اتحادیه اروپا با تمامی منافع و مراودات اقتصادی که با واشنگتن دارد در قبال جنگ اقتصادي امريکا سکوت نکرده و آنچنان که اخبار موجود نشان میدهد دست به اقداماتي تلافي جويانه زده است.
چکیده مطلب:
ـ در پيش گرفته شدن سياست حمايت گرايي اقتصادي در دولت جديد آمريکا
ـ نگاه يکجانبه گرايانه و غير بين الملل گرايانه امريکا به اقتصاد جهاني
ـ اتخاذ دکترین «ملیگرایی» با عنوان «اول آمریکا»
ـ مخالفت دونالد ترامپ با اتحاديه ها و سازمانهاي بين المللي اقتصادي از جمله «سازمان تجارت جهاني»WTO
ـ کسر بودجه 151 ميليارد دلاري آمريکا درمقابل اتحاديه اروپا
ـ وضع عوارض گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم اروپا از سوي آمريکا
ـ فراهم شدن رهبري تجارت آزاد براي اتحاديه اروپا
ـ همگرايي ميان قدرتهاي اقتصادي جهان براي مقابله با سياستهاي تجاري دونالد ترامپ
ـ انزواي تدريجي آمريکا در اقتصاد بينالملل
پژوهش خبری صدا وسیما: در ماه مارس 2018 (اسفند ماه) سال گذشته رئیس جمهوری آمریکا اعلام کرد عوارض گمرکی بر واردات فولاد و آلومینیوم وضع مي شود و حتي اروپا را به افزایش تعرفه واردات خودرو نيز تهدید کرده است. با اين حال اجرايي شدن اين اقدامات کمي به طول انجاميد تا اينکه در روزهاي آغازين خرداد ماه گذشته آمريکا روی تمام واردات فولاد از اتحادیه اروپا و نیز کانادا و مکزیک یک تعرفه گمرگی ۲۵درصدی و برای آلومینیوم ۱۰درصدی وضع و آن را اجرايي نمود؛ عملا جنگ اقتصادي آمريکا با ديگر قطبهاي اقتصادي آغاز شد. جنگي که هدف اصلي آن تغيير در تراز بازرگاني قطب هاي اقتصادي و جلوگيري از زوال اقتصادي آمريکا عنوان شد. ترامپ در سخنانش بارها تاکید کرد که از نظر او کشورهای دیگر از تجارت با آمريکا "نفع وافر" میبرند زيرا پیمانهای تجاری میان آمریکا و آنها "بسیار احمقانه" وضع شده و اين مسئله بايد تغيير کند. ترامپ گفت که آمریکا سالانه 800 میلیارد دلار کسری بودجه دارد و این موضوع به دلیل سیاستهای تجاری احمقانهای است که آمریکا در قبال بسیاری از کشورها و از جمله کشورهای اتحادیه اروپا در پیش گرفته است.
اين اقدام واشنگتن از سوي ديگر قدرت هاي اقتصادي نوعی از سیاستهای حمایتی برای صنایع و شرکتهای بزرگ آمریکایی اعلام شد که در تقابل آشکار با سياست هاي اقتصاد بازار آزاد قرار داشت. البته اتحاديه اروپا اعلام کرد کارشناسان اتحادیه اروپا از ماهها پیش با پیشبینی چنین روزهایی فهرستی از محصولات آمریکایی تهيه کرده اند که قرار است به عنوان واکنشی علیه تصمیم دولت ترامپ اتخاذ شود و برای آنها عوارض گمرکی تازهای در نظر گرفته شود. با اعلام خبر اجرایی شدن قانون تعرفه های جدید در آمریکا، کمیسیون اروپا بلافاصله موضوع را به سازمان تجارت جهانی گزارش داد و اقدام فوری را علیه جنگ اقتصادی آمریکا خواستار شد. پس از آن لیستی را که از پیش مهیا کرده بود، منتشر کرد و مشخص شد که بروکسل در نظر دارد 6 میلیارد و 400 میلیون یورو بر کالاهای آمریکای تعرفه گمرکی ببندد.این میزان برابر با مبلغی است که آمریکا سعی دارد در واردات آلومینیوم و فولاد بر اروپا تحمیل کند. "سسیلیا مالمستروم" یکی از اعضای کمیسیون تجاری اروپا می گوید: «امروز یک روز بد برای تجارت است. ما تمام سعی خود را در مذاکرات با آمریکا به کار گرفتیم، اما نتیجه ای در بر نداشت. متاسفانه آمریکا با تهدید مذاکره می کند؛ ما اینگونه نمی توانیم پیش برویم. اما این استراتژی ترامپ است که از زمان حضوردر کاخ سفید پیش گرفته است.»
به هر حال جنگ اقتصادي در دو سوي آتلانتيک در حالي آغاز شده است که اروپا اصلی ترین شریک تجاری آمریکا در چند دهه گذشته بوده است.آمارهاي رسمي نشان مي دهد هم اکنون اتحادیه اروپا با آمريکا سالانه بیش از 700 میلیارد دلار تجارت خارجی دارد کارشناسان مسائل اقتصادي از پيامدهاي اين جنگ اقتصادي بزرگ بيمناکند و معتقدند استمرار اين سياست از سوي ترامپ مي تواند عملا به تغييرات عميقي در اقتصاد بين الملل منجر شود.البته جنگ تجاري آمريکا تنها اتحاديه اروپا را در برنمي گيرد و واشنگتن درمقابل پکن نيز سياست اقتصادي تهاجمي اتخاذ کرده است. بنابر اعلام مقامات آمریکایی چین عامل 375 میلیارد کسری تجاری آمریکا است و اين در حالي است که اروپا با 151 میلیارد پس از چین دومين قدرت اقتصادي است که منجر به کسري تجاري آمريکا شده است.
سياستهاي حمايت گرايانه دولت آمريکا
ترامپ در حال حاضر به صورت آشکار سیاستهای حمایتگرایانه دولت آمریکا را فریاد میزند. مبنای اصلی اجرای سیاستهای حمایتگرایانه از سوی ترامپ بر مبنای شعار «اولویت با آمریکا» انجام شده است.اين شعار بخشهاي وسيعي از مردم آمريکا را هيجان زده کرده است و در کوتاه مدت نشانه هايي از بهبود وضعيت اقتصادي آمريکائيان نمايان شده است. البته سياست حمايتگرايانه در دوره اوباما نيز اجرا مي شد. در جريان بحران اقتصادي سال 2008 ميلادي آمریکا با اجرای این سیاست، صنعت خودروسازی خود را از نابودی کامل نجات داد. در جريان بحران اقتصادي هر سه غول بزرگ خودروسازي آمريکا يعني «جنرال موتورز، کرایسلر و فورد»به مرز ورشکستگي کامل رسيدند. طرح حمايت از خودروسازان آمريکا از مارس 2009 تا دسامبر 2014 ادامه يافت و واشنگتن براي حفظ 3 میلیون شغل وابسته به صنایع خودرو 80 میلیارد دلار(عمدتا به جنرال موتورز)تزريق کرد.
حمایتگرایی تجاری، پیادهسازی محدودیتهای تجارت خارجی(واردات) محافظت از محصولات محصولات داخلی در بازار داخلی ودر برابر رقابت خارجی، و ارائه مشوق های مختلف برای افزایش کالاهای داخلی رقابت بینالمللی ایدهها و سیاستهای آن است. اين سياست در سياست خارجي آمريکا به تدريج کنار گذاشته شد و پس از فروپاشي بلوک شرق «نئوليبراليسم اقتصادي» در اروپا و آمريکا با سرعت بيشتري اشاعه يافت.
اما تجارت آزاد عملا منجر به ظهور قدرتهاي جديدي در عرصه اقتصادي شد که منجر به تضعيف قدرت اقتصادي آمريکا شد. چين، اتحاديه اروپا، هند، برزيل، مکزيک و کانادا هر روز قوي تر شدند اما آمريکا جايگاه اقتصادي گذشته خود را از دست داد. حالا با به قدرت رسيدن ترامپ حمايت گرايي اقتصادي به الويت دولت آمريکا تبديل شده است.
بسیاری معتقد هستند که ترامپ در حال فاصله گرفتن از اروپا است. تقریبا از دهه 1970 به بعد چنین دیدگاه «یکجانبه گرایانه» و «غیربین الملل گرایانه» ای بر آمریکا تفوق نیافته است. آمریکای جدید(عصر جهاني سازي)، مشهور به نگاه بینالمللگرایانه و نه ملیگرایانه است. از دهه 1970 میلادی که آمریکاییها نگاه بینالمللگرایانه را به صورت جدی مورد پیگیری قرار دادهاند، نظریات اقتصادی نئوکلاسیک در باب تجارت بینالملل که مبتنیبر نظریه مزیت نسبی بود تفوق داشته است و آمریکاییها کمتر به سمت ارجحیت تعرفهها و نظام وضع تعرفههای گمرکی رفتهاند. اما حالا در مهد نئولیبرالیسم و نظریات نئوکلاسیک، سیاستهای تجویزی و دستوری اقتصاد ملی مورد پیگیری قرار گرفته است.
دکترين سياست خارجي ترامپ
کارشناسان اندیشکده کاتو مي گويند ترامپ معتقد است که وظیفه اصلی سیاست خارجی «اقتصاد» است در حالی که روسای جمهور گذشته وظیفه اصلی را «امنیت» میدانستند. اعتقاد ترامپ بر این است که اقتصاد آمریکا در سالهاي گذشته نسبت به رقبايش ضعيف تر شده و واشنگتن به میزان کافی از متحدانش در قبال حمایت امنيتي از آنها، پول دریافت نکرده است.وی بارها تکرار کرده که آمریکا برای مراقبت از دیگر کشورهای جهان ضعیف است و هر کشوري موظف است هزينه هاي امنيتياش را پرداخت کند.
نگاهي به اظهارات و عملکرد ترامپ در مدتي که از رياست جمهوري اش گذشته نشان ميدهد سياست خارجي امريکا داراي سه رکن است:
پيامدهاي جنگ تجاري آمريکا و اتحاديه اروپا
1- امکان رهبري تجارت آزاد از سوي اروپا
رئیس شورای وزیران اقتصاد منطقه یورو با اشاره به سیاست حمایت گرایی رئیس جمهوری آمریکا ، این روند را فرصتی برای اروپا برای رهبری جهان آزاد عنوان کرد. «یرون دیسلبلوم» رئیس شورای وزیران اقتصاد منطقه یورو (یوروگروپ) رویکرد حمایت گرایی دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا را در تضاد با منافع اروپا دانست و گفت: اگر آمریکایی ها دیگر قصد رهبری تجارت آزاد در جهان را نداشته باشند، اروپا باید چنین نقشی را بر عهده بگیرد. رویکرد آمريکا کمتر بین المللی است و اين فرصتی برای اروپا جهت رهبری جهان آزاد است.
دولت آمريکا در بهمن ماه 1395 از توافق «ترانس پاسيفيک»خارج شد.ترامپ معتقد است اين اقدام به سود کارگران آمریکایی خواهد بود. خروج آمریکا از پیمان ترانس پاسیفیک نه فقط باعث شگفتی دیگر کشورهای عضو این پیمان شده، بلکه اکنون اروپایی ها نیز که به دنبال امضای پیمان تجارت آزاد با آمریکا هستند، نیز خود را با سناریویی مشابه مواجه می بینند. ترامپ تاکید کرده است که به جای توافقنامه های چند جانبه تجاری، توافقنامه های دوجانبه با شرکای تجاری آمریکا در آن سوی اقیانوس آرام و اقیانوس اطلس امضا خواهد کرد که به گفته وی، حفظ مشاغل را در داخل آمریکا تضمین کند.
دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در ماههاي گذشته بارها اعلام کرد، پیمان «نفتا» هم برای این کشور یک فاجعه بوده است و این پیمان سبب شده آمريکا سالانه صد میلیارد دلار در تجارت با مکزیک از دست بدهد.با اين حال ترامپ که قبلا وعده خروج از پيمان نفتا را داده بود در قبال اين پيمان اقتصادي، مهربانانهتر عمل کرده است و به دنبال بازبینی و تغییر مفاد پیمان نفتاست. مذاکرات نفتا هم اکنون در حالی میان سه کشور پیگیری می شود که تهدیدهای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا مبنی بر خارج کردن کشورش از نفتا همچنان بر این توافق نامه همچنان سنگینی میکند.
اين اقدامات دولت آمريکا دنيا را نسبت به رهبري آمريکا بر جهان آزاد با ترديد روبرو کرده و فرصتي براي بروکسل فراهم آمده تا رهبري جهان آزاد را خود در دست بگيرد.
2- منزوي شدن آمريکا در اقتصاد بين الملل
سالهاست اقتصاد دانان بزرگ جهانی بر روی اینکه انزوای داخلی یک کشور به نفعاش است یا به ضررش بحث میکنند. اتفاقات تاریخی نشان داده که انزوای داخلی کشورها همیشه به ضرر آنها بوده و در نهایت منجر به نابودی اقتصاد آنها گشته و شاید بتوان مثال اتحاد جماهير شوروی وچين را زد که علیرغم بزرگی سرزمین و اقتدار کشوری به دلیل اتخاذ موضع انزوای اقتصادی با مشکلات اقتصادی عدیده مواجه شدند و در نهایت اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و چینی ها قبل از فروپاشی دست به کار شدند و خود را از انزوا خارج کردند. با اين حال دونالد ترامپ هم اکنون تلاش ميکند روی ذهنیت حمايت گرايي اقتصادی سرمایه گذاری کند و تلاش دارد اقتصاد آمریکا را به داخل آمریکا محدود کند دیدگاهی که به عقيده کارشناسان شاید در اقتصاد خرد پاسخگو باشد اما در اقتصاد کلان قطعا محکوم به شکست است و آمريکا را منزوي و آسيبپذير خواهد کرد.
نيتين نوهريا، رئيس مدرسه اقتصاد معتقد است سياست هاي اقتصادي ترامپ تهديدي براي اقتصاد آمريکاست و نمي تواند به گشايشي در اقتصاد منجر شود.خروج از تفاهم نامه هاي اقتصادي چند جانبهاي که آمريکا با ديگر کشورها منعقد کرده است، زمينه انزواي بيشتر آمريکا مهيا خواهد شد.روابط تجاري آمريکا و ديگر کشورها به قدري گسترش يافته که قطع کردن يک رشته مي تواند به فروريختن بخش قابل توجهي از اقتصاد منجر شود. به عنوان مثال اگر روند ورودي برخي مواد اوليه به آمريکا قطع شود، توليد خودرو در ايالات متحده با چالش مواجه خواهد شد.اين استاد علم اقتصاد در ادامه تاکيد مي کند:ترامپ بسياري از سياست هاي اقتصادي خود را براساس يکه تازي برخي صنايع آمريکا در دهکده جهاني بنا کرده و مي گويد خريداران چاره اي جز انتخاب کالاي آمريکايي ندارند و به اين ترتيب رونق اقتصادي ادامه خواهد داشت؛ اما به اين نکته توجه نداشته که اغلب کشورها همان طور که وي دنبال تقويت توليد داخلي است، براي کشورشان برنامه ريخته اند. رئيس مدرسه اقتصاد هاروارد با اشاره به کارخانه بوئينگ، جنرال الکتريک و برخي ديگر از توليدات انحصاري آمريکا مي گويد: اقتصادهايي مثل چين و اتحاديه اروپا مي توانند ضمن حذف ارتباطاتشان با اين شرکت ها بسادگي جايگزين هايي براي خود دست و پاکنند. بنابراين بازنده اصلي خود ترامپ است که به دنبال انزواي اقتصادي آمريکاست.
3ـ کاهش رشد اقتصادي جهان
آمريکا و اتحاديه اروپا دو قطب اصلي تجارت آزاد در جهان هستند که وقوع جنگ تجاري ميانشان تبعات منفي بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت. اقتصاد جهانی به تدريج در حال نشان دادن نخستین تبعات منفی جنگ تجاری است و این جنگ تجاری تاثیر منفی زیادی بر بازارهای مالی داشته و به ضرر اعتماد شرکت ها بوده است.
«هانس ورنر سين»، اقتصاددان آلماني درباره آينده تجارت بين المللي با توجه به سياست هاي اقتصادي دونالد ترامپ مي گويد: به طور کلي برقراري عوارض کمرکي يا ايجاد محدوديت هاي اقتصادي براي کشورهاي طرف تجاري آمريکا مي تواند عاملي در کاهش شديد رشد اقتصادي جهان باشد.وي تاکيد مي کند: از آنجا که در قرن حاضر روابط اقتصادي سراسر دهکده جهاني به گونه اي به يکديگر گره خورده که نمي توان آنها را از يکديگر جدا کرد، هرگونه سياستگذاري ترامپ عليه اين به هم پيوستگي مي تواند دردسرساز باشد تاجايي که کل اقتصاد جهان تحت تاثير وي قرار خواهد گرفت. اين اقتصاددان آلماني معتقد است، درصورت افزايش سياست هاي غيرمنطقي اقتصادي ترامپ عليه ديگر قدرت هاي اقتصادي از جمله چين و اتحاديه اروپا، کشورهاي ياد شده يا هر کشور ديگر که مورد حمله قرار گرفته باشد، به دنبال اجراي سياست مقابله به مثل خواهد رفت که نهايتا دودوتاي اقتصاد جهاني را با چالش مواجه خواهد کرد.
از سوي ديگر شرکتها و فعالان اقتصادی در اروپا با نگرانی شاهد تشدید تنشهای تجاری بین چین و آمریکا هستند و این نگرانی منطقی است زیرا جنگ تجاری بین دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان، یک مانع بزرگ در برابر تداوم روند بهبود شرایط اقتصادی در اروپا پس از سالها مشکلات اقتصادی در این قاره است. از لحاظ نظری تنش تجاری بین چین و آمریکا به سود شرکتهای اروپایی است زیرا هر دو کشور مجبور خواهند بود بر مبادلاتشان با اروپا بیفزایند اما این سود تنها شامل حال تعدادی از شرکتها و بخشها از اقتصاد اروپا میشود و نیز باید به این نکته مهم توجه شود که وابستگی به تجارت خارجی سبب خواهد شد ضعف کلی تجارت جهان لطمات بزرگی به اقتصاد اروپا وارد کند.
4ـ همگرايي اتحاديه اروپا و چين
بي اعتمادي به آمريکا از سوي اتحاديه اروپا و چين سبب شده است تا تمايل به همکاري ميان پکن و بروکسل افزايش يابد.خبرگزاري شينهوا در خبري اعلام کرد «ژانگ مین»، رهبر گروه نمایندگان چینی در اتحادیه اروپا معتقد است روابط اقتصادی و تجاری این کشور و اروپا آینده درخشانی در پیش رو دارد و آنها با فرصتهای جدیدی روبه رو هستند. هم اکنون مسافران از 59 کشور دنیا، از جمله 28 کشور عضو اتحادیه اروپا میتوانند بدون ویزا به منطقه آزاد تجاري «هاینان» وارد شده و به مدت 30 روز در آنجا اقامت داشته باشند. ژانگ افزود: بازار بزرگ چین مولد مزایای زیادی برای 16 هزار شرکت اتحادیه اروپا در چین بوده است. سرمایهگذاران چینی در اتحادیه اروپا تعداد زیادی شغل و درآمدهای مالیاتی ایجاد کردهاند. چین و اتحادیه اروپا هم اکنون نیز بسیار به یکدیگر وابسته هستند. نماینده چین در اتحادیه اروپا خاطر نشان کرد: هر دو طرف باید احتمالات تجاری بیشتری را در زمینههایی مانند اقتصاد سبز، اقتصاد دیجیتال، مالی، کشاورزی، حمل و نقل هوایی و دریایی بررسی کنند و افزود هر دو کشور باید از شفافیت و انصاف پیروی کرده و قوانین سازمان تجارت جهانی و سیستم تجارت چند جانبه را حفظ کنند. چین درهای خود را به روی سرمایهگذاران اروپایی باز نگه خواهد داشت و انتظار دارد اتحادیه اروپا نیز متقابلا این کار را انجام دهد.
اروپا نيز علاقه به همکاري با چين را مخفي نمي کند.فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی و امور امنیتی اتحادیه اروپا هم در دیدار با وزیر خارجه چین در بروکسل اعلام کرد که جهان در شرایط آشفتگی و عدم اطمینان ژئوپلیتیک است و در این شرایط همکاری مشترک اروپا و چین اهمیتی دوچندان برای جهان دارد.موگريني همچنین در واکنش به اجرایی شدن تعرفههای بیسابقه واردات اروپا به آمریکا تاکید کرد که اتحادیه اروپا از منافع خود حفاظت کرده و اقدامات متناسب را علیه واشنگتن انجام خواهد داد. موگرینی با اشاره به تمایل اروپا برای مشارکت بیشتر در مذاکرات پیرامون مسائل تجاری، تاکید کرد که این قاره با هیچ کسی در جنگ نیست. نماینده اتحادیه اروپا در سخنانش گفت: اتحادیه اروپا و چین برای حفظ نظم جهانی مسئولیت زیادی دارند. طرفین نیازمند همافزایی بیشتر و تقویت ارتباط پایدار آسیا و اروپا هستند. امیدوارم که ارتباط اتحادیه با چین در زمینه سیاست بینالملل، صلح پایدار جهانی و مبارزه با تروریسم افزایش پیدا کند.
نتيجهگيري
رئیس جمهوری آمریکا در راستای تحقق اهداف ملیگرایان آمریکا و به بهانه تأمین امنیت ملی این کشور از 11 خرداد گذشته تعرفه واردات آلومینیوم و فولاد از کشورهای اروپایی را افزایش داده و به ترتیب به 10 و 25 درصد رساند.اتحادیه اروپا با تمامی منافع و مراودات اقتصادی که با واشنگتن دارد در قبال جنگ اقتصادي امريکا سکوت نکرده و آنچنان که اخبار موجود نشان میدهد دست به اقداماتي تلافي جويانه زده است.
روانشناسي شخصيت ترامپ نشان مي دهد که وي به شدت شیفته تامین منافع آمريکا مي باشد و براي رسيدن به اين هدف نزديکترين متحدان سياسي خود را تحت فشار قرار مي دهد و حتي قواعد و چارچوبهای بین المللی را نقض مي کند.اين مساله به لحاظ هنجاري اروپائيان را کاملا دلزده کرده است واستمرار اين روند مي تواند به تدريج اتحاديه اروپا را از آمريکا دور کند و موجب همگرايي بروکسل با ديگر قطبهاي اقتصادي درمقابل زياده خواهي ترامپ شود.در نگاهي واقع گرايانه عامل و مولفه همسویی و هم نوایی اروپا با آمریکا تا حد زيادي به منافع تجاری و اقتصادی دو سوي آتلانتيک باز میگردد و در صورت خدشه دار شدن این منافع، طبیعتا از عمق و ضریب این همگرایی کاسته خواهد شد.بديهي است آمریکا برای رسیدگی به عدم توازنهای فعلی در عرصه بینالمللی، بدترین شیوه یعنی «ملیگرایی اقتصادی» را برگزیده است. این شیوه پیامدهای نگران کننده ای را به دنبال داد و درها را بر روی آمریکا برای بررسی دیگر مسائل می بندد و ملی گرایی اقتصادی به «جنگ تمام عيار اقتصادي» منجر خواهد شد.
برخي کارشناسان معتقدند سیاست های حمایت گرایانه تجاری آمریکا از دو جهت مخرب است زيرا هم به اقتصاد جهانی و هم به اقتصاد خود این کشور آسیب خواهد زد. جان تیلور، استاد علوم سیاسی دانشگاه سنت توماس هوستون مي گويد اگر برای حمایت گرایی، تعرفه گمرکی وارداتی اعمال کنید، تنها به اقتصاد خودتان لطمه نخواهید زد بلکه در نهایت به اقتصاد جهانی لطمه خواهید زد و این موضوع نگران کننده است.چنین اقدامی باعث کاهش سرمایه گذاری مستقیم خارجی در آمریکا خواهد شد که برای اقتصاد این کشور موضوعی کلیدی است.
پژوهش خبری // پژوهشگر: علی ظریف