روایت سیب آذربایجانغربی که در نبود زیرساخت و حمایتهای لازم برای بستهبندی به اسم افغانستان راهی بازارهای هند و پاکستان میشود.
به گزارش خبرگزاری صدا وسیما مرکز مهاباد؛ داستان از یک روستا شروع میشود؛ 150 کیلومتر دورتر از مهاباد از روستای باصفا و خوش آب و هوای «النبی» در منطقه مرگور ارومیه؛ جایی نزدیک کوههای بلند مرز ایران و ترکیه، منطقهای زیبا با هوایی صاف و تمیز که نفس کشیدن در این هوا سرحالت میکند، مثل درختان سیبی که با آب چشمه و رودخانههای منطقه آبیاری شده و در این هوا سرحالتر شدهاند. باجی(خواهر) دلبر و دو دخترش و البته سی و چند نفر دیگر هر روز صبح تا ساعت 17 عصر کارشان برداشت سیب از باغهای این منطقه است. از اواخر تابستان این کار شروع میشود و تا اواسط آبان ماه ادامه دارد. دلبر کارش بسته بندی کردن جعبه های سیب است؛ هنر دخترش نیز در همین کار است. این کار را به خوبی بلد هستند؛ چندین سال است برای حاج آقا امانی کار سیب انجام میدهند. طوری سیب ها را کنار هم در جعبه قرار میدهد که انگار دستگاه بسته بندی آن را انجام داده است. روزی بین 10 تا 12 تن سیب با هنر دستان دلبر و دیگر کارگران باغ بسته بندی و راهی سردخانه های منطقه میشود. بیش از 60 هزار هکتار باغ سیب در سطح استان وجود دارد که یک میلیون و 300 هزار تن سیب در سال از این باغها برداشت میشود. چیزی بیش از یک سوم کل سیب تولیدی کشور؛ همین باعث شده تا آذربایجانغربی در جایگاه نخست کشور قرار گیرد. اشتغال 60 هزار خانوار هم به طور مستقیم به سیب وابسته است.
آب و هوای کوهستانی شمالغرب کشور شرایط را برای تولید سیب با کیفیت و بازار پسند مهیا کرده است. امانی که بیش از 10 سال است در حوزه سیب فعالیت میکند، میگوید: شاید از لحاظ رنگ و ظاهر، سیب مراغه بهتر از سیب این منطقه باشد اما آنچه سیب اینجا را خاص میکند قدرت ماندگاری آن است و از این لحاظ باید بگویم که بهترین سیب محسوب می شود.حتی سیب باغهای حاشیه ارومیه ماندگاری کمتری در سردخانه در مقایسه با سیب این منطقه دارند.
طبق گفته امانی مدیر باغبانی جهاد کشاورزی آذربایجانغربی هر سال حدود 500 تا 700 هزار تن سیب در سردخانه ها ذخیره می شود تا در طول سال و حتی بعد از عید بازار داخلی و البته بازار خارجی را تأمین کند. 20 درصد سیب نیز برای تازه خوری راهی بازار مصرف میشود و البته 30 درصد نیز در مراحل مختلف کار به عنوان سیب زیردرختی یا صنعتی یا همان سیب درجه 3 برای تولید کنسانتره به مراکز تولید این مواد ارسال میشود.
ایران بیش از 3 میلیون تن سیب در سال تولید میکند و از این لحاظ بعد از کشورهای چین و آمریکا در رتبه سوم جهان قرار دارد.
چالشهای مختلفی در مسیر صادرات این میوه با کیفیت ایرانی وجود دارد. نبود کانالهای مالی مشخص با کشورهای هدف صادارت، نبود صرافی های مجاز زیر نظر بانک مرکزی در کشورهای مقصد، تمرکز در تازه خوری سیب از جمله این عوامل است.
اما بسیاری از فعالان این حوزه، دلیل اصلی سهم کم ایران در بازارهای جهانی سیب را ضعف بسته بندی آن میدانند.
نبود صنعت بسته بندی در منطقه باعث شده تا زنجیره صادرات سیب ایران و راهیابی به بازارهای جهانی با نقص مواجه شود و حاصل دسترنج کشاورزان و باغداران این منطقه در تولید میوهای با کیفیت به نتیجه لازم نرسد و در مجموع سودآوری مورد انتظاری که این محصول میتواند هم برای کشاورز و هم برای کشور در پی داشته باشد، محقق نشود.
سراغ کسی رفتم که تلاش زیادی کرده تا زنجیره تولید و صادرات سیب را با ایجاد خط بسته بندی محصول تکمیل کند تا بلکه سهم ایران در بازارهای جهانی افزایش یابد. کمی جلوتر از سه راهی میاندوآب- مهاباد- ارومیه در یکی از سردخانههایی که روزهای پرکارشان را طی میکنند قرار گذاشتهایم. سردخانهای 20 هزار تنی که چند سال پیش توسط حجتی وزیر سابق کشاورزی افتتاح شد.
آقای کریمی مالک این مجموعه، خودش هم کار کشاورزی و باغداری میکند. او سعی کرده به سمت باغداری نوین حرکت کند. از نهالهای پایه رویشی در باغهای خود استفاده کرده و علاوه بر مهاباد در شهرهای اطراف هم باغهایی به همین شیوه ایجاد کرده است. همین ها موجب شده تا با مشکلات حوزه کشاورزی و به ویژه باغداری به خوبی آشنا باشد. 15 نفر به طورثابت و 40 نفر به صورت فصلی در مجموعه او کار میکنند.
تعدادی از کارکنانش که متخصص هم بودهاند در یکی دو سال اخیر به عراق مهاجرت کردهاند تا با دلار حقوق بگیرند. همه مجموعه را با هزینه شخصی خود احداث کرده است که البته راه اندازی فازسوم سردخانه را در شرایط اقتصادی فعلی غیرممکن می داند.
تعداد زیادی از وانت های حامل جعبه های سیب وارد محوطه بزرگ این سردخانه شده و پس از وزنکشی بر روی باسکول منتظر تخلیه بار خود، توسط کارکنان سردخانه هستند.
کریمی میگوید: سعی میکنیم کارمان را درست انجام دهیم و حاصل دست رنج کشاورزان و باغداران را به خوبی ذخیره و نگهداری کنیم به همین دلیل امسال استقبال باغداران منطقه از مجموعه ما بیشتر از انتظار بود به طوریکه مجبور شدیم میوه های باغ خودمان را در یک سردخانه دیگر ذخیره کنیم.
با یکی دو نفر از باغداران که حاصل تلاش یک ساله خود را برای نگهداری به سردخانه آوردهاند صحبت میکنم. میگویند بازار فعلی در داخل کشور ظرفیت این حجم از سیب تولیدی را ندارد و اگر امروز این سیب را وارد بازار کنیم شاید به سختی پول هزینههای تولید سیب را دربیاوریم.
آنان از هزینه های زیاد برداشت سیب میگویند: امسال هزینهها بسیار زیادتر شده است. کاغذی که برای جعبهها استفاده میشود تقریباً دو برابر سال قبل قیمت دارد. دستمزد کارگران نیز زیاد شده و حداقل هر روز 150 هزار تومان باید به یک کارگر دستمزد داده شود. قیمت جعبه های سیب هم از شش هزار تومان تا هشت هزار تومان هست. به طور متوسط برای تولید هر کیلو سیب حدود پنج تا هفت هزار تومان هزینه می کنیم و اگر در بازار داخلی آن را کمتر از هفت هزار تومان بفرروشیم چیزی نصیبمان نخواهد شد.
همین باعث شده تا کار سردخانههای سیب رونق داشته باشد و به گفته باغداران 70 تا 80 درصد سیب تولیدی شان در سردخانه ها ذخیره شود تا در ماههای بعد و نزدیک سال نو وارد بازار داخلی و خارجی شود.
کریمی، همزمان که صحبت میکند، کار راننده های لیفت تراکها را نیز زیر نظر دارد تا مشکلی پیش نیاید. سه چهار لیفت تراک همزمان جعبه های سیب را به داخل فازهای 1 و 2 سردخانه منتقل میکنند. لیفتتراکهایی که آقای کریمی چند سال پیش هرکدام را 80 میلیون خریده بود اما امروز بیش از یک میلیارد تومان باید برای خرید یک لیفت تراک هزینه کند.
از کریمی می پرسم دلیل اینکه ما از بازار جهانی این میوه سهم کمی داریم چیست؟ چرا فقط تعداد معدودی از کشورهای منطقه خریدار سیب ما هستند و چرا این سیب با کیفیت و خوش طعم نباید در بازارهای اروپا و آسیایی سهمی داشته باشد؟ او میگوید: بازار هدف ما باید کشورهای اروپایی و آسیایی باشد؛ ولی در شرایط فعلی عراق، افغانستان، پاکستان و روسیه مهمترین مشتری های سیب ما هستند. دلایل مختلفی برای سهم اندک ما از بازارهای جهانی وجود دارد. مثلاً اروپایی ها به سمپاشی های بیموردی که ما داریم بسیار حساس هستند، یا به یک دست بودن همه میوه های جعبه توجه جدی میکنند. اما مسئله اصلی، بسته بندی محصول است.
او سولهای دیگر را در کنار دو فاز سردخانه خود نشان میدهد. قدم زنان به سمت این سوله میرویم که کوهی از پالت ها جلوی سوله جمعآوری شده است. اینجا بخش بسته بندی مجموعه آقای کریمی است. وارد ساختمان میشویم، نه خبری از میوه است و نه بسته بندی آن، همه کارهای راهاندازی این بخش را انجام داده است.
مخزن آب کنار ساختمان قرار داده شده و برق یک مگاواتی نیز برای آن فراهم شده است،اما به علت نبود دستگاههای بسته بندی این سوله تبدیل به انبار جعبه های سیب شده است.
گوشه دیگری از آن وسایل اضافی سردخانه را روی هم تلنبار کردهاند و در سمتی دیگر نیز چند گونی پیاز دیده میشود که تمام آن چیزی است که از یک مجموعه بسته بندی میوه قابل مشاهده است.
دستگاههای بسته بندی باید از ایتالیا خریداری میشد اما نوسانات نرخ ارز در چند سال اخیر و البته تحریم ها باعث شده تا این فاز از مجموعه تکمیل نشود.
کریمی میگوید: دستگاه بسته بندی چند سال پیش یک میلیون دلار قیمت داشت، الان هم همین قیمت را دارد اما آن موقع من چهار میلیارد برای خرید آن باید هزینه میکردم ولی امروز حداقل باید 30 میلیارد تومان برای خرید این دستگاه پول بپردازم. اگر دولت با ارز نیمایی برای خرید این دستگاهها نه تنها به من بلکه به دیگر همکاران این حوزه کمک کند حتماً ما سهم خودمان از بازار جهانی سیب را کسب خواهیم کرد و ارزآوری خوبی برای کشور خواهیم داشت و البته در هزینه های باغدار هم صرفه جویی خواهد شد.
می پرسم وجود دستگاه بسته بندی چطور میتواند به کاهش هزینه های برداشت سیب کمک کند؛ وقتی بخش بسته بندی در کنار سردخانه فعال باشد دیگر کشاورز نیاز ندارد هزینه کاغذ و جعبه سیب و بستهبندی در باغ را بپردازد. در این صورت ما جعبه های مخصوص را به کشاورز میدهیم و او میوه را به صورت فلهای و با تعداد کمتری کارگر در این جعبه ها جمعآوری و در سردخانه ذخیره میکند.
در طول سال هم هر زمانی که صاحب سیب میخواهد آن را وارد بازار کند، سیبش به بخش بسته بندی منتقل و پس از شست و شو داخل بسته بندیهای مورد نظر خودش که از جنس کارتن هستند تحویل داده میشود. با راه اندازی بخش بسته بندی روزانه میتوانیم 200 تن سیب بسته بندی کنیم.
گرچه برخی معتقدند که بسته بندی هزینههای زیادی روی دست باغدار میگذارد اما کریمی چنین دیدگاهی ندارد و میگوید: نبود دستگاه بسته بندی باعث شده تا زمان برداشت سیب طولانیتر از حد معمول شود و میدانید که طولانی شدن این زمان باعث میشود تا سیب به علل مختلفی کیفیت خود را از دست بدهد یا بارندگیهای پاییزی ممکن است به سیب آسیب بزند. اما اگر ما در منطقه بخش بسته بندی فعال داشته باشیم زمان برداشت سیب کمتر می شود و در نتیجه هزینههایی مثل دستمزد تعداد زیاد کارگران و موارد دیگر نیز به حداقل ممکن می رسد و برای باغدار به صرفهتر خواهد بود. نبود دستگاه بسته بندی باعث شده تا جای خالی ما در بازارهای جهانی و البته منطقه توسط برخی از افراد و کشورها پر شود. ما از لحاظ سردخانه در منطقه مشکلی نداریم اما در حوزه بسته بندی به شدت با مشکل مواجه هستیم.
کریمی، از ورود تاجران کشورهای منطقه به بازار سیب ایران میگوید: چند سالی است که در زمینه صادرات سیب به پاکستان با مشکل مواجه هستیم. پاکستانیها از ما میخواهند که به ازای سیب صادر شده به آنجا به همان میزان نارنگی و پرتقال وارد کشور کنیم. اما کشور ما در زمینه تولید این دو میوه یعنی نارنگی و پرتقال نیاز چندانی به واردات ندارد. اما به هر حال سیب ایران به بازار پاکستان و البته هندوستان راه پیدا میکند اما نه به اسم ایران بلکه از طریق افغانستان و به نام سیب افغانستان این کار انجام میشود. ضعف بسته بندی ما باعث شده تا برخی از فعالان و تاجران این حوزه برای اجاره باغ و فعالیت در این زمینه در ایران حاضر شوند و سیب ایران را پس از خریداری و حتی تغییر بسته بندی به کشورهایی مثل پاکستان و هند صادر کنند و در نهایت با فروش هر کیلو از این میوه به قیمت یک دلار در بازارهای منطقه سود زیادی نصیب بازرگانان خارجی این محصول شود و مبلغ بسیار ناچیزی دست باغدار ایرانی را بگیرد.
بخش پایانی این ماجرا را دوباره باید از مرگور و در روستای النبی و باغ آقای امانی روایت کنیم. حاج آقا امانی از سال 60 وارد ایران شده است، به جز فارسی زبان ترکی را هم خوب یاد گرفته است. 12 سال است که در ارومیه در کار سیب فعالیت میکند. ابتدا از سردخانههای منطقه سیب میخریده و به افغانستان ارسال میکرده است اما از شش سال پیش باغ سیب هم اجاره میکند. کارش فقط خرید سیب نیست؛ در کار انگور ارومیه، کیوی شمال و انار شیراز نیز فعال است. برای همین او بیشتر سال را در ایران است و البته اقامت ایران را هم دارد.
از او درباره مقصد این سیب ها میپرسم : فعلاً این سیب ها را در سردخانه انبار میکنیم و بعد از یکی دو ماه بارگیری و صادرات آن را شروع میکنیم. میگوید بیشتر سیب ها به افغانستان میرود اما بخشی از آن نیز به پاکستان و هند نیز صادر میشود.
افغانستان سالانه بین 70 تا 100 هزار تن سیب از باغات کشورش برداشت میکند که این عدد در مقایسه با کشورهایی مثل ایران و ترکیه رقم بسیار ناچیزی است. ولایت «وردک» یا «میدان شهر» یکی از مراکز اصلی تولید سیب افغانستان است؛ اما به گفته امانی به دلیل کمبود سردخانه امکان ذخیره سازی زیاد آن وجود ندارد؛ بنابراین بازار سیب ایران هدف خوبی برای آنهاست تا با خرید سیب از اینجا بخشی از صادرات آن به کشورهای هند و پاکستان را نصیب خود کنند.
پاکستان گویا سیب ایران را قبول نمیکند و حتی چند سال قبل سیبی را که از طریق کشور شما به پاکستان ارسال شد به بهانه اینکه سیب ایرانی بود پس فرستادند. امانی توضیح می دهد: ما در مسئله صادرات به پاکستان چالش های زیادی داریم. پاکستان تعرفههای زیادی اعمال میکند و برای هر کیلو سیب حدود 4 هزار تومان تعرفه گمرکی باید پرداخت شود. پاکستان خواهان معامله پایاپای یا تهاتری با ایران است؛ سیب میگیرد اما از ایران میخواهد به همان اندازه نارنگی و پرتقال ببرد.
امانی، از صادرات سیب به روسیه هم خبر میدهد، اما نه به صورت مستقیم بلکه به واسطه بازرگانان حوزه روسیه. سال گذشته ارمنستانیها برای خرید سیب آمده بودند که به واسطه آنها توانستیم بخشی از سیب را با قیمت 13 الی 14 هزار تومان به روسیه صادر کنیم. میگوید: سال قبل جهاد کشاورزی استان جلسهای با حضور نمایندگان کشورهای مختلف برگزار کرد تا زمینه صادرات سیب به کشورهای مختلف منطقه را بررسی و تسهیل کنند. در آن جلسه نمایندگان کشورهای حوزه قفقاز هم حضور داشتند و من هم نماینده افغانستان بودم؛ اما حرفهاو قولهای آن جلسه فراموش شد و ما هم خیلی پیگیر نشدیم.
کار جمعآوری و برداشت این باغ رو به اتمام است. این گروه 30 نفره بعد از ظهر به یکی دیگر از باغهای اجارهای حاج امانی در روستای النبی خواهند رفت. در سمت دیگر باغ سیب هایی که با سلیقه باجی دلبر و دیگر کارگران در جعبههای 10 کیلویی بسته بندی شدهاند برچسب میخورند و بعد از پوشالگذاری بسته بندی و آماده بارگیری میشوند. برچسبهای قرمز رنگی که روی سیب ها نقش میبندند علامت لاتین SS دارند. به آقای امانی میگویم معنی این دو حرف لاتین چیست؟ میگوید این اسم شرکت مان است.
شرکت SS در حوزه میوه فعالیت میکند و در کابل دفتر دارد. امانی یکی از اعضاء و شرکای شرکت است. هماهنگ میکنیم تا با مدیرعامل شرکت در کابل صحبت کنیم. تماس تصویری کوتاهی با آقای حمیدی یا به اسم محلی «حاجی شیرین آقا» برقرار میکنیم. از او درباره وضعیت بازار سیب در افغانستان میپرسم؛ او ازخواهان زیاد سیب ایران در افغانستان میگوید و کیفیت بالای آن و ماندگاری طولانی سیب را نیز تأیید میکند.
قبل از پایان سال، بارگیری از سردخانه ها و صادرات سیب را آغاز میکنند. بیش از 2000 تن سیب برداشت شده از باغهای اجارهای امانی از طریق مرز دوغارون در خراسان رضوی و البته مرز زابل در سیستان و بلوچستان به افغانستان صادر میشود. اما این همه سیب صادراتی امانی به افغانستان نیست. او پارسال 1200 تریلی سیب نیز از سردخانه های ارومیه خریداری و مستقیم به افغانستان صادر کرده است.
برای صادرات سیب به هند نیز برنامه دارند که احتمالاً از طریق بندر چابهار یا بندرعباس این کار را انجام خواهند داد. هر کیلو سیب ایران در هند و پاکستان یک دلار و چند سنت (حدود 30هزار تومان) به فروش میرسد.
مسیر برگشت را طی میکنیم؛ جاده ارومیه- مهاباد از کنار دریاچه عبور میکند؛ بخش جنوبی دریاچه بیآب و تشنه است. اما دور تا دور دریاچه در شهرهای استان سیب های زرد و قرمز این روزها برسردرختان خودنمایی میکنند؛ سیب هایی که با سرمایه ملی آبیاری میشود، با دسترنج باجی دلبر و امثال او برداشت میشود و در نهایت با برچسب خارجی در هند و پاکستان به فروش می رسد.
به هر حال سیب ایران به بازار پاکستان و البته هندوستان راه پیدا میکند اما نه به اسم ایران بلکه از طریق افغانستان و به نام سیب افغانستان این کار انجام می شود.
نویسنده: هادی خیری