به گزارش سرويس بين الملل
خبرگزاري صدا و سيما، سران عرب در شرایط کنونی، نشستها را برای مقاومت در برابر مقاومت و همه مقاومت کنندگان و برای حمایت از طرحهای خفت بار و خصمانه آمریکا برگزار میکنند.
پایگاه اینترنتی روزنامه رای الیوم لندن در مقالهای به قلم عبدالباری عطوان نوشت: نشست سران عرب صرف نظر از مکان برگزاری آن، همواره سریال کمدی سرشار از تضادها و شگفتیهای غیر خنده آور است. اتباع کشورهای عربی هم تمایل به پیگیری این نشستها دارند هرچند این پیگیریها صرفا برای با خبر شدن از تصمیمات و حتی سخنرانیهای رهبران شرکت کننده در آن نیست بلکه به دنبال آن هستند که کدام یک از آنها عصبانی میشود و سالن کنفرانس را زود ترک میکند؟ چه کسی با چه کسی احوال پرسی میکند؟ چه کسی از حرف زدن با چه کسی خودداری میکند؟ چه کسی به چه کسی اخم میکند؟ چه کسی با تلفن همراهش طی ایراد یک سخنرانی بازی میکند؟ و دیگر داستانهای این چنینی.
در همین حال عبدالفتاح السیسی رئیس جمهور مصر دو بار ما را غافلگیر کرد. یک بار زمانی که کاخش اعلام کرد در نشست تونس شرکت نخواهد کرد و بار دوم زمانی که وی ناگهان وارد تونس شد و تنها یک ساعت قبل از رسیدن به تونس، حضورش را اعلام کرد. چرا اول خواست شرکت نکند و چرا نظرش را تغییر داد و شرکت کرد؟ این امر همچنان یک معما است.
تمیم بن حمد آل ثانی امیر قطر دو روز قبل اعلام کرده بود در این نشست شرکت و سخنرانی خواهد کرد. وی با اینکه سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان حضور داشت، شرکت کرد. ملک سلمان در پی دریافت دکترای افتخاری بود، اما آن را از دانشگاه «قیروان» دریافت کرد نه از دانشگاه «الزیتونه».
در همین حال تمیم قبل از اینکه احمد ابوالغیط دبیر کل اتحادیه عرب سخنرانی اش را به پایان برساند، از سالن کنفرانس مستقیم به فرودگاه رفت و ما بار دیگر علت این رفتار را نمیدانیم. وی پیامی برای رئیس جمهور تونس فرستاد و از استقبال گرمی که از وی در تونس به عمل آمد، قدردانی کرد هرچند ما هیچ گرمی و احترامی ندیدیم، زیرا تمیم فقط و فقط سی دقیقه در تونس حضور داشت و رئیس جمهور تونس برای استقبال به فرودگاه نرفت و فقط یوسف شاهد نخست وزیر از وی استقبال کرد. گفته میشود شیخ راشد الغنوشی به فرودگاه رفت تا وی را برای بازگشت متقاعد کند، اما موفق نشد.
نکته جالب این است که رهبران عرب که بشار اسد رئیس جمهور سوریه آنها را در نشست قاهره در ماه اوت ۲۰۰۶ شبه مرد توصیف کرده بود و وزرای امور خارجه شان، کل نشست را به بیان حرفها و شعارها اختصاص میدهند و در نشست (عادی سازی روابط با اسرائیل) در ورشو هیچ یک از شرکت کنندگان یک کلمه درباره «فلسطین» یا «قدس» نگفتند و بر خطر ایران تمرکز کردند. آنان گفتند این ایران است که امنیت و ثبات منطقه و جهان را متزلزل میکند. در نشست تونس نیز همه سخنرانیها به ویژه سخنرانی پادشاه سعودی بر این امر تاکید داشت که امنیت و ثبات در منطقه محقق نخواهد شد جز اینکه حل و فصل عادلانهای محقق و کشور فلسطین با پایتختی «قدس شرقی» تشکیل شود. پادشاه سعودی فراموش نکرد که در عین حال تاکید کند که باید با نفود ایران و سیاستهای خصمانه اش مقابله کرد. چرا اینجا چیزی میگویند و در ورشو ضد آن را مطرح میکنند؟ چه بسا ترامپ بهتر میداند.
نکته مهمتری که سبب شد این نشست به اوج تمسخر برسد این بود که همه رهبران در نشست تونس اقدام آمریکا را برای به رسمیت شناختن الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل محکوم کردند و هر از گاهی که محکوم میکردند به صندلی خالی سوریه و پرچم برافراشته شده آن روی میز نگاهی میانداختند. آیا منطقی است این مساله بسیار مهم را بررسی کنند بی آنکه صاحبان آن حضور داشته باشند؟ این تناقض فقط در نشستهای عربی و در این دوره کثیف عربی اتفاق میافتد.
تنها اصل ثابت در نشست تونس تاکید بر حفظ طرح صلح عربی بود، اما اگر کسی مثل ما از یکی از آنها یا از بیشتر آنها بپرسد چرا به این طرح احترام نگذاشتند و خودشان نخستین کسانی بودند که آن را ساقط کردند و زمان اجرا برعکس آن عمل کردند و عادی سازی (روابط با اسرائیل) را در پیش گرفتند و فرش قرمز برای بنیامین نتانیاهو و تیمهای ورزشی او پهن کردند و سرود ملی اسرائیل را نواختند، شمشیر اتهام به تندروی را بر سر سوال کننده فرود خواهند آورد که خارج از آداب نشستها، این سوالهای «غیر منطقی» را مطرح میکند.
جانبداریها و حمایتهای متقابل، بخش اصلی این نشستها را تشکیل میدهد و به نقطه مشترک همه این نشستها تبدیل شده است. رهبران در این نشستها از یکدیگر یا از کسانی که خارج از جرگه آنها قرار دارند، حمایت میکنند. شاید نشخوار کردن و سخن گفتن از «طرح گندیده صلح عربی» از سرلجبازی و کینه توزی با حسن نصرالله دبیرکل «حزب الله باشد که در آخرین سخنرانی اش خواستار پس گرفتن این طرح به عنوان حداقل کار (مورد انتظار از سران عرب) باشد.
نشستهای عربی در گذشته سرشار از تضادها و شگفتیها بوده است هرچند این تضادها منعکس کننده ادبیات زمان برگزاری نشستها و پافشاری طرفها بر مواضعشان است مانند زدن بشقابها به یکدیگر در نشست قاهره بین هیات عراقی و مصری در سال ۱۹۹۰، نشستی که به حضور نیم میلیون نظامی آمریکایی در جزیره العرب مشروعیت بخشید.
این در حالی است که بشار اسد رئیس جمهور سوریه با یک ائتلاف متشکل از شصت و پنج کشور مقابله و هشت سال در برابر «توطئه» پایداری کرد و قطعا تا زمانی که رهبران عرب چنین وضعی را حفظ کنند، این سریال ادامه خواهد یافت.
سران عرب در گذشته نشستها را برای تدوین طرحهای مقاومت برای مقابله با اشغالگری اسرائیل و طرحهای آمریکا در حمایت از آن برگزار میکردند، اما اکنون این نشستها را برای مقاومت در برابر جریان مقاومت و گروههای مقاومت و برای حمایت از طرحهای خفت بار و خصمانه آمریکا برگزار میکنند.