرند، مجوز دخالت ناتو در لیبی را صادر کردند. ناتو هم تاسیسات دفاعی و انبارهای مهمات و تجهیزات نظامی لیبی را هدف قرار داد. عامل دیگر آنکه، غربیها تصور میکردند که تشکیل حکومت اسلامی در سواحل جنوبی دریای مدیترانه برای اروپا و دنیای غرب خطرناک است. آنان گمان میکردند اگر در لیبی توپی به طرف اروپا نشانه گیری شود؛ به راحتی میتواند این قاره را زیر آتش خود بگیرد. چرا که لیبی به اروپا خیلی نزدیک است. این تصور سبب شد ناتو در لیبی دخالت کند. چهارمین عامل دخالت ناتو در لیبی، وجود ثروت عظیمی بود که قذافی داشت.
دموکراسی تنها راه حل بحران لیبی
مردم لیبی بعد از گذشت بیش از ده سال بی سرانجام و تحمل مشقات ناشی از هرج و مرج، اینک بیش از هر زمان دیگری خواستار برپایی نظامی سیاسی پایدار و با ثباتی هستند لذا میتوان گفت که فضای داخلی لیبی آماده برگزاری انتخابات است که این کشور را به سمت تشکیل یک حکومت مردم سالار و مورد قبول اکثریت هدایت کند. به شرط آنکه این ساختار جدید حکومتی، فرهنگ اسلامی و احکام اسلامی را محترم شمارد. این در حالی است که افراد غرب زده که مدتها از عمر خود را در غرب گذرانده اند (مانند ژانرال خلیفه حفتر فرمانده ارتش و فایز سراج رئیس دولت وفاق ملی لیبی) به پیروی از توصیههای غرب و همسو با اعمال فشارهای آنها، درصدد برپایی حکومتی سکولار در لیبی هستند.