اتحادیه اروپا تلاش دارد تا با اتخاذ مواضع شفافتر نسبت به گذشته به ایفای نقش در تقابل بودائیان میانمار و مسلمانان روهینگیایی منطقه راخین بپردازد و از سازمان ملل درخواست کرده تا مأموران حقیقتیاب را جهت بررسی احتمال پاکسازی قومی و نسلکشی توسط دولت میانمار به آن منطقه اعزام کند.
روهینگیاییها 4 درصد جمعیت میانمار را تشکیل میدهند و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. استان راخین یکی از محرومترین استانهای میانمار است و اغلب مسلمانان روهینگیا در اردوگاهها زندگی میکنند و بدون اجازه دولت مرکزی اجازه خروج از استان راخین و سفر را ندارند. آمارها جمعیت روهینگیا را 6 میلیون نفر اعلام کردهاند. مذهب مردم روهینگیا اسلام سنی با عناصری از تصوف است. در توصیف وضعیت مسلمانان روهینگیا همین بس که سازمان ملل متحد و همچنین اغلب رسانههای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری، مردم روهینگیا را جزو تحت ستمترین اقلیتها در جهان توصیف میکنند! در1962 نظامیان از طریق یک کودتا قدرت را در میانمار به دست گرفتند. همه شهروندان ملزم به داشتن کارت شناسایی ملی شدند اما به روهینگیاییها فقط کارت هویتی داده شد که آنان را «خارجی» معرفی میکرد و در نتیجه امکان تحصیل و کار آنان را محدود میکرد. از آن پس فشارها بر جامعه مسلمان روهینگیا افزایش یافت و در دهه 1960 میلادی بیش از 20 هزار نفر از مسلمانان به دنبال جنایتهای ارتش میانمار کشته شدند. این جنایات در سالهای بعد هم ادامه یافت بطوریکه در سال 1992نزدیک به 200 هزار نفر از مسلمانان میانمار به بنگلادش پناهنده شدند.[1]
در سال ۱۹۸۲ قانون حقوق شهروندی در میانمار به تصویب رسید که به واسطه این قانون از میان ۱۴۴ قومیت موجود در میانمار ۱۳۵ قومیت حق شهروندی دریافت کردند و ۹ دسته از اقوام اقلیت از حق شهروندی محروم شدند که بزرگترین این قومیتهای، قوم روهینگیا است.دولت میانمار برای رفع اختلافات و مشکلات میان مسلمانان و بوداییان، سیاست کوچ اجباری کل ۶ میلیون مسلمان روهینگیایی را از منطقه راخین اتخاذ کردهاست. البته آمار رسمی جمعیت روهینگیا ۶ میلیون نفر است اما طبق آمار غیررسمی جمعیت این قوم که صد در صد آنها مسلمان هستند به ۸ میلیون نفر میرسد. به واسطه این سیاست اتخاذ شده از جانب دولت قریب به ۱۵۰ هزار نفر از مسلمانان راخین به بنگلادش، ۵۰ هزار نفر به تایلند و ۴۰ هزار نفر به مالزی و تعداد قابل توجهی به دیگر کشورهای آسیایی مهاجرت کردند.[2]
جنایت علیه بشریت
جنایتهای اخیر دولت میانمار علیه مسلمانان را بیشتر کارشناسان حقوقی به عنوان مصداق بارز نسلکشی میدانند چرا که پاکسازی نژادی دقیقاً در میانمار در حال جریان است. ماده (2) کنوانسیون 1948، نسلکشی را این گونه تعریف مینماید:
« نسل زدایی عبارت است از ارتکاب هر یک از اعمال مشروحه زیر، علیه یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی که با قصد نابود کردن کلی یا جزیی آنها به دلیل دارا بودن این اوصاف صورت میگیرد:
کشتار مسلمانان روهینگیا، مصداق بند (1)، ماده (2) کنوانسیون 1948 جلوگیری و مجازات نسلزدایی است. در واقع عنصر مادی جنایت نسلزدایی در این موضوع دقیقاً محقق شده است. اینکه تعداد کشتهشدگان در منطقه روهینگیا دقیقاً چه میزان است، در تحقق جنایت نسلزدایی تأثیری ندارد. « زیرا بر اساس ماده (6) اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، تفاوتی نمیکند که تعداد قربانیان نسل زدایی یک نفر یا بیشتر باشد، به شرط آنکه این افراد یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی خاص تعلق داشته و مرتکب قصد نابودی کلی یا جزیی گروه مورد نظر را به دلیل برخورداری از این ویژگیها داشته باشد.»[3]
سوچی و بحران میانمار
در ماههای گذشته «آنگ سانگ سوچی» رهبر دولت میانمار که سالها لقب بانوی صلح را با خود به همراه داشت، تلاش کرد از موضعگیری صریح درخصوص مسلمانان روهینگیا خودداری کند. با این حال فشارها آنقدر افزایش یافت که وی پس از سکوتی طولانی سرانجام در رابطه با نسلکشی اقلیت مسلمان روهینگیا موضعگیری کرد. خانم سوچی طی یک سخنرانی از نقض حقوق بشر سخن گفت و موافقت خود با ورود ناظران بینالمللی به میانمار را اعلام کرد.درحال حاضر وجهه سوچی به عنوان یک شخصیت بینالمللی حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل در سال 1991 به شدت خدشه دار شده است. با این که در سال 2011 نشانه های دولت مدنی در میانمار ظاهر شد اما نظامیان همچنان افراد صاحب قدرت در این کشور هستند. باید توجه داشت هم اکنون ۲۵ درصد کرسیهای پارلمان به نظامیان میانمار تعلق دارد و از این جهت سوچی از نفوذ قابل قبول در پارلمان میانمار برخوردار نیست. سوچی توان مبارزه و رویارویی با نظامیها را ندارد و با توجه به اینکه افراطیها و نظامیان میانمار در یک دایره با یکدیگر هماهنگ هستند و علیه مسلمانان اقدام میکنند او در داخل تحت فشار شدیدی قرار گرفته است. همچنین اگر سوچی بیش از اندازه خود را به مسلمانان نزدیک کند و از آنها حمایت کند، دیگر شاهد طرفداری و حمایت از خاستگاه خود (بودائیان) نخواهد بود و بدون شک حمایت آنها را از دست خواهد داد لذا ترجیح داده است در شرایط کنونی سکوت اختیار کند.[4]
مواضع اتحادیه اروپا وکشورهای
اروپایی در قبال نسل کشی در میانمار
واکنش به نسلکشی مسلمانان میانمار در اروپا ابتدا با گسترش اعتراضات مسلمانان مقیم اروپا آغاز شد. در رم صدها نفر از مسلمانان ایتالیا با تجمع در میدان «اسکوایلینو رُم» از سکوت رسانهها و بیتفاوتی جامعه جهانی در قبال کشتار مسلمانان روهینگیا انتقاد کردند. صدها نفر از فرانسویان از جمله مسلمانان این کشور در حمایت از مسلمانان مظلوم میانمار در پاریس تجمع کردند و تظاهراتکنندگان انگلیسی هم در مقابل ساختمان نخستوزیری در خیابان «10 داونینگ» تجمع کردند و فریاد « نسل کشی روهینگیا را متوقف کنید» سر دادند. مردم هلند و مسلمانان مقیم این کشور نیز در واکنش به جنایات اخیر علیه مسلمانان میانمار، تجمع اعتراضی در لاهه برگزار کردند. اما با گسترش خشونتها و بحران انسانی در میانمار کشورهای اروپایی به تدریج مجبور به اظهارنظر درباره بحران مسلمانان روهینگیا شدند و اتحادیه اروپا پس از چند هفته کشتار مسلمانان روهینگیا در میانمار و پس از واکنش گسترده کشورهای اسلامی به این فاجعه، سرانجام زبان باز کردند و این اقدامات وحشیانه دولت میانمار را محکوم کردند و نمایندگان پارلمان اروپا هم با صدور قطعنامهای غیررسمی خواستار دسترسی آزاد و بدون مانع سازمان ملل، سازمانهای حقوق بشر، ناظران بینالمللی و اصحاب رسانه به ایالت راخین میانمار شدند.
اما علت تاخیر اروپا در محکوم کردن جنایات میانمارچیست؟
برخی کارشناسان بر این باورند اتحادیه اروپا معتقد است اتخاذ موضع سخت در مقابل دولت میانمار و تحقیقات سازمان ملل که قطعا به محکومیت دولت منجر می شود ممکن است روند دموکراسی شکننده در میانمار را تهدید کرده و همین دموکراسی نیم بند را هم با شکست مواجه کند زیرا شاخه نظامی «جونتا» همچنان کنترل برخی پستهای کلیدی و 25 درصد پارلمان کشور را در اختیار دارد. سوچی و حزب متبوع وی با وجود در دست داشتن بخشی قبل توجه از قدرت با مشکلات عدیدهای مواجه هستند و خشونتهای فرقهای، نفوذنظامیان،اسلام ستیزی، نژادپرستی و فساد آنها را در موقعیت دشواری قرار داده است و سوچی گرفتار استانداردهای دوگانه حقوق بشری شده است.
جمع بندی
اتحادیه اروپا در شرایط فعلی سیاستی را در قبال فجایع میانمار دنبال میکند که دو هدف دارد:
الف) اقدامات لازم برای رسیدگی به دلایل و نتایج فاجعه نسل کشی در منطقه راخین
ب) اقدامات و کمکهای بشردوستانه به قربانیان نسل کشی در منطقه راخین
هم اکنون اتحادیه اروپا تلاش دارد تا با اتخاذ مواضع شفافتر نسبت به گذشته به ایفای نقش در تقابل بودائیان میانمار و مسلمانان روهینگیایی منطقه راخین بپردازد و از سازمان ملل درخواست کرده تا مأموران حقیقتیاب را جهت بررسی احتمال پاکسازی قومی و نسلکشی توسط دولت میانمار به آن منطقه اعزام کند. اتحادیه اروپا همچنین ضمن ابراز نگرانی از خشونت گسترده نیروهای دولتی علیه مسلمانان این منطقه از دولت میانمار خواسته تا همکاریهای لازم را با مأموران حقیقتیاب سازمان ملل انجام دهد.[5]
به نظر میرسد با توجه به لغو سفر برنامهریزی شده مقامهای سازمان ملل به ایالت راخین که شاهد خشونت بیسابقه علیه اقلیت مسلمان است فشار اتحادیه اروپا به دولت میانمار افزایش یابد. یک سخنگوی سازمان ملل در یانگون با اشاره به اینکه مقامات میانمار دلیلی برای این اقدام ارائه نکردهاند افزود: ارزیابی وضعیت در راخین به دلیل کنترل شدید دسترسیها دشوار است اما گروههای مدافع حقوق بشر گفتهاند که علاوه بر آوارگان فراری به بنگلادش تعداد زیادی از مسلمانان در داخل خود این ایالت آواره شده و صدها هزار نفر نیز غذا، سرپناه و مراقبتهای دارویی ندارند.[6]
پژوهش خبری // پژوهشگر: علی ظریف
[1] . کلهر،محمد رضا،بحران میانمار؛ بایدها و نبایدها،خبرگزاری فارس،21/ 6/ 96
[2] . دانشنامه ویکیپدیا
[3] . کلهر،محمد رضا،بحران میانمار؛ بایدها و نبایدها،خبرگزاری فارس،21/ 6/ 96
[4] . پیرمحمد، ملازهی، ایلنا،4/ 7/ 96
[5] . رویترز،10/ 09/ 2017
[6] . ایسنا6/ 7/ 96