وب گردی
فضیلت حدیث شریف کِساء
حدیث کسا، روایت داستانی است که در خانه ام سلمه همسر رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رخ داده است.
به گزارش
خبرگزاري صدا وسيما؛ حدیث کِساء حدیثی در فضیلت پیامبر (ص)، امام علی (ع)، فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) که به پنج تن آل عبا شهرت یافتهاند. واقعه حدیث کِساء در خانه ام سلمه، روی داد.
شرح ماجرای حدیث کساءگفته شده هیچ یک از احادیثی که پیرامون رویداد کساء رسیده است، آن را به طور کامل بیان نکرده و هریک فقط به بخشی از آن اشاره کردهاند. محمد محمدی ریشهری با بهرهگیری از تمام روایات تصویر کاملی از این رویداد ارائه کرده و آن را چنین نقل کرده است:
پیامبر اسلام (ص) در خانه همسرش، امّ سلمه قرار است پیام مهمی از سوی خداوند درباره چند تن از نزدیکان خود دریافت کند؛ لذا به همسرش تأکید میکند که به هیچکس اجازه ورود ندهد.
از سوی دیگر، در همین روز، فاطمه (س)، دختر پیامبر (ص) تصمیم میگیرد برای پدر غذای مناسبی به نام عصیده (حلوا) تهیه کند. او این غذا را در دیگ کوچک سنگی فراهم میکند و آن را روی طبقی گذاشته، برای پدر میآورد.
امّ سلمه میگوید: «من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم». محمد (ص) به دخترش فرمود: «برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور». فاطمه (س) بیدرنگ به منزل بازگشت و همراه همسر و دو فرزندش که در آنوقت، خردسال بودند به خانه پدر وارد شد. ام سلمه با اشارهٔ رسول خدا (ص) برخاست و در کناری مشغول نماز شد. رسول خدا (ص) با امام علی (ع) و فاطمه (س) و دو فرزندش امام حسن (ع) و امام حسین (ع)، کنار سفرهٔ فاطمه (س) نشستند. پیامبر (ص) کسای خیبری (عبایی از بافتههای مردم منطقه خیبر) را بر سر داماد و دختر و فرزندانش کشید و با دست راست به آسمان اشاره کرده، فرمود: «خدایا! اینان اهل بیت (ع) من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان!» آنگاه جبرئیل امین، نازل شد و آیه تطهیر را خواند: إِنَّمَا یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»
ترجمه: ... خدا فقط میخواهد آلودگی را از شما خاندان [پیامبر]بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند. [ احزاب–۳۳]
امّ سلمه جلو آمد و عرض کرد: آیا من در شمار اهل بیت نیستم؟ پیامبر (ص) خدا فرمود: تو در راه خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر خدایی.
مکان و زمان وقوع این ماجرا
گفته شده ماجرای کساء در پی نزول آیه تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن و در خانه ام سلمه تحقق پیدا کرد. به گفته علامه حلی، نازل شدن آیه تطهیر در خانهام سلمه از مطالبی است که امت اسلام بر آن اجماع دارد و بهصورت متواتر از ائمه (ع) و بسیاری از اصحاب نقل شده است. ابن حجر نیز بر آن است این آیه در خانهام سلمه نازل شده است. شیخ مفید از اصحاب حدیث نقل کرده که درباره این آیه از عمر سؤال شد و او گفت: «دربارۀ آن، از عایشه سؤال کنید» و عایشه در پاسخ گفت: «این آیه در خانه خواهرم امّ سلمه نازل شده است. پس درباره آن، از او بپرسید که در زمینه این آیه، از من آگاهتر است». سیوطی نیز در «دُرُّ المنثور» از ابن مردویه نقل کرده که ام سلمه گفت: آیه «انما یرید الله...» در خانه من نازل شد.
فضیلت حدیث شریف کساء نزد علما و مراجع عظام تقلید
آیت الله قاضی طباطبایی
یکی از مراجع بزرگوار تقلیدنقل میکنند: آیت الله قاضی استاد عرفان و اخلاق علامه طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، به حدیث کساء بسیار اعتقاد داشت و اگر کسی به ایشان مراجعه میکرد و از مشکلات خود برای ایشان میگفت، در جواب به خواندن حدیث کساء، سفارش میکردند.
مرحوم آیت الله بهاء الدینییکی از شخصیتهای مهم مملکتی نقل میکرد: هنگامی که رژیم بعثی صدام بمباران شهر قم را آغاز کرد و مردم ناراحت شدند، به منزل آیت الله رضا بهاء الدینی رفتم و از ایشان راهنمایی خواستم، ایشان در جواب در خواست من بیان داشتند وقتی حمله هوایی به شهر دورود آغاز شد و مردم میترسیدند و نزد من آمدند و راهنمایی خواستند من توسلی به حضرات معصومین علیهم السلام پیدا کردم و به آنها عرض کردم که مردم بیچاره اند و شما خودتان برای رفع این نگرانیها آنها را راهنمایی بفرمایید. این توسل ادامه داشت تا اینکه از طرف حضرت زهرا سلام الله عليها اشارهای شدکه به حدیث کساء متوسل شوید. من از مردم دورود خواستم که در تمام مساجد، مجلس حدیث کساء برپا کنند و مردم هم این برنامه را با توجۀ خاص اجرا کردند و در نتیجۀ آن بمباران شهر قطع شد.
مرحوم آیت الله العظمی بهجتحضرت آیتالله بهجت قدسسره مانند دیگر عالمان بزرگ شیعه توجه ویژهای به این حدیث داشت. شاید چشمگیرترین امری که در اینباره از ایشان مشهود بود، قرائت دائمی حدیث کسا بود. ایشان شبها این حدیث را قرائت میکرد و حتی در سالیانی دورتر، افراد خانواده را گرد هم میآورد و به همراه ایشان حدیث کسا میخواند.
گاهی هم در لابهلای کلامش به فرازهای آن روایت اشاره میکرد و گاهی هم صراحتاً درباره حدیث کسا سخن میگفت. باور ایشان این بود که امام عصرعجلالله تعالی فرجه الشریف به مجالس حدیث کسا توجه ویژهای دارند.
آیتالله بهجت رحمهالله میفرمود: «چند معجزه در حدیث کساست؛ به امام حسن علیهالسلام میفرماید: صاحب حوض هستی. آیا تا به حال گفته بود تو صاحب حوض من هستی؟! به امام حسین علیهالسلام میگوید: تو شافع امت من هستی».
آیت الله بهجت سفارش میکرد برای شفای مریض حدیث کساء را مکررا بخوانید و هنگام خواندن در مجلس عود روشن کنید.
متن حديث شريف کساء / قرائت با صداي محسن فرهمند
سندی صحیح از جابر بن عبداللّه انصاری روایت شده از فاطمه زهرا سلاماللّه علیها دختر رسول خدا صلیاللّه علیه وآله، جابر گوید شنیدم از فاطمه زهرا که فرمود: وارد شد بر من پدرم رسول خدا در بعضی از روزها و فرمود: سلام بر توای فاطمه در پاسخش گفتم: بر تو باد سلام فرمود: من در بدنم سستی و ضعفی احساس میکنم، گفتم: پناه میدهم تو را به خداای پدرجان از سستی و ضعف فرمود:ای فاطمه برایم کساء یمانی را بیاور و مرا بدان بپوشان من کساء یمانی را برایش آوردم و او را بدان پوشاندم و همچنان بدو مینگریستم و در آن حال چهرهاش همانند ماه شب چهارده میدرخشید.
فَما کانَتْ اِلاَّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِیَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ، فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنی وَثَمَرَةَ فُؤادی، فَقالَ یا اُمَّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رآئِحَةً طَیِّبَةً، کَاَنَّها رآئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا صاحِبَ حَوْضی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِسآءِ.
پس ساعتی نگذشت که دیدم فرزندم حسن وارد شد و گفت سلام بر توای مادر گفتم: بر تو باد سلامای نور دیدهام و میوه دلم گفت: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول خدا است گفتم: آری همانا جد تو در زیر کساء است پس حسن بطرف کساء رفت و گفت: سلام بر توای جد بزرگوارای رسول خدا آیا به من اذن میدهی که وارد شوم با تو در زیر کساء؟ فرمود: بر تو باد سلامای فرزندم وای صاحب حوض من اذنت دادم پس حسن با آن جناب به زیر کساء رفت.
فَما کانَتْ اِلاَّ ساعَةً وَاِذا بِوَلَدِیَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ، فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا قُرَّةَ عَیْنی وَثَمَرَةَ فُؤادی، فَقالَ لی یا اُمَّاهُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رآئِحَةً طَیِّبَةً، کَاَنَّها رآئِحَةُ جَدّی رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ وَاَخاکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَدَنَی الْحُسَیْنُ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدی وَیا شافِعَ اُمَّتی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِسآءِ
ساعتی نگذشت که فرزندم حسین وارد شد و گفت: سلام بر توای مادر گفتم: بر تو باد سلامای فرزند من وای نور دیدهام و میوه دلم فرمود: مادرجان من در نزد تو بوی خوشی استشمام میکنم گویا بوی جدم رسول خدا (ص) است گفتم آری همانا جد تو و برادرت در زیر کساء هستند حسین نزدیک کساء رفته گفت: سلام بر توای جد بزرگوار، سلام بر توای کسی که خدا او را برگزید آیا به من اذن میدهی که داخل شوم با شما در زیر کساء فرمود: و بر تو باد سلامای فرزندم وای شفاعتکننده امتم به تو اذن دادم پس او نیز با آن دو در زیر کساء وارد شد.
فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ اَبی طالِبٍ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَبَا الْحَسَنِ وَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّی اَشَمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رآئِحَةُ اَخی وَابْنِ عَمّی رَسُولِ اللَّهِ، فَقُلْتُ نَعَمْها هُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَاَقْبَلَ عَلِیٌّ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، قالَ لَهُ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَخی یا وَصِیّی وَخَلیفَتی وَصاحِبَ لِوآئی، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِیٌّ تَحْتَ الْکِسآءِ.
در این هنگام ابوالحسن علی بن ابیطالب وارد شد و فرمود سلام بر توای دختر رسول خدا گفتم: و بر تو باد سلامای اباالحسن وای امیرمؤمنان فرمود:ای فاطمه من بوی خوشی نزد تو استشمام میکنم گویا بوی برادرم و پسرعمویم رسول خدا است؟ گفتم: آری این او است که با دو فرزندت در زیر کساء هستند پس علی نیز به طرف کساء رفت و گفت سلام بر توای رسول خدا آیا اذن میدهی که من نیز با شما در زیر کساء باشم رسول خدا به او فرمود: و بر تو باد سلامای برادر من وای وصی و خلیفه و پرچمدار من به تو اذن دادم پس علی نیز وارد در زیر کساء شد.
ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِسآءِ، وَقُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهُ یا رَسُولَ اللَّهِ، اَتَاْذَنُ لی اَن اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، قالَ وَعَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتی وَیا بَضْعَتی قَدْ اَذِنْتُ لَکِ، فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِسآءِ.
در این هنگام من نیز به طرف کساء رفتم و عرض کردم سلام بر توای پدرجانای رسول خدا آیا به من هم اذن میدهی که با شما در زیر کساء باشم؟ فرمود: و بر تو باد سلامای دخترم وای پاره تنم به تو هم اذن دادم، پس من نیز به زیر کساء رفتم
فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جَمیعاً تَحْتَ الْکِسآءِ، اَخَذَ اَبی رَسُولُ اللَّهِ بِطَرَفَیِ الْکِسآءِ، وَاَوْمَئَ بِیَدِهِ الْیُمْنی اِلَی السَّمآءِ، وَقالَ اَللَّهُمَّ اِنَ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتی وَخآصَّتی وَحآمَّتی، لَحْمُهُمْ لَحْمی، وَدَمُهُمْ دَمی، یُؤْلِمُنی ما یُؤْلِمُهُمْ، وَیَحْزُنُنی ما یَحْزُنُهُمْ، اَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَهُمْ، وَسِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ وَعَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ، وَمُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ، اِنَّهُمْ مِنّی وَاَ نَا مِنْهُمْ، فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَبَرَکاتِکَ وَرَحْمَتَکَ، وَغُفْرانَکَ وَرِضْوانَکَ عَلَیَّ وَعَلَیْهِمْ، وَاَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ، وَطَهِّرْهُمْ تَطْهیراً.
و، چون همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا دو طرف کساء را گرفت و با دست راست به سوی آسمان اشاره کرد و فرمود: خدایا اینانند خاندان من و خواص و نزدیکانم گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است میآزارد مرا هرچه ایشان را بیازارد و به اندوه میاندازد مرا هرچه ایشان را به اندوه در آورد من در جنگم با هر که با ایشان بجنگد و در صلحم با هر که با ایشان در صلح است و دشمنم با هر کس که با ایشان دشمنی کند و دوستم با هر کس که ایشان را دوست دارد اینان از منند و من از ایشانم پس بفرست درودهای خود و برکتهایت و مهرت و آمرزشت و خوشنودیت را بر من و بر ایشان و دور کن از ایشان پلیدی را و پاکیزه شان کن به خوبی
فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلائِکَتی وَیا سُکَّانَ سَمواتی، اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضِیئَةً، وَلا فَلَکاً یَدُورُ، وَلا بَحْراً یَجْری، وَلا فُلْکاً یَسْری، اِلاَّ فی مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَ هُمْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ الْأَمینُ جِبْرآئیلُ یا رَبِّ وَمَنْ تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ عَزَّوَجَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَعْدِنُ الرِّسالَةِ، هُمْ فاطِمَةُ وَاَبُوها وَبَعْلُها وَبَنُوها.
پس خدای عزوجل فرمود:ای فرشتگان من وای ساکنان آسمانهایم براستی که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر به خاطر دوستی این پنج تن اینان که در زیر کسایند پس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خدای عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند: آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش
فَقالَ جِبْرآئیلُ یا رَبِّ، اَتَاْذَنُ لی اَنْ اَهْبِطَ اِلَی الْأَرْضِ لِأَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً، فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَهَبَطَ الْأَمینُ جِبْرآئیلُ، وَقالَ السَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللَّهِ، الْعَلِیُ الْأَعْلی یُقْرِئُکَ السَّلامَ، وَیَخُصُّکَ بِالتَّحِیَّةِ وَالْإِکْرامِ، وَیَقُولُ لَکَ وَعِزَّتی وَجَلالی اِنّی ما خَلَقْتُ سَمآءً مَبْنِیَّةً، وَلا اَرْضاً مَدْحِیَّةً، وَلا قَمَراً مُنیراً، وَلا شَمْساً مُضیئَةً وَلا فَلَکاً یَدُورُ، وَلا بَحْراً یَجْری، وَلا فُلْکاً یَسْری، اِلاَّ لِأَجْلِکُمْ وَمَحَبَّتِکُمْ، وَقَدْ اَذِنَ لی اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ، فَهَلْ تَاْذَنُ لی یا رَسُولَ اللَّهِ، فَقالَ رَسُولُ اللَّهِ وَعَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْیِ اللَّهِ، اِنَّهُ نَعَمْ قَدْ اَذِنْتُ لَکَ، فَدَخَلَ جِبْرآئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِسآءِ، فَقالَ لِأَبی اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحی اِلَیْکُمْ یَقُولُ: اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً.
جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا به من هم اذن میدهی که به زمین فرود آیم تا ششمین آنها باشم خدا فرمود: آری به تو اذن دادم پس جبرئیل امین به زمین آمد و گفت: سلام بر توای رسول خدا، (پروردگار) علی اعلی سلامت میرساند و تو را به تحیت و اکرام مخصوص داشته و میفرماید: به عزت و جلالم سوگند که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریای روان و نه کشتی در جریان را مگر برای خاطر شما و محبت و دوستی شما و به من نیز اذن داده است که با شما در زیر کساء باشم پس آیا تو همای رسول خدا اذنم میدهی؟ رسول خدا (ص) فرمود و بر تو باد سلامای امین وحی خدا آری به تو هم اذن دادم پس جبرئیل با ما وارد در زیر کساء شد و به پدرم گفت: همانا خداوند بسوی شما وحی کرده و میفرماید: (حقیقت این است که خدا میخواهد پلیدی (و ناپاکی) را از شما خاندان ببرد و پاکیزه کند شما را پاکیزگی کامل)
فَقالَ عَلِیٌّ لِأَبی یا رَسُولَ اللَّهِ، اَخْبِرْنی ما لِجُلُوسِنا هذا تَحْتَ الْکِسآءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَ اللَّهِ؟ فَقالَ النَّبِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا، اِلاَّ وَنَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ، وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یَتَفَرَّقُوا، فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَفازَ شیعَتُنا وَرَبِّ الْکَعْبَةِ.
علی علیهالسلام به پدرم گفت:ای رسول خدا به من بگو این جلوس (و نشستن) ما در زیر کساء چه فضیلتی (و چه شرافتی) نزد خدا دارد؟ پیغمبر (ص) فرمود: سوگند بدان خدائی که مرا به حق به پیامبری برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید که ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند جز آنکه نازل شود بر ایشان رحمت (حق) و فرا گیرند ایشان را فرشتگان و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از دور هم پراکنده شوند، علی (که این فضیلت را شنید) فرمود: با این ترتیب به خدا سوگند ما رستگار شدیم و سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
فَقالَ النَّبِیُّ ثانِیاً یا عَلِیُّ وَالَّذی بَعَثَنی بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانی بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً، ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ، وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَمُحِبّینا، وَفیهِمْ مَهْمُومٌ اِلاَّ وَفَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ، وَلا مَغْمُومٌ اِلاَّ وَکَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ، وَلا طالِبُ حاجَةٍ اِلاَّ وَقَضَی اللّهُ حاجَتَهُ، فَقالَ عَلِیٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَسُعِدْنا، وَکَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَسُعِدُوا فِی الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ، وَرَبِّ الْکَعْبَةِ
دوباره پیغمبر فرمود:ای علی سوگند بدانکه مرا بحق به نبوت برانگیخت و به رسالت و نجات دادن (خلق) برگزید ذکر نشود این خبر (و سرگذشت) ما در محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند و در میان آنها اندوهناکی باشد جز آنکه خدا اندوهش را برطرف کند و نه غمناکی جز آنکه خدا غمش را بگشاید و نه حاجتخواهی باشد جز آنکه خدا حاجتش را برآورد، علی گفت: بدین ترتیب به خدا سوگند ما کامیاب و سعادتمند شدیم و همچنین سوگند به پروردگار کعبه که شیعیان ما نیز رستگار شدند.
اگه گرفتارید غم دارید فقط به خدا متوسل بشید حدیث کسا برای گرفتاری دعای مجیر برای غم و...
ان شالله که هیچکی با دست خالی از مناجاتش برنگرده
هر شب حدیث کسا رو با صدای حاج سلهشور با اهل خونه گوش میکنیم ب امید براورده شدن حاجاتمون
التماس دعا داریم عزیزان
سلام برادر ناشناس که می فرمائی مطالعه کن من خدمت شمابرادر و یا خواهر بزرگوار عارضم طبق فرمایش مولایمان حضرت امیر خطاب به فرزندش امام حسن (ع) هرگز از تاخیر اجابت دعا ناامید مباشید زیرا بخشش الهی به انداره نیت است گاه در اجابت دعا تاخیر می شود گاه در اجابت دعا تاخیر می شود تا ثواب درخواست کننده بیشتر شود پس اننهائی که به رحمت خدا ایمان دارند نامی
دوستان عزیز ! شرط اصلی پذیرش دعا تسلیم بودن در برابر اهل بیت (ع) است.
پس با خواندن حدیث کساء علاوه بر اعتراف به این موضوع با توسل به پیامبر اکرم (ص)، حضرت فاطمه (س) و ائمه معصومین (ع) و واسطه قرار دادن آنها در پیشگاه خداوند موجب برآورده شدن حاجات مؤمنین و شیعیان می شود. پس بخوانید و حاجاتتون را بخواهید التمس دعا دارم از همه عزیزان
سوال این که وقتی که در مصاحبه استخدامی سوال میشه حدیث کسا؟
آیا باید همون آیه تطهیر و بگوییم یا باید کل حدیث گفته بشه؟
خواهشأ راهنمایی کنید
ممنون
التماس دعا از همه عزیزان دارم
مشکلات مالی زیادی دارم