به گزارش
خبرگزاری صدا و سیما، آیت الله سعیدی بارها گفته بود: «مرا بگیرید و به بند و حبس بکشید تا آن وقت از من سلب مسئولیت شود. اگر آزاد باشم، فریاد میزنم، حقایق را میگویم و افشاگری میکنم. من این لباس را پوشیدهام و از بیت المال امرار معاش میکنم که پاسدار اسلام و وفادار به رهبرم، امام خمینی باشم؛ بنابراین باید فریاد بزنم، جز این چارهای ندارم.»
شهید آیت الله سعیدی به خوبی دریافته بود که پس از ائمه معصومین علیهم السلام، رسالت سنگین حفظ و بقای مکتب اسلام و ارشاد و رهبری امت اسلامی بر عهده علما سپرده شده است. او که صفحات تاریخ اسلام را گلگون از خون روحانیت یافته بود، بر این حقیقت آگاهی کامل داشت که اسلام مکتبی است که برای شستن طاغوت از چهره زمان، خون میطلبد. خونی که از شدت عشق به الله و خشم از طاغوت گلگونتر شده و آن گاه که میریزد، گناه، شر و کفر را میشوید و میپوشاند.
آنچه که بیش از هر چیز الهامبخش قیام، جهاد و سرانجام شهادت آیت الله سعیدی شد و به گفتهی خود او با وجود و قطره قطره خون او در آمیخته، عشق و شیفتگی او نسبت به امام خمینی بود. در اوج مبارزات وی و زمانی که طاغوت شهید سعیدی را تحت فشارهای مختلف روحی و جسمی قرار داده بود، شهید تنها از قطع ارتباط با امام خمینی (ره) میهراسید. امام (ره) در مقابل ارادت شهید سعیدی نسبت به ایشان، فرمودهاند «من از افرادی مثل شما آنقدر خوشم میآید که شاید نتوانم عواطف درونی خود را آن طور که هست ابراز کنم. من قادر نیستم عواطف امثال شما را جواب بدهم. خداوند تعالی قادر است که شما خدمتگزاران به دیانت را مشمول عنایات خود فرموده و از رحمت خود همه را بهرهمند فرماید…» (منبع: یادنامه شهید آیت الله سعیدی، نگارش احمد صادقی اردستانی)
شهید سعیدی هر کجا که میرفت و هر سخنی که بر زبان میآورد، رفتار و گفتار امام، معشوق و مولایش را تداعی میکرد. آن زمان که ساواک در مساجد و منابر مسلط بود، شهید سعیدی از ذکر نام امام و یادآوری ولایت او لحظهای لب فرو نبست و قلمش، جسورانه و بیپروا و مطمئن از حقانیت قیام رهبرش لحظهای آرام نگرفت.
به مناسبت سالروز شهادت آیت الله سعیدی به مرور فعالیتهای مبارزاتی وی علیه رژیم پهلوی پرداختیم:
شهید آیت الله سعیدی از تبار شاگردان امام و اسوهای است که نظیر وی بسیار نادر است. فعالیتهای آیت الله سعیدی را بطور کلی باید به دو دوره مورد تحلیل قرار داد. دوره اول سالهایی است که در مشهد به تحصیل اشتغال داشت و دوره دوم سالهایی که در شهر قم در طی ادامه تحصیل، برخورد مستقیم با امام خمینی (ره) داشته که دقیقا این دوره از فعالیتهای آیت الله سعیدی شایان توجه است.
بخش اول فعالیت آیت الله محمدرضا سعیدی در مشهد عبارت از تحصیلات علمی وی است که با بهرهگیری از جلسات درس استادانی، چون «حاج شیخ کاظم دامغانی»، «مرحوم هاشم قزوینی» و «حاج شیخ مجتبی قزوینی» توانست دروس فقه و اصول و معارف را به پایان برساند. آیت الله سعیدی در جهت ادامه تحصیل به شهر مقدس قم هجرت کرد. آیت الله سعیدی از محضر دو استاد بزرگ «آیت الله بروجردی» و «امام خمینی» بهرههای فراوانی گرفت. او در سالهای طلبگی غالبا در چارچوبی که هر طلبه در زمینههای بیداری مردم دارد فعالیت میکرد و در این قسمت سفری هم به کویت جهت آگاهی ایرانیان مقیم داشت.
نقش مبارزاتی آیت الله سعیدی در سالهای ۱۳۴۱، همگام با اوج گیری مبارزات روحانیت تحت رهبری امام خمینی (ره) شکل گرفت. پس از قیام مردم که با سرکوب شدید نیروهای رژیم پهلوی طی سال ۴۱ به خاک و خون کشیده شد، رژیم پهلوی؛ امام (ره) را محبوس و از زندانی به زندان دیگر میبرد تا در نهایت تنها راه سرکوب مردم را در قطع رابطه امام با آنها میدانست. از این رو رژیم پهلوی، امام را به ترکیه تبعید کرد. در همین سالها بود که جو خفقان بر سراسر کشور حاکم شد و یاران امام در اقلیت واقع شدند.
ترویج افکار امام خمینی (ره) در نجفامام ضرورت را در بیداری حوزه میدانست. از این رو آیت الله سعیدی در سال ۴۲ به عراق هجرت و سعی کرد تا چهره حکومت ایران را برای مردم به ویژه طلاب مشخص سازد. همچنین مختصات فکری امام و رهبری وی را در طول مبارزات و زمینههای انقلاب مکتبی آینده را شرح دهد.
طرح جوانب فکری اسلامی امام در نجف آنچنان تاثیر بخشید که به هنگام ورود امام به نجف استقبال شایستهای از جانب طلاب و ملت عراق صورت گرفت که در تثبیت موقعیتهای اسلامی قیام و انقلاب اسلامی ایران نقش بسزایی را ایفا کرد. این نقطه پایان فعالیتهای وی نبود. قسمت اعظم از کارهای آیت الله سعیدی را باید در زمانهایی جستجو کرد که وی به عنوان امامت مسجد موسی بن جعفر از شهر قم و به تهران هجرت کرد.
بررسی زمینههای فعالیتی این دوران از فعالیتهای آیت الله سعیدی، ارزشمندی کارهای وی را بیش از پیش روشن میسازد چرا که حاکمیت طاغوت در این دوران مردم مبارز را در مساجد و حوزهها سرکوب میکرد. به همین جهت مساجد در سکون فرو رفته بودند. بطور کلی از دو جهت نیروهای اسلامی و همگام با امام مورد حمله قرار میگرفتند. از یک سوی ساواک به شدت مردم را تحت کنترل داشت و از سوی دیگر افرادی که در حوزهها و مساجد مخالف امام (ره) بودند، توطئه چینی میکردند.
مسجد مرکزیت مبارزه با رژیم پهلوی بودشهید روحانی آیت الله سعیدی با بدست گرفتن سرپرستی مسجد موسی بن جعفر که در یکی از محلات جنوب تهران قرار داشت، توانسته بود با ابتکارات خود نیروهای بسیاری از جوانان محلی و مردم را در مسجد تجمع دهد. در واقع وی توانسته بود دژی بسازد تا افکار و اندیشههای مکتبی انقلابی امام را در کوران حملات دو جانبه دشمنان تداوم بخشد.
آیت الله سعیدی از مسجد به عنوان مرکزیتی که تمام نیروها باید در آن تجمع یابند بهره جست و تنها فعالیت مسجد را در چارچوب اقامه نماز جماعت و مجالس ختم نمیدید. متاسفانه جو غالب مساجد آن زمان از این چنین رویهای که شهید انتخاب کرده بود، استقبال نمیکردند، چرا که سرپرستی آنها را افرادی بر عهده داشتند که یا وابسته به نظام بودند و یا منافعشان را در خطر میدیدند.
اقدامات آیت الله سعیدی باعث شد که گروههای مختلف مردم از اطراف تهران به سوی مسجد او هجوم میآوردند و همین امر باعث وحشت بیامان «ساواک» شده بود.
از جمله فعالیتها آیت الله شهید سعیدی در ارتباط با سیاست داخلی و مناسبات خارجی رژیم شاه اعتراض وسیع و همه جانبهای بود که در سال ۴۹ به هنگام ورود ۳۵ نفر از سرمایهداران آمریکایی که «دیویدراکفلر» و «دیوید لیلیانتال» از اعضا آنها بودند طی ارسال نامههایی به مراجع اعلام کرده بود. او در نامه خود به مراجعه تهران، قم و سایر شهرستانها هشدارهای استعمار اقتصادی جدید را متذکر شده بود.
آیت الله سعیدی در فعالیتهای انقلابی پیشتاز بوداز روحیات آیت الله سعیدی پیشتازی وی در فعالیتها بود. در هر فعالیت انقلابی و اسلامی که همه افراد از عواقب کار و درگیری با ساواک به بن بست میرسیدند، آیت الله سعیدی بیدرنگ به انجام آن کار پیشگام بود.
آیت الله سعیدی به جهت ضربههای پی در پی بر پیکره ساواک، در سال ۴۹ دستگیر شد. وی سرانجام زیر شکنجههای نیروهای ساواک در روز ۲۰ خرداد همان سال در زندان ساواک به درجه رفیع شهادت نائل آمد.