در رستوران های لوکس اروپایی نوعی قارچ با خاصیت درمانی فراوان که به اکسیر جوانی شهره است سرو می شود، قارچی که از دل جنگل های هیرکانی گلستان به صورت غیر قانونی برداشت و با طی مسیری پر پیچ و خم سر از این رستوران های گران قیمت در می آورد.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما؛ مرکز گلستان، به رنگ سیاه است و در همسایگی ریشه درختان جنگل های هیرکانی زندگی می کند، در کشورهای اروپایی او را به اکسیر جوانی می شناسند و بسیاری از ثروتمندان برای بهره بردن از خواصش خود را از نقاط مختلف دنیا به رستوران های لوکس اروپایی می رسانند.
صحبت از قارچ ترافل ملقب به الماس سیاه جنگل های هیرکانی است.
قارچی که قیمت نجومی آن در کشورهای اروپایی باعث شده مردم استانمان برای برداشت و قاچاق آن به خارج از کشور به جنگل های هیرکانی میراث 50 میلیون ساله گلستان هجوم ببرند.
از آنجایی که برداشت این قارچ با تخریب جنگل های هیرکانی گره خورده، مسئولان منابع طبیعی برداشت و حمل و نقل این قارچ را ممنوع اعلام کرده اند.
سود و گردش مالی ناشی از صادرات این قارچ برکسی پوشیده نیست اما با توجه به اهمیت جایگاه جنگل های هیرکانی و خطر نابودی این جنگل ها در پی برداشت های غیر اصولی، امکان بهره برداری از این قارچ در ابعاد وسیع وجود ندارد.
سود اصلی برداشت قارچ ترافل در گلستان به جیب دلالان می رود یعنی دلالان قارچ ترافل را از اهالی بومی با قیمت ناچیزی بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان میخرند و آن را با قیمتی بین هشت تا ۱۰ میلیون تومان به کشورهای عربی صادر میکنند.
بر اساس برخی شنیده ها قیمت این محصول در بازارهای اروپایی به بیش از ۲ هزار یورو می رسد.
برداشت ترافل مساوی با زوال جنگل های هیرکانی
شوربختانه برداشت قارچ ترافل و قاچاق آن به خارج از کشور تنها به مباحث مالی ختم نمی شود و علاوه بر کاهش جمعیت این قارچ، این جنگل های هیرکانی هستند که در این فرایند بیش ترین آسیب را می بینند.
به گفته سیده معصومه زمانی یکی از قارچ شناسان مرکز تحقیقات جنگل و مراتع کشور، حضور بی رویه مردم در جنگلهای منطقه برای برداشت این نوع قارچ اگر ادامه دار باشد منجر به کاهش تدریجی میزان تولید مثل و در نتیجه کاهش جمعیت این قارچ در طبیعت میشود و در نهایت ادامه این روند تخریب و زوال جنگلها را به دنبال دارد.
او افزود: برداشت خارج از فصل این قارچها در زمانی که وزن کمی دارند و استفاده غیر اصولی از تیشه و چنگک باعث از بین رفتن اندامهای رویشی قارچ و منقرض شدن آن میشود.
ترافل به جای نفت
اما یک پژوهشگر بخش کشاورزی در گلستان کار متفاوتی انجام داده و در نهالستان خود اقدام به پرورش غده های ترافل سیاه برای تجاری سازی کرده و با این طرح در دومین جشنواره ایده های برتر جهاد کشاورزی شایسته تقدیر شده است.
جعفرنیا در رابطه با علت انتخاب ترافل برای پرورش گفت: وقتی که دانشجوی کارشناسی ارشد بودم موضوع پایان نامه ام دررابطه با جداسازی ترکیبات قارچ ترافل بود و زمانی که برای تهیه قارچ اقدام کردم به راحتی نتوانستم آن را پیدا کنم ودر تحقیقات متوجه شدم علت نایاب بودن آن با ارزش بودن این قارچ است.
او افزود: در تحقیقاتی که انجام دادم متوجه تخریب جنگل ها بر اثر برداشت بی رویه این قارچ شدم و برای اینکه بار و فشار ناشی از ورود مردم و تخریب جنگل ها را کم کنیم اقدام به کشت این قارچ کردیم.
جعفرنیا ادامه داد: از سال 94 شروع به امتحان کردن روش های مختلف پرورش این قارچ کردیم و در نهایت در سال 97 با 200 نهال بلوط این طرح آغاز شد.
او افزود: امید داریم تا سال آینده 20هزار نهال را آماده و این کار را توسعه دهیم.
جعفرنیا پرورش قارچ ترافل را جایگزین مناسبی برای صادرات نفتی می داند و امیدوار است طرحش توسعه پیداکند.
پرورش ترافل در باغ های گلستان
او با اشاره به ابعاد مختلف پرورش ترافل در گلخانه اش گفت: یکی از اهداف ما این بود که در بحث باغی ورود کنیم و در این زمینه کار کنیم، یعنی شرایط به گونه ای فراهم شود که مردم در باغ خود نهال ها را بکارند و ما از آن ها محصولشان را خریدای کنیم.
قارچ ترافل با ریشه هر نوع درختی سازگاری ندارد و از بین آزمایش هایی که انجام شده تاکنون با درخت فندق، 3 نوع کاج و بلوط همزیستی مسالمت آمیزی از خود نشان داده است.
جعفرنیا در این باره گفت: در حال حاضر در حال تحقیق بر روی گونه بلوط زاگرسی هستیم و سایر گونه های جنگلی مانند انجیلی، ولیک و راش و .... گونه های همزیست دیگر هستند که برای پرورش ترافل مناسب است.
به گفته این پژوهشگر فرآیند تولید نهال 4 مرحله بوده، نخست جدا سازی بذر ، مرحله بعد استریل، سپس اتاق کشت و بعد از جوانه زدن کنترل سالم بودن بذر انجام می شود و در نهایت کاشته شدن در شرایط دمایی خاص که حداقل بین 12 هفته تا 6 ماه طول می کشد.
جعفرنیا گفت: تلاش می کنیم درصد همزیستی را بالا ببریم تا توجیه اقتصادی داشته باشد.
5 سال صبر، یک عمر برداشت
این پژوهشگر گفت: اگر این نهال ها امسال کاشته شود تا 5 سال آینده از ریشه آن ها ترافل برداشت می شود، گرچه رسیدن به بهره برداری طولانی است اما این صبر ارزش دارد چراکه تا 10 نسل بعد از ما هم قابلیت برداشت وجود دارد.
آقای جعفرنیا طرح پرورش نهال آغشته به ترافل را زیر نظر اداره کل منابع طبیعی گلستان انجام می دهد.
لطفی سرپرست اداره کل منابع طبیعی گلستان در رابطه بااقدامات انجام شده برای حفظ و حراست از این گونه با ارزش گفت: این نهال ها در محل دارای حفاظت کشت می شوند چرا که امکان تخریب آن ها وجود دارد.
او ادامه داد: این نهال ها کوچک هستند و ارتفاعی ندارد اما زمانی که به سن 6 سال برسد می توانیم برداشت ترافل را شروع کنیم، در برخی کشورها بهره برداری 250 کیلو در هکتار براورد شده است.
کاشت 3 هزار نهال آغشته به ترافل
سرپرست منابع طبیعی گلستان گفت: در حال حاضر 3 هزار اصله نهال آغشته به ترافل برای کاشت در دو نقطه از استان گلستان آماده شده است.
لطفی ادامه داد: هر چه زمین اماده تر باشد مراحل رشد بهتر انجام می شود، در این مدت طبیعت نباید دست کاری شود و به همین دلیل از گلدانی استفاده می کنیم که ریشه دوانی به راحتی در آن انجام شود.
او در رابطه با اقدامات انجام شده در رابطه با برداشت ترافل از جنگل ها افزود: برای جلوگیری از هجمه به طبیعت برداشت ترافل ممنوع اعلام شده است، از طرفی دیگر ستاد هماهنگی قاچاق استان حمل و نقل آن را ممنوع اعلام کرده است.
پرورش ترافل اقدامی عملی اما زمان بر بوده و برای به سرانجام رسیدن نیازمند حمایت است.
کیانی معاون پژوهشی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی گلستان در رابطه با حمایت از طرح های این چنینی گفت: در جامعه علمی کشور به جایی رسیده ایم که می توانیم از علم ثروت تولید کنیم اما برای حمایت از طرح های نوآورانه باید بستر توسعه فراهم شود.
او افزود: مابرای حمایت از چنین ایده هایی این افراد را برای دریافت تسهیلات بانکی معرفی کنیم و در کنارش آن ها را از مشاوره های علمی و فنی ، استفاده از محیط ازمایشگاه و کمک های عادی و معنوی حمایت می کنیم.
رفته رفته به زمان برداشت ترافل از جنگل های هیرکانی نزدیک می شویم و بیم آن می رود با هجوم دوباره مردم برای جمع آوری و خرید و فروش این گونه با ارزش، جنگل های هیرکانی مورد حمله چپاول گران قرار گیرد. به همین دلیل لازم است نیروهای نظارتی توان خود را به کار گیرند و از خروج این سرمایه ارزشمند جلوگیری کنند.
نویسنده: مونا محمدقاسمی