نشریه نشنال اینترست نوشت : بهترین نامی که می توان برای نقش تحریم ها در سیاست خارجی آمریکا انتخاب کرد این است که آنها را نوعی "اعتیاد" بنامیم.
در پایگاه اینترنتی نشریه نشنال اینترست آمده است: بهترین نامی که می توان برای نقش تحریم ها در سیاست خارجی آمریکا انتخاب کرد این است که آنها را نوعی "اعتیاد" بنامیم.
ناتوانی در تغییر رفتار حتی کم اهمیت ترین کشورها برای کسانی که تنها قدرت برتر دنیا را در اختیار دارند بسیار ناامید کننده است.
طبیعی است که این مسئله باعث می شود آنها به دنبال راه هایی بگردند تا این حس شکست را کمرنگ کنند و به مردم آمریکا اطمینان بدهند که همچنان قدرت برتر دنیا هستند. تحریم ها کاملاً مناسب هستند؛ اولاً به این خاطر که آنها را می توان به عنوان جایگزین جنگ، به افکار عمومی بفروشید. بنابراین، مخالفان تحریم بستگی به جایگاه سیاسی شان، به عنوان جنگ طلب یا صلح طلب تصویر می شوند.
دوم، از آنجا که هیچ شاخص معناداری برای موفقیت یا شکست مورد بحث قرار نمی گیرد، در نتیجه موفقیت به طور کامل از زاویه دید فرد موفق دیده می شود. در نتیجه، هر اتفاقی که بیفتد را می توان به تحریم ها نسبت داد. سیاستمداران به ندرت به خاطر جدیت شان در استقبال از تحریم ها مورد انتقاد قرار می گیرند.
تحریم ها مفری ایده آل برای فرار از دنیای واقعی اما دشوار مذاکرات دیپلماتیک محسوب می شوند.
اما در نهایت، برتری سیاسی که تحریم ها بوجود می آورند از بین می رود. دنیا روی دیگرش را به نمایش می گذارد و یک بار دیگر سیاستمداران مستأصل به دنبال چاره می گردند.
دوستان سعی می کنند به آمریکایی ها هشدار دهند که رفتار غلط واشنگتن به آنها نیز آسیب می رساند، اما آنها چگونه باری را که آمریکا به عنوان "رهبر دنیای آزاد" به دوش می کشد درک می کنند؟ در آخر، در حالی که جهان بینی آمریکایی ها محدود می شود، هیچ چیز دیگر به جز واقعیاتی که رسانه های خودشان ترسیم مهم نیست. حال تحریم ها به تنها منبع آرامش تبدیل می شوند، تنها مفری که سیاستمداران می توانند از آن استفاده کنند و در نتیجه مراجعه به آنها (تحریم ها) به یک عادت تبدیل می شود.
اگر شما بخواهید بدانید که چگونه چنین اعتیادی خودش را نشان می دهد، به اوکراین نگاه کنید. اوکراین برای تقویت "انتخاب متمدن" سال 2014 و همچنین تنبیه روسیه به خاطر الحاق بخشی از قلمرو اوکراین، خرید گاز طبیعی مستقیم از روسیه را منع کرد، خدمات پرداخت روسیه و بانک های روسی را به حالت تعلیق درآورد، دسترسی به وب سایت های اجتماعی روسیه، تلویزیون روسیه و سایت های تجاری روسیه را منع کرد، واردات کتب روسی را ممنوع کرد، پروازهای تجاری را متوقف کرد و حال به فکر پایان دادن به حمل و نقل ریلی به روسیه است. البته در واقعیت، همه این خدمات عمومی همچنان ادامه دارد زیرا تقاضای زیادی برای چنین خدماتی در اوکراین وجود دارد، اما فرقش این است که مردم اوکراین با هزینه بیشتری به این خدمات دسترسی دارند.
با وجود همه اینها، روسیه همچنان سرمایه گذاری اصلی در اوکراین است (به لحاظ فنی، روسیه در سال گذشته به جایگاه سوم سقوط کرد و بعد از قبرس و هلند قرار گرفت، اما این دو کشور نیز پناه گاه امنی برای روس ها محسوب می شوند تا سرمایه گذاری های خود را در قالب پوشش پنهانی انجام دهند.) اما، از آنجا که اوکراین هیچگونه رابطه تجاری عادی با همسایه خود ندارد، دولت در حال از دست دادن عواید خود است.
آشکار است که آمریکا به اندازه اوکراین به روسیه وابسته نیست، اما حتی این واقعیت نیز گمراه کننده است. اگرچه آمریکا بسیار ثروتمندتر است و احتمالاً در حال از دست دادن عواید خود نیست، اما مردم آمریکا در دنیایی زندگی می کنند که در هم تنیده است و هر کاری که یک کشور در منطقه خاورمیانه انجام می دهد می تواند نتیجه آن را در شرق اروپا، قطب شمال یا حتی در فضای مجازی و فضا دریافت کند.
به علاوه، باید سودی را که شرکت های آمریکایی (و در نتیجه مردم آمریکا) به خاطر عدم سرمایه گذاری در روسیه از دست داده اند در نظر بگیریم، بویژه در دهه ای که این کشور بسیار پرسودتر از چین بود و بازار بورس آن داغ ترین بازار در دنیا بود. در واقع، کسری بودجه 21 هزار میلیارد دلاری آمریکا که مضحک به نظر می رسد بدون تحریم ها وجود نداشت.
بنابراین، می توان گفت زمانی که مسیر تحریم را در پیش می گیرید دو قبر بکنید: یکی برای اقتصاد رقیبتان و دیگری برای اقتصاد خودتان.