به نظر می رسد هر آشوبی که در منطقه غرب آسیا رخ می دهد به نوعی با طرح ها و برنامه های آمریکا و رژیم صهیونیستی همخوانی دارد. هدف اصلی این طرح ها، ایجاد تفرقه و آشوب میان اقوام و مذاهب مختلف در این منطقه و بهره بردای از این اختلافات برای گسترش نفوذ آنها است.
پژوهش خبری صدا وسیما: در پنجم نوامبر 2017 تقریبا یک سال بعد از آنکه دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا در مناظره با کلینتون او را به تاسیس داعش و حمایت از او متهم کرد، ارتش سوریه، در دیرالزور در شرق سوریه، به انبارهای تسلیحاتی ساخت آمریکا دست یافت. این ادعا تا پیش از آن، همواره تکذیب می شد، اما پیدا شدن سلاح های ساخت آمریکایی فرضیه دست داشتن باراک اوباما و کلینتون در بنیانگذاری داعش را اثبات کرد. البته در تاریخ آمریکا موارد بسیار زیادی از تاسیس گروه های تروریستی یا حمایت از آنها برای مقابله با دشمنان آمریکا وجود داشته است. بعد از شکست طرح داعش، آمریکا و صهیونیست ها به طراحی جنگ چهارم، به معنای اختلاف افکنی میان شیعیان روی آوردند. جنگ نسل چهارم، به دنبال به راه انداختن آشوب های هدفمند در کشورهای محور مقاومت است. در ذیل به اسناد مرتبط با دست داشتن آمریکا در پروژه داعش و همچنین اهداف نسل چهارم جنگ ها پرداخته می شود.
سابقه استفاده آمریکا از تروریسم به مثابه ابزار
آمریکا در استفاده از تروریسم به عنوان اسلحه ای برای منافع خود، سابقه ای طولانی دارد. در دوران جنگ سرد و رقابت های آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی، تاسیس یک گروه تندروی به ظاهر اسلامی که بتواند مردم را علیه کمونیست، تحریک کند در دستور کار سازمان سیا قرار گرفت. در آن زمان، مردم جهان که از دو گرایش مارکسیسم شرقی و لیبرالیسم غربی انزجار پیدا کرده بودند، به سمت اسلام و آموزه های آن، گرایش پیدا کردند؛ غربی ها که در آن زمان از بروز یک قدرت سومی با درونمایه های اسلامی هراس داشتند و حتی آن را بسیار خطرناک تر از کمونیست می دانستند، درصدد برآمدند با توسل به افراط گرایان اسلامی به دو هدف اساسی دست یابند: هدف اول، بازنمایی یک چهره زشت و غیرانسانی از اسلام برای دفع افرادی بود که به این دین گرایش پیدا کرده بودند. هدف دوم نیز ایجاد یک مانع ایدئولوژیک در مقابل کمونیسم بود. در این راستا می توان به اعترافات ویلیام آدام، رئیس سازمان سیا در دوره ریاست جمهوری دونالد ریگان اشاره کرد. وی در خاطرات خود نوشته بود: آمریکا همواره از تروریسم برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کرد. در 1978- 1979 سنا تلاش می کرد قانونی علیه تروریسم بین المللی تصویب کند، اما در هیچ یک از نسخه های این قانون، نتوانستند مواردی را پیدا کنند که آمریکا این قانون را نقض نکرده باشد. به نوشته گلوبال ریسرچ، سازمان سیا در دهه هفتاد از اخوان المسلمین در مصر به عنوان مانعی برای مقابله با کمونیسم در جهان عرب استفاده کرد. این سازمان در اندونزی از «سارکات» که یک گروه تندرو بود، علیه سوکارنو بهره گرفت و گروه جماعت الاسلام را در پاکستان برای مقابله با ذوالفقار علی بوتو، تقویت کرد.
به اذعان بسیاری از مقامات اطلاعاتی آمریکا، سازمان سیا در دهه هشتاد از اسامه بن لادن و سازمان القاعده حمایت کرد تا منافع آنها را در مناطق اسلامی پیش ببرد و هر چند در این مدت، وزارت خارجه آمریکا در بیانیه های خود با افراطی ها مخالفت می کرد، اما در واقع از آنها به عنوان سلاحی برای پیشبرد اهداف خود استفاده می کرد.
نقش آمریکا در بروز و ظهور داعش
داعش، سریع تر از همه گروه های تروریستی در منطقه ایجاد شد. در سال 2003، زمانی که آمریکا به عراق حمله کرده و دستور انحلال ارتش این کشور را اعلام کرد، بسیاری از فرماندهان ارشد ارتش به زندان افتادند. همزمان با آنها، بسیاری از نیروهای افراطی و عناصر وابسته به القاعده نیز به همان زندان ها منتقل شدند و عملا این اماکن به محلی برای آموزش عناصر القاعده و داعش توسط فرماندهان ارتش بعث تبدیل شد. سال ها بعد در سال 2013، داعش در عراق، پرچم خود را برافراشت. براساس اسناد، سازمان های اطلاعاتی آمریکا از فرار کردن عناصر داعش به سوریه چشم پوشی کرده و به نوعی حتی از طریق واسطه ها، به آنها راه های مقابله با ارتش سوریه را می آموختند.
از اذعان به خلق داعش تا اثبات آن
در سال 2014، با انتشار کتاب خاطرات هیلاری کلینتون با عنوان گزینه های دشوار، برخی رسانه های عربی به ویژه در لبنان و مصر ادعا کردند که کلینتون در این کتاب به دست داشتن آمریکا در تاسیس داعش اعتراف کرده است. در آن زمان جبران باسیل، وزیر خارجه وقت لبنان در توئیتری از هایل، سفیر آمریکا در بیروت درباره این ادعا سوال کرد. همچنین جابر عصفور، وزیر فرهنگ وقت مصر، در یک سخنرانی ادعا کرد که آمریکا داعش را برای متوقف کردن انقلاب 30 ژوئن در مصر ایجاد کرده است. با وجود این در کتاب هیلاری کلینتون اشاره ای به این مسئله نشده است. هر چند نشانه های بعدی به ویژه اظهارنظر دونالد ترامپ در اتهام به دموکرات ها مبنی بر تاسیس داعش توسط آنها، بعدها تکذیب این ادعا را کم رنگ کرد. به ویژه اینکه فیلم از اظهارات وی مبنی بر دست داشتن آمریکا در تاسیس القاعده و دیگر گروه های تروریستی در کشورهای جهان منتشر شد. در این ویدوئو آمده است: بگذارید یک بار دیگر به شما یادآوری کنم... مردمی که ما امروز با آنها می جنگیم، بیست سال پیش خودمان آنها را تاسیس کردیم. به آنها اجازه دادیم عربستان سعودی و دیگر کشورهای عربی را ترک کنند تا بتوانند نسخه وهابی از اسلام را ترویج کنند و در سوریه هم همان کار را انجام دادیم: یعنی استفاده از القاعده میانه رو علیه سوریه و روسیه. طرح ما در افغانستان باعث نابودی دولت سکولار شد و دولت اسلامی نماینده آمریکا نیز ممکن است در سوریه وضعیت مشابهی به وجود آورد.
روزنامه ایندیپندنت در نوامبر 2016 چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا به نقل از جولیان آسانژ موسس ویکی لیکس در تایید ادعای ترامپ نوشت که حامیان مالی بنیاد کلینتون و داعش، مشترک هستند و کلینتون را به داعش مرتبط دانست.
گزارش روزنامه نیوزویک در سال 2017، حاکی از این بود که عربستان سعودی و آمریکا، از اعضای اتحادیه اروپا اسلحه خریداری کرده و آن را به دست نیروهای داعش در عراق و سوریه می رساندند.
کتاب جنگ کثیف در سوریه، سندی بر آشوب افکنی های آمریکا در منطقه
انتشار کتاب «جنگ کثیف سوریه، تغییر نظام و مقاومت» که تیم اندرسون، پژوهشگر استرالیایی آن را منتشر کرد، از نشان های دیگری است که همدستی آمریکا در تشکیل داعش را به اثبات می رساند. در این کتاب آمده است، در حالی که آمریکا همواره ادعا می کرد که با تروریسم ها می جنگد، اما به صورت پنهانی به تسلیح، آموزش و حتی حمایت مالی آنها مشغول بود. آندرسون همچنین به گزارش نیروهای آمریکایی اشاره کرده است، مبنی بر اینکه نیروهای عراقی در سال 2015، چندین هواپیمای آمریکایی و انگلیسی را که در حال حمل اسلحه برای داعش بودند، ساقط کرد. براساس اسناد این کتاب، برخی از سرکرده های داعش، در زندان گوانتانامو به سر می بردند از جمله عبدالرحیم مسلم دوست که اصالتا افغانی تبار بود و حدود سه سال در گوانتانامو بود. ابوبکر البغدادی با نام اصلی ابراهیم البدری نیز به مدت یک تا دو سال در زندان پایگاه بوکا در عراق نگهداری می شد. گفته می شود که وی مدتی توسط نیروهای موساد و سیا آموزش دیده بود.
سیمور هرش روزنامه نگار آمریکایی در سال 2015، در مقاله ای ادعا کرد که دولت باراک اوباما به ویژه سازمان سیا می دانست که آمریکا در حال تسلیح داعش است. از نظر هرش، سیاست آمریکا در آن زمان استفاده از کشورها و گروه های سنی برای از بین بردن دستاورهای شیعه در عراق بود. ژنرال مارتین دیمبسی رئیس سابق ستاد مشترک ارتش آمریکا در جلسه کنگره در سپتامبر 2014 اعلام کرد که هم پیمانان اصلی آمریکا در میان کشورهای عربی که داعش را به وجود آوردند میشناسم. لیندسی گراهام سناتور آمریکایی از کمیته خدمات نیروهای مسلح آمریکا نیز در توجیه تامین بودجه مالی افراطگرایان اظهار کرد که آنها را مسلح میکردیم٬ زیرا ارتش آزاد سوریه توانایی مقابله با بشار اسد را نداشت. باید اشاره کنیم که این اعترافات کاملا واقعی بود؛ هرچند که آنها را محکوم میکرد.
در بخش دیگری از کتاب جنگ کثیف آمده است: یکی از اعضای نیروهای حشدالشعبی نیز اعلام کرد که آنها یک هلیکوپتر متعلق به ارتش آمریکا که درحال حمل سلاح برای داعش در بخشهای غربی منطقه بغدادی در استان الانبار بود را ساقط کردند. پس از آن٬ نیروهای عراقی در مقابله با تروریستها٬ چهار خارجی را از میان آنها بازداشت کردند که به عنوان مشاور نظامی برای جبهه تکفیری داعش کار میکردند. قابل توجه است که این افراد٬ آمریکایی و اسرائیلی بودند. به نظر می رسد که ارتباط رژیم صهیونیستی با داعش از مناطق مرزی فراتر رفته است. در اواخر سال 2015 گفته می شد که یوسی اولن شاهاک افسر صهیونیستی که از نیروهای تیپ ویژه گولانی است همراه با چند تن از تکفیری های داعش در عراق بازداشت شد.
تروریستهای اسیرشده داعش اعتراف کردند که آمریکا اطلاعات جاسوسی از نیروهای عراقی و مواضع و اهداف آنها را در اختیار داعش قرار میدهد. در این میان رسانههای غربی به طور کامل٬ از انتشار این اخبار دوری کردند. اما این اخبار به ما کمک میکند تا دلایل عدم اعتماد بغداد به ارتش آمریکا را بفهمیم.
جنگ های نسل چهارم و اختلاف شیعه- شیعه
جنگ نسل اول آنها اختلاف نژادی و قومی عرب کرد و ایرانی بود. در فاز دوم آنها اختلافات بین ادیانی را برجسته کردند و در فاز سوم به اختلاف افکنی میان طرفداران مذاهب مختلف به ویژه سنی و شیعه پرداختند. این بیگانگان در فاز چهارم موارد تفرقه افکنی در داخل پیروان یک مذهب را دنبال می کنند. رویدادهای اخیر عراق و تفرقه انداختن بین شیعیان و مرجعیت را می توان در این راستا ارزیابی کرد. در آخرین کنفرانس هرتزلیا در 2019 که در مناطق اشغالی برگزار شد، جمهوری اسلامی ایران به عنوان بزرگ ترین دارنده قدرت نرم شیعی، به عنوان تهدید وجودی برای رژیم صهیونیستی و منافع آمریکا در منطقه توصیف شد. براساس این تهدید، جنگ نسل چهارم در لبنان و عراق طراحی شد و احتمال تکرار آن در پاکستان نیز وجود دارد. این جنگ، دارای ابزارها، چینش ها و مدیریت خاصی است که در بستر فضای مجازی شکل می گیرد و در فضای واقعی بروز و ظهور پیدا می کند. ویژگی های جنگ های نسل چهارم که تداوم پروژه شکست خورده داعش است را می توان در موارد زیر دید:
1- ایجاد اجماع سازی حول یک خواست واقعی اجتماعی مانند حل مشکل بیکاری، مبارزه با فساد گسترده دولتی و اعتراض به ناکارآمدی دولت
2- نقش سازمان های مردم نهاد یا (N G O ). تنها در کشور عراق ۱۸۹۰ سازمان مردم نهاد ثبت شده است. سفارت امریکا بیش از هزار نفر از اعضاء این سازمان های مردم نهاد را تحت عنوان تقویت جامعه مدنی به امریکا برده و تحت آموزش و وابستگی سیاسی قرار داده است. دولت امریکا حدود ۱۰ سال پیش یک سازمان تحت عنوان بنیاد تربیت رهبران جوان آینده ( پروژه Y G L یانگ گلوبال لیدر) که زیر مجموعه بنیاد راکفلر است را ایجاد کرده است که هدفش شناسایی و تربیت جوانانی در کشورهای مختلف با هدف رهبری حرکت های اجتماعی و سیاسی در چارچوب منافع و اهداف امریکا است. تیمور جنبلاط پسر ولید جنبلاط از رهبران دروزی های لبنان یکی از این افراد است که در وقایع اخیر لبنان نقش پر رنگی دارد.
3- ایجاد شبکه سازی ارتباطی از طریق فضای مجازی و آن لاین جهت هماهنگی ها و نیز مدیریت اعتراضات و شورش ها، همچنین افزایش امنیت افراد تا توسط ساختارهای امنیتی کشور مورد شناسایی و بازداشت قرار نگیرند.
4- هدایت زنده رسانه ای اعتراضات در عراق شبکه های الشرقیه، دجله و البغدادیه و در لبنان نیز شبکه های M T V – الجدید و L B C نقش هدایت زنده و مستقیم اعتراضات را بر عهده دارند.
5- برپایی تریبون یا استیج برای مدیریت میدانی اعتراضات. ابتدا در این تریبون ها با دعوت از خواننده ها و یا شومن ها مردم را سرگرم و جذب می کنند و پس از آن خدمات مختلفی مانند غذا و چتر و غیره ارائه می دهند و پس از آن که حضور مردم در میدان جا افتاد در روزهای بعد هدایت سیاسی مردم را از طریق مطرح کردن مطالبات خاص بر عهده می گیرند.
6- ایجاد تضادِ بزرگِ اجتماعی از طریق متهم کردن افراد و جریانات و نهادهای محور مقاومت به اینکه علت اصلی ناکارآمدی نظام آنها هستند و باید از صحنه مدیریت کشور خارج شوند. در عراق حضرت آیت ا... سیستانی و نیروهای حشد الشعبی را متهم معرفی می کنند و در لبنان نیز حزب ا... و مقاومت اسلامی، سید حسن نصرا... مورد تعرض گسترده قرار می گیرند. هدف از این متهم سازی و تعرضات نیز آن است تا جامعه دچار دودستگی شود. این دو دستگی می تواند منجر به هرج و مرج سازنده مورد نظر امریکا و رژیم صهیونیستی شود.
7- ایجاد درگیری بین نیروهای محلی با استفاده از برخی از نیروها که آتش درگیری را شعله ور و برای معترضین باقی می گذارند مانند ترور برخی از رهبران عصائب الحق در جنوب عراق. در عراق بعثی ها – صَرخی ها – یمانی ها و شیرازی ها در کشور لبنان نیز قوات اللبنانیه به رهبری سمیر جعجع و دروزی ها به رهبری ولید جنبلاط و پسرش تیمور این نقش را ایفا کرده اند.
در تمام گام های بالا مفروض اول این است که عنصر مخاطب جوانان بین ۱۵ الی ۲۵ سال هستند و مفروض دوم نیز این است که مرجع های اجتماعی در این کشورها تغییر یافته است؛ یعنی مرجعیت دینی، حزبی، تشکیلاتی، عشیرتی و خانوادگی نقش خود را از دست داده است. در اول اکتبر 2019 در عراق تقریبا همه رهبران امنیتی عراق در یک برنامه از پیش هماهنگ توسط برخی کشورهای اروپایی و منطقه ای دعوت شده و در سفر بودند تا مدیریت امنیتی با خلاء فرماندهی روبرو بوده و اعتراضات به سرعت به اهداف خود برسد. اما هوشیاری مسئولان و رهبران مقاومت مانع از آن شد تا جنگ طلبان نسل چهارم موفق شوند.
نتیجه گیری
به طور کلی به نظر می رسد هر آشوبی که در منطقه غرب آسیا رخ می دهد به نوعی با طرح ها و برنامه های آمریکا و رژیم صهیونیستی همخوانی دارد. هدف اصلی این طرح ها، ایجاد تفرقه و آشوب میان اقوام و مذاهب مختلف در این منطقه و بهره بردای از این اختلافات برای گسترش نفوذ آنها است. همه این روش ها را می-توان، آشوب های هوشمند نامید که در خارج از صحنه کنترل می شود. به نظر می رسد جنگ های نسل چهارم، نیز همانند طرح های سابق آمریکا و رژیم صهیونیستی شکست خورده است. اما در عین حال، طراحان صهیونیست، همچنان مشغول اصلاح طرح های قبلی خود برای دستیابی به منافع مطلوب خود هستند.
پژوهش خبری// تهمینه بختیاری