زندگی اش، وقف پیدا کردن آب و علف برای گوسفندانش شده؛ آن هم اگر پیدا کند.
مش صفر علی ساعت 5 صبح، گوسفندان را از آغل باز می کند، تا مگر در کوهپایه چیزی برای خوردن آنها پیدا کند.
در این بی آبی و بی علفی، نگهداری گوسفند برایش به صرفه نیست؛ تا همین چند سال پیش گله اش به 300 راس بز و گوسفند می رسید، اما حالا سقف گوسفندان گله اش به 80 راس می رسد.
از قدیمی های روستای قرخلار واقع در دهستان کشکسرای بخش مرکزی شهرستان مرند است.
روستایی که از 150 خانوار در سالهای نه چندان دور به 6 خانوار در زمان فعلی رسیده است.
مش اصغر هم عطای شهر را به لقایش بخشیده و همراه مش صفر علی هر صبح با 50 گوسفند به دل صحرا می زند.
بی آبی رمقی برای روستا نگذاشته
ساکنان فعلی روستا، فقط چند نفر پا به سن گذاشته هستند که آنها هم پای رفتن به شهر را ندارند و در خانه های کاهگلی ساکن هستند.
تکیه گاهشان همین چوب دستی هایشان است و دلخوشی شان هم زمزمه نغمه های محلی، که پشت سر گله نثار می کنند.
حتی در این نغمه ها هم از خساست زمین و آسمان گلایه دارند؛ نمونه اش همین قطعه "دومان گل گئد بو داغ لار دان" است که با لحنی حزین زمزمه می کنند.
از صحبت هایشان پیداست، روستای قاپولوخ در همین حوالی، حال و روزش زارتر از قرخ لار است، چون "مش اصغر" غصه بی آب و علفی آنجا را می خورد.
آنجا سفره ها تنگ دست تر از آنند؛ که دست روستاییان به آنها برسد؛ آسمان ولخرجی کند و گیاهان رشد کنند، گوسفندان دلی از عزا در می آورند.
"مهربان" خانم، همسر مش اصغر که دوشادوش همسر به دوشیدن شیر و گرفتن پنیر و کره مشغول است؛ از روزهای پر آب روستای خود برایم می گوید؛ روزهایی که اینک به سراب می ماند تا واقعیت.
این زن خوش لهجه میان صحبت هایش به حال و روز اهالی روستای آرباطان غبطه می خورد، روستایی در همین حوالی که حالا چند چاه دارد، که نه تنها گوسفندان بلکه زمین های کشاورزی را هم سیراب می کند.
آب، در عمق 270 متری آفتابی می شود
راهی این روستا می شوم؛ در کمتر از 8 کیلومتری روستای قرخ لار؛ از دور سرسبزی آبادی پیداست.
مرا به دل مزرعه سرسبز گوجه فرنگی راهنمایی می کند؛ مزرعه های سرسبزی که در حصار مزرعه های آفتاب گردان هستند و در لایه میانی تا چشم کار می کند، درختان سیب و گلابی به چشم می خورد.
چند کشاورز مشغول چیدن گوجه فرنگی ها هستند، خدا قوتی گفته و رد می شوم تا رد چاهها را بگیرم.
کربلایی علی مزرعه را نشانم داده و می گوید: پیشتر روزانه 10 کانتینر پر، گوجه فرنگی از این روستا روانه بازار می شد، اما حالا در روز به یک کانتینر هم نمی رسد.
می پرسم چرا؟ جواب می دهد: خیلی ساده است؛ به برکت آب فصل چیدن گوجه فرنگی که می شد، هر مزرعه چند کارگر هم استخدام می کرد؛ اما این روزها مزرعه های گوجه فرنگی خلوت هستند و هر کس محصول خودش را برداشت می کند.
می گویم: ولی من شنیده ام روستای شما روستای پر آبی ست؟
سری تکان داده و می گوید: در مقایسه با روستاهای همسایه بلی؛ ولی در مقایسه با گذشته روستا، می توان گفت، کفگیر مان به ته دیگ خورده است.
از 40 سال قبل تاکنون 7 چاه در مزرعه اش حفر کرده که اکنون فقط یک چاه، آب دارد.
آقا خداوردی 70 ساله هم، از دوستان کربلایی علی است؛ از خاطراتش می گوید، خاطراتی که شاید برای نسل جوان روستا و برای من بیشتر رویا باشد.
می گوید: پیشتر در 80 متری به آب می رسیدیم؛ اما حالا در 270 متری، آب آفتابی می شود، آبی که فشار آن نیز در مقایسه با سالهای قبل تعریف چندانی ندارد.
سنگینی سایه بی آبی در بی خبری
مسیرم را به روستای قراجه فیض الله پیش می گیرم، روستایی که آوازه اضافه برداشت از چاههای آن در دشت مرند طنین انداخته است.
روستایی سرسبز که در میان باغ هایش صدای شرشر، آب گوش نواز است، از جوانی روستایی می پرسم، این نهرها از کجا سیراب می شوند، در فاصله کمی چاهی را نشانم می دهد.
گویا، این روستا فارغ از دغدغه روستاهای بالادستی، جان سفره ها را با موتور پمپ های متعدد می مکد.
به فاصله 50 متر از چاه، پیرمردی بیل به دست از میان درختان گلابی و سیب پیدا می شود، چاه را نشانم داده و می گوید: به لطف خدا، پر آب است، فقط سهم من نیست، 15 شریک دارم.
می پرسم میزان مصرف تان چه؟ می گوید: اگر دولت بگذارد، براساس میزان آبی که دارد، مصرف می کنیم؛ اما سهمیه بندی دست و بال مان را در مصرف آب بسته است، برای نمونه، دولت سال گذشته فقط 30 میلیون تومان جریمه برای اضافه برداشت از این چاه صادر کرده است.
شاید، این پیرمرد و این درختان خواب بی آبی را هم نبییند؛ غافل از اینکه حالا زیر پاهای مان، سفره هایی داریم خالی به وسعت دشت.
نه تنها در آذربایجان شرقی که در جای جای این کره خاکی، ابهای زیرزمینی به عنوان منبع استراتژیک محسوب می شوند؛ حال آنکه در بررسی آبهای زیرزمینی دشت ها، در سه دهه اخیر میزان آبی که از آبهای زیرزمینی برداشت کرده ایم بیش از تغذیه سفره هاست و بیلان منفی است.
نشان به آن نشان که در همین استان آذربایجان شرقی، تا پایان سال 95 تعداد دشت های ممنوعه 9 مورد بود که امروز با 8 مورد افزایش به تعداد 17 دشت رسیده و روز به روز در حال افزایش است.
افت 17 متری آبهای زیرزمینی دشت مرند در 36 سال گذشته
شهرستان مرند به لحاظ تقسیم بندی دارای 4 دشت شامل ( یکانات، هرزندات، شبستر_ صوفیان و مرند) است.
رئیس گروه آبهای زیرزمینی شرکت آب منطقه ای استان می گوید: سطح آبهای زیرزمینی در اکثر دشت ها افت پیدا کرده اند و دشت مرند بیش از همه قربانی این دست درازی ها شده است؛ به طوری که در طول 36 سال گذشته، 17 متر سطح آبهای زیر زمینی دشت مرند افت کرده است.
زینالی می گوید: کسری ذخیره تجمعی در استان یک میلیارد و 244 میلیون متر مکعب است و در دشت مرند این رقم به 521 میلیون متر مکعب می رسد؛ بعبارتی 42 درصد کسری ذخیره تجمعی آب استان به دشت مرند مربوط می شود.
محمدی رییس اداره آب شهرستان مرند نیز می گوید: آنچه این دشت را بیش از همه رنج می دهد، اضافه برداشت هایی است که به نام چاههای مجاز انجام می شود.
به گفته وی ، در سال 95، آمار اضافه برداشت از چاههای مجاز در این دشت، 80 میلیون متر مکعب در سال بود که این رقم امسال با اصلاح منصوبات چاه و نصب کنتورهای هوشمند در 334 حلقه چاه با 50 میلیون متر مکعب کاهش، به 30 میلیون متر مکعب رسیده است.
سفره ای غنی، برای مکیدن در این دشت وجود ندارد
طبق آخرین آمار ارائه شده از وضعیت دشت مرند؛ از مجموع 806 حلقه چاه مجاز در این دشت، 779 حلقه چاه فعال است که در قریب به 527 حلقه چاه با حدود 20 هزار بهره بردار، اضافه برداشت انجام می گیرد.
برای مثال، این روزها در روستای ارسی تا چشم کار می کند، جای درخت خالی است و پوشش گیاهی تغییر کرده است.
"ارسی" اینک چوب سالها برداشت های بی حد و حساب از سفره های زیرزمینی را می خورد و خساست
آسمان و زمین دست در دست هم داده اند تا به کانون بحرانی این دشت تبدیل شود.
آفتابی سوزان دارد، که داغش بر خاک عریان ارسی می نشیند.
عمق فاجعه در عمق زمین خود را نشان می دهد
مدیر پدافند غیر عامل آب منطقه ای استان رد ترک ها و شیارهای روی خاک منطقه را نشانم داده و از تبعات منفی برداشت از آبهای زیرزمینی بر مورفولوژی دشت می گوید.
به گفته حسن پور برداشت های بی رویه از سفره های زیرزمینی به ظاهر باعث بیابان زایی، نشست زمین، خشک شدن بوته زارها، رخ نمون خاک های عریان در سطح دشت و از بین رفتن خاک های حاصلخیز منطقه می شود؛ اما عمق فاجعه در عمق زمین خود را نشان می دهد.
عمق فاجعه را دکتر فاخری فر استاد مهندسی منابع آب دانشگاه تبریز، در کانون بحرانی دشت مرند را در قلب روستای ارسی به تصویر می کشد؛ وقتی بتن حاشیه چاه پیزومتری 25 سانتی متر از سطح زمین فاصله گرفته است.
او می گوید: شکاف ایجاد شده بین بلوک بتنی و زمین، نشان از تغییرات در عمق سفره های زیرزمینی است؛ ظاهر قضیه این است در 6 سال گذشته 25 سانتی متر شکاف در سطح ایجاد شده است، اما اصل قضیه این است که به اندازه 2 تا 2.5 برابری این فاصله، در اعماق زمین نشست رخ داده است.
در یک حساب و کتاب سرانگشتی، به ارتفاع 50 سانتی متر از سفره زیرزمینی که طی قرن ها، قطره قطره به دست آمده اند، در کمتر از 6 سال از کف داده ایم؛ رقمی که اگر در پهنه دشت و متناسب با نشست در مناطق مختلف حساب کنیم، رقم چندان خوشایندی نخواهد بود.
فرصت ترسالی را از دست داده ایم
قدیرزاده کارشناس زمین شناسی در مورد عواقب توسعه این نشست در پهنه دشت می گوید: آنچه در اعماق زمین رخ می دهد؛ عملا به منزله این است که خاک تخلخل خود را از دست داده است، در نتیجه ی تخلخل خاک و شکستگی در دیواره سفره ها، امکان ذخیره آب وجود ندارد.
این کارشناس زمین شناسی می گوید: وقتی سفره به اندازه کافی، نتواند از نزولات جوی تغذیه کند؛ این موضوع باعث سفت شدن زمین، آب دهی پایین چاهها آن هم در عمق پایین تر و حفاری مجدد چاههای کشاورزی می شود که ارمغان آن در سالهای متمادی کور شدن سفره ها خواهد بود.
اینک، این سرگذشت آبی که در متون جغرافیایی از آن بعنوان آب استراتژیک یاد می شود، آبی بازمانده از سالها قبل برای بازماندگان، که حالا، حال و روز خوشی ندارد.
کف گیر به ته دیگ خورده
پیر روستای گله بان مرند می گوید: نیازی به گفتن نیست، قبلا روستا 30 کهریز داشت، اما اکنون از کهریز خبری نیست، عمق چاهها از 70 متر به 200 متر و تعدادشان از 6 حلقه چاه به 20 حلقه چاه رسیده است.
نوروزعلی 64 سال سن دارد، و از ریش سفیدان روستاست، خوب می داند برای نجات آب، یک دست صدا ندارد، با شرکای خود و با همکاری شرکت برق، چند وقتی است، چاه را در ساعات پیک مصرف(از ساعت 12 تا 16) از مدار خارج می کنند، تا بلکه باری از روی دوش سفره ها بردارند.
نوروز علی هم در اجرای طرح نجات آب با جلب مشارکت روستاییان، دست تنها نیست، 90 درصد مردمان دشت همراه اویند.
برای مثال در روستاهای بناب، باروج، جواش و درویش محمد با سر جمع 57 حلقه چاه، بهره برداران به این جمع بندی رسیده اند که باید در برنامه ریزی خود در استفاده از آب چاه تجدید نظر کنند.
محمدی مدیر اداره آب منطقه ای شهرستان مرند می گوید: اگر خاموشی 4 ساعته در 779 حلقه چاه فعال عملیاتی شود؛ در روز 220 هزار متر مکعب و در فصل زراعی 25 میلیون متر مکعب صرفه جویی خواهیم کرد که در نتیجه آن، سفره ها از حالت افت خارج، و به وضعیت تثبیت روی خواهند آورد.
در 3 ماه معادل هزینه ساخت یک نیروگاه 45 مگاواتی صرفه جویی می شود
کریم ادیب کیا ادامه می دهد: با توجه به اینکه هزینه ساخت یک نیروگاه یک مگاواتی، 3 میلیارد تومان برآورد می شود، پس در 3 ماه حدود 135 میلیارد تومان از هزینه احداث یک نیروگاه 45 مگاواتی جلوگیری می شود.
براساس گزارش شرکت توزیع برق آذربایجان شرقی، هم اکنون 425 چاه هوشمند روزانه 4 ساعت از مدار خارج می شوند که در 3 ماه 25 مگاوات صرفه جویی کرده اند.
اهالی! این صرفه جویی 4 ساعته در بهره برداری از آب چاه را، با روش های جایگزین مثل پوشش انهار، تغییر الگوی کشت، هوشمند کردن کنتورها و آبیاری مدرن جبران می کنند.
بطور مثال در روستای انامق لوله های پلاستیکی با پیچ و مهره و برد الکترونیکی به کمک نجات آب آمده اند.
این لوله ها دراز به دراز نهرهای قدیمی زیر خاک می خوابند تا زندگی را به مزرعه ها برسانند.
هم اکنون 720 هکتار از اراضی روستا با لوله گذاری تحت پوشش قرار داده شده است، پیش از اجرای این روش؛ انتقال آب از چاه تا مزرعه، بصورت نهرهای سنتی بود که با این روش در 24 ساعت حدود 4 ساعت آب پرت می شد.
آقای پور ربی از کشاورزان روستای انامق است، مزرعه اش بیش از یک کیلومتر از چاه فاصله دارد؛ پیش تر، از 2 ساعت حق آبه خود در 12 روز؛ فقط 20 دقیقه می توانست استفاده کند، چرا که یک ساعت و 40 دقیقه زمان لازم بود تا آب از چاه به مزرعه اش برسد؛ اما اکنون در کمتر از 2 دقیقه آب در جان مزرعه جاری می شود.
آقای پور ربی می گوید: فکر نمی کردم، مزرعه ام بتواند اینچنین سیراب شود.
اصلاح الگوی کشت، راندمان تولید را بالا می برد
اهالی روستای بناب نیز الگوی کشت خود را به زعفران تغییر داده اند؛ و حالا با کمترین میزان مصرف آب، محصول پر ارزشی برای کشاورزان به ارمغان می آورد.
آقای زائر مشهد 40 سالی است کشاورزی می کند، پیش از این در مزرعه اش یونجه پرورش می داد، برای یونجه حداقل 8 بار آبیاری لازم بود ولی 10 سالی است که با اصلاح الگوی کشت، و کشت زعفران در مزرعه نه تنها بهره وری بالایی از مرزعه می گیرد؛ بلکه نیاز به آب زعفران نیز حداکثر 3 بار است.
آری آب! این واژه یک بخشی کل زندگی ما را درگیر خود کرده است؛ همین حالا برای نجات آب دیر است؛ ما خیلی وقت است به بهانه سیراب شدن خودمان، دست نسل های آتی را از سفره ها کوتاه کرده ایم.
پیش از اینکه صدای شرشر آب، حیات، طبیعت و سرسبزی درختان، برای نسل های آتی رویا شود، باید حقیقت و واقعیت سفره های زیرزمینی را برای زندگی آینده شان حفظ کنیم.
گزارش از : اعظم قربانی