در این پژوهش شیوه پوشش خبری برج گرنفل در بی بی سی فارسی بررسی شده و سعی شده است شیوه بازنمایی این رویداد در این شبکه برجسته شود، ضمن اینکه نگاه مقایسه ای هم به شیوه پوشش حادثه پلاسکو در این شبکه صورت گرفته است.
ـ بی بی سی فارسی به جای پوشش رسانهای حادثه گرنفل، نقش بحران زدایی را در این حادثه ایفا کرد.
ـ بی بی سی فارسی دو رویه متضاد در پوشش برج پلاسکو (نمایش و گسترش بحران) و برج گرنفل (عدم وجود بحران) پیش گرفته است.
ـ در آتش سوزی برج پلاسکو بیبیسی به انحاء مختلف در پی بسط دادن زمان و تداوم بخشی به بحران بود حتی وقتی آتش خاموش شد، این بار به اتهام زدن و جستجوی مقصر پرداخت. هیچ کدام از این موارد در آتش سوزی برج گرنفل رخ نداد و زمان به جای بسط یافتن، فشرده شد.
ـ بیبیسی فارسی حتی آتش سوزی پلاسکو را بهانه قرار داد تا از طریق آن به سیاستمداران و شخصیتهای مملکتی، با توجه به اولویتهای رسانهای اش، ایراد بگیرد. حماسه آتش نشانان فداکار ایرانی را نوعی بیبرنامگی و فشل بودن اوضاع و عملکردهای مدیریتی غلط، وانمود کرد. مواردی که اصلا در برج گرنفل دیده و گفته نشد.
پژوهش خبری صدا وسیما:در این پژوهش شیوه پوشش خبری برج گرنفل در بی بی سی فارسی بررسی شده و سعی شده است شیوه بازنمایی این رویداد در این شبکه برجسته شود، ضمن اینکه نگاه مقایسه ای هم به شیوه پوشش حادثه پلاسکو در این شبکه صورت گرفته است.
1 ـ نحوه شروع پوشش خبری برج گرنفل در بی بی سی فارسی
اولین اشاره به آتشسوزی برج گرنفل در خبر ساعت 17 چهارشنبه 24 خرداد توسط گوینده بخش فارسی اعلام شد و چند تصویر در اندازه لانگ شات از آن نشان داده شد. در بخش 60 دقیقه، همان شب گزارشی که توسط خبرنگار تهیه شده بود به نمایش درآمد. گزارش نرم، آرام و خوش بینانه خبرنگار، در تضاد با لهیب آتش مهار گسیخته بود.
روز بعد از پایان آتش سوزی از شمار اندک جان باختهها صحبت شد به تدریج به بهانه آمدن شهردار و بعد نخست وزیر و بعد ملکه الیزابت، باز هم موضوع مطرح شد. اما این بار حادثه، ارزش خبری نبود بلکه شخصیتهای معروف ارزش خبری موضوع بودند. شیوه پرداخت بیبی سی فارسی به گونهای بود که گویی عجلهای در انعکاس فوری فوتی و لحظه به لحظه آن به عنوان حادثهای که در حال وقوع است ندارد. این رسانه به جای پوشش رسانهای بحران، نقش بحران زدایی را در این حادثه ایفا کرد که در زیر به دلایل این امر میپردازیم.
2 ـ نحوه بحران زدایی از آتش سوزی گرنفل
بر خلاف آتش سوزی پلاسکو که تصاویر و فیلمهایی به وفور در دسترس بیبیسی بود که زوایا و لحظات مختلف اصل حادثه و جزئیات متنوع از جوانب مختلف آن را نشان میداد، تصاویر برج گرنفل معمولا چند نمای باز و دو نمای هوایی (احتمالا هلیشات) بودند. از ازدحام مردم، احساسات عابران و نحوه همدردی آنها با قربانیان، ازدحام جمعیت و انسداد ترافیک و حضور پرشتاب و عجلهای نیروهای امدادرسان و پلیس که مردم را به زور پس بزنند(نظیر آنچه که در حادثه آتش سوزی پلاسکو ارائه کرد) خبری نبود این امر گویای در پیش گرفتن دو رویه متضاد برای برج پلاسکو (نمایش و گسترش بحران) و برج گرنفل (عدم وجود بحران) است.
3 ـ جزئیات گزارش بی بی سی فارسی
در گزارش روز اول، هیچ اثری از مردم و حتی معترضان و وسایل آتش نشانی نبود تصویرها در روز دوم هم تکرار شد و البته فروکش کردن آتش نیز به آنها افزوده شد. در آتش سوزی برج پلاسکو بیبیسی به انحاء مختلف در پی بسط دادن زمان و تداوم بخشی به بحران بود حتی وقتی آتش خاموش شد، این بار به اتهام زدن و جستجوی مقصر پرداخت. هیچ کدام از این موارد در آتش سوزی برج گرنفل رخ نداد و زمان به جای بسط یافتن، فشرده شد. کما اینکه واقعه در ابهام خبری باقی ماند. البته دلیل آن را وقوع شبانه آتش سوزی هم دانستند ولی مگر برج پلاسکو غیر از این بود؟
شهردار لندن با لباس رسمی در محل حاضر شد، نقشی در کنترل، فرماندهی، همکاری و کمک در اطفای حریق ایفا نکرد و اتفاقا پس از پایان فاجعه در محل حاضر شد. در مقایسه با آن، شهردار تهران با لباس کار و همراه با آتش نشانان در حادترین ساعات در عمق ماجرا حضور داشت و تمام امکانات شهرداری را برای این امر بسیج کرد. بیبیسی خردهای از شهردار لندن نگرفت اما در تمام طول ماجرای آتش پلاسکو که برنامه ویژه برای آن تدارک دید بود، شهردار تهران را به تناقض گویی و مخفی کردن واقعیت و امثال آن متهم کرد.
بیبیسی فارسی حتی آتش سوزی پلاسکو را بهانه قرار داد تا از طریق آن به سیاستمداران و شخصیتهای مملکتی، با توجه به اولویتهای رسانهای اش، ایراد بگیرد. حماسه آتش نشانان فداکار ایرانی را نوعی بیبرنامگی و فشل بودن اوضاع و عملکردهای مدیریتی غلط، وانمود کرد. مواردی که اصلا در برج گرنفل دیده و گفته نشد.
این رسانه خبری، در نمونه لندنی آتش سوزی، با وجود حضور مقامات عالی رتبه در محل، همه را در نمای بسته و در کانون افراد عادی نشان داد و هیچ طرح موضوع عدم کفایت هم نکرد. اما فقط گفت که رهبر حزب کارگر دولت ترزا می را در این حادثه ظاهرا مقصر میداند که باید تحقیق شود.
4 ـ نحوه گزارش دهی چند روز پس از آتش سوزی برج گرنفل
همین الان که چند روز از آتش سوزی برج گرنفل گذشته مجموع اطلاعات از این حادثه بسیار محدود است همانطور که تصاویر محدود است. مثلا کسی نمیداند چرا کسی با موبایل تصویر نگرفته و به خبرگزاریها نداده است . اغلب تصاویر از دور ضبط شده بود تا روز سوم که چند تصویر از آپارتمانهای ذغال شده نمایش داده شد.
در همین روز دو مصاحبه با شاهدان عینی و اهالی برج انجام شد که در یکی از آنها خانم مسلمانی میگفت که خانواده همسایهاش را پیدا نکرده است و گمان میکند که در برج مانده باشند و یک جوان پناهنده سوری که با رقت بسیار میگفت که برادرش همراه او بوده و از برج خارج نشده و مرده است. این گزارش بهانه خوبی برای طرح افزایش احتمالی شمار قربانیان (به نسبت 5 نفر روز اول) در اختیار این رسانه قرار میداد.
در مورد برج پلاسکو بیبیسی فارسی اصرار داشت که این احتمال را مطرح کند که "معلوم نیست در طبقات فوقانی برج چند نفر باقی ماندهاند." (که معلوم شد افراد چندانی نبودهاند) اما در برج گرنفل که اتفاقا برج مسکونی بود چنین حساسیت ها و نگرانی از خود بروز نداد که البته بعدا معلوم شد که خیلی ها در محاصره آتش سوخته و خاکستر شده اند.
نتیجه گیری
آنچه با دیدن پوشش خبری بیبیسی از برج پلاسکو به ذهن مخاطب خطور میکرد توهم توطئه برنامه ریزی شده بود، اینکه چرا طبقات بالا منفجر شدند؟ چرا برج یک دفعه فرو ریخت؟ چه چیزهایی احتمالی در آن مخفی شده بود که نمیخواستند کسی بفهمد.؟ و....!
در پوشش خبری این شبکه فارسی زبان در مورد برج گرنفل هیچ دغدغهای بین آتشنشانان، مردم، گزارشگران، مجری خبر، مسئولان بلندپایه دیده نشد. برای لحظهای کسی به این فکر نیفتاد که با توجه به حوادث تروریستی هفته قبل از آن، آیا نمیتوان فرض مقابله به مثل چند همشهری نژادپرست لندنی را مطرح کرد؟
و اینجاست که در مییابیم کارکرد رسانهها گسترش پیدا کرده است!