نظام استبدادی دو سر حاکم بر آمریکا که محصول شکل گیری یک رژیم با اشغال سرزمین سرخ پوستان است، هرگز هویت انسانی نداشته است که بخواهد حقوق بشر هم داشته باشد.
اما غربیها که با استثمار دیگر کشورها در چند قرن اخیر برای خود قدرت اقتصادی ساختند به ویژه آمریکا، معیارهای چندگانه دارند.
حقوق بشر برای آمریکا فقط برای اقلیتی محدود در داخل این کشور قابل تعریف و ابزاری برای فشار سیاسی برخی دولت هاست.
آمریکاییها که با مدل اشغالگری داعش در حدود ۵۰۰ سال پیش با کمک اراذل و اوباش و قتل عام مردم سرخ پوست این سرزمین را در طول چندین سال به اشغال خود در آوردند؛ همواره با الگوی بزک رسانههای تلاش کرده اند خود را نه در قامت یک اشغالگر بلکه جامعهای متمدن معرفی کنند و همچنان به بزکهای رسانهای ادامه میدهند و این الگوی بزکهای کاذب را ترویج هم کرده اند.
رفتارشناسی آمریکایی در زمینه هنجار شکنیهای گسترده داخلی و خارجی و ارتکاب بالاترین ناهنجاری در نظام بین المللی با بمباران اتمی دو شهر ژاپنی و همچنین تحریمهای چندگانه و در نهایت استقرار تبعیض نژادی در درون جامعه داخلی آنها نشان میدهد، این دولت هرگز اجازه نمیدهد، رنگین پوستان از حداقل شاخصهای حقوق انسانی و بشری بهرهمند شوند.
اوج حقوق بشر آمریکایی همان الگوی "تنفس مصنوعی" و نه تنفس طبیعی است که در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در درون این کشور و در نظام بین الملل هم دیده میشود.
این رویکرد سبب شده است واشنگتن همواره به معیارهای چندگانه چنگ بزند، از کنار کشتار مردم یمن عبور میکند، عربستان کودک کش را در کنار رژیم کودک کش اسرائیل از لحاظ حقوق بشری حمایت میکندو در مقابل کشورهای غیر همسو با نظام آمریکا را همواره متهم میسازد تا بی نهایت.
جنایات متعدد آمریکا در حق ملت بزرگ ایران اسلامی نظیر سالگرد ترور نافرجام رهبر معظم انقلاب، حمله تروریستی و سرنگونی هواپیمای مسافربری، حمله شیمیایی به سردشت، حادثه هفتم تیر، همگی با حمایت مستقیم آمریکا صورت گرفت و به همین دلیل ۶ تا ۱۲ تیرماه به عنوان هفته بازخوانی و افشای حقوق بشر آمریکایی نامگذاری شد.
یکی از جنایتهای بزرگ آمریکا در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ به وقوع پیوست که در آن نظامیان مستقر در ناو هواپیمابر وینسنس با دستور فرمانده خود و شلیک موشک، هواپیمای مسافربری جمهوری اسلامی ایران را بر فراز آبهای خلیج فارس هدف گرفتند و ۲۹۰ انسان بی گناه را مظلومانه به شهادت رساندند.
این رویداد تلخ یکی از سرفصلهای جدی در تاریخ حقوق بشر آمریکایی است که پرده از چهره واقعی حاکمان کاخ سفید و سیاستهای ضدبشری واشنگتن کنار زد. دولت ریگان به این حادثه جایزه هم داد.
امروز هم در درون جامعه آمریکا سیاه پوستان به شدت از حقوق انسانی و بشری بی بهره اند، به راحتی زیر لگدهای پلیس کشته میشوند، ۸۵ درصد قتلهای دنیا در آمریکا اتفاق میافتد و ۷۲ درصد قتلهای دنیا را پلیس آمریکا مرتکب میشود.
آمریکا که از اساس با نقض کامل حقوق بشر و حقوق انسانهای سرخ پوست شکل گرفت (کشورمصنوعی درجه اول) ، از اساس هم اعتقادی به حقوق بشر ندارد که بخواهد آن را به دیگر جوامع هم صادر کند.
رنگین پوستها در جامعه آمریکا فقط شان بردگی دارند. کشورهایی هم که در چارچوب تامین منافع آمریکا قدم بردارند؛ از نظر آمریکا مورد تاییدند و فقط حق تنفس مصنوعی در نظام بین الملل نصیب آنها میشود.
حق حیات، حفظ حریم خصوصی، آزادی بیان و این دست حقوق در همه تمدنها و فرهنگها وجود دارد، اما آمریکا فقط سبک زندگی ویژه برده دارای خود را حقوق بشر تعریف میکند که روش استثماری جدید است.
استثمار در زمانی با لشکرکشی و اشغال سرزمین شکل میگرفت. نوع دوم آن در ایجاد حکومتهای دست نشانده نمود دارد و حالا هم سبک زندگی خاص آمریکایی نوعی استثمار محسوب میشود البته با بزک رسانه ای.
اما جامعه جهانی و بزک کنندگان رسانهای جنایتهای آمریکا بدانند ۱) انسانها از منظر رژيم آمریکا همان حیوان هستند و کرامتی ندارند ۲) کشتار رنگین پوستان و به ویژه سیاه پوستان در امریکا امری عادی است ۳) اگر منافع رژیم اشغالگر آمریکا ایجاب کند شاید همه رنگین پوستها را از این کشور محور کند با کشتار یا بی کشتار ۴) آمریکا حقوق بشری به رسمیت نمیشناسد و اگر هم از این واژه استفاده میکند کاملا ابزاری است ۵) انسانها در جامعه آمریکایی فقط حیوان اقتصادی یا گوسفند سیاسی هستند در داخل هژمونی آمریکایی ۶) گسترش صنعت هوش مصنوعی شاید زمینه نابودی همه سیاه پوستان را در آمریکا در آینده فراهم کند، چون نیازی به برده داری نخواهند داشت ۷) اوج حقوق بشر آمریکایی همان الگوی تنفس مصنوعی است که هر وقت منافع آمریکا ایجاب کند به راحتی قطع خواهد شد.
الگوی تنفس مصنوعی به راحتی در رفتار بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و نهادهای بین المللی تحت نفوذ آمریکا قابل ردیابی است و لیبرالها هم سربازان با مزد یا بی مزد رژیم آمریکا در جهان هستند.
برای نمونه کشورهای عربی منطقه خلیج فارس هرگز کشوری توسعه یافته و پیشرفته نخواهند شد، چون الگوی توسعه آنها طبیعی نیست بلکه مصنوعی است.
این الگو سبب میشود دیگر کشورها همیشه خود را وابسته به آمریکا، الگوی آمریکایی و تابع آنها بدانند و در این شرایط اگر حکومتهای کشورهای منطقه بخواهند اندکی استقلال رفتاری پیشه کنند به راحتی نابود خواهند شد.
اسماعیل محمدی
دبیر خبرگزاری صدا و سیما