فصل میوههای خوش رنگ تابستان است، طعم اش به مذاق وطنی و غیر وطنی خوش است، الاّ کشاورز شمالی ...
به گزارش خبرگزاری صدا و سیمای مرکز مازندران، ساعت ۳ و ۵۴ دقیقه صبح چهارشنبه ۱۲ خرداد، صدای اذان از گلدسته مسجد فاطمه الزهرا نزدیک خانه مان به گوش میرسد، مادر در تاریکی آشپزخانه سماور را روشن میکند برای آغاز دیگر، به قول سهراب وضو با تپش پنجرهها میگیرد، پدر هم بیدار شده در کور سوی پذیرایی دنبال درب خروج برای گرفتن وضو میرود، جانمازشان پهن میشود.
کم کم قربان صدقه گفتن هایشان شروع میشود و بچهها را یکی یکی صدا میزنند و میگوید بیدار شوید، اذان گفته، همه چیز سرگلش قشنگ است، نماز هم اول وقتش، میشنوید پرندهها دارن تسبیح خدا رو میگن، عقب نمانید...
بعد از نماز، دلچسبترین صبحانه را مادر پهن میکند بعد از چاشت، در گرگ و میش صبح لباس کار به تن و فارغ از این روزهای سیاست زده کشور، سوار مزدا ۱۶۰۰ پدر میشویم مقصد دشت ناز ۲۹ کیلومتری ساری، شهرستان میاندورود، باغداران این منطقه سهم ۲۵ درصدی در تولید این میوه خوش آب و رنگ بهاری در استان دارند از اردیبهشت تا مهرماه علاوه بر کشت برنج باید حدود ۷۰ هزار تن میوه تابستانی هلو و شلیل را هم در مساحت ۳ هزار و ۴۰۰ هکتار بچینند.
من و مامان رضوان پشت وانت روی زیلوی چینی نشسته ایم، ماسک بر چهره داریم و به مسیری که طی میشود چشم دوخته ایم، فرصت خوبی است برای تفکر ...
برحسب وظیفه اوقات شرعی، حدیث روز و صفحه نخست روزنامهها را در صفحههای مجازی خبر صداوسیما استانی بار گذاری میکنم، تا ساعت ۸ که همکاران به اداره بیایند باید هر ۱۰ دقیقه چند آیتم بار گذاری کنم تا صفحه بروز شود. صد حیف که قانون حمایتی برای کشاورزان و ما حق الزحمه ایها نوشته نشده اگر شده در حد همان سیکل است. بگذریم از بحث دور نشویم، امسال هم مثل پارسال زیر سایه کرونا چموش و سرکش از بکارگیری کارگر خبری نیست، هر چه هست خودمان هستیم و خدایمان و مشارکت خانوادگی برای کسب روزی حلال ...
گیر کار کشاورز کجاست؟
میوهها حدود چهل گرم، قرمز مخملی، خوش رنگ، آبدار با کیفیت در قد و قواره بازار میوه و تره بار، هم در سبد خرید ایرانی هاست هم در سبد خرید مردمان روسیه، عراق، ترکیه جا خوش کرده، پس گیر کار کجاست که مذاق کشاورز خوش نیست.
داستان گنج بی رنج باغداران شمالی ادامه دارد...
حالا نقش بابا حاجی صبور، آرام و پرتلاششم در باغ تغییر میکند، زیاد اهل عجز و ناله نیست تا جای که یادم هست همیشه شاکر بوده و هست او از زبان یک باغدار شروع به صحبت میکند.
او میگوید: میوهها امسال به دلیل بارانهای خوب با کیفیت و پربار است هرچند گرمای زودهنگام اسفند پارسال سبب شکوفه دهی زودهنگام و ریزش میوهها و کم شدن محصول در برخی باغهای این منطقه شده، اما در کل الحمدالله ..
مادر به زبان مازنی میگوید: هر روز ۶ تا ۱۰ صبح زمان طلایی برای چیدن نعمت خداست، تعجیل هکانین هلوها پت کفنه (یعنی عجله کنید اگر زود هلوها در جعبهها مرتب چیده نشود بر اثر گرما پخته و له میشود و بازار پسندیش را در میدان میوه و تره بار ساری از دست میدهد و باید دور بریزیم.
بعد از چیدن، هلوها در سبدها ردیف میشوند و بعد از انتقال به مزدا، پدر راهی مرکز خرید هلو و شلیل در چند روستای اطراف میشود تا ببیند کدام به صرفهتر خریداری میکند، چین اول، دشت اول ... الهی به امید تو نه خلق تو ...
تا بازگشت باباحاجی از مرکز خرید به چند باغ اطراف دشت ناز با رعایت کامل شیوه نامههای بهداشتی سری زدم، کربلایی محمد یکی از اهالی روستای ماکران در شهرستان میاندورود در حال چیدن هستن، اینجا هم رسم کایری (مشارکت خانوادگی) برقرار است، او میگوید: امسال سبد میوه را گرانتر از پارسال با قیمت ۲هزارو ۶۰۰ تا ۳ هزار و ۵۰۰ تومان باید نقد خریداری کنم، چرا که دیگر برای کارخانههای سبد سازی منطقه در این نوسانات بازار به صرفه نیست که نسیه بدهند.
طیبه خانم که دوشادوش همسر در چیدن میوه تابستانی همراهی میکند میگوید: دستمزد کارگر از صبح تا ساعت ۱۲ ظهر ۱۰۰ هزار تومان آن هم نقد، اما سهم باغدار که با هزار زحمت و رنج، در گرانی سم و کود و هجوم انواع آفتها محصولش را به مرحله تولید میرساند چی میشود؟
اینجا هلو بپر تو گلو را میتوانی به چشم ببینی
علی اکبر پسر جوان خانواده که در چیدن مشارکت دارد میگوید: هلو امسال قیمتش الحمد الله خوبه، اما صد حیف دست مصرف کننده دولا و پهنا میرسد، ۵ تا ۱۵ تومان خریداری میکنن تا برسد به دست مصرف کننده میشود ۴۰ تا ۸۰ هزار تومان، با پوزخند؛ جیب کارگر چه؟ اواخر شهریور و اگر خوش شانس باشد اواسط پاییز رنگ پول را میبیند ...
او میگوید: امسال بیشتر باغداران به دلیل کرونا، گرانی سبد و دستمزد کارگر، سر کرد بارشان را فروختن (هلو را روی درخت مفت به دلال فروختن) ۴ خویز معادل ۴ هزار متر باغ را ۴۰ میلیون تومن، حساب و کتاب سر خرمن، داستان گنج بی رنج در استانمان ادامه دارد، سود باز نصیب دلالان منطقه یا همان حجره داران میشود.
در هوای شرجی شمال؛ پختگی مساویست با فنا
حاج حبیب که در همسایگی ما برنج کشت میکند و برای سرکشی شالیزار آمده بود هم میگوید:الحمدالله امسال قیمت هلو به دلیل صادرات محصولات کشاورزی از بندر امیرآباد بهتر شده، همین تعطیلات نیمه خرداد میدان بار یک روز تعطیل بود و نمیدانستم محصول را کجا تحویل دهم، یکی از باغداران منطقه به من گفت در روستای تازه آباد، دنگسرک یک واحد سورتینگ فعاله و ۷۰ کارگر نشسته اند و محصول را با هر مدل تحویل میگیرند، سوا میکنن و بسته بندی و صادر میشود برای خارجی ها.
او میگوید: آن روز راضی بودم و شاکر، همه رقم محصولم را پخته و نپخته فروختم کیلویی ۷ هزار تومان.
اما کربلایی حسین چیزی دیگری میگوید: در آن روز تعطیل به دلیل گرمای زود رس تابستان و بردن بار به مرکز خرید، بیش از ۱۲ فرغون هلوی پخته را ناچار شدم زیر درختان هلو بریزم، بخشی زیادی را تماس گرفتم از ساری و اطراف آمدند بردند رب بپزن یا به عنوان آبمیوه مصرف کنن ...
او با لهجه شیرین مازنی میگوید: مال مصطفی علی ره حرامه، به دلیل فراهم نبودن زیرساختها و صنایع فرآوری بخشی زیادی از دسترنجمان به ضایعات تبدیل میشود.
کربلایی حسین می گوید: مسئولان به فکر بازارهای آنسوی آبها هستند درحالیکه پیشگیری از فاسدشدن محصول از فرایند برداشت تا بازار میتونه به اقتصاد کشاورزان استان کمک کند.
یکی دیگر از باغداران ساروی میگوید: مشتریها فقط هلوهای های درجه ۱، ۲ و ۳ را خریداری میکنند و به دلیل نبود صنعت فرآوری ناچاریم همه روزه ۵ تا ۱۰ فرغون هلو و شلیل ریز و پخته را دور بریزیم ...
او میگوید: اگر صنعتی باشد این محصولات ریز و پخته را فرآوری کند در آمد باغداران منطقه افزایش مییابد.
پول ریزون در چهار فصل/ دوریزهای که میشود، به چرخه اقتصادی بازگرداند، اما صد حیف.
پل نکا چوب، جایکه ریلهای قطار به من میگوید ریل گذاری در صنعت کشاورزی کمیتش لنگ است و صنعت نیمه تعطیل نکا چوب که روزگاری ۳ هزار خانواده از قبلش نان میخوردن، میرود به نساجی بپیوندد، ترس به دلم افتاده، نکند روزی بر سر کشاورزی و کشاورزان منطقه همین مرگ تدریجی بیاید، اما یک تابلوی بزرگ بازرگانی محصولات کشاورزی دلم را کمی قرص میکند.
به سراغ این سرمایه گذار رفتم، حال روزش چنگی به دل نمیزد، گویی ویروس مشابه ویروس منحوس کرونا سالیان ساله، اقتصاد کشاورزی استان را بیمار کرده است.
احمدی زاده یکی از این کارخانه داران صنایع تبدیلی در استان میگوید: این واحد تولیدی قابلیت تبدیل روزانه ۴۰۰ تن پرتقال درجه ۲و ۳ و هلو و شلیل را به آبمیوه و کنسانتره دارد که هم اکنون با روزانه ۵۰ تن فعال است.
او میگوید: کمبود نقدینگی و نبود سرمایه در گردش علت اصلی بهره نبردن از ظرفیت حداکثری این بخش است.
احمدی زاده میگوید: تسهیلاتی که در اختیار همکارانمان قرار میدهند سود تسهیلات بالا و نگران کننده است.
حسینی در روستای زرگر باغ ساری مجتمع سورتینگ و بسته بندی محصولات سیاه ریشه و مرکبات دارد هم میگوید: پارسال دوباره برای پیگیری به سازمان صمت مراجعه کردم میگویند اجازه صدور مجوز نداریم، یکسال زمان برد تا مجوزها از وزارت صمت به جهاد کشاورزی انتقال یابد، حالا هم کارشناسان و مسئولان جهاد میگویند تمامی اسناد باطل است.
بخش صنایع تبدیلی و تکمیلی به سختی نفس میکشد؟
شعبانی مدیرعامل اتحادیه باغداران مازندران هم تیر خلاص را در صحبت هایش پرتاب میکند و میگوید: ۲۰ درصد میوههای ریز داریم اینها قابلیت تبدیل شدن دارند که فعلا بستری برای فراوری در استان فراهم نشده است.
او میگوید: اگر قرار به گردن هم بی اندازیم و هرکسی از بار مسولیت در برود ضررش معمولا مردم، کشاورز یا بخش تولید میببیند، موازی کاریها که سرمایه گذاران را از سرمایه گذاری در این بخش دلسرد کرده است.
شعبانی میگوید: در سال هشتاد و چهار ۱۰ واحد صنایع تبدیلی آبمیوه و کنسانتره در استان فعال بود که در سال ۸۷ به هفت واحد صنعتی و در سالهای ۹۴ تا ۹۹ به سه واحد تقلیل یافت و همین سه واحد فعال هم با حداقل ظرفیت مشغول فعالیت هستند.
او میگوید: دولت تاکنون در این بخش کم کاری کرده و باید بپذیریم دولت میتوانست با قدرت بیشتری وارد صحنه شود، اما نتیجه سالها کشمش در این خصوص، همان تعداد حداقلها صنایع تبدیلی در مازندران است که هر سال کمتر میشود.
چگونه است مواد اولیه در استان به وفور یافت میشود، اما صنایع وابسته به آن در استانهای دیگر کشور به دلیل سیاستهای غلط دو دوتا چهار تای مسئولان ناآگاه جانمایی شده است.
حالا بیشتر متوجه میشوم که پدر بزرگ خدا بیاموزم چه میگفت او همیشه این ضرب المثل را تکرار میکرد و میگفت غنیمت نیی، غنی نووش (نمی توانی کمک کنی سنگ اندازی نکن) کاری که سالیان سال با کشاورزان میکنند....
اما هر سرپایینی، سربالایی هم دارد / پشت کشاورزان و باغداران شمال گرم میشود
به جهاد کشاورزی استان در خیابان شهید قاسمی میروم محوطه اش رنگ و بوی کشاورزی میدهد، به اتاق مولایی معاون باغبانی جهاد کشاورزی مازندران میروم او میگوید: ارقام هلوی اسپرینگ تایم، اسپرینگ کرست، داوودی، خردادی و زعفرانی در باغهای استان کشت میشه و تنوع ارقام کشت موجب شده تا برداشت هلو از باغهای مازندران تا پایان تابستان ادامه داشته باشد، تولید این حجم میوه به مذاق خارجیها خوش آمده و سبب شده تولید محصولات کشاورزی مقرون به صرفهتر شود.
مولایی، پیش بینی کرد: ۳۰۰ هزار تن هلو امسال از باغهای مازندران برداشت شود که ۳۰ درصد بیشتر از پارسال است.
او میگوید با گسترش فعالیتهای تجاری در بندر امیرآباد و راه اندازی پایانه صادراتی روماک دیگر دغدغه هدر رفت این میوه نداریم.
اقتصاد کشاورزی نیازمند یک شوک / قرار است مذاق باغدار و شالیکار هم خوش شود
عازم منطقه چپکرود جویبار میشوم، قلی زاده سرمایه گذار بزرگترین پایانه صادراتی محصولات کشاورزی خاورمیانه پس از نشان دادن قسمتهای مختلف این واحد تجاری که با آخرین فناوری روز دنیا ساخته و تجهیز شده است میگوید: زمینههای صادراتی این محصول به کشورهای آلمان، روسیه، عراق و دیگر کشورهای حاشیه دریای خزر و خلیج فارس در این مرکز مهیا است.
او میگوید: پایانه صادرات محصول کشاورزی روماک به ظرفیت ۳۶۴ هزار تن در مرحله نخست و دارا بودن زنجیره سرد، ۵۷ سالن سرما و ۹۰ هزار تن ظرفیت انبار، آماده خریداری محصولات سیاه ریشه از باغدران مازندرانی وایجاد تعادل بین عرضه و تقاضای این محصول و دیگر محصولات باغی است.
به امید روزی که مذاق کشاورزان هم خوش شود
در مسیر بازگشت مادرم میگفت دتری (دخترم) مذاق کشاورز را خدا با برکت انداختن به کسب و کارمان سالیان سال است خوش کرده است، هر سال که جلوتر میرویم با پیشرفت علم و رابطهها اوضاع خرید و فروش محصولات رو به رشدتر میشود، از قدیم و جان کندنهای بسیار و بی حاصل دوران خودش گفت و گفت: شکر خدا دیگر از آن زمان و آدم هایش خبری نیست حالا کم و کسرش برای خودمان هست ..
او دیده بود که شاپور دسترنج پدر و مادرشان و دیگر اهالی روستا را چگونه به یغما میبرد...
وطنم همیشه آباد باشی
برای جلوگیری از خام فروشی، فروش فلهای و بدون بسته بندی صادرات محصولات باغی نیازمند همبستگی مسئولان و نمایندگان مجلس در بخش رونق صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی مازندران هستیم.
خبرنگار سرویس اقتصادی خبرگزاری صداوسیما مازندران