"تحول" یکی از مختصات پایدار سازمان ها، نهادهای و دستگاههای اجرایی، اداری و اقتصادی است که استمرار حیات آنها را تضمین و بستر رشد کارامدی بیشتر آنها را فراهم میکند.
هر دولتی هم شامل مجموعهای از سازمان هاست و سرنوشت آن با سرنوشت عملکردی و میزان کارامدی آحاد سازمانها و دستگاهها گره خورده است.
معمولا سازمانها متحول میشوند تا باز و جهانی شوند و در آنها فکر و روح افراد چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی برای رسیدن به اهداف همه گروههای ذینفع مانند مشتریان، کارکنان و سهامداران، بسیج میشود و به هر حال انسانها نیروی مولد و محرک برای تغییر سیستم ها، ساختارها و سازمانها هستند.
معمولا تغییرات سازمانی و تحول برای گذار از یک مرحله توسعه به مرحله دیگر هم ممکن است ایجاد شود، سازمانها با گذار از مراحل مختلف توسعه، بالغ میشوند، بیش از اندازه بزرگ، راکد یا ساکن میگردند.
هر یک از این مراحل مستلزم حضور تیمها و گروههای کاری جدید، دیدگاههای متفاوت، یا ساختارهای مدیریتی تازه است.
بخشهای گوناگون سازمان از جمله افراد، بخش ها، گروهها یا کل سازمان ممکن است، دستخوش تغییر شود. مهارتهای شناختی (مثلا نحوه احساس در مورد رقبا)، یا رفتارها (چگونگی رفتار در موقعیتهای خاص) نیز میتواند در گستره تغییرات قرار گیرد.
پیش از تصمیم گیری در مورد اینکه بهسازی کدام یک از جنبههای سازمان ضرورت دارد، باید نقاط قوت و ضعف سازمان را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
به هرحال تغییر و اصلاح نظام برنامه ریزی از مهمترین مواردی است که باید منشور مدیریتی را بر این اساس و در بستر امکانات و ابزارهای مختلف مدیریتی، تدوین و نهادینه کنیم.
بیانات مقام معظم راهبری در روز ۱۴ خرداد و تبیین برخی ویژگیهای امام راحل و تاکید بر تحول خواهی امام (ره) نقشه راه ایجاد تحول در مسیر اجرای بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی است.
طرحهای تحول باید به نهادینه کردن فرهنگ برنامه ریزی و نگاه توسعهای در سطوح مختلف سازمانی و بهبود مدیریت و استفاده صحیح از منابع و امکانات در نظامهای اجرایی و عملیاتی کمک کند و در نهایت به استقرار نظام ملی کارامدی در سراسر کشور منجر شود.
اگر نظام توسعهای در اذهان مدیران و کارشناسان نهادینه سازی شود، قطعاً فعالیتهای برنامه ریزی شده، منطبق با سیاست ها، راهبردها و چشم انداز ۲۰ ساله کشور و بیانیه گام دوم اجرا خواهد شد و پیش خواهد رفت.
مخاطب طرحهای تحول باید همه جمعیت ایران و همه مختصات سرزمینی باشد.
بررسی بیش از یکصد سال برنامه ریزی در ایران نشان میدهد که نظام برنامه ریزی در کشورمان تاکنون شکننده بوده که ناشی از وابستگی به اقتصاد جهانی و تهدیدات و مشکلاتی است که ابرقدرتها ایجاد میکنند. باید برای برخورد با این آسیب ها، حرف جدی داشته باشیم و تعریف جدیدی از منافع ملی در عرصه بین المللی ارائه کنیم.
برقراری امنیت و تعالی جامعه، بسط عدالت، توسعه همه جاذبه و منطبق با تعالیم اسلامی و تناسب با مقتضیات عصر کنونی از راهبردهای کلان دولت باشد.
صیانت از قانون اساسی، نهادینه سازی مردم سالاری دینی، تعامل سازنده با جهان امروز، حرکت در راستای سند چشم انداز ۲۰ ساله و بیانیه گام دوم و تربیت نسلی آگاه برای تحقق حکومت عدل جهانی و تشکیل دولتی کارا، مردمی، کم هزینه و پرفایده باید در اولویت قرار گیرد.
اما تغییر سازمانی مستلزم بررسی، درک و برداشتن گامهای زیر است:
۱-تشخیص اینکه مشکل چیست؟ (ارائه تعریف روشن، شفاف و مشخص و محدود از صورت مساله)
پاسخ به این سوال که: آیا میتوان آن را حل کرد؟ و چگونه؟
۲- شناخت مخالفان
پاسخ به این سوال که وضع موجود به سود چه کسانی است؟
چنانچه تغییر ضروری باشد چه چیز باید تغییر کند و چه کسانی مخالفت خواهند کرد؟ چرا؟
۳ - انتقال
ارائه برنامههای آموزشی، تغییر نگرش، یا استفاده از شیوههای جدید.
۴ - ارزیابی
تعیین علمی، تجربی میزان توفیق یا عدم توفیق تغییرات قبل از پیاده سازی تغییرات.
۵ - نهادینه سازی
برقراری موازین و روشهای تازه، تجدید ساختار کار و تغییر جداول زمانی جهت هماهنگی با موازین تازه.
۶-اشاعه
گفتگو با دیگران در مورد موفقیت آمیز بودن تغییرات و پروراندن رهبران فکری برای به کارگیری هرچه بیشتر شیوههای موفق.
اسماعیل محمدی
دبیر خبر خبرگزاری صدا و سیما