برای ایجاد و توسعه کارآفرینی باید زیر ساخت ها فراهم شود، خصوصا زیر ساخت های نرم که شامل: تسهیل و تصحیح قوانین و مقررات از جمله قانون کار و قوانین گمرکی، امنیت سرمایه گذاری ، حق آزادی انتخاب، تبیین فرهنگ ثروت، تببین فرهنگ کارآفرینی و ...
- ایجاد محیط مساعد برای ظهور و رشد کسب وکارهای جدید نوآور و فعالیت های کارآفرینانه وظیفه حیاتی سیاستگذاران کشور برای دستیابی به رشد و رونق اقتصادی است.
- هدف کارآفرینی اشتغال زایی نیست، بلکه خلق ارزش افزوده جدید است.
- برای ایجاد و توسعه کارآفرینی باید زیر ساخت ها فراهم شود، خصوصا زیر ساخت های نرم که شامل: تسهیل و تصحیح قوانین و مقررات از جمله قانون کار و قوانین گمرکی، امنیت سرمایه گذاری ، حق آزادی انتخاب، تبیین فرهنگ ثروت، تببین فرهنگ کارآفرینی و ...
پژوهش خبری صدا وسیما:تغییرات سریع و گسترده فناوری ها، شرایط متلاطمی را در بازارهای جهانی به ارمغان آورده و تاب آوری و نوآوری بنگاه ها را تبدیل به شروط لازم برای بقاء و پایداری کسب و کارها و مشاغل کرده است. در چنین شرایطی، ایجاد محیط مساعد برای ظهور و رشد کسب وکارهای جدید نوآور و فعالیت های کارآفرینانه وظیفه حیاتی سیاستگذاران کشور برای دستیابی به رشد و رونق اقتصادی است.نیاز به کارآفرینی، دانش و نوآوری به خوبی در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی، ابلاغی مقام معظم رهبری، تصریح شده است. این در حالی است که هم اکنون کشور ما با نرخ بالایی از بیکاری، بویژه در میان فارغ التحصیلان جوان دانشگاهی از سویی و نرخ پایین بهرهوری نیروی کار از سوی دیگر روبرو است.
مطابق با پیشبینیهای انجام شده سازمان برنامه و بودجه تا سال 99 لازم است سالانه 955 هزار شغل جدید در کشور ایجاد شود. ایجاد چنین حجمی از مشاغل در چنین بازه کوتاه زمانی تنها از طریق راه حل هایی نظیر جذب سرمایه گذاری خارجی، ایجاد محدودیت در واردات و یا تامین مالی بنگاههای راکد و نیمه فعال امکان پذیر نخواهد بود، بویژه آن که ماهیت متلاطم و نوآورانه اقتصاد جهانی اثربخشی راهحل های اخیر را مورد تردید قرار می دهد. راه حل موازی، ایجاد سریع شغل توسط شرکت هایی است که رشد سریع دارند (کارآفرینان). ترکیب محصولات بدیع، رقبای بلاواسطه اندک و تقاضای بالایی که به وسیله بازارهای جدید ایجاد شده است، میتواند سطوح بالای سودآوری را پایدار نماید و سرمایه و انگیزه های گسترش سریع تولید و اشتغال را فراهم کند. چنین نگاهی، کارآفرینی را به عنوان راه حل مناسب برای ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی، جایگزین راه حلهای سنتی مینماید؛ به نحوی که امروزه درادبیات اقتصادی کشورهای توسعه یافته، گذار از اقتصاد مدیریت شده به اقتصاد کارآفرینانه، تبدیل به بحثی تأمل برانگیز شده است.
بنابراین به دلیل اهمیت ویژه این بحث در سال جدید(1396)، پرداختن به این مسئله باید بتواند راه گشای شناخت دقیق تر از مشکلات و همچنین ارائه راهکارهای عملی برای رفع آن در بیکاری و رونق اشتغال باشد. در همین راستا، گروه اقتصاد پژوهش خبری در ادامه نشستهای کارشناسی خود در راستای تحقق اهداف اقتصاد مقاومتی و با توجه به شعار سال، دومین نشست کارشناسی خود را در سال جدید به بحث «نقش کارآفرینی در اشتغال» اختصاص داد و با حضور دکتر پروان، استاد دانشگاه به بحث و بررسی این موضوع پرداخت.
کارآفرینی واژهای است که در دنیا قدمت زیادی دارد و قرن هاست که در دنیا از آن استفاده میشود، اما در کشور ما این قدمت بسیار کم است. به گونه ای که حدود 02 سال است که در کشور ما صحبت از کارآفرینی می شود و تقریباً 6-5سال هست که وارد ادبیات روزمره مردم شده است.
کارآفرینی از واژهای به نام Enterprendreبه معنای متعهد شدن که لغتی است فرانسوی مشتق شده که معادلunder Take در زبان انگلیسی است که در سال8481 توسط جان استوارت میل به کارآفرینی Enterpreneur در زبان انگلیسی ترجمه شد. یعنی کسی که خلق ارزش می کند. کارآفرینی ترجمه بسیار زیبا و اشتباه از همین کلمه Enterpreneur است.، به دلیل اینکه قرار بوده Enterpreneur کسی باشد که خلق ارزش افزوده جدید با استفاده از منابع موجود بکند.
هدف کارآفرینی اشتغال زایی نیست، بلکه خلق ارزش افزوده جدید است. کارآفرین بدنبال ایجاد ارزش افزوده است،ولی با توجه به اینکه هیچ تولیدی بدون نیروی انسانی ایجاد نمی شود، شغل هم در کنارش ایجاد می شود که این شغل میتواند برای 1 نفر و یا 001 نفر باشد. به عنوان مثال دیجی کالا و اسنپ یک کارآفرین هستند، چرا که خلق ارزش افزوده جدید کرده اند.
باید گفت که اساساً اشتغال زایی وظیفه دولت است، اما کارآفرینی وظیفه بخش خصوصی است. اولین فرق اشتغال زایی با کارآفرینی در این است که اشتغال زایی به توسعه کسب و کارهای موجود می پردازد، به عنوان مثال با احداث کارخانه تولید فولاد ، اشتغال زایی صورت گرفته و کسب و کار موجود توسعه پیدا کرده است. اما شخصی که اسنپ و یا دیجی کالا را را راه اندازی می کند، کارآفرین است، اما راه اندازی TAP30 (تپسی) و یا سایت بامیلو اشتغالزایی است . بدین معنی که فردی که اسنپ را راه اندازی کرده است، کارآفرین است، اما فردی که TAP30 (تپسی) را راه اندازی کرده کارفرما است، اما متاسفانه ما در جامعه ما به همه اینها کارآفرین می گوییم.
در اشتغال زایی چهار روش مرسوم وجود دارد که می تواند به درک بهتر موضوع کارآفرینی کمک کند:
روش اول؛ سرمایه گذاری دولتی: دولت باید در زیر ساخت ها و پروژه های نظامی و عمرانی سرمایه گذاری انجام دهد و آنها را توسعه دهد. هر چند که بهتر است این بخش نیز به بخش خصوصی واگذار شود. در آمریکا که دارای موفقترین اقتصاد دنیاست، علیرغم همه مشکلاتی که وجود دارد، حتی شرکت واترگیت که در عراق میجنگد، به بخش خصوصی واگذار شده است. بدین معنی که در آن کشور این بخش خصوصی کشور آمریکا است که می جنگد نه دولت.
روش دوم؛ سیاست های مالی: دولت می تواند سیاست های انبساطی پولی و مالی که منجر به رونق می شود را انجام دهد و اشتغال زایی را افزایش دهد.
یکی از سیاست هایی که همیشه در سیاست های مالی وجود دارد، مشوق های مالی است. یعنی اگر بخواهیم اشتغال را افزایش دهیم اولین کار این است که باید در مالیات بخشنده باشیم. وقتی مالیات گرفته میشود، یعنی قیمت تمام شده برای مصرف کننده را افزایش می دهیم و در واقع هزینه تولید افزایش می یابد که در نتیجه این افزایش هزینه تولید، کارگر کمتری استخدام میشود، چون فروش کمتری انجام می شود. وقتی قیمت ها افزایش پیدا کرد، تقاضا کاهش پیدا می کند. بنابراین وقتی مالیات افزایش پیدا می کند، قیمت ها افزایش پیدا میکند و تقاضا کاهش می یابدو در نتیجه اشتغال نیز کاهش پیدا می کند. بنابراین کاهش مالیات منجر به کاهش هزینه ها و در نتیجه افزایش تولید و اشتغال می شود.
اقتصاد ما در سالیان اخیر، پدیده رکود تورمی را تجربه کرده است. رکود تورمی یک نوع بیماری جدید است که اولین بار در سال 0491 در آمریکا مشاهده شد؛ علت آن هم سیاست های غلط انبساطی دولت هاست. یعنی دولت ها به جای اینکه تورم را مهار کند، تلاش میکنند رکود را اصلاح کنند، در نتیجه اقدام به واردات کالا، بالاخص کالاهای مبادله ای می کنند. در واقع دولت تلاش می کند تا دلار را ثابت نگه دارد به همین منظور شروع به واردات می کند. بعد این مسئله منجر به تثبیت نرخ ارز می شود. پس باید گفت که در واقع انفجار نرخ ارز تنها منوط به تحریم نبود، بلکه تنها آن را تشدید کرد. علت اصلی آن همان تثبیت نرخ ارز بود. بنابراین وقتی کالایی مبادله ای وارد می کنیم (چرا که کالای غیر مبادله ای مانند خانه،حمل و نقل را که نمی توانیم وارد کنیم) خدمات گران می شود، وقتی خدمات گران شد، تولید از بین می رود و در نتیجه هم تورم و هم رکود رخ می دهد. پس دولت می تواند با استفاده از سیاست های مالی صحیح برنامه های اشتغال زایی را حمایت کند.
روش سوم؛ یک سهم از بازار : که البته در کشورهای مختلف عناوین مختلفی تحت عنوان طرح های زود بازده، شرکت های دانش بنیان و ... معروف است. سه مدل شرکت وجود دارد: شرکت های بزرگ، متوسط و کوچک. اقتصاد کشور ما بر پایه شرکت های بزگ اداره می شود. اما 07% اقتصاد آمریکا بر مبنای شرکت های کوچک و متوسط است. در اقتصاد آلمان 58% بر پایه شرکت های متوسط و کوچک استوار است، در حالی که این رقم در کشور ما 51-01% است. یکی از راه های اشتغال زایی توسعه شرکت متوسط و کوچک است.
روش چهارم؛ اشتغال زایی از راه ایده های نو: اشتغالزایی از راه ایده های نو همان مفهوم کارآفرینی است. البته باز هم تاکید می کنم که کارآفرینی ایجاد اشتغال زایی نیست، چون این در حیطه وظایف دولت است، ولی کارآفرینی می تواند اشتغالزایی هم داشته باشد، چون تولید می کند.
چه کاری در کشور انجام دهیم که بتوانیم کشور را به سمت کارآفرینی سوق دهیم
در سال 8781 تلفن اختراع شد، 75 سال طول کشید تا به 05 میلیون مشترک رسید. رادیو 63 سال زمان برد تا به 05 میلیون مشترک رسید. اما بازی انگریبرد تنها 53 روز طول کشید تا به 05 میلیون مشترک رسید. این پرسش می آید چه چیز عامل این رکورد بوده است؟ اگر بخواهیم یک پاسخ صحیح به این تغییر سریع تکنولوژی بدهیم ،یک کلمه است : «زیر ساخت». ساخت و بهبود زیرساخت ها کشور را به سمت کارآفرینی سوق خواهد داد.
توسعه زیر ساخت ها در دو حوزه مطرح است: نرم، سخت
که البته توسعه در هر دو حوزه از وظایف اصلی دولت است، اما این کار سختی است و نیاز به همراهی همه اجزاء یک حاکمیت دارد. زیر ساخت نرم از زیر ساخت سخت بسیار مهم تر است و شامل قوانین و مقررات،امنیت سرمایه گذاری، قوانین کسب وکار، قوانین گمرک و ... می شود. آنچه که در زیر ساخت های نرم مطرح و از اهمیت ویژه ای برخوردار است،حق آزادی انتخاب است. وقتی که این حق آزادی انتخاب سلب شود، رانت ایجاد می شود و این موضوع موجب ایجاد پول کثیف در جامعه می شود.
برای ایجاد و توسعه کارآفرینی باید زیر ساخت های را فراهم کنیم، خصوصا زیر ساخت نرم که شامل رفع موانع مالی، تسهیل قوانین و مقررات، ورود آزادی به انتخاب، تبیین فرهنگ ثروت، تببین فرهنگ کارآفرینی.
اما زیر ساخت سخت در بخش های خدمات عمومی است که مهمترین آنها حمل و نقل ریلی، بندری، بندر، فرودگاه و همچنین در دست بودن انرژی از زیر ساخت های سخت محسوب می شود.
ابهام بهبود 15 پل های جایگاه ایران در شاخص جهانی کارآفرینی و توسعه
این موضوع که کشور ما در سال های اخیر در زمینه کارآفرینی موفق عمل کرده است و روند رو به رشدی را تجریه کرده است، به این دلیل است که ما هنوز در زمینه کارآفرینی در مراحل اول قرار داریم و برای همین در مراحل اول،رشد خیلی سریعتر اتفاق می افتد.
طبق آمار شاخص جهانی کارآفرینی و توسعه ایران در سال 6102 میلادی جایگاه 58 را داشته که نسبت به آمار همین منبع در سال 2102 میلادی (2931) شاخص ایران 51 رتبه بهبود داشته است که البته این آمار جهانی خوب است، اما قابل اعتماد نیست.
البته ناگفته نماند که ما در تولید علم در مقایسه با کشورهای منطقه دارای رشد بهتری بوده ایم. اما باید دید که نتایج این رشد چه بوده است. ضریب جینی،تولید ناخالص ملی چقدر تغییر کرده است؟ مثلاً رشد علمی ما 51 برابر شده است، ولی وقتی تولید ناخالص داخلی( GDP) ما افزایش پیدا نکرده است و یا رفاه و ضریب جینی ما تغییری نکرده است، این رشد کاربردی ندارد.
باید گفت که بدون توجه کافی به مقوله «توسعه فرهنگ کارآفرینی» نمیتوانیم به شاخصهای رشد و توسعه که از طریق تغییر در روند تولید، بهرهوری و توان افزایی فنی و صنعتی در عرصه اقتصاد حاصل میشود، دست یابیم. در گذر از مرحله سنتی به صنعتی باید به توانمندی ها و قابلیتهای فردی کارآفرینان در بهرهگیری از منابع طبیعی و بکارگیری تکنولوژی مدرن اهتمام ویژهای قائل شویم. زیرا، آنها با بکارگیری روشهای جدید در بازار، خود را برای استفاده بهینه از ابزار و دستیابی به کیفیت مطلوب کالا و خدمات آماده میسازند. پس می توان گفت که کارآفرینی مهم ترین مقدمه ورود به توسعه یافتگی است، چراکه محور کارآفرینی عبارت است از انسان و اندیشه و خلاقیتی که او ایجاد میکند. در این صورت هر اندازه که به انسان و خلاقیت و ایده پردازی اهمیت داده شود، آن جامعه شتاب بیشتری در جهت توسعه اقتصادی و افزایش درآمد سرانه و گسترش فرصت های شغلی خواهد داشت. البته ناگفته نماند که بسیاری تصور می کنند که هر ایدهای نو می تواند کارآفرینی محسوب شود، اما این گونه نیست. بسیاری از ایده های نو ایده نیست و کارآفرینی هم محسوب نمی شود. پس کارآفرینی یک پروسه است که با ادعای هر فرد محقق نمی شود و نیاز به آزمون، سعی و تلاش و همت دارد. پس می توان گفت که کارآفرینی بدنبال تولید و خلق ارزش افزوده جدید است که ثروت ایجاد می کند و ثروت هم در جامعه رفاه را فراهم می کند.
بنابراین با توجه به تاکید جدی مقام معظم رهبری در بحث اقتصاد مقاومتی و کارآفرینی در سال جدید، پرداختن به موضوع کارآفرینی از سوی مسئولان کشور ضروری به نظر می رسد، به گونه ای که این مهم نیاز به برنامهریزیهای مدون و مستمر و حمایت همه جانبه از تولیدات ملی از طریق تسهیلات و امکان سرمایه گذاری برای کسب و کار را میطلبد تا در چشمانداز برنامه ششم توسعه کشور به آن افق مدنظر دست یابد.
پژوهش خبری صدا وسیما//زهره دانشمندی