شهید مهدی زین الدین را باید الگوی مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه بدانیم، ستارهای که درخشید و سیره ایشان همچنان درخشان است.
مهدی زین الدین سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در کانون گرم خانوادهای مذهبی، متدین و از پیروان مکتب سرخ تشیع، در تهران متولد شد. مادرش که بانویی مانوس با قرآن و آشنای با دین و مذهب بود برای تربیت فرزندش کوشش فراوانی کرد.
نبوغ و استعداد مهدی باعث شد که او در کودکی قرآن را بدون معلم و استاد یاد بگیرد و بر قرائت مستمر آن تلاش کند. پس از ورود به دبستان در اوقات بیکاری به پدرش که کتابفروشی داشت، کمک میکرد و به عنوان یک فروند، پدر و مادر را در امور زندگی یاری میداد.
مهدی در دوران تحصیلات متوسطهاش با مسائل سیاسی و مذهبی آشنا و در این مدت (که با شهید محرب آیتالله مدنی (ره) مانوس بود)، روح تشنه خود را با نصایح ارزنده و هدایتگر آن شهید بزرگوار سیراب میکرد و در حساسترین دوران جوانی به هدایت ویژهای دست یافته بود. به همین دلیل از حضرت آیتالله مدنی بسیار یاد میکرد و رشد مذهبی خود را مدیون ایشان میدانست.
تبعید پدر به سقز
در مسیر مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی، پدر شهیدان – مهدی و مجید زینالدین – برای بار دوم از خرمآباد به سقز تبعید شد. این امر باعث شد تا مهدی که خود در مبارزات نقش فعالی داشت دوری پدر را تحمل کند و سهم پدر را نیز در مبارزات خرمآباد بر دوش کشد.
اخراج از دبیرستان
در ادامه مبارزات سیاسی دوران دبیرستان، کینه عمیقی به رژیم پهلوی پیدا کرد و زمانی که حزب رستاخیز شروع به عضوگیری اجباری میکرد، شهید زینالدین به عضویت این حزب در نیامد و با سوابقی که از او داشتند از دبیرستان اخراجش کردند. به ناچار برای ادامه تحصیل، با تغییر رشته از ریاضی به طبیعی موفق به اخذ دیپلم گردید و در کنکور سال ۱۳۵۶ شرکت کرد و ضمن موفقیت، توانست رتبه چهارم را در بین پذیرفتهشدگان دانشگاه شیراز بدست آورد.
این امر مصادف با تبعید پدرش به جرم حمایت از امام خمینی (ره) از خرمآباد به سقز و موجب انصراف از ادامه تحصیل و ورود جدیتر ایشان در سنگر مبارزه پدرش شد.
پس از مدتی پدر شهید زینالدین از سقز به اقلید فارس تبعید شد. این ایام که مصادف با جریانات انقلاب اسلامی بود، پدر با استفاده از فرصت پیشآمده، مخفیانه محل زندگی را به قم انتقال داد. مهدی نیز همراه سایراعضای خانواده، از خرم آباد به قم آمد و در هدایت مبارزات مردمی نقش موثرتری را عهدهدار شد.
پلو بخور
شهید زین الدین علاقه عجیبی به بسیجیان داشت و شوخی هایش با آنان از همین عشق نشأت میگرفت.
او به بچههایی که خوب به خودشان میرسیدند و حسابی غذا میخوردند، میگفت: «پلو خور!»
یک روز در ستاد لشگر، موقع صرف غذا بچهها همه نشسته بودند. یکی از همین پلوخورها هم بود. آقا مهدی با بچهها هماهنگ کرد تا با شوخی جالبی مجلس را رونقی ببخشد. غذا که رسید، همه منتظر ماندند تا جناب پلوخور شورع کند. همین که دست برد و لقمه را آورد بالا، با اشارۀ آقا مهدی همه بچهها یکهو با صدای بلند گفتند: «یا... علی!»
بندۀ خدا که کاملاً غافلگیر و دستپاچه شده بود، بی اختیار لقمه از دستش افتاد پایین. خودش هم از تعجّب خنده اش گرفت!
هندوانه و فلفل
آقا مهدی هر وقت میافتاد تو خط شوخی دیگر هیچ کس جلودارش نبود.
یک وقت هندوانهای را قاچ کرد، لای آن فلفل پاشید، بعد به یکی از بچهها تعارف کرد. او هم برداشت، شروع کرد به خوردن.
وقتی حسابی دهانش سوخت، آقا مهدی هم صدای خنده اش بلند شد. بعد رو کرد بهش گفت: «داداش! شیرین بود؟!»
جاذبه عجیب در ساختن افراد
پدر شهید میگوید در چند ساله جنگ که بنده با شهید زین الدین برخورد داشتم، هیچ گاه ندیدم نیرویی را طرد کند. جاذبه عجیبی داشت و در ساختن افراد، استعدادی خارق العاده.
اگر میدید کسی در مسئولیت خودش از لحاظ مدیریت ضعیف است، طردش نمیکرد؛ او را از آن مسئولیت بر میداشت، میآورد پیش خودش در فرماندهی. آن وقت هر جا میرفت، او را هم با خودش میبرد؛ و به این شکل روحیه "" مسئولیت پذیری و حسن انجام وظیفه"" را عملاً به او میآموخت و بعد دوباره از او در جایی دیگر استفاده میکرد. با همین روحیه کریمانه بود که به هر دلی راهی میگشود.
وصیت نامه شهید زین الدین
بسمه تعالی
اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین (ع) است. هیچ کس نمیتواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبداللهالحسین (ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان (عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین (ع) است. من تکلیف میکنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسینوار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته میشود و کسی میتواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان (عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادتطلبی میخواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها مینویسم، به انضمام مسائل شرعی دیگر.
شهید «مهدی زینالدین» شجاع، غیور، مومن، خستگی ناپذیر و مخلص بود
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در سالروز شهادت سردار مهدی زینالدین نوشت: فرماندهای شجاع، غیور، مومن، خستگی ناپذیر و مخلص بود.
محسن رضایی با تجلیل از ایثار و قهرمانیهای لشگر ۱۷علیبن ابیطالب، یاد و خاطره فرمانده دلاور و یکی از عزیزترین دوستان خود، شهید مهدی زین الدین را گرامی داشت.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس در یادداشت خود در سالروز شهادت سردار مهدی زین الدین نوشت:
۳۶سال قبل، در چنین روزی ناباورانه خبر شهادت یکی از عزیزترین دوستانم را دریافت کردم. مهدی زین الدین فرمانده سرافراز لشگر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع) آسمانی شد. او فرماندهای شجاع، غیور، مومن، خستگی ناپذیر و مخلص بود.
قبل از عملیات خیبر، فرد دیگری را برای فرماندهی لشگر پیشنهاد کرد؛ علتش را پرسیدم، گفت: «من لایق فرماندهیِ سربازان امام زمان (ع) نیستم»؛ نپذیرفتم و او را قانع کردم که در مسئولیت فرماندهی لشگر، کار را ادامه دهد.
هنگامی که انجام ماموریتهای سخت را با مهدی در میان میگذاشتم، صمیمانه و داوطلبانه میپذیرفت و در تحقق آن از هیچ تلاشی دریغ نمیورزید.
در مراسم تشییع باشکوه او در قم شرکت کردم و با اطمینان گفتم: گر چه امروز مهدی در بین ما نیست، اما مطمئنم که دوستان همرزم او راهش را ادامه خواهند داد و چنین شد.
کارنامه پرافتخار لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب (ع) همواره در تاریخ سراسر حماسهء «قم» میدرخشد.
تنها زیر باران
مهدی قربانی، نویسنده کتاب " تنها زیرباران"می گوید: برای شناخت شخصیت شهید زینالدین باید به خانواده او رجوع کنیم تا ببینیم چنین شخصیتی در چه بستری رشد کرده که اکنون میتوان از وی به عنوان جوان مؤمن تراز انقلاب اسلامی یاد کرد. والدین شهید زینالدین، مقید به اسلام و احکام شرعی بودند و نسبت به تربیت فرزندان خود دغدغه داشتند. مادر شهید بیش از ۴۰ سال هر هفته جلسه تفسیر قرآن برگزار میکرد.
وی ادامه داد: پدر ایشان فردی انقلابی بود که در کنار کار کتابفروشی به فعالیتهای ضد رژیم میپرداخت، دوران کودکی و نوجوانی شهید زین الدین در خرمآباد گذشت و ایشان توانست از محضر شهید آیتالله مدنی که در آن دوران به خرمآباد تبعید شده بودند نیز استفاده کند. آقامهدی نیز در خاطراتش خود را مدیون شهید آیتالله مدنی میدانستند.
عمل به تکلیف
نویسنده کتاب "تنها زیر باران" اظهار کرد: یکی از مهمترین نکات شخصیتی شهید مهدی زینالدین، اهتمام ویژه به عمل به تکلیف است، شهید زینالدین در رشته پزشکی دانشگاه شیراز پذیرفته میشود و در حالی که فقط ۱۸ سال دارد از این موقعیت خود که آرزوی بسیاری از جوانان بوده است، انصراف میدهد تا بتواند در دوران دستگیری و تبعید پدر، کتابفروشی را که پایگاهی برای مبارزات ضد رژیم بوده است، فعال نگهدارد و فعالیت انقلابی خود را ادامه دهد، کمی بعد از پیروزی انقلاب دعوتنامهای از یکی از دانشگاههای معتبر فرانسه برای وی ارسال میشود، اما او این بار هم بنابر تکلیف تصمیم میگیرد در کشور باقی بماند و به انقلاب خدمت کند.
وی ادامه داد: این ویژگی عمل به تکلیف را در دوران فرماندهی وی با وضوح بیشتری میتوان مشاهده کرد، برای مثال در طول ۲۸ ماه فرماندهی، تعداد مرخصیهای این شهید کمتر از ۲۰ روز است. خوب است بدانید وقتی دختر شهید زینالدین به دنیا میآید وی ۴۰ روز بعد از تولد میتواند برای ملاقات همسر و فرزندش به شهر باز گردد.
تبعیت از ولایت
قربانی میگوید: تبعیت از ولایت و توجه ویژه به نماز جماعتِ اول وقت را میتوان در همه دورانهای زندگی ایشان مشاهده کرد، نمازخواندن اول وقت با سجدههای طولانی و گریه، از مواردی است که توسط همرزمان وی نقل میشود و همین انس با خداوند است که موجب رشد این چنینی این شهید بزرگوار، گشته است.
زیرکی و با هوشی در میدان رزم، تدابیر فوقالعاده و ارتباط صمیمی با نیروها از دیگر ویژگیهایی است که شهید زینالدین را با آن میشناسند. در آن دوران لشکر علیبنابیطالب لشکری متشکل از نیروهای ۳ استان زنجان، سمنان و مرکزی بود و از نزدیک به ۳۰ شهرستان نیرو میپذیرفت، همین مسئله موجب حضور افرادی از فرهنگها و قومیتهای مختلف در لشکر میشد که مدیریت آن را سختتر میکرد، اما موفقیتهای لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب در عملیاتهای بزرگ آن زمان نشان میدهد که این کنترل و مدیریت به خوبی صورت گرفته است.
کتاب "تنها زیر باران" روایتی نو و متفاوت از زندگی شهید زین الدین است. روایتهای این کتاب از میان بیش از ۱۰۰ ساعت مصاحبه استخراج شده اند که در طی ۲ سال انجام شد.
در این کتاب سیر تاریخی حیات شهید در چینش روایات به طور کامل رعایت شده و هر اتفاق درست در موعد زمانی خود نقل شده است و همین باعث شده که خواننده در حین مطالعهی کتاب، حس کند تنها با یک روایت و یک راوی روبهرو شده است. از وجوه ممیزه این کتاب نسبت به سایر کتب موجود در این موضوع پرداختن به برهههایی از زندگی شهید زینالدین است که برای اولین بار تنها در این کتاب بدانها توجه شده است از جمله حضور وی در جهاد سازندگی در سال ۱۳۵۸ و فعالیتهای او در واحد اطلاعات سپاه قم در سالهای اول انقلاب.
عید شهیدان
شهیدان که "عند ربهم یرزقون" هستند؛ آرمانهای ابدی برای ما هستند و هدیه ما برای شهیدان هم زمانی است که حفظ نظام را از "اوجب واجبات" بدانیم، هم تعهد، هم تکلیف و هم ایمان.
اما امروز هم بدترینها کسانی هستند که در برابر آرمانهای الهی شهیدان؛ به دنبال تحریفهای دوگانه و چندگانه ذلت و تسلیم و تغییر جایگاه جلاد و شهید هستند.
یادداشت: اسماعیل محمدی
دبیر خبر گروه اجتماعی خبرگزاری صدا و سیما