در واقع امروزه باروری پایین به عنوان یک مسئله و چالش اجتماعی، به یکی از موضوعات سیاستی مهم و کلیدی در قرن بیست ویکم تبدیل شده است. بزرگترین سرمایه هرکشور جمعیت آن کشور محسوب میشود و مهمترین بخش سنی جمعیت نیز جوانان آن جمعیت هستند. این امر سبب شده است که افزایش نرخ باروری در کشورهای مختلف از جمله کشور ما همواره به عنوان یکی از دغدغههای مسئولان و کارشناسان جمعیتی مورد توجه قرار گیرد.
*مستندات:نگاهی به تحولات جمعیتی کشور طی چند دهه اخیر نشان میدهد که ایران در نیمه دوم قرن بیستم تحولات چشمگیری را در باروری تجربه کرده است. پس از اعمال برنامههای تنظیم خانواده در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰، باروری بالای آن سالها اندکی کاهش یافت، ولی همزمان با شرایط انقلاب و تحولات اجتماعی و فرهنگی و نیز توقف برنامههای تنظیم خانواده، سطح باروری مجدداً روند افزایشی گرفت. این روند افزایشی در سالهای میانی دهه ۱۳۶۰ رو به کاهش گذاشت. سرعت کاهش باروری در نیمه دوم دهه ۶۰ و به ویژه دهه ۷۰ چشمگیر بود و باروری در اوایل دهه۸۰ به سطح جانشینی رسید، اما روند کاهشی باروری آرام شد و در سال ۹۰ نرخ باروری کشور به حدود ۱.۸ رسید.
بر اساس مطالعات و پژوهشهای انجام شده روند باروی در ایران در سال ۱۳۸۰ به سطح جانشینی رسید و مجددا در نیمه اول دهه ۱۳۹۰ به دلیل اثرات هنجاری و فرهنگی ابلاغ سیاستهای جمعیتی، تاکیدات مقام معظم رهبری و فرزندآوری دهه شصتیها؛ به حدود سطح جانشینی افزایش یافت، اما این افزایش موقتی بود و از سال ۱۳۹۵به بعد شاهد کاهش مجدد باروری به زیر سطح جانشینی هستیم.
در حال حاضر وضعیت کنونی کشور از نظر سالمندی یعنی جمعیت ۶۵ سالههای کشور؛ کمتر از ۷ درصد است یعنی انتظار میرود براساس پیش بینیهای جمعیتی که در مرکز آمار وجود دارد؛ به تدریج به سمت سالمندی پیش برویم که این اتفاق احتمالاً حوالی سالهای ۱۴۳۰ به بعد رخ دهد و وارد فاز سالمندی جمعیت شویم.
البته نسبت جمعیت سالمند کشور طی سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۷۵ از آهنگ یکنواختی برخوردار نبوده است. با این وجود؛ تعداد جمعیت سالمند ایران (بین ۶۰ سال و بیشتر) از ۱۱۷۳۶۷۹ نفر در سال ۱۳۳۵، به ۷۴۱۴۰۹۱ نفر در سال ۱۳۹۵ رسید. به عبارتی دیگر جمعیت سالمند ۶۰ ساله و بیشتر طی نیم قرن اخیر ۳/ ۶ برابر شده است.
در چنین شرایطی و هنگامی که فرزند آوری در جامعه کاهش یافت؛ دستگاههای مختلف از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۹۱ و مجلس شورای اسلامی در سال ۹۳ مشوقهایی را در جهت افزایش جمعیت تصویب کردند، اما این مشوقها هم کمتر جنبه اجرایی پیدا کرد. همچنین با توجه به اهمیت بحث جمعیت رهبر معظم انقلاب هم در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ سیاستهای کلی جمعیّت را در ۱۴ بند ابلاغ کردند. اما سؤال اساسی اینجاست که چرا سیاستهای جمعیتی در کشور تاکنون کمتر اجرایی شده است؟!*جمع بندیآنچه مسلم است؛ مقوله ازدیاد جمعیت و سیاست کلی حاکم بر آن؛ یک موضوع فرا بخشی و چند بخشی است که نیازمند همکاری و همگرایی بسیاری از وزارت خانهها و دستگاه هاست.
به نظر میرسد عملی شدن سیاستهای جمعیتی، نیازمند یکسری زیرساختها و بسترهاست. وجود متولیان مختلف در عین نبود متولی مشخص؛ نبود یک شورای راهبردی؛ نبود پیش بینی بودجه لازم؛ نبود رصد مناسب میزان اجرایی شدن سیاستهای کلی جمعیت؛ از مهمترین عوامل پیشرفت کُند اجرای سیاستهای جمعیتی است ضمن اینکه سیاستهای جمعیتی؛ یک سند سیاستی است و هر سند سیاستی هم نیاز به یک برنامه اجرایی دارد. یعنی برای این منظور باید یک برنامه مشخص تهیه شود تا بر اساس آن اقدامات صورت گیرد.
به نظر میرسد در فرصت باقیمانده بایستی جبران بی توجهیهای گذشته را کرد و تا زمانی که پنجره جمعیتی باز است؛ از فرصت استفاده کرد چرا که با روند فعلی کاهش رشد جمعیت بین سالهای ۱۴۲۰ تا ۱۴۳۰ پنجره جمعیتی بسته میشود و اگر این اتفاق بیفتد دیگر فرصت جبران از دست میرود.
پژوهشگر: نرگس شامحمدی