میدان شهدا برای همیشه تاریخ آینه عبرتی است برای آنان که خیالِ ستیز با مردم ایران را دارند
به گزارش خبرگزاري صدا و سيما ؛ روایتی که در ادامه میخوانید نه بخشی از کتاب «لهوف سید بن طاووس» و نه از «حماسه حسینی شهید مطهری» است؛ گزارش «نشریه آمریکایی نشنال اینترست» است: «نیروهای یزید کاروان حسین را در صحرای کربلا متوقف کردند. بعد از ده روز محاصره، او یا باید تسلیم و یا همراه ۷۲ تن از یارانش کشته میشد. حسین با خودداری از تسلیم، مسیر شهادت را برگزید».
این گزارش در ادامه به دو پیام مهم واقعه کربلا اشاره میکند: «شهادت حسین دو مفهوم برای شیعیان داشت، نخست اینکه حسین سمبل کاملی از شهادت و مقاومت علیه جائران است. دوم، خودداری کوفیان از همراهی با حسین در این جنگ، لکه ننگی برای آنها بود، کسانی که قول دادند دیگر به چنین ندایی پاسخ منفی نخواهند داد... بعد از پیروزی انقلاب ۱۹۷۹، ... جمهوری اسلامی ایران که "پرچمدار حسین" است، همچنان خود را حامی مظلومان دانسته و با جنبشهای مقاومت در سراسر دنیا، متحد شده است».
گزارش نشنال اینترست، با اشاره به "پرچمداری ۴۰ ساله"یِ مردم ایران... به رئیس جمهور آمریکا توصیه میکند: «برای اتخاذ سیاست هایش در قبال ایران، نیاز به دانستن "این درس تاریخی" دارد». درسهای تاریخی که ایرانی ها، "باور" پیروزی خون بر شمشیر را در "عمل" نشان داده اند. مثل درس تاریخی ۴۱ سال پیش در چنین روزی: ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۷.
یک مقطع تاریخی که با الگو گرفتن از عاشورا، "صفوف نماز" در آن تعیین کننده بود...؛ در یکی از سیاسیترین نمازهای عید فطر در سیزدهم شهریور ۵۷...؛ نمازی به امامت دکتر محمد مفتح و با سخنرانی دکتر محمدجواد باهنر. در خطبههای این نماز، برای روز شانزدهم شهریور با مردم نمازگزار "قراری" گذاشته میشود... "قرارِ بزرگداشت شهدای خیابان ژاله که در شبهای ماه رمضان به دلیل اعمال سرکوبگرانه رژیم پهلوی علیه اعتراضات و مطالبات مردمی به شهادت رسیده بودند.
اما این تنها قرار نیست! مردم بعد از تظاهرات روز "شانزدهم شهریور" دوباره قرار میگذارند، برای "صبح هفدهم شهریور"... که رژیمِ نگران از اجتماع نمازگزاران" برای آن روز حکومت نظامی اعلام میکند؛ اینجاست که همان "باورِ پیروزی خون بر شمشیرِ این جمعیت"، حکومت نظامی را از اساس بی خاصیت میکند. چنان که شاهدان عینی این واقعه روایت میکنند؛ «داخل میدان ژاله هم نفربر و هم تانک آوردند که کاملا یک حالت جنگی گرفته بود به خودش».
در تظاهرات ۱۷ شهریور، برای اولین بار عکس امام خمینی از طاقچههای و صندوقچه خانهها به خیابان آمد و و برای اولین بار شعار بازگشت امام از تبعیدگاه فرانسه سر داده شد؛ و همین کافی بود تا پهلوی و حامیانش، "جمعه سیاه تهران" را رقم بزنند.
از تعداد کشتههای ۱۷ شهریور، روایتهای مختلفی شنیده شده...، از حدود ۵۰ نفر تا ۴۰۰۰ نفر...؛ این عددِ "چهار هزار نفر" هم در اسناد سفارت امریکا در تهران آمده...، هم در کتاب خاطرات جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا...؛ یکی از علل "گم بودن" تعداد شهدا هم این است که احتمالا مادرهایی بی سروصدا جسد فرزندشان را از میان جوی خون به زیر چادر کشیده و با خودشان برده اند؛ این را یکی از شاهدان عینی این واقعه روایت کرده: «تعداد کشتهها معلوم نبود، چون اگر کشته میشدند جسدشون رو به خانواده هاشون نمیدادند به همین دلیل مردم اجساد رو پنهان میکردند».
درباره این واقعه، اسناد سفارت آمریکا در تهران، از منابع تاریخی جالب توجه است. اسنادی که نشان میدهد، مقامات دربار پهلوی و فرماندهان ارتش دائما با سفارت آمریکا در مشورت بوده و حمایت شده اند، در این اسناد آمده که در این تظاهرات به جای سلاحهای کنترل جمعیت، از سلاحهای جنگی استفاده شد؛ در سند دیگری نوشته شده: «یک شاهد آلمانی قابل اعتماد که در منطقه زندگی میکند گزارش میدهد که از هلی کوپترها به طرف خربکاران تیراندازی صورت گرفته است».
به روایت همین اسناد سفارت، رئیس جمهور آمریکا بعد از جنایت ۱۷ شهریور در تماس تلفنی با محمدرضا پهلوی از او و اقداماتش حمایت کرده. بی خبر از آنکه این جمعه تاریخیِ بیرون آمده از دلِ صفوفِ نماز، چند ماه دیگر به دستههای عزاداری تاسوعا و عاشورای پرشور سال ۵۷ وصل میشود... و محاسبات و معادلات آنها را بر هم میریزد.
امام خمینی (ره) ۱۷ شهریور ۵۸ در اولین سالگرد شهدای میدان ژاله که بعدها به میدان شهدا تغییر نام پیدا کرد، در درباره جایگاه شهدای این واقعه میفرمایند: «ملت بزرگ ایران روزهائی، چون ۱۷ شهریور در نهضت خود داشت. هفده شهریور مکرر عاشورا و میدان شهداء مکرر کربلا و شهدای ما مکرر شهدای کربلا و مخالفان ملت ما مکرر یزید و وابستگاه او هستند».
حالا ۱۷ شهریورها در تاریخ معاصر ایران بسیارند...، وقایعی که مصداق "همه روزها عاشورا و همه جا کربلاست" هستند؛ همان وقایعی که سرمقاله نشنال اینترست به رئیس جمهور آمریکا پیشنهاد میکند آنها را بخواند و بداند که او امروز با تکرار تاریخ، خودش را به «یزید مدرن» تبدیل کرده است.