مذاکره طالبان با مقامات امریکایی در حالی در دوحه قطر جریان دارد که مردم افغانستان مثل دهها مذاکرهای که تاکنون صورت گرفته است امیدی به آن ندارند. پس از هجده سال از سقوط طالبان راههای بسیاری برای مذاکره با این گروه تروریستی و پایان دادن به خشونتها در افغانستان دنبال شده، اما به ده دلیل این راهها همیشه به بن بست رسیده است.
علل این شکستها به شرح زیر است؛
۱- اول اینکه طالبان گروههایی نامنسجم و پراکنده اند که برخی از این گروهها حتی با شورای رهبری و سران گروه طالبان ارتباطی ندارند به همین دلیل کسانی که بنام سران طالبان در دوحه مشغول مذاکره هستند نماینده همه طالبان نیستند و شاید به این علت است که همزمان با مذاکرات دوحه، کابل شاهد حملات تروریستی خونین است و اینکه در برخی مواقع طالبان مسئولیت حملات تروریستی را بر عهده نمیگیرد نتیجه همین اقدامات خودسرانه گروههای غیر مرتبطی است که حتی سران طالبان هم از وجود آنها بی اطلاع هستند نمونه آن حمله به نشست علمای دینی در هتل اورانوس بود که هیچکس مسئولیت آن را بر عهده نگرفت.
۲- طالبان نوعی افکار افراطی است که ریشه در اعتقادات برخی از افراد تندرو در افغانستان دارد شما ممکن است یک کشاورزی را ببینید که روز در مزرعه خود مشغول کار است، ولی با اعتقادی که در مبارزه با بیگانگان دارد شب آرپیچی دست بگیرد و به پایگاه نیروهای خارجی شلیک کند بنابر این برای حل ریشهای معضل طالبان باید به سراغ سرچشمههای آن که مدارس دینی است رفت.
۳- طالبان امروز در افغانستان دست بالا دارد و بسیاری از شهرهای افغانستان امروز در اشغال نیروهای طالبان هست به گونهای که حتی در برخی از شهرها طالبان فرماندار و دادستان تعیین کرده اند بنابر این مذاکره در چنین شرایطی عملا" به نفع طالبان نیست.
۴- نگاه متفاوت دو طرف به مذاکرات سبب شده است تا هیچگاه مذاکرات گروه طالبان با مقامات امریکایی به نتیجه نرسد در حالی که طالبان خواستار سهمی از قدرت در افغانستان هستند و حضور در ارکان بالای دولتی را در سر میپرورانند همواره به آنها گفته میشود اگر سلاح خود را بر زمین بگذارند آسیبی به آنها نمیرسد و میتوانند در سایه صلح زندگی مسالمت آمیزی را در افغانستان داشته باشند.
۵- طرف اصلی مذاکره با طالبان باید دولت افغانستان باشد، اما در بسیاری از مذاکرات دولت این کشور حضور ندارد و یا نقش کمرنگی به آن داده میشود تا جایی که حتی دولت افغانستان به برخی از این نشستهای به اصطلاح صلح افغانستان اعتراض کرده است. اکنون در مذاکرات صلح دوحه هم هیچ نمایندهای از دولت افغانستان حضور ندارد، اوضاع وقتی پیچیدهتر میشود که طالبان در این مذاکرات با طرح درخواستهای متناقض و غیرعملی اعلام کرده است با نیروهای خارجی آتش بس برقرار میکند، اما آتش بس با نیروهای دولتی افغانستان را نمیپذیرد.
۶- اکنون بیش از چهل کشور در افغانستان نیروی نظامی دارند و امریکا به تنهایی دارای پنج پایگاه بزرگ نظامی در این کشور است که با صلح طالبان دیگر حضور این نیروهای خارجی در افغانستان توجیهی ندارد این در حالی است که همواره پیش شرط طالبان برای مذاکره، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان بوده است.
۷- امروز بهانه کشورهای غربی برای کندی روند بازسازی در افغانستان ناامنی و بحرانی بودن بسیاری از مناطق افغانستان است بنابر این اگر با صلح با طالبان استانهای مختلف افغانستان بویژه در استانهای جنوبی این کشور امنیت برقرار شود دیگر کشورهای غربی بهانهای برای اجرا نشدن طرحهای بازسازی نخواهند داشت و هزینههای سنگین بازسازی به آنها تحمیل خواهد شد.
۸- عملکرد ضعیف نیروهای دولتی سبب شده است تا در برخی مناطق افغانستان مردم از استقرار دولت مرکزی استقبال نکنند فساد بالا در دستگاههای دولتی و نیروهای مسلح این کشور سبب شده است تا مردم در برخی مناطق به گروههای افراطی رو آورند امروز گزارشهایی از تعدادی از شهرهای افغانستان به گوش میرسد که پلیس خود تهدیدی برای شهروندان است علاوه بر آن برخی شبکههای تلویزیونی اقدام به پخش برنامههایی میکنند که با جامعه مذهبی و سنتی افغانستان هیچ سنخیتی ندارد.
۹- صلح با طالبان به معنای برچیده شدن بساط مواد مخدر در افغانستان است، به بیان دیگر در مناطقی که امنیت برقرار باشد منافع مافیای مواد مخدر به خطر میافتد و دولت مرکزی با قدرت بیشتری به مقابله با کشت خشخاش و تولید هروئین میپردازد از طرف دیگر منبع درآمد اصلی گروه طالبان مواد مخدر است و به همین خاطر است که در هر منطقهای که طالبان قدرت بیشتری دارد تولید مواد مخدر هم بیشتر است.
۱۰ - حضور نیروهای خارجی در افغانستان بعد از گذشت هجده سال نه تنها صلح و آرامشی برای مردم این کشور بدنبال نداشته است که در برخی مناطق سبب خشم آنها و حتی روی آوردن به گروههای افراطی شده است
بمباران مناطق مسکونی و کشته شدن غیر نظامیان امروز به عاملی مهم برای تقویت گروه طالبان بویژه در مناطق جنوب افغانستان شده است تاجایی که در مناطقی مثل استان قندهار کمتر خانوادهای را میتوان یافت که یکی از اعضاء خود را در بمباران از دست نداده باشد خانوادههایی که معتقدند هنوز انتقام خون فرزندانشان را نگرفته اند.
تجربه بحران در سایر کشورهای منطقه ثابت کرده است تنها راه دستیابی به صلح پایدار گفتگوی افغانی افغانی است و این دولت افغانستان است که در نهایت باید حتی گفتگوی نمایندگان سایر کشورها با طالبان را بپذیرد.
اگر طالبان خواستار گفتگو و مذاکره میباشد آدرس غلط را انتخاب کرده است و اگر دولت افغانستان هم به مذاکره با طالبان امیدوار است باید بجای کشورهای فرامنطقهای به کشورهای قدرتمند منطقه رو آورد بویژه اینکه امروز قدرت داعش هم در این کشور رو به افزایش است و کشورهایی مثل ایران تجربه بالایی در مبارزه با این گروههای تروریستی دارند اکنون افغانستان با هیچیک از کشورهای همسایه خود پیمان امنیتی امضاء نکرده است در حالی که همواره پاکستان را به دلیل تردد طالبان در مرزهای دو کشور متهم به حمایت از این گروه تروریستی میکند به بیان دیگر کلید حل بحران افغانستان امروز در دستان خود افغانهاست و آنها هستند که باید طرفهای اصلی مذاکره را برای دستیابی به صلح پایدار تعیین کنند.