دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، خرمشهر و برجام را دو دستاورد نمادین از دو اندیشه حکمروایی در نظام دانست.
وی تصریح کرد: در دهه نخست انقلاب، دو اندیشه در اداره کشور شکل گرفت؛ اندیشه حکمروایی مردمی به عنوان اندیشه اصیل، بومی، تحولگرا، انقلابی، کم هزینه و پر دستاورد که نماد آن، آزادی خرمشهر بود و اندیشه حکمروایی محفلی به عنوان اندیشه کپی برداری شده، ناسازگار با بوم، غیرتحولگرا، پرهزینه و کم دستاورد که با فراز و فرودهایی در چهار دهه همراه بود و مهمترین نتیجه یا نماد اخیر آن، برجام است.
آقای رضایی گفت: این دو اندیشه به شکل گیری دو نوع نهاد منجر شد، حکمروایی مردمی - تحولگرا به تاسیس نهادهای مردمی برآمده از انقلاب پرداخت و حکمروایی محفلی - وارداتی به حفظ رویهها و نظامات اداری با پاکسازی آنها از نمادهای ظاهری رژیم سابق بسنده کرد.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، افزود: حضرت امام (ره) همزمان، از نهادهای جدید و نهادهای برجای مانده حمایت کرد و چتری بر سر هر دو نوع نهاد ایجاد کرد؛ ایشان از یکسو اولویت را به نهادهای انقلابی میدادند و از سوی دیگر از نهادهای برجای مانده قبلی میخواستند که خود را با رویکردهای مردمی و آرمانهای انقلاب تطبیق دهند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره مهمترین چالش مدیریتی دهه شصت که شایسته بررسی در گام دوم انقلاب باشد گفت: در سال ۱۳۶۰ شاهد دو اتفاق بودیم؛ از یک طرف، ناکارآمدی و انحراف در اندیشه حکمرانی محفلی و صاحبان آن که پایگاه مردمی آنان را به شدت تضعیف کرد و از طرف دیگر موفقیتهای اندیشه حکمروایی مردمی که هرچند محدود، توانست اعتبار و اعتماد اجتماعی این طیف را افزایش دهد.
فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس افزود: اندیشه حکمروایی مردمی با کمرنگ شدن اندیشه رقیب، توانست در نهادهای اداری برجای مانده از رژیم سابق هم تعمیم یابد و به این ترتیب، ظرفیت سازی بزرگی انجام داد که هم در جنگ و امنیت و هم در رسیدگی به مردم، دستاوردهای کم نظیری را به صحنه آورد و به نمایش گذاشت.
آقای رضایی با یادآوری اختلالات به وجود آمده از سوی محافل غربگرا در سالهای پس از جنگ گفت: پس از جنگ و رحلت امام (ره) برخی نهادهای مردمی - انقلابی؛ یا در نهادهای رسمی ادغام شدند و یا قالب رسمی به خود گرفتند، اما در نحوه حکمروایی کشور اختلاف پیش آمد.
وی افزود: جمعی از یاران امام (ره) معتقد بودند که اتکا به مردم و مدیریت انقلابی، وضعیت گذرا و موقتی بود و باید شرایط را اصطلاحاً "عادی سازی" کرد. این عده به حکمروایی محفلی - وارداتی کشیده شدند، اما رهبر انقلاب، الگوی حکمروایی مردمی - تحولگرا را در پیش گرفتند.
آقای رضایی گفت: در اواخر دهه شصت و اوائل دهه هفتاد در حالی که انتظار میرفت اندیشه حکمروایی مردمی و نظام تحولگرا در همه نهادهای رسمی مبنای کار قرار گیرد چنین نشد و لذا برای بار دوم، دوگانگی اندیشهای در اداره کشور به وجود آمد که به مدت ۳۰ سال ادامه یافت.
عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) افزود: در اواخر دهه ۶۰، اندیشه حکمروایی محفلی با ادبیات جدید و متفاوت با اندیشه حکمروایی مردمی در حوزه فرهنگ و اقتصاد آغاز به کار کرد که محور آن، شعار "عادی سازی" روابط سیاسی، فرهنگی و بین المللی بود؛ درست به موازات اندیشه مدیریت مردمی و تحولگرا. این اندیشه با شعار کار و بازسازی در داخل و ورود سرمایه و فناوری از خارج، اداره دولت و مجلس را برعهده گرفت.
وی تصریح کرد: در این مقطع، نخستین چالشها در فرهنگ آغاز شد؛ ابتدا تلاش کردند حساب چهرههای شاخص مدیریت مردمی- انقلابی را از اندیشه مدیریت مردمی و تحولگرا جدا کنند. قرار شده بود افراد شاخص مدیریت مردمی - انقلابی و خانوادههای شهدا، محترم باشند، اما اندیشه مدیریتی شهدا و تفکر تحولگرایی اصیل و بومی برخاسته از انقلاب؛ به موزه تاریخ سپرده شود.
آقای رضایی، ترویج پوششهای نامناسب، تبلیغ مصرف گرایی و رواج رشوه خواری را نخستین آثار اندیشهای برشمرد که اخراج مردم از صحنه مدیریت اجرایی کشور و فاصله گذاری با مردم در عرصه سیاست گذاری و برنامه ریزی را با شعار "عادی سازی" به جلو میبرد.
وی، میزان انحراف این اندیشه حکمروایی را به حدی دانست که رهبر معظم انقلاب چند بار نهیب زدند و خطر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و قتل عام فرهنگی را یادآور شدند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: در دولت آقای هاشمی، چالش میان دو اندیشه مدیریت مردمی و محفلی که از سال ۶۰ تا ۶۸ فروکش کرده و ترمیم شده بود، دوباره آشکار شد.
آقای رضایی به فرازی از خطبه آیت الله هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ۱۸ آبان ۶۸ با این مضمون استناد کرد که: «اظهار فقر و بیچارگی کافی است، این رفتارهای درویش مسلکانه، وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. زمان آن رسیده که مسئولین ما به "مانور تجمل" روی آورند. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند. هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیر مسلمان ملتی مفلوک جلوه نکنیم لازم است تا جلوههایی از تجمل در چهره کشور و مسئولین حاکمیتی رویت شود» که این اظهارات تا حدی به طور نمادین، نشان دهنده رویکرد مبتنی بر اندیشه محفلی بود.
وی گفت: در سال ۷۲ که چشم انداز این رویکرد در حکمروایی، برایم مشخص شد نامهای به محضر مقام معظم رهبری با این مضمون نوشتم که «جنابعالی مطلع هستید که اینجانب چه میزان از آقای هاشمی دفاع کردهام... من به روشنی میبینم که تکنوکراتها که از اساس مخالف روحانیت و ایشان هستند، چگونه دارند با دهها اقدام بی صدا، ریشه حاکمیت سیاسی روحانیت را در این کشور تضعیف میکنند و با بی وفایی کامل به آقای هاشمی و روحانیت، نظام را به سویی که خودشان میخواهند، میکشانند.
برای آنان ظاهراً مهم نیست که امثال آقای هاشمی شکست بخورند. برای آنها این مهم است که وضع فعلی را یک قدم به سوی غربزدگی ببرند و آن را به دست کسانی بسپارند که از دست روحانیت و سربازان وفادار آن که سپاه و بسیج باشد، زخم اساسی خورده و به جان همه ما تشنهاند. من به عنوان سرباز روحانیت، دست جنابعالی را میبوسم که آقای هاشمی را از این خطر بزرگ نجات دهید. انقلاب اسلامی، امام راحل و حوزه بزرگ شیعه برای امثال آقای هاشمی بهای بزرگ پرداختهاند و زحمت طاقتفرسایی کشیدهاند. خدا را شاهد میگیرم که من به آقای هاشمی علاقهمند هستم و آرزو میکنم که ایشان با سربلندی این سه سال باقیمانده ریاستجمهوری را طی کند».
فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس گفت: اندیشه حکمروایی محفلی در دهه سوم و چهارم انقلاب؛ در پوشش شعار عادی سازی و یا انقلاب زدایی در فرهنگ، اقتصاد و سیاست ادامه یافت. در برههای از "توسعه اقتصادی" و در مقطعی از " آزادی و توسعه سیاسی" صحبت به میان آمد؛ رمز همخانگی این دو نماد این بود که در اندیشه حکمروایی محفلی - وارداتی در دهه ۷۰، ائتلافی میان لیبرالها و تکنوکراتها ایجاد شد.
آقای رضایی با اشاره به آثار و دستاوردهای این دو اندیشه حکمروایی افزود: اندیشه حکمروایی محفلی با محوریت شعار عادی سازی و در قالب "تنش زدایی و مذاکره با آمریکا" در خارج و "فاصله گذاری با مردم" در داخل، ادامه یافت که مهمترین دستاورد خارجی آن در روابط منطقه ای، عادی سازی مقطعی رابطه با عربستان در اواخر دهه ۷۰ و در سطح بین المللی، توافق با آمریکا در برجام در دهه ۹۰ بود.
وی همچنین گفت: در فضای داخلی به برخی واپسگراییهای نمادین در حوزه فرهنگ دست زدند و در بُعد سیاست داخلی، کوشیدند با کاهش دخالت و مشارکت مردم در اداره کشور؛ آن را در انتخابات به عنوان مبنایی برای تعیین دولت و مجلس قرار دهند که تلاشهای شان با واکنش قاطع مقام معظم رهبری و تاکید ایشان بر مشارکت حداکثری و حفظ جمهوریت نظام ناتمام ماند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به این پرسش که آینده حکمروایی محفلی - وارداتی در کشور چگونه خواهد بود؟ تصریح کرد: امروزه اندیشه حکمروایی محفلی - وارداتی پس از سه دهه تسلط نسبی؛ به علت ناکارامدی و شکست در روابط بین المللی و نیز ناکارامدی اقتصادی و شکست در گسترش رفاه و استقرار عدالت، اعتماد مردم و توجه افکارعمومی را تا حد زیادی از دست داده است.
آقای رضایی افزود: از سوی دیگر، پشتوانه نظری و حمایت سیاسی که از خارج یعنی از سوی نظامهای لیبرال دموکراسی و نظم مدنی جوامع لیبرال دموکراسی دریافت میکرد به علت شیوع ویروس کرونا و بحرانهای پس از آن به شدت ضعیف خواهد شد.
نویسنده کتاب "چشم انداز ایران فردا " گفت: پس از توصیف این وضعیت، جای طرح این پرسش است که پس از کنار رفتن اندیشه حکمروایی محفلی - وارداتی در اقتصاد و فرهنگ، چه اندیشهای میتواند محور اداره کشور در این دو حوزه شود؟ از یکسو، میدانیم که تکرار اندیشه حکمروایی محفلی با توجه به بن بست آن در برجام، بسیار زیانبار خواهد بود.
وی الگوی حکمروایی مطلوب برای ایران را تعمیم " اندیشه حکمرانی مردمی و نظام تحولگرا " در فرهنگ و اقتصاد دانست و تاکید کرد: خوشبختانه موجی که در سال نخست گام دوم انقلاب با رستاخیز شهادت حاج قاسم سلیمانی آغاز شد و در انتخابات مجلس ادامه یافت، میتواند سرآغاز ظهور اندیشه و جریان مردمی و حرکت اصیل و تحولگرای بومی باشد.
آقای رضایی تاکید کرد: اتکای هر چه بیشتر به توان داخلی و مدیریت مردمی تحولگرا و تحقق ایده اخراج آمریکا از منطقه، چه از درون اقتصاد و فرهنگ کشورها و چه از بعد دخالت در سیاست داخلی کشورهای منطقه، شعار اصلی این تحول جدید است.
وی، ایجاد تحول در حکمروایی به ویژه در عرصه اقتصاد و فرهنگ را ضروری دانست و تاکید کرد: این اندیشه باید بتواند اولاً ضمن ایجاد هماهنگی و همراستایی در سه قوه، امتداد اجتماعی هم جهت با این قوا را در متن مردم ایجاد کند. ثانیاً مشابه دهه نخست انقلاب و دوره اوج مشارکت مردم که کارها و نهادها از مردم، با مردم و برای مردم بود، برای چهل سال آینده، کادرسازی کند.
آقای رضایی افزود: سوم این که فرهنگ و اقتصاد را مانند دفاع و امنیت، روی ریل مدیریت مردمی و تفکر اصیل تحولگرایی بومی بیاندازد و به کمک جوانان نخبه ایرانی الگوی کم هزینه و پردستاورد پیشرفت را رونمایی کند؛ پیشرفتی که درون زا و پایدار باشد و با آمد و رفت دولتها و مجلس ها، مسیر و شتاب آن تغییر نکند.