به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صداوسیما، آمریکا که در دهه نود میلادی و اوایل سالهای ۲۰۰۰ میلادی در دریاها و در کشورهای فرا اقیانوسها قدرتی هژمون و بی رقیب بود. اما اکنون درحال افت روز افزون قدرت خود است.
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در سال ۲۰۱۹ میلادی گفته بود از سیاست هژمونی آمریکا که در ۳۰ سال اخیر در غرب آسیا برقرار کرده بود به صورت مرحلهای صرف نظر کرده است و از این منطقه خارج خواهد شد. سیاست آمریکا در خاورمیانه برپایه حفظ امنیت نفت خلیج فارس که توسط جیمی کارتر طراحی و اجرا میشد، از اوایل سالهای ۲۰۰۰ میلادی به صورت پایهای تغییر یافت. سیاست آمریکا درباره خاورمیانه بعد از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی متحول شد. در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، ماتریس روابط آمریکا- عربستان سعودی و ترکیه نیز تضعیف شد. ترامپ در دو سال اول حکومت خود به نفع عربستان سعودی و امارات عربی متحده پیامهای توسعه روابط ارسال کرد. اما این روابط حسنه با تجارت و فروش اسلحه با این کشورها محدود ماند. آمریکا در هفته دوم مه ۲۰۲۰ میلادی اعلام کرد که دو فروند از چهار فروند سامانه پدافند موشکی پاتریوت را از عربستان خارج خواهد کرد.
دلیل این عقب نشینی چیست و چه نتیجه کوتاه مدت و دراز مدت دربر خواهد داشت؟ آیا اقدام آمریکا درباره عربستان سعودی را باید به معنی کاهش نیروهای نظامی آمریکا از منطقه در چارچوب یک تحریم تلقی کرد؟
آیا آمریکا که درحال از دست دادن توان هژمونی خود در غرب آسیا و سایر مناطق فرادریاها است، با این سیاست پیامی دال بر اعمال تحریمها ارسال میکند؟
پاسخ این سئوالات به صورت آگاهانه در شخصیت عصیان گر و ناقض همه اصول و حقوق بین المللی ترامپ نهفته است. ترامپ سیاست خارجی قاطعانه و ملی گرایی سرزمینی را دنبال میکند و منافع آمریکا را بر منافع دیگران ترجیح میدهد. تعداد زیادی از تحلیلگران خارجی و اساتید علوم سیاسی، نوع پیامهای توئیتری توهین آمیز، همراه با فحش و غیر اصولی ترامپ را برجسته و تلاش میکنند که رفتار قاطعانه و تهاجمی سیاست خارجی آمریکا را پنهان کنند و یا نادیده بگیرند.
پیشتازان ارسال این نوع سیگنالها در سال ۲۰۱۷ میلادی مدعی بودند دولتهای منطقه در سوریه مسئولیت بر عهده خواهند گرفت و ایران به طور مستقیم در کانون هدف آمریکا قرار خواهد گرفت. آمریکا اکنون مانند سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ میلادی، به دنبال حملات با موشکهای تام هاوک به سوریه نیست. آمریکا مسئولیت برخورد با سوریه را به ترکیه و اسرائیل حواله کرده است. آمریکا منطقه تحت تصرف سه متحد"روسیه، ایران و سوریه " را در سوریه محاسبه کرد و با انجام عملیاتی نشان داد که ابعاد توان نظامی خود را در منطقه تغییر خواهد داد. آمریکا در حال حاضر دکترین جیمی کارتر دال بر حفظ منابع نفت خلیج فارس را در پیش رو قرارداده، اما تغییرات اساسی را در این دکترین نیز انجام داده است.
آمریکا براساس راهبرد "دو ستونی " عربستان سعودی را به عنوان ژاندارم منطقهای تعیین کرده بود. اما جایگاه و اهمیت عربستان سعودی در سیاست خارجی آمریکا بسیار تغییر یافته است. اتحاد آمریکا و محمد بن سلمان در بوته آزمایش قرار گرفته است. همچنین اعلام روند دشمنی مشترک آمریکا و سعودیها علیه ایران نیز بر اساس منافع مختلف آزمایش شده است. رقابت نفتی روسیه و عربستان سعودی در بازار نفت جهان، در روابط بین آمریکا و عربستان سعودی یک رجزخوانی جدی به وجود آورده است. قبل از خودداری روسیه از کاهش قیمت نفت در برابر عربستان سعودی، عربستان سعودی برای حفظ بازار نفت خود در مقابل نفت شل آمریکا که از سال ۲۰۱۴ میلادی صادرات آن آغاز شد، قیمت نفت اوپک را کاهش داد. این اقدام عربستان سعودی باعث شد بیش از ۱۵۰ شرکت نفتی آمریکا ۱۵۰ میلیارد دلار ضرر کنند و ورشکسته شوند.
کاهش قیمت نفت و میعانات نفت باعث شد واشنگتن سالیانه ۵۰۰ میلیارد دلار به صنعت نفت آمریکا بسته حمایتی اختصاص دهد. اما بازار داخلی و نیروی کار و استخدام داخلی آمریکا به شدت آسیب دیده و متضرر شده است. بدین سبب روابط آمریکا و عربستان سعودی به علت رقابت در صادرات نفت و بازار نفت، در حال تیره شدن است.
عربستان سعودی از سال ۱۹۹۰ تاکنون پایگاه نظامی هوایی را در اختیار کامل آمریکا قرارداده است. اما اکنون دلیل رقابت جدی عربستان با ابرقدرت آمریکا این است؛ درآمد عربستان سعودی ۷۸ درصد وابسته به صادرات نفت خام و میعانات نفتی است. حجم صادرات نفت عربستان سعودی در سال ۲۰۱۸ میلادی ۲۹۵ میلیارد دلار بود. ۱۹۵ میلیارد دلار آن متشکل از صدور نفت خام و ۲۲۰ میلیارد دلار آن تولیدات جانبی نفتی بود.
شرکت داده پردازی بین المللی نفتی (JODI) که درباره کشورهای تولید کننده و صادرکننده نفت پژوهش انجام میدهد در سال ۲۰۱۹ میلادی اعلام کرد؛ عربستان سعودی نسبت به سال ۲۰۱۸ میلادی تولیدات نفت خود را یک میلیون بشکه کاهش داد. در نتیجه عربستان که به دنبال رهبری منطقهای است با کاهش ده درصد تولیدات نفت، با هزینهها و آثار منفی زیادی روبرو شد. با توجه به این دادهها و آمار دلیل رجز خوانی و رقابت آمریکا و عربستان سعودی در بازار نفت بین المللی قابل درک است.
کوین کرامر Kevin Cramer سناتور جمهوری خواه در پیام توئیتری خود و نیز در مصاحبه با کانالهای تلویزیونی گفت؛ عربستان سعودی و روسیه به صورت متحد عمل و شرکتهای نفتی آمریکا را متضرر کردند.
۴۸ نماینده جمهوریخواه مجلس نمایندگان آمریکا نیز به محمد بن سلمان نامهای ارسال کردند و به وی هشدار دادند. سناتورهای ایالات تکزاس و داکوتای شمالی که مناطق تولید نفت است، علیه عربستان سعودی لابی تشکیل دادند.
اختلافات آمریکا و عربستان سعودی، میتواند به فرصتی برای ترکیه و کشورهای دیگر که رقابت مستقیمی با عربستان سعودی دارند تبدیل شود. عربستان سعودی با اختصاص بودجه کلان تلاش میکند در آمریکا درباره رفع اختلافات نفتی لابیگری کند. گرایش ملی گرایی سرزمینی و دولت گرایی در آمریکا حداقل ده سال طول خواهد کشید. در این شرایط سخت، محمد بن سلمان بر تخت خواهد نشست و درباره ترجیح و حفظ منافع عربستان و یا آمریکا در تنگنای شدیدی قرار خواهد گرفت.
اختلافات آمریکا و عربستان سعودی مدعی رهبری منطقهای جدا از روند رقابت نفتی، شبیه اختلافات آمریکا با ترکیه است. آمریکا از ترکیه به طور کامل حمایت میکرد. اما بعد از آنکه ترکیه ترجیح داد که منافع ملی خود را حفظ کند، روابط دو کشور خدشه دار شد.
عربستان سعودی که دارای یک تریلیون دلار تولید ناخالص ملی و قدرت نظامی روز افزون است، برخی مواقع تلاش خواهد کرد که از مدار آمریکا خارج شود. زیرا دنباله روی از ابرقدرتها، سیاست خارجی دولتهایی است که در حد قدرت کوچک و متوسط هستند و ادعای رهبری ندارند.
انتقال سامانههای پدافند موشکی پاتریوت از عربستان به آمریکا، اقدامی چندان مهم نیست اما نشانه احتمال اعمال تحریم است. آمریکا با کشورهایی نظیر عربستان سعودی و ترکیه که توان صادرات اقتصادی بیش از ۱۵۰ میلیارد دلار دارند و برخی مواقع تلاش میکنند در سیاست خارجی مسیر خود را تعیین و اجراء کنند، همچنین با کشورهای امارات عربی متحده، قطر و کویت به گسترش همکاری نظامی روی آورده است. کشورهایی که آمریکا به آنها کمکهای نظامی ارائه میدهد، اگر علیه آمریکا رجز خوانی کنند و یا از مدار آمریکا خارج شوند، این مسئله هزینه سنگینی در سیاست داخلی آمریکا به وجود میآورد. این نوع تحولات را حزب دموکرات و مخالفان علیه حزب حاکم آمریکا به کار میگیرند و آن را به اتخاذ مواضع تندتر وادار میکنند. بدین سبب آمریکا با دولتهایی که از قدرت کافی در منطقه برخوردار هستند و به آسانی تحت کنترل آمریکا قرار میگیرند، به همکاری ادامه خواهد داد.
میتوان گفت؛ اگر در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ترامپ پیروز شود و در سیاست خاورمیانهای آمریکا تغییر و تحولی ایجاد نشود، قطر و امارات عربی متحده، در سیاست منطقهای آمریکا نقش برجسته و پیشتازی برعهده خواهند گرفت. البته اگر آثار رقابت آمریکا و چین به خاورمیانه نیز سرایت نکند، این سناریو اجرا خواهد شد. اقدامات چین برای دستیابی به منافع سودآور در خاورمیانه در سیاست داخلی آمریکا نگرانی و هراس ایجاد میکند. این نوع تحولات میتواند آمریکا را به برخورد و نگاه مثبتتر نسبت به ترکیه و عربستان سعودی وادار کند. اگر شرایط در خاورمیانه تغییر پیدا نکند، کشورهای منطقه با حمایت نیروهای خارج از منطقه برای بر عهده گرفتن رهبری منطقهای به اقدامات خود ادامه خواهند داد. کشورهایی که به دنبال دستیابی اوصاف رهبری هستند، با کشورهای حامی خود برخی مواقع دچار چالش میشوند.