با افزایش قیمت تمام شده تولید کفش دست دوز مشهد، مصرف کننده نهایی تاوان آن را می دهد و این یعنی آنکه پای کفش مشهد لنگ می زند.
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، مرکز خراسان رضوی،
تلفن همراهم به صدا در می آید.
- بله، الان خدمت می رسم.
تاکسی اینترنتی است.
سوار می شوم/ راننده: کجا تشریف می برید؟
- نوفل لطف بفرمائید.
نگاهی به راننده می کنم، جوانی مودب و با ظاهری مرتب به نظر می رسد.
سر صحبت را با او باز می کنم.
- خودش را حامد دهقانیان معرفی می کند که چند سالیست که در این شغل فعالیت می کند.
- قبل از این چه کار می کردید؟
- توی کار تولید کفش بودم.
با تعجب نگاهی به او می اندازم و می گویم:
- جددا؟! چند سال کفش تولید می کردی؟
- دقیقا نمی دونم؛ از خیلی پیش ها، بعد از سربازی که اومدم چند تا کار عوض کردم، از آخِر هم به سفارش یکی از آشناها وارد کار تولید کفش شدم.
- خوب چی شد که کار تولید کفش رو کنار گذاشتید؟!
- درآمدش کفاف زندگیم رو نمیکرد.
- یعنی ماهی چند می گرفتی؟
- ماهی که نبود؛ هر جفت کفش که تولید می کردم صاحب مغازه در قبالش به من دستمزد می داد.
- در روز چند جفت کفش دست دوز می تونستی تولید کنی؟
- اون دیگه بستگی به برش و سرعت خودت داشت اما به طور میانگین بیشتر از دو یا نهایت سه جفت کفش دست دوز در روز نمی شد تولید کرد.
از او می خواهم تا شماره صاحبکار قبلی اش را برای مصاحبه به من بدهد.
*****
"معجون بوی چسب و چرم"
فردای آن روز به شماره ای که آن جوان داده بود تماس می گیرم. نشانی کارگاه تولید کفش را می گیرم و می روم.
ساعتی بعد در کارگاه تولید کفش هستم.
اتاقی مستطیل شکل با دیوارهای گچی که تا کمر چرک شده و سه چهار نفر در حالیکه میزهای کوچکی که روی آنها چندین جفت کفش نیمه تمام که داخل قالب قرار دارد جلویشان است در حال درست کردن کفش دست دوز دور هم نشسته اند.
سلام می کنم و بعد سراغ آقای جواد مهدیزاده را می گیرم.
یکی از افرادی که کمی دورتر قرار دارد از پای میز بلند می شود و به سمت من می آید.
چاق سلامتی می کنیم بعد تعارفی می کند و کنارش می نشینم.
خودش را اهل مشهد مقدس معرفی می کند که از سن 13 سالگی وارد عرصه تولید کفش شده است.
از او می پرسم جواد آقا چند تا کارگر داری؟
می گوید: 4 تا؛ البته بازار که بهتر بود تا 10 تا کارگر هم داشتم!
درباره حامد شاگرد قبلی اش می پرسم، می گوید: بله متاسفانه این جریان، سرنوشت نه فقط آقا حامدِ ما بلکه خیلی از کسائیه که توی این حرفه بودن و به قول کفاشا بوی چسب رو سالها خوردن ولی آخِر کار گذاشتن و رفتن.
او آهی می کشد و می افزاید: خیلی از کارگرای ما که می تونستن برای خودشون اوسّا کارای ماهری باشن متاسفانه در این سال های اخیر یکی یکی رفتن.
جواد آقا ادامه می دهد: وقتی از همکارایی که با اونا آشنایی چندین ساله داریم سئوال می کنم متوجه می شم 30 درصد از کارگرای مشغول در این حرفه با این شغل تا آخر عمر خداحافظی کردن.
آقای مهدیزاده می گوید: دستمزدی که ما به کارگرامون میدیم مطابق با تولید هر یک جفت کفشه؛ که ما با این تعداد کارگر در نهایت در یک روز 10 جفت کفش دست دوز بتونیم تولید کنیم!
وقتی از جواد آقا می خوام که یکی از همکارشو برای مصاحبه به من معرفی کنه شماره همراه شریک قبلیش حسن سامی نیک رو به من می ده.
به حسن آقا زنگ می زنم و رد کارگاه تولیدی اش را می گیرم. هر چه که به ساختمان کارگاه نزدیک تر می شوم، صدای چکش ها و چرخ های صنعتی کارگاه هم بیشتر به گوشم می رسه.
وارد کارگاه که می شوم هر کس در گوشه ای مشغول کاریست.
چند جوان، برشکاری چرم را انجام می دهند، کمی آنطرف تر قالب های کفش در وسط کارگاه ریخته شده و دورتر بسته های بزرگی از زیره کفش به چشم می خورد.
کمی جلوتر جوانی دیگر با تیشرتی سورمه ای در حال چسباندن زیره ها با چسب های سیاه و سفید به کفی کفش هاست.
بوی چسب کفش و چرم طبیعی و حرارت دستگاه های کفاشی، در کارگاه در هم آمیخته است.
مالک کارگاه آقای سامی نیک به گفته خودش حدود 17 است که در صنعت کفش فعالیت دارد، کارگاه کوچکی که با سه نفر کارگر آنرا اداره می کند.
حسن آقا می گوید: هزینه های مواد اولیه و اساسی تولید کفش مثل چسب، چرم، میخ، نخ و زیره همگی بالا رفته، برای همین قیمت تموم شده یک کفش دست دوز گرون در میاد.
او ادامه می دهد: هزینه های تموم شده برای تولید یک کفش متوسط برای ما حداقل 180 هزار تومن و یک کفش خوب حداقل بین 300 تا 400 هزار تومنه!
حسن آقا می افزاید: امروز به خاطر پائین بودن دستمزد، کارگرا حاضر نیستن در این شغل باقی بمونن حتی حاضرن با پراید مدل پائین مسافر کشی کنن ولی تو کار گاه کار نکنن!
وی می گوید: قبلنا شرکت تعاونی صنف تولید کنندگان کفش دست دوز داشتیم و می تونستیم همه لوازم و ابزار مورد نیاز تولید کفش از چرم و میخ و چسب گرفته تا زیره و مواد دیگه رو به قیمت خیلی مناسبی تهیه کنیم.
آقای سامی نیک ادامه می دهد: اما امروز با تعطیل شدن این تعاونی مجبوریم تا همه این وسائل رو از بازار آزاد و با نرخ خیلی گرون بخریم.
او با اشاره به اینکه دولت هیچ حمایتی از ما در تولید کفش دست دوز سنتی نمی کند می افزاید: ما تولید کننده جزء و کوچک هستیم و خیلی روی ما فشار هست چون همه چیز به ویژه چسب و چرم کفش گرون شده.
حسن آقا می گوید: ما کف چرم رو چند وقت پیش کیلویی 40 هزار تومن می خریدیم اما همین دیروز من کیلویی 90 هزار تومن خریدم!
وی ادامه می دهد: از سال 96 تا امسال قیمت همه مواد اولیه کفش سه برابر شده؛ دو سه سال پیش کفش جفتی 70 هزار تومن برای ما در می اومد اما الان همون کفش بیشتر از 170 هزار تومن برای تولید فقط هزینه داره!
آقای سامی نیک می افزاید: یک حلب چسب زیره کفش رو قبلا می خریدیم 70 هزار تومن، بعد شد 100 هزار تومن و همین چند وقت پیش یک دفعه همون یک حلب شد 450 هزار تومن!
حسن آقا می گوید: توی همین کارگاه کوچیک قبلا 7 تا کارگر کار می کردن که الان شدن سه نفر!
او می افزاید: بازار رقابتی شده؛ تجار و بنکدارها همه به دنبال جنس ارزان تر هستند!
وقتی با یکی از شاگردان حسن آقا که خودش را اصغر معرفی می کند گفتگو می کنم می گوید: ما از 8 صبح تا 8 شب یکسره اینجا کار می کنیم اما برای هرجفت کفش دست دوز که از صفر تا صد تولید کنیم فقط 33 هزار تومان بیشتر دستمزد نمی گیریم!
*****
"پای تهی گشتن به از کفش گران"
به خیابان دکترا یکی از لوکس ترین بازارهای خرید و فروش کیف و کفش چرمی و دست دوز مشهد مقدس سر می زنم.
جایی که بازار چانه زنی مغازه دارها و مشتری ها داغ داغ است.
چانه زدن بر سر کفشی که پای پوش مناسبی برای مشتری و پا در آن راحت باشد، پاشنه پا میخچه نزند و پای افزاری ارزان باشد چرا که جیب مشتری ها این روزها در قد و قواره قیمت ها نیست. آنگونه که شاعری در تضمینی از شعر مولوی به مزاح می گوید: "پا تهی گشتن به از کفش گران"
(حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی در مثنوی معنوی می فرماید:
پا تهی گشتن به است از کفش تنگ
رنج غربت به که اندر خانه جنگ).
وارد یکی از فروشگاه های کفش که ویترینش حسابی پُر و پیمون است می شوم.
یک لنگه از کفش را در پایم بَرانداز می کنم، هم کفش را، هم قیمت آن را.
به فروشنده می گویم: اخوی کفشاتون خیلی خوب و راحته اما قیمتش نه!
بعد ادامه می دهم: فقط قیمت کفشائی که شب و روز توی تلویزیون تبلیغ میکنن کمی با درآمد من جُفت و جوره که اونا هم بیشتر از دو سه ماهی تو پا دَووم نمیاره!
فروشنده که سن و سالی ازش گذشته، نگاهی مهربانانه به من میکنه و میگه: کفشش مَشدیه داداش. مطمئن باش پولُ به پول می دی؛ یک عُمر کفشه!
کار دست اوسّا کارای مَشَدی حرف نداره؛ فقط تو کفشای خارجی می تونی مشابهشو پیدا کنی.
او ادامه می دهد: پیش خوب کسی اومدی؛ از بچّگی پادویی کارگاه های تولیدی کفش رو کردم و مدتی هم تولیدکننده بودم، اما الان به فروشندگی کفش پناه آوردم.
مشتری دیگری که حواسش به حرفهای ما دونفر بود در حالیکه با تعجب در حال خواندن ایتیکت ها بود می گوید: اوسّا جون، کیفیت کفشاتون حرف نداره، اما قیمت اونا با جیب بنده که بازنشسته ام نمی خونه!
*****
"کفش مشهد دومین در کشور"
با رئیس انجمن تولیدکنندگان کفش خراسان رضوی همصحبت می شویم.
ابوالفضل خوشخو می گوید: کفش دست دوز چرم مشهد از لحاظ کیفیت، دوام و زیبائی پس از کفش تبریز در رتبه دوم کشوره.
وی می افزاید: سالانه میلیون ها جفت کفش به دست بیش از 15 هزار نفر در خراسان رضوی به ویژه مشهد مقدس تولید میشه.
رئیس انجمن تولیدکنندگان کفش استان با بیان اینکه هماکنون هزار و 500 واحد تولیدکننده کفش در خراسان رضوی فعالیت دارند می گوید: 30 درصد از این تعداد تعطیل و مابقی هم به صورت نیمه تعطیل فعالیت می کنن.
خوشخو ادامه می دهد: کمبود و نبود مواد اولیه مثل رویههای مصنوعی، هکتون کف و چسب شدیداً احساس میشه.
او می افزاید: دولت باید وارد کار بشه و برای حمایت از تولید، اقداماتی رو در حوزه تأمین مواد اولیه در دستور کار خودش قرار بده.
*****
پس از چند بار تماس موفق می شوم تا با رئیس اتحادیه کفاشان مشهد هم تلفنی درباره وضعیت تولید کفش در این شهر گفتگو بکنم.
اسماعیل پور ملائکه که قرار است به زودی سکان اتحادیه را به همکار دیگرش آقای محمدی بدهد می گوید: مواد اولیه و اساسی در کار تولید کفش با نبود و کمبود روبروست و قیمت اونها در این روزها لحظه ای تغییر می کنه و هر روز یه قیمتی داره.
وی می افزاید: متاسفانه کارگاههای ما با 40 تا 50 درصد توان تولیدی خودشون فعالیت می کنن.
رئیس اتحادیه کفاشان مشهد ادامه می دهد: قطعا بخشی از نیروها وقتی بازده تولید پایین بیاد از کار بیکار میشن.
پور ملائکه می گوید: با توجه به بالا رفتن ارز و وارداتی بودن مواد اولیه، قیمت تمام شده کفش گرونه، که خودِ این مسئله مشکلاتی رو به وجود میاره.
او می افزاید: هم اکنون تولیدکنندگان ما به حالت سر به سری فعالیت می کنن؛ یعنی قیمت مواد اولیه افزایش داشته اما به علت رکود در بازار نمیتونن قیمت ها رو بالا ببرن؛ در نتیجه تولید کفش دست دوز براشون هیچ سودی نداره.
رئیس اتحادیه کفاشان مشهد با اشاره به اینکه کفش دست دوز تمام چرم اصل مشهد مقدس در دنیا بهترینه می افزاید: این در حالیه که متاسفانه تجار مشهدی به تولید کنندگان کفش اعتمادی ندارن.
پور ملائکه می گوید: تولید کنندگان پیش از این میاومدن و چکهای بلند مدت میگرفتن در حالیکه الان دست تولید کننده به لحاظ نقدینگی خالیه.
وی با ابراز نگرانی از وضعیت بد بازار کفش و تعطیلی تعداد زیادی از کارگاههای تولیدی ادامه می دهد: باقیمونده هم با حداقل ظرفیت ادامه فعالیت میدن.
رئیس اتحادیه کفاشان مشهد می گوید: واحدهای خرد بازار ما هم توان خرید رو ندارن و همه گرفتار بانک و مشکلاتی از این دست هستن.
پور ملائکه ادامه می دهد: متاسفانه بسیاری از کارگاه های تولیدی کفش دست دوز در مشهد بدون پروانه و زیر زمینی کار می کنن.
او می گوید: از اول پارسال تا کنون تولیدیهای ما با یک سوم توان هم کار نکردن؛ چون مواد اولیه نداشتیم.
تلفن را قطع می کنم و در اندیشه فرو می روم. با خود، صحبتهای آن راننده اینترنتی، کارگران و تولیدکنندگان و مسئولان حوزه کفش را مرور می کنم.
*****
"نگاه به افق"
یادم می آید که رئیس اتحادیه کفاشان مشهد در آخرین مکالمه تلفنی اش به من گفت که کفش دست دوز سنتی مشهد به چندین کشور جهان به ویژه عراق، افغانستان و کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان و ازبکستان نیز صادر می شود.
با خود می اندیشم در این سال های اخیر که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز تاکیدات بسیاری بر حمایت از تولید ملی داشته اند به ویژه امسال را که به نام سال "رونق تولید" نامگذاری کرده اند، حیف نیست که از این ظرفیت بالای تولید کفش دست دوز مشهد مقدس برای ارز آوری بیشتر به کشور عزیزمان استفاده نکنیم. حیف نیست که از این همه توان بالای تولید و نیروی کاری زبده، جوان و خلاق برای تولید هر چه بیشتر و با کیفیت بالاتر استفاده نشود.
بند کفش هایم را محکم می بندم و نگاهم را به افق می دوزم.