سالها پیش «بن گوریون»، یکی از پایهگذاران رژیم صهیونیستی، با گفتن این جمله که «ملت اسرائیل باید قلمرو خود را از فرات تا نیل توسعه دهد» شعار «نیل تا فرات» صهیونیسم را بر سر زبانها انداخت.
پس از آن «اودد اینون»، مشاور وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی نیز با اشاره به راهبرد اسرائیل در دهه ۸۰، موضوع «تجزیه کشورهای عرب منطقه بر اساس مرزبندیهای قومیتی یا فرقهای» را توضیح داده بود.
وی سودان را به سبب فعالیت چهار گروه متخاصم در این کشور، متشتتترین و تجزیهپذیرترین کشور جهان عرب خوانده بود.
«موشه فرجی»، یکی از مؤسسان سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) در کتاب «اسرائیل و جنبش آزادیخواهانه جنوب سودان» هدف غایی صهیونیسم را مخالفت با پذیرش قومیت عربی و توجیه مشروعیت حضور اسرائیلی ـ صهیونیستی در منطقه عنوان کرده است و مینویسد: همین موضع و الگوی اولیه، تلآویو را وادار کرده است، تلاشهای خود را در جنوب و دارفور بیشتر و برای ایجاد آشوب در قسمتهای دیگر سودان اقدام کند.
«آفو دیختر»، رییس وقت دستگاه امنیت دولت صهیونیستی (شاباک) و وزیر کشور اولمرت سالها پیش در نشستی گفته بود «تئوری اسراییل در مورد سودان از زمان استقلال مبنی بر این بوده است که نگذارد این کشور به جمع کشورهای عربی ثروتمند بپیوندد»، زیرا منابع فراوان و وسعت و جمعیت زیاد این کشور در سایه ثبات داخلی میتواند آن را به قدرت منطقهای قابل ملاحظهای تبدیل کند.
بنا بر گفتههای وی دولت صهیونیستی، همه رؤسای حکومت اسراییل، این نقشه استراتژیک را در قبال سودان ادامه دادهاند و نقشه دخالت سال ۱۳۸۲ اسرائیل در دارفور نیز متعلق به آریل شارون بوده است.
دارفور منطقهای در غرب سودان در مجاورت لیبی، چاد و جمهوری آفریقای مرکزی با جمعیت حدود ۶ میلیون نفریکی از مناطق بحران خیز سودان است.
از سال ۱۹۸۹، دارفور به سه استان شمالی، مرکزی و جنوبی تقسیم شده است که حاکم هر بخش توسط دولت خارطوم تعیین میشود.
حدود صد قبیله عربی و آفریقایی در این منطقه سکونت دارند.
عربها حالت کوچ نشینی دارند و آفریقایی تبارها عمدتا به کشاورزی مشغولند و دین تقریبا کل این جمعیت اسلام است.
در فوریه ۲۰۰۳، دو گروه مسلح موسوم به «ارتش آزادیبخش سودان» و «جنبش عدالت و برابری» با این بهانه که آفریقایی تبارها به حاشیه رانده شدهاند و حکومت در حفاظت از آفریقاییهای یکجانشین در برابر عربهای کوچ نشین موفق نبوده، اقدام مسلحانه علیه حکومت سودان را آغاز کردند.
بنا به گزارش سازمانهای بینالمللی، در پیامد این جنگ دهها هزار نفر کشته و میلیونها نفر از اهالی دارفور از خانه و کاشانه خود آواره شدند.
به علاوه گزارشهای زیادی از تجاوز به زنان و دختران منطقه از طرف گروههای شبه نظامی و مسلح درگیر هم وجود دارد.
یکی از رویدادهای بزرگی که خیلی زود به مسالهای بین المللی تبدیل شد و تاثیر بسیاری بر سودان و نقش سیاسی عمرالبشر گذاشت، بحران دارفور در سال ۱۹۹۸ بود. بحرانی که تا به امروز هم کاملا حل نشده است.
در ۴ فوریه ۲۰۰۹، دیوان کیفری بین المللی، حکم بازداشت «عمر البشیر» را به اتهام جنایت علیه بشریت در دارفور صادر کرد.
این حکم در تاریخ حقوق بینالملل بیسابقه بود، چرا که اولین بار حکم بازداشت یک رهبر قانونی بر سر کار صادر میشد.
در حالی که حکومت عمرالبشر از سوی دولتها و مجامع غربی زیر فشار شدید قرار داشت و سایه مداخله نظامی فرامنطقهای در این کشور میرفت، ایران حمایت قاطعی از او به عمل آورد و بر لزوم حمایت از دولت مسلمان سودان در برابر هر گونه تلاش خارجی برای مداخله تاکید کرد.
سابقه سیاست ایالات متحده و رژیم صهیونیستی برای سوار شدن بر موجهای منطقهای با هدف تجزیه کشورهای منطقه، و تسلط بر منابع نفت و گاز مثلا منطقه نفت خیز جنوب سودان، و همچنین خرد کردن هر نوع مقاومت منطقهای علیه رژیم صهیونیستی، و در نهایت عملیکردن نقشه خاورمیانه بزرگ «برنارد لوییس» صهیونیست، نگرانیها نسبت به موضعگیریهای این چنینی مجامع غربی را منطقی و قابل درک میساخت.
مضاف بر این که تلاشهای بعدی قدرتهای فرامنطقهای و منطقهای، برای تجزیه عراق و سوریه، نشان داد که موضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از عمرالبشیر موضعی درست و همسو با منافع ملی بوده است.
با دمیدن رژیم صهیونیستی در آتش فتنه طایفهای در سودان و تشدید جنگ داخلی میان سودان شمالی و جنوبی، سرانجام با فشارهای بین المللی عمرالبشیر وادار شد برای رهایی از حکم دیوان کیفری بین المللی به برگزاری همه پرسی استقلال جنوبی تن دهد و به این ترتیب در ۹ جولای ۲۰۱۱، سودان جنوبی با جمعیت مسیحی و آنمیست حدودا ۱۲ میلیون نفره استقلال یافت.
رژیم صهیونیستی در کمتر ۲۴ ساعت نتیجه انتخابات را به رسمیت شناخت و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی برای ارایه هرگونه کمک و در اختیار گذاشتن تجربیات این رژیم اعلام آمادگی کرد و توافقها برای تشکیل نخستین سفارت در کشور صورت گرفت.
این موضوع زمانی عیانتر شد که رئیسجمهور سودان جنوبی در سفری به اسرائیل در دیدار با شیمون پرز، رییس رژیم صهیونیستی استقلال کشور خود را مدیون تلاشهای رژیم صهیونیستی در عرصه بینالمللی دانست و گفت: «بدون اسرائیل سودان جنوبی به وجود نمیآمد، شما در کنار ما جنگیدید تا جمهوری سودان جنوبی به وجود بیاید.».
اما این پایان کار عمر البشیر نبود چراکه در جریان شکل گیری ائتلاف عربی برای تجاوز به یمن، یکی از کشورهایی که آمادگی کامل خود را برای همکاری با عربستان و حمایت از این اقدام جنایتکارانه اعلام کرد، سودان بود.
عمر البشیر، ضمن اعلام حمایت کامل از عربستان، به یکباره با پشت کردن به تنها حامی خود در روزهای سخت تمامی روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد.
حالا با پدیدار شدن نشانه های شکست ائتلاف عربی در جنگ یمن عمر البشیر به مهره ای سوخته تبدیل شده است و ارتش این کشور طی یک کودتا بازداشت و از قدرت خلع شد.
این تحولات در حالی در سودان شکل گرفت که به نظر میرسد مهندسی ژئوپلتیک بزرگی برای تغییر معادلات در منطقه به سود رژیم صهیونیستی و آلسعود با همکاری امریکا، فرانسه و موساد در آستانه اعلام معامله قرن، در شمال افریقا در جریان است و این محور در یک هفته اخیر، یک ابرپروژه بسیار خطرناک را کلید زده است.
ژنرال خلیفه حفتر، مترسک سعودیها، سقوط پایتخت لیبی را هدف گرفته و امروز هم شاهد کودتا در سودان و سقوط خاطوم و سرنگونی حکومت عمر البشیر هستیم که بهتازگی از عربستان فاصله گرفته و به ایران نزدیک شده بود.
سعودیها قصد دارند شکست در سوریه، عراق و یمن در شمال آفریقا را جبران کنند تا به توازن منطقهای در قبال ایران، دست یابند.
تحولات روزهای اخیر در حاکمیت الجزائر و تحولات موریتانی و حتی بیانیه دیشب مصر در اعلام عدم تقابل با ایران در همین راستا تحلیل میشود.
مصر که از پیشروی سعودی هراسان شده است با خروج از ائتلاف ناتوی عربی ضدایرانی، قصد دارد تا زمینه استقلال نسبی مقابل تغییر توازن در منطقه به سود عربستان را فراهم کند، چون جایگاه خودش را به شدت در خطر میبیند.
بر اساس معامله قرن که با محوریت رژیم صهیونیستی، عربستان، امارات متحده عربی و مصر در حال شکل گیری است، کشور مستقل فلسطینی در غزه در فلسطین و صحرای سینای در مصر تشکیل خواهد شد.
طرحی که قرار است بعد از هزاران سال مسیر مهاجرت بنیاسرائیل خاتمه دهد و یهودیسازی کامل ارضی اشغالی فلسطین، تخریب مسجدالاقصی، انتقال پایتخت از تلآویو به قدس و تکمیل حاکمیت رژیم اسرائیل بر جولان پازلهای بعدی این طرح است.
سرنوشت امروز عمرالبشیر سرگذشت دیروز صدام در عراق و قذافی در لیبی و سرنوشت فردای دیگر حکام محور سازش در کشورهای عربی است و این درست نقطه مقابل سرنوشت سیاسی بشار اسد در سوریه است، سیاستمداری که به محور غربی -عربی اعتماد نکرد و باهمراهی همپیمانانش در محور مقاومت حافظ عزت و کرامت کشورش باقی ماند...