واشنگتن پست نوشت: دوران زمامداری ترامپ و حضورش در کاخ سفید هزینه هایی برای حزب جمهوری خواه به همراه داشته و این حزب شأن و اعتبار خود را از دست داده است.
حزب جمهوری خواه آمریکا یک بیماری مسری دارد. این حزب مدتی طولانی است که با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، دمخور شده است و در نتیجه اقداماتی که انجام می دهد شباهت بسیاری به اقدامات رئیس جمهور (کنونی) آمریکا دارد. ترامپ دروغ می گوید و بعد از آن جمهوری خواهان هم درباره دروغ های ترامپ دروغ می گویند. برایشان هم اصلا مهم نیست که چه می گویند، تنها باید سر و صدا راه بیندازند. دوران زمامداری ترامپ و حضور وی در کاخ سفید هزینه هایی برای حزب جمهوری خواه به همراه داشته است. این حزب شأن و اعتبار خود را از دست داده است و این کار توسط رئیس جمهوری صورت گرفته است که هیچ یک از این دو (یعنی شأن و اعتبار) را ندارد.
نوع جدیدی از مک کارتیسم McCarthyism (در آمریکا) شکل گرفته است. مک کارتیسم اصطلاحی است که از نام سناتور جوزف مککارتی Joseph McCarthy، از ایالت ویسکانسین، و در آغاز دوران جنگ سرد اقتباس شده است. مک کارتیسم به فعالیتهای ضدکمونیستی اشاره دارد که موجب شد موجی از عوامفریبی، سانسور و مخالفت با روشنفکران فضای اجتماعی دهه ۱۹۵۰ آمریکا را دربرگیرد. اما مک کارتیسمی که اکنون در آمریکا دنبال می شود با مک کارتیسم دهه 1950 این کشور متفاوت است. مک کارتیسم جدید از نام کوین مک کارتی Kevin McCarthy, از نمایندگان کالیفرنیا در مجلس نمایندگان آمریکا و رهبر اکثریت این مجلس، اقتباس شده است.
کوین مک کارتی به نمایندگی از نامزدهای جمهوری خواه که اکنون در مجلس نمایندگان آمریکا عضو هستند، به گوشه و کنار آمریکا سفر می کند و در همه این سفرها از دونالد ترامپ تعریف می کند تا شاید بتواند برای خود اعتبار کسب نماید.
وال استریت ژورنال به نقل از کوین مک کارتی نوشت: ‹‹من مدت ها پیش از آن که دونالد ترامپ به ریاست جمهوری برسد با وی ارتباط داشتم و لذا ترامپ به من اعتماد بالایی دارد.›› شاید چنین باشد و ترامپ به کوین مک کارتی اعتماد داشته باشد. اما آیا وی نیز به قضاوت، صداقت، توانایی، دانش و - اگر جرات گفتن آن را داشته باشیم - ثبات (فکری) ترامپ اعتماد دارد؟ اگر مک کارتی چنین اعتمادی به ترامپ داشته باشد، مرتکب سطحی از حماقت شده است که می توان آن را در کتاب رکوردهای گینس ثبت کرد.
کوین مک کارتی به دنبال آن است که جای پل دی. رایان، رئیس مجلس نمایندگان، را بگیرد. اگر حزب جمهوری خواه بتواند اکثریت کرسی های مجلس نمایندگان را به دست آورد و اگر دیگر نامزدهای انتخابات آرای مک کارتی را نشکنند، امکان رسیدن وی به ریاست این مجلس محتمل است. رئیس مجلس نمایندگان در آمریکا جایگاه بالایی دارد. در صورتی که رئیس جمهور آمریکا بنا به هر دلیلی نتواند در این سمت به فعالیت خود ادامه دهد، رئیس مجلس نمایندگان بعد از معاون رئیس جمهور این کشور نفر دوم در فهرست افرادی است که می توانند به طور موقت جانشین رئیس جمهور شوند. با این حال، کوین مک کارتی هیچ اعتراضی به دستور ترامپ به وکیلش مبنی بر تحقیق و تفحص درباره نویسنده ناشناس مقاله نیویورک تایمز نکرد. او حتی تاکید کرد که نویسنده این مقاله باید افشا و مجازات شود. آیا رئیس جمهور آمریکا از متمم اول قانون اساسی این کشور بی اطلاع است؟ مک کارتی چطور؟ آیا او هم از این متمم اطلاعی ندارد؟
در سال 1966 فیلمی تحت عنوان ‹‹پدر! شما در جنگ چه کار کردید؟›› تولید شد. این فیلم را بلیک ادواردز Blake Edwards تهیه کنندگی و کارگردانی کرده بود. او عنوان فیلم خود را از پرسشی که زمانی پسرش مطرح کرده بود اقتباس کرده بود. در این شرایط، ضروری است که فرزندان چهره های شاخص حزب جمهوری خواه از والدین خود بپرسند که ‹‹شما برای متوقف کردن ترامپ چه کاری انجام دادید؟›› واقعا آنها باید از والدین خود بپرسند که: ‹‹پدر یا مادر من! شما برای اصرار ورزیدن بر ضرورت صادق بودن رئیس جمهور چه کاری انجام دادید؟ آیا شما تنها به این بسنده کردید که بزدلانه در گوشه ای بایستید و نظاره گر رفتار ترامپ - و فساد فکری، سیاسی و روحی او -باشید؟ پدر یا مادر من! چه موقع شما دروغ های ترامپ را محکوم کردید و تصمیم گرفتید با مردی که جان مک کین را (در دوران جنگ ویتنام) نفی می کرد دست ندهید؟ آیا شما از رئیس جمهور خواستید که درباره روابط عجیبش با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، یا درباره تلاش هایش برای مرعوب ساختن رسانه ها توضیح دهد؟ آیا هنگامی که ترامپ پیشنهاد داد کیفرخواست علیه دو عضو جمهوری خواه کنگره به بعد از برگزاری انتخابات میان دوره ای کنگره موکول شود، شما به وی اعتراض کردید؟ پدر و مادر من! شما به هنگام کودکی چند بار این شعر معروف باب دیلون را با خود زمزمه کردید که: انسان چند بار می تواند سرش را بچرخاند و وانمود کند که چیزی را ندیده است؟ پد و مادر من! نگاه کنید و ببینید که آزادی های ما چگونه سلب می شوند.››
شوکه کننده ترین مسئله ای که در کتاب جدید باب وودوارد تحت عنوان ‹‹ترس›› به چشم می خورد این است که ترسناک ترین چیزها دیگر ما را شوکه نمی کنند. هیچ یک از اعضای کنگره آمریکا نیست که نداند آن چه وودوارد درباره ترامپ نوشته است واقعیت دارد.
ای. جی دیون، از نویسندگان واشنگتن پست، می گوید دونالد ترامپ مخالفان خود را به روی آوردن به مک کارتیسم متهم کرده است، اما کسی که بی محابا دیگران را متهم می کند خود ترامپ است.
باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در هفته گذشته از حزب جمهوری خواه خواست منفعل نباشد و ابتکار عمل را به دست گیرد. وی در یک سخنرانی در دانشگاه ایلینوی گفت: ‹‹وضعیت کنونی وضعیت فوق العاده است. زمان کنونی زمان خطرناکی است. حزب جمهوری خواه به مسئولیت های خود عمل نمی کند.›› اوباما سخنران خوبی است، اما این سخنرانی وی یکی از بهترین سخنرانی هایش بود. اوباما در این جا یک سخنرانی حزبی نکرد، بلکه به مرثیه سرایی در خصوص فروپاشی اخلاقی حزب جمهوری خواه مبادرت ورزید.
ما دیگر به اتهاماتی که دونالد ترامپ مطرح می کند عادت کرده ایم. ما می دانیم که او فردی دروغگوست. بر اساس داده های گردآوری شده در مرکز داده های واشنگتن پست، ترامپ از زمان ورود به کاخ سفید تا کنون 4 هزار و 713 بار ادعای دروغ یا ادعای گمراه کننده مطرح کرده است. پیامد این وضعیت چیست؟ پیامدش این است که دروغ گفتن به امری عادی تبدیل شده است، درست به همان گونه که کشتن در زمان جنگ عادی می شود. ترامپ بخش زیادی از حزب جمهوری خواه را آلوده کرده است. دروغ گفتن به اصل اول وی تبدیل شده است. او در دروغ گفتن دومی ندارد. حزب جمهوری خواه بیمار است. این حزب دچار بزدلی اخلاقی شده است. شاید هم دیگر نتواند از این معضلات رهایی یابد.