اضطراب و نگرانی از چند راه بسیار واضح، آشکار میشود عرق کردن کف دستها، لرزیدن پاها، تنگی نفس و احساس اینکه ممکن است هر چه خوردهاید، بالا بیاورید.
به گزارش گروه وب گردی خبرگزاری صدا و سیما؛ اضطراب و نگرانی از چند راه بسیار واضح، آشکار میشود عرق کردن کف دستها، لرزیدن پاها، تنگی نفس و احساس اینکه ممکن است هر چه خوردهاید، بالا بیاورید. اما علائم مشترک و بسیار عجیب دیگری نیز وجود دارند که تعجب میکنید چطور به اضطراب مربوط میشوند.
دست و پای بسیار سرد
آب و هوای سرد و گردش خون ضعیف میتواند انگشتان دست و پای شما را سرد کند، اما اگر در رودهتان، احساس اضطراب و ناراحتی دارید، احتمال دارد که در واقع عصبانیت شما علت این مشکل باشد.
آلبانو میگوید: “هنگامیکه مضطرب هستید، جریان خون از دستها و پاهایتان به سمت ارگانهای بزرگتر در نیم تنه بالایی شما میرود. این، “حالت مبارزه یا گریز” اصلی بدن شماست که برای محافظت از قلب و سایر ارگانهای ضروری برای بقای شما، لازم است. ”
متاسفانه بدن شما فرق بین آماده شدن برای جنگیدن با یک خرس بزرگ یا دیر رسیدن سر قرار با رئیستان را متوجه نمیشود بنابراین حتی اگر زندگیتان واقعا در خطر نباشد، بدنتان به آن واکنش نشان میدهد.
بثورات پوستی عجیب
آلبانو میگوید: بین پوست و احساسات شما بعنوان مثال سرخ شدن صورتتان بخاطر تعریف کسی از شما رابطه آشکاری وجود دارد. اما اضطراب میتواند باعث مشکلات پوستی ناخوشایندی مانند عود اگزما یا حساسیتها و آلرژیهای دیگر نیز بشود. ”
در طول حوادث استرسزا، کورتیزول زیادی وارد جریان خونتان میشود و سیستم دفاعی بدنتان را تضعیف میکند در نتیجه لوسیون خوشبویی که معمولا پوست شما را ابریشمی و صاف میکند، به یک ماده محرک مزاحم تبدیل میکند.
خمیازه کشیدن مکرر
وقتی خسته و بی حوصله باشیم، خمیازه میکشیم، اما اگر عصبی هم باشیم، دوست داریم که خمیازه بکشیم.
آلبانو میگوید: برخی از افراد، بخصوص با اضطراب یا هراس عمومی، سریعتر از افراد معمولی نفس میکشند. این تنفس تندتر، باعث میشود که مغزتان فکر کند که شما هوای کافی دریافت نمیکنید و شما را وادار میکند که با خمیازه، بطور عمیق نفس بکشید. ”
گیجی
آلبانو میگوید: اگر مشکل اضطراب جدی داشته باشید، تمام احساسات غیر واقعی، بنظرتان حقیقی میآیند. ”
از میان تمام علائم احتمالا ترسناکترین (اما خوشبنتانه نادر است) علامت اضطراب، احساس عدم واقعیت است یا حس اینکه محیط اطرافتان، واقعی نیست. تقریبا مثل این است که از بالای سرتان، به بدنتان در پایین نگاه میکنید.
شما کارها را سرسری و بی علاقه انجام میدهید و بر مکانیک بدنتان کنترلی ندارید. این، یک پاسخ مبارزه یا گریز است و سعی میکند هرگونه محرک غیر ضروری را در اطراف شما از بین ببرد تا با این مسئله پیش آمده، مقابله کند که در این مورد، اضطراب شماست.