امروز بعد از 25 سال از روند سازش، دیگر بر کسی پوشیده نیست که در تمام مذاکراتی که با مدیریت آمریکا و نظام سلطه انجام شده هدف اصلی تضمین امنیت اسرائیل غاصب و جلوگیری از مقاومت و جهاد مقدس مردم فلسطین بوده است.
چکیده مطلب:
- در شانزدهم مرداد سال 1358، یعنی تقریباً هفت ماه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و حدوداً یک سال پیش از آغاز جنگ تحمیلى رژیم بعث عراق علیه ایران، بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در پیامی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان هر سال را « روز قدس» نامیدند
- نتایج تلخ حاصل از به وجود آمدن شکاف جدی در ساختار حرکت ملی فلسطین از زمانی بهوجود آمد که روند سازش سیاسی بهعنوان یک راهکار، شکل گرفت و یک دولت فلسطینی در سایه اشغالگری ایجاد شد ؛ همان مذاکرات سازشی که از زمان تشکیل کنفرانس بینالمللی «مادرید» ظهور و بروز یافت.
- امروز بعد از 25 سال از روند سازش، دیگر بر کسی پوشیده نیست که در تمام مذاکراتی که با مدیریت آمریکا و نظام سلطه انجام شده هدف اصلی تضمین امنیت اسرائیل غاصب و جلوگیری از مقاومت و جهاد مقدس مردم فلسطین بوده است.
- شاید علت حقیقی اینکه ایران دشمن اعراب معرفی می گردد حمایت جمهوری اسلامی ایران از جنبش های آزادی بخش و مقاومت در فلسطین و لبنان است. امروز که همه رژیمهای عربی به سوی نزدیکی با صهیونیست ها حرکت می کنند، ایران همچون گذشته بر دشمنی با اسرائیل و حمایت از فلسطین تأکید دارد.
پژوهش خبری صدا و سیما: در شانزدهم مرداد سال 1358، یعنی تقریباً هفت ماه بعد از پیروزى انقلاب اسلامى و حدوداً یک سال پیش از آغاز جنگ تحمیلى رژیم بعث عراق علیه ایران، بنیانگذار جمهورى اسلامى ایران در پیامی آخرین جمعه ماه مبارک رمضان هر سال را « روز قدس» نامیدند و از ملت هاى جهان به خصوص مسلمانان دعوت کردند در همبستگى با ملت ستمدیده فلسطین و محکومیت جنایات رژیم صهیونیستى، راهپیمایى کنند.
از آنجا که جان های مسلمانان و مؤمنان در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان زلالتر شده و پیوند محکمتری با خداوند متعال برقرار کرده است، بنابراین تعیین آخرین جمعه این ماه مبارک بهترین گزینه برای روی آوردن دلهای مؤمنان به سمت آرمان فلسطین و مسجدالاقصی، اولین قبله گاه مسلمانان و سومین مکان مقدس اسلامی پس از مکه معظمه و مدینه منوره است.
در روز جهانی قدس ملت های مسلمان از یکسو پیوند ناگسستنی فلسطین، بیت المقدس و قدس شریف را با دنیای اسلام مورد تأکید قرار می دهند و از سوی دیگر اندیشه و آرمان آزادسازی قدس از چنگال صهیونیست ها را در میان مسلمین و همه آزادگان جهان احیاء می نمایند. بر همین اساس مراسم روز قدس یک آئین تشریفاتی نیست، بلکه نمادی از نفرت عمومی دنیای اسلام نسبت به اشغالگری، ستم و جنایات رژیم صهیونیستی و حامیان آن است که پیدایش ننگین خود را بر حاکمیتی نژادپرستانه استوار کرده اند و در طول 6۸ سال گذشته لحظه ای از ترور، تخریب و کشتار صاحبان اصلی فلسطین یعنی مسلمانان عرب دست نکشیده اند.
اگرچه امروز گوشه گوشه جهان اسلام درگیر روزهای سخت و وقایع خونبار است؛ هرچند شدت خشونت سرکوب و حبس و شکنجه مسلمانان در بحرین حتی مجامع غربی را نیز به اعتراض واداشته است؛ کشتار و آوارگی کودکان، زنان و غیر نظامیان در سوریه، لیبی، عراق و یمن به جریان هرروزه زندگی مسلمانان این کشورها بدل شده است؛ هر چند صباح، اخبار و تصاویر انفجارهای هولناک تروریستی در لبنان، افغانستان، پاکستان، ترکیه و ... دلهای جهانیان را به درد می آورد؛ گروه های تروریستی- تکفیری مخوف بوکوحرام و الشباب مسلمانان کشورهای فقیری همچون سومالی، مالی، سودان، تونس، ساحل عاج و چاد را به وحشیانه ترین صورت قتل عام می کنند، اما این رخدادهای غم انگیز، هرگز مسلمانان راستین را از فلسطین به عنوان مسئله و اولویت اول جهان اسلام غافل نخواهد کرد؛ چرا که همه این برادرکشی ها، جنگ افروزی ها و جنایات را تکه های پازلی می دانند که صهیونیست ها به دنبال تکمیل آن هستند و تصویر شوم نهایی آن فراموشی اصل اشغالگری، پذیرفتن موجودیت جعلی اسرائیل، تنها شدن ملت مظلوم و محصور فلسطین و جدا شدن نخستین قبله، دومین مسجد و سومین حرم شریف مسلمانان از پیکره جهان اسلام خواهد بود.
اما در مسیر ۶۸ ساله مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی خاطرات تلخ و واقعیات دردناک بسیار دیگری نیز وجود دارد؛ شکاف عمیقی که امروز در ساختار ملی و منطقه ای مبارزه با اسرائیل دیده می شود ماحصل انحرافات سازشکارانه و ساده لوحانه وادادگانی است که با افتادن در دام های توافق، صلح و سازش دروغین، به کرّات فریب سیاست های رژیم صهیونیستی، آمریکا و بقیه اعوان و انصارشان را خورده اند. تا امروز همه طرح هایی که ذیل عنوان طرح سازش انجام شده نه تنها ره اوردی برای فلسطینی ها نداشته بلکه فرصتی برای مستحکم شدن جایگاه دولت جعلی بوده که بر عکس تاریخ حرکت میکند و روز به روز بر خوی نژادپرستی و ستمگری خود می افزاید. در این نوشتار تلاش شده است به سیر ایجاد شکاف در صف مبارزان ملی و منطقه ای رژیم صهیونیستی مروری هرچند مختصر صورت گیرد.
الف- تغییر روند مبارزه استراتژیک، آغاز مذاکرات سازش
نتایج تلخ حاصل از به وجود آمدن شکاف جدی در ساختار حرکت ملی فلسطین از زمانی بهوجود آمد که روند سازش سیاسی بهعنوان یک راهکار، شکل گرفت و یک دولت فلسطینی در سایه اشغالگری ایجاد شد. همان مذاکرات سازشی که از زمان تشکیل کنفرانس بینالمللی «مادرید» ( 30 اکتبر 1991 ) ظهور و بروز یافت. در این کنفرانس رویکرد رژیمهای عربی، به گزینه «صلح» بود و گزینه «گفتوگو» به جای مبارزه استراتژیک بهعنوان تنها راه حل پایان کشمکش ها مورد تأکید قرار گرفت. متعاقب آن معاهده «اسلو» رقمخورد و هشتاد درصد فلسطین از دست رفت، بخش اندک باقیمانده نیز در سرنوشتی مجهول قرار گرفت و زمینه اشغال و تجاوزگری و نژادپرستی بیشتر را برای رژیم صهیونیستی فراهم کرد.
امروز بعد از 25 سال از روند سازش، دیگر بر کسی پوشیده نیست که در تمام مذاکراتی که با مدیریت آمریکا و نظام سلطه انجام شده هدف اصلی تضمین امنیت اسرائیل غاصب و جلوگیری از مقاومت و جهاد مقدس مردم فلسطین بوده است. خواسته نهایی صهیونیست ها در فلسطین، تجزیه ملت فلسطین از نظر جغرافیایی، سیاسی و طایفهای است. اسرائیل بهدنبال جدا کردن نوار غزه از کرانه باختری و جدا کردن این دو از قدس، و جدا کردن سرزمینهای اشغالی سال 1967 از سرزمینهای اشغالی سال 1948 از طریق ایجاد دیوار حائل و ایجاد تفرقه در خارج از مرزهای فلسطین در تمامی کشورهای اسلامی است. اگر امروز منطقه خاورمیانه از فلسطین گرفته تا سوریه و یمن و دیگر نقاط، در آتش جریانهای تروریستی تکفیری شعله ور است، این آتش فتنه رژیم صهیونیستی در کنف حمایت رژیم صهیونیستی است و سیاست های پر از اشتباه و کوته بینانه برخی دولت های همسو بر آن می افزاید.
امید بستن به اوهام آمریکاییها، نشان داد که وقایع اسلو چیزی جز اشغال فریبکارانه با همراهی رسانههای فریبکار نیست، چرا که رژیم صهیونیستی در سایه پیمان اسلو 5 جنگ به راه انداخت. دو جنگ را در کرانه باختری آغاز کرد و در جریان آن رهبران مردم فلسطین را به قتل رساند و آنهایی را هم که زنده مانده بودند بازداشت کرد. سه جنگ را هم در غزه پیاده کرد که تا به امروز شاهد آثار آن هستیم. اینها نتیجه پیمانهایی است که آمریکایی ها، کمیته چهارجانبه و رژیمهای عربی همسو با آنها تدارک دیدهاند تا مردم فلسطین را مجبور به ترک مقاومت مشروع خود نمایند. پیامدهای سازش، همچنان به شکل شهرکسازی و ایجاد موانع و تقسیم مناطق به درجات الف و ب و ج و افزایش تعداد اسیران فلسطینی در زندانها نمایان است. این نشان میدهد که صلح ادعایی، چیزی جز افزایش اشغالگری نیست. رژیم صهیونیستی در حال تبدیل اندیشههای نژادپرستانه خود به واقعیتهای عینی در زمینه ایجاد یک امپریالیسم کوچک با کمک سایر کشورهای امپریالیستی جهان است.
ب- خیانت آشکار رژیم های عربی
امروز رژیم های عربی دست در دست صهیونیست ها دارند و خیانت پشت پرده به مرحله خیانت آشکار رسیده است. عربستان سعودی، در هراس از بیوفایی آمریکا، از نقش دیرینه مطیع و تابع ایالات متحده به سوی موضع ائتلاف با اسرائیل در حال حرکت است. جنون سیاسی آل سعود به جایی رسیده است که نوک پیکان خشم خود را از دشمن مشترک اسلام به سوی جمهوری اسلامی ایران چرخانده و علناً رژیم صهیونیستی را دوست و ایران را دشمن می خواند. شاید علت حقیقی اینکه ایران دشمن اعراب معرفی می گردد حمایت جمهوری اسلامی ایران از جنبش های آزادیبخش و مقاومت در فلسطین و لبنان است. امروز که همه رژیمهای عربی به سوی نزدیکی با صهیونیستها حرکت میکنند، ایران همچون گذشته بر دشمنی با اسرائیل و حمایت از فلسطین تأکید دارد.
فلسطینیان با اعتماد به رژیم های عربی به بدترین توافقها با رژیم جعلی اسرائیل گردن نهادند. در حالیکه نیروی مقاومت در لبنان تجربه دیگری را به نمایش گذاشت و سرنوشت دیگری را برای لبنان رقم زد؛ آزادسازی خاک لبنان در سال 2000 و به چالش کشیدن ارتش رژیم صهیونیستی در سال 2006 که منجر به آزادسازی اراضی لبنان شد. افسوس که امروز در نتیجه پیوند نامبارک عبری- عربی، پس از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس،اتحادیه عرب نیز با زور و ضرب آل سعود، جنبش حزبالله - نخستین گروهی که در رویارویی با رژیم صهیونیستی برای جهان عرب پیروزی به ارمغان آورده است- را تروریست می خواند.
طرح خطرناک و شگفت آور دیگری که آل سعود، به همراه امارات متحده عربی، بحرین و کویت ارائه داده اند، طرح تعدیل شده سازش عربی است که در آن جولان سوریه به رژیم صهیونیستی هدیه، آوارگان فلسطینی ( علیرغم تأکید قطعنامه سازمان ملل متحد مبنی بر حق بازگشت آوارگان به خانه و کاشانه خویش و دریافت غرامت)، در آوارگی رها، از بیتالمقدس حساسیتزدایی و دولت صهیونیستی به رسمیت شناخته شده است.
سخن آخر:
مسائله قدس، حادثهای است برای موحدین جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آینده (امام خمینی(ره)
این سخنان مواضع روشن بنیانگذار انقلاب اسلامی و مبدع روز جهانی قدس است. مردی که چکیده عدالت همیشه مظلوم در تاریخ بشر است؛ امام راحل با طرح نابودی رژیم اشغالگر قدس و قرار دادن آخرین جمعه ماه رمضان به عنوان «روز قدس»آرمان فلسطین و آزادی قدس شریف را در تاریخ جاودانه ساخت و مسیر «محو کردن» این «غده سرطانی» را هموار ساخت. افشای ماهیت تروریستی، نژادپرستانه و ضد انسانی رژیم صهیونیستی، شکلگیری و پیروزی حرکتهای اسلامی و شهادتطلبانه در روند مبارزات ملت فلسطین و مقابله با روند سازش و طرحهای آمریکاتبلور عملی اندیشههای امام خمینی (ره) در باب مسئله فلسطین است. هرچند از قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران مبارزه، موضوع حمایت از فلسطین و لزوم مقابله با رژیم صهیونیستی در مواضع امام خمینی (ره) به کرّات بیان میشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اصول بنیادین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که در قالب «نفی سلطهجویی و سلطهپذیری» در اصول قانون اساسی نیز بر آن تصریح شده، تعبیر قرآنی «نفی سبیل» است. شالوده و اساس این قاعده در سیاست خارجی جمهوری اسلامی، نفی ظلم و ستم بر مردم مسلمان و حفظ استقلال و نفی وابستگی به بیگانگان است. دولت اسلامی براساس آموزههای دین مبین اسلام، نه زیر بار ظلم میرود، نه بهدنبال سلطه بر دولتهای دیگر است و نه سلطهی قدرتهای بزرگ را بر خود یا دولتهای مسلمان یا غیر مسلمان دیگر (جهان سوم، مستضعفین جهان) میپذیرد. یکی دیگر از برجستگیهای انقلاب اسلامی که مکمل اصل فوق الذکر است، مبارزه با مظهر استکبار؛ یعنی صهیونیسم است. پیش از انقلاب اسلامی ایران، بیشتر کشورهای عرب برمبنای ایدئولوژی پان عربیستی به مقابله با صهیونیسم پرداخته بودند و مسأله فلسطین را یک مسأله ارضی و سرزمینی قلمداد می کردند. انقلاب اسلامی نشان داد که مسأله فلسطین، مسأله ای مربوط به کل جهان اسلام است که بایستی همه ملتها در جهت مقابله با ریشه فساد تلاش کنند. امام(ره)، مسأله را از بعد ملی و ناسیونالیستی عرب خارج کرد و به آن چهرهای اسلامی بخشید.
نوع نگاه جمهوری اسلامی ایران به رژیم صهیونیستی بهعنوان واحدی نامشروع و جعلی، تلقی خاص و منحصر به فردی است. ایران پس از پیروزی انقلاب، شناسایی دوفاکتو رژیم قبل را از اسرائیل پس گرفت و آن را «غده سرطانی» نامید که باید از میان برداشته شود. هرگونه روابط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با این کشور ممنوع اعلام شد و حتی روابط طرف ثالث با اسرائیل به شاخص تعیینکننده روابط ایران با آن کشور تبدیل شد. به نحویکه در پارهای مواقع، ایران روابط خود را با کشورهای مسلمانی مثل مصر، اردن و مراکش قطع یا کمرنگ کرد، زیرا این کشورها روابط خود را با اسرائیل از سر گرفته بودند. از دلایل عمده این دشمنی، همانند سایر جهتگیریها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مخالفت ایران با نظام سلطه است. نحوه برخورد اسرائیل با مسلمانان فلسطینی، غصب سرزمین آنها و نبود حق تعیین سرنوشت و مضاف بر آن، حمایت مغرضانه آمریکا از این رژیم و در عین حال تلاش برای تلطیف رفتار ایران در برابر این رژیم و تلاش برای انزوای تهران در عرصه بینالمللی، تأییدی بر جهتگیری عزتمندانه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است.
پژوهش خبری صدا و سیما: مرجان شریف زاده