رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران با بیان اینکه ادامه مبارزه با قاچاق کتاب به صدور متناسب احکام پروندههای قبل بستگی دارد، میگوید: نمیتوانیم جان همکارانمان را به خطر بیندازیم.
ب
وی درباره افزایش قاچاقچیان کتاب با تعطیلی کتابفروشیها و برخورد با دستفروشان کتاب در خیابانها، گفت: تاکنون هربار برخوردی با دست فروشان شده و آنها را جمع کردهاند، به درخواست اتحادیه بوده است. ما از قاضی حکم گرفتیم و بعد به نیروی انتظامی گفتیم جمع کنید. طبق قوانین کشور جمعآوری دستفروشان کار نیروی انتظامی نیست و شهرداری باید انجام بدهد که نمیدهد. تز اشتباهی رایج شده که اینها دستفروش هستند در حالی که هیچکدام از اینها دستفروش نیستند بلکه کتابگستران شبکهایاند یعنی یکنفر ۵۰ تا بساط دارد و برای هرکدام یک نفر را گذاشته، همین آدم در مترو و ایستگاه اتوبوس غرفه دارد و در نهادها و سازمانها نمایشگاه میگذارد. همه اینها یک نفر است و نمیتوانید بگویید دستفروش است و دستش خالی است و گناه دارد. شهرداری دوست دارد با این نگاه به این پدیده نگاه کند. مشخص است که این فرد دستفروش نیست، چه دستفروشی است که هم خیابان را دارد هم در مترو هست؟ مگر میشود دستفروش چنین تواناییای داشته باشد؟ این چه نوع ضعف و ناتوانی مالی است که این فرد دارد؟ اگر تاکنون مبارزه و برخوردی بوده به همت اتحادیه ناشران، با موافقت قوه قضاییه و همکاری نیروی انتظامی بوده است.
آقای حسنپور گفت: تعطیلی کتاب فروشیها از دو سه هفته قبل از اعلام رسمی قرنطینه برای ما مشخص بود بنابراین نامههایی به اتاق اصناف تهران و ایران، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و آقای زالی از ستاد مبارزه با کرونا زدیم و شرایط را به آنها توضیح دادیم که به این دلایل تعطیلی کتابفروشیها اشتباه است، اما نتیجهای نگرفتیم. در واقع ما به صورت سیستمی عمل کردیم. در نامههای مکتوب گفتیم اگر برای بهداشت و سلامت مردم میگویید که کتابفروشیها تعطیل شود، این تعطیلیها دارد معکوس عمل میکند. ملت عادی یا همان کارمندی که دولت گفته سر کار باشد، اگر بخواهد به خانهاش برود، چطور از پیادهرو و از میان دستفروشان باید رد شود؟ پیادهرو یک متر و نیم است، هر بساطی هم چهار پنج نفر آدم دور و برش هستند که نزدیک به هم ایستادهاند. ما با توجه به تجربه تعطیلی قبلی کتابفروشیها گفتیم با تعطیلی کتابفروشیها پیادهروها دوبرابر شلوغ شده و تجمع مردم در پیادهروها بیشتر است و مردم بدتر مریض میشوند. زمانی بازی برد برد است که همه جا تعطیل باشد، اما با این مدل تعطیلی فقط به کتابفروشان فشار میآید. با تعطیلی کتابفروشیها دور یک دستفروش ۵۰ نفر جمع میشوند، اما اگر کتابفروشیها باز باشند هرکدام در یک کتابفروشی میروند و پروتکلها هم رعایت میشود. همه مواردی را که به آنها اشاره شد در نامههایی دو هفته قبل از تعطیلی برای وزیر که در ستاد کرونا هستند و اتاق اصناف فرستادم، اما فایده ندارد.
رئیس اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران درباره نیمه باز بودن کرکره برخی از کتاب فروشیها نیز اظهار داشت: هر صنف و شخصیتی یک ظرفیتی دارد، زمانی که چکهایتان برگشت میخورد و مجبور هستید مغازهتان را ببندید، اما کس دیگری همان کتاب شما را در کنار خیابان میفروشد، صبرتان طاق میشود. بارها گفتهایم اگر قرار بر تعطیلی است، باید همهجا تعطیل باشد یا مثلا سرویسدهی بانک را محدود کنند، اما فقط مغازهها را بستهاند و سایر ادارات و بانکها باز هستند. با تعطیلی مغازهها جمعیت در پیادهروهای شهر دوبرابر شده و این تعطیلی فقط به یکسری لطمه میزند. چقدر کتابفروشان را نگه داریم؛ خسته میشوند. همه اینها را باید درنظر گرفت. من معتقدم روزی قرنطینه جواب میدهد که همه صنوف بسته شوند جز مراکز درمانی، نان و فروشگاه لبنیاتی تا آدم آرامش داشته باشد.