انتخابات مهمترین عرصه تماس و ارتباط تعیین کننده مردم و حکومتهای مردمسالار است.
نسبت اخلاق با انتخابات، رابطه یک سازه کار ارزشی و تعیین کننده حسن و قبح افکار و اندیشهها با رفتار بازیگران عرصه انتخابات است. البته سخن گفتن از این نسبت قبل از آن مستلزم اعتقاد و باور به وجود نسبتی میان اخلاق و سیاست است. آنچه مسلم است اینکه حتی در نظامهای غیردینی هم کوشش سیاستمداران بر این است که خود را ملتزم به اخلاق بدانند و تصمیمات و سلوک سیاسی خود را نیز اخلاقی جلوه دهند. لذا در کسب و نگه داشت قدرت، همواره تمایل یا تظاهر یا التزام عملی به ارزشهای اخلاقی وجود دارد اگر چه در صحنه عملی کمتر روز یا هفتهای را میتوان بدون شنیدن خبری از مقایسه اخلاقی و سوءاستفاده از قدرت در میان سیاستمداران چهار گوشه جهان سپری کرد. اما به هر حال در نوردیدن مرز اخلاق در رفتار سیاستمداران و حتی اعضاء خانواده آنان همواره سوژه داغ رسانهها و از خبرهای جنجالی به حساب میآید به عنوان مثال بداخلاقی های ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا یا ماجرای ارتباط بیل کلینتون با مونیکا لوینسکی، رسواییهای اخلاقی سارکوزی رئیسجمهور سابق فرانسه و نخست وزیر سابق ایتالیا اشاره کرد که هر کدام در ارتباط با خانواده، یا دوستان خود زیر ذرهبین رسانهها قرار گرفته و تا حد زیادی محبوبیت خود را از دست دادند. نمونههایی از این دست به شمار میآیند. در صحنه انتخابات هم ماجرای معروف واترگیت در جریان مبارزات انتخاباتی نیکسون رئیس جمهور اسبق آمریکا مورد مشهوری است یا آنچه که دستمایه فیلم سینمایی z قرار گرفت و دخالت دولت در از بین بردن رهبر حزب رقیب در مقطعی در کشور یونان در اثر پیگیریهای یک روزنامه نگار به سقوط دولت منجر شد. یا متاسفانه بداخلاقیهای انتخاباتی در انتخابات سال 88 ایران که اهمیت التزام به اخلاق انتخاباتی را به صورت جدی مطرح کرد.
در این حال انقلاب اسلامی که حرکتی خلاف جریان مسلط و حاکم در جهان دو قطبی دهه 70 که متأثر از سلطه تفکر لیبرالی و مارکسیستی بود سخن نو و راهکار بدیعی در اداره کشور بر پایه آموزشهای دینی به حساب میآید. جمهوری اسلامی تنها نظامی برخاسته از انقلاب اسلامی است که در میان انقلابهای عصر حاضر بینظیر است به طوری که تنها 50 روز پس از پیروزی استقرار، خود را با رأی ملت ایران قانونی ساخت و از آن پس انتخابات در ایران بارها تکرار شده است. مردمسالاری دینی که الگوی ارائه شده نظام سیاسیِ برآمده از انقلاب اسلامی است در مسیری قرار دارد که اسلام چارچوب مردم سالاری دینی را تشکیل میدهد. از آن رو که اسلام چارچوب این مردم سالاری دینی را تشکیل میدهد انتظار آن است که تحقق نمودهای مردمسالاری به ویژه انتخابات هم دینی و اخلاقی باشد و در مقام کسب قدرت یا بهرهگیری از آن اخلاق را بیش از نظامهای سیاسی مادی و سکولار عینیت بخشد.
رهیافت اخلاقی به انتخابات در ابعاد کلی و نمود عینی انتخابات متجلی است اینکه اساساً تلاش برای کسب قدرت در انتخابات تا چه میزان رفتاری اخلاقی است و اینکه اساساً پذیرش انتخاب به منزله راهکاری برای تعیین نخبگان تا چه حد محمل اخلاقی دارد جای بحث دارد.
اما در فرض پذیرش این دو مسئله رویکرد اخلاقی بر انتخابات، به منزله میزان دخالت و رعایت اصول و قواعد اخلاقی از سوی رأی دهندگان، نامزدهای انتخاباتی، برگزارکنندگان انتخابات، فعالین رسانهای و تبلیغاتی، صاحبان نفوذ، احزاب و گروههای ذینفع و نیز ناظران و مجریان انتخابات در مراحل قبل، حین و بعد از برگزاری انتخابات است در واقع در رویکرد اخلاقی به انتخابات رفتار، نیات و انگیزهها و هم رفتار عوامل اساسی در انتخابات مورد قضاوت قرار میگیرد؛ البته این موضوع با پایان انتخابات و روشن شدن نتایج آن پایان نمیپذیرد بلکه میزان پایبندی برگزیدگان به وعدههای انتخاباتی و عمل به مسئولیتهای تداوم این موضوع را نشان میدهد.
- اخلاق و سیاست در نظام مردم سالاری دینی
از میان نسبتها و روابط قابل تعریف میان اخلاق و سیاست در نظام حکومت دینی به صورت عام و مردمسالاری دینی به صورت خاص، میتوان گفت نظام مردمسالاری دینی در پی اخلاقی کردن صحنه سیاست است و با تعریف ارائه شده از دین در نظام مردمسالاری دینی که به اخلاق الهی و نه سکولار نظر دارد، میتوان گفت اخلاقی شدن زندگی سیاسی در نظام مردمسالاری دینی در پرتو تعالیم وحی، سیره سیاسی معصومین (ع) و نیز توصیههای اخلاقی، تحقق آرمانها، اهداف و غایات زندگی اخلاقی را به نحو متعالیتری پیگیری مینماید و آنرا از یک عامل صرف همبستگی اجتماعی و جلوگیری جامعه از فروپاشی به مهمترین فلسفه بعثت انبیاء ارتقاء میدهد. چنانکه پیامبر اعظم میفرمایند: « انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق» (نهجالفصاحه، بیتا: 365). در آراء و سیره سیاسی عملی امام علی (ع) نیز میتوان آمیختگی اخلاق و سیاست را دید چه زمانی که حق خلافت را از ایشان غصب کردند برای جلوگیری از خونریزی و جدال سکوت کردند؛ « فنظرت فی امری فاذا طاعتی قد سبقت بیعتی و اذا المیثاقی عنقی لغیری ». (نهجالبلاغه. خطبه 27 ) در کار خود اندیشه کردم دیدم پیش از بیعت پیمان اطاعت و پیروی از سفارش رسول خدا را بر عهده دارم، که از من برای دیگری بیعت گرفت. از دیدگاه امام علی (ع) حکومت صرفاً ابزاری برای اجرای قوانین الهی است نه هدف و غایت. اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی منا منافسه فی سلطان و لا التماس شیئ من فضول الحطام و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک فیامن المظلومون من عبادک و تقام المعطله من حدودک (نهجالبلاغه: خدایا تو میدانی که جنگ و درگیری ما برای بدست آوردن قدرت و حکومت دنیا و ثروت نبود بلکه میخواستیم نشانههای حق و دین تو را به جایگاه خویش برگردانیم و در سرزمینهای تو اصلاح را ظاهر کنیم تا بندگان ستمدیدهات در امن و امان زندگی کنند و قوانین و مقررات فراموش شده تو بار دیگر اجرا گردد).
از دیدگاه امام علی (ع) رسیدن به پیروزی از راههای نامشروع جایز نیست و نمیتوان برای رسیدن به موفقیت راه گناه پیمود: ماظفر من ظفر بالاثم و الغالب بالشر مغلوب (نهج البلاغه: پیروز نشد آنکه گناه بر او چیرگی یافت و آن کس که با بدی پیروز شد شکست خورده است. از نظر امام علی (ع) نیرنگ و فریب در سیاست امری مردود است (ولله ما معاویه بادهی منی و لکنه یغدر و یفجر ... به خدا معاویه از من زیرکتر نیست اما وی خدعه و نیرنگ و فجور میکند). لذا از منظر امام میان سیاست و اخلاق تفکیکی نیست و در این آیین بهرهگیری از هر روشی برای رسیدن به پیروزی تجویز نمیشود.
از این رو میتوان گفت مردمسالاری دینی نه تنها در نگرش اخلاقی به زندگی سیاسی اخلاق را از سیاست جدا نمیانگارد، بلکه سیاست و حکومت و دین را نیز در جهت تقویت مکارم اخلاقی قرار میدهد. منابع ارزشی و فضیلتمندی اخلاقی نه در عرف و عقلانیت ناسوتی و بشری که در آموزههای وحیانی قرار دارد. از آن رو که خداوند، عالِم به نیازها و کمالات بشر است تأسیسات و نظام ارزشی و اخلاقی منبعث از اسلام به نحو متکاملتری حتی در مقایسه با نظریه اخلاقی دیگر ادیان الهیِِ فاقد شریعت، پیوند زندگی فردی و اجتماعی را با اخلاق تضمین میکند. از این نگاه اخلاق به بعد فردی یا اجتماعی فرو کاسته نمیشود بلکه همه وجوه زندگی انسانها و حتی عقاید و انگیزهها را نیز شامل میشود و هدف غایی آن تأمین سعادت قلمرو دنیا و آخرت انسانهاست. از چنین منظری سیاست و حکومت در اسلام به دنبال اخلاقی کردن قلمرو انتخابات است.
اهمیت انتخابات در مردمسالاری دینی در شکل مطرح آن در نزد رهبر معظم انقلاب که نظریهپرداز مردمسالاری دینی هستند به میزانی است که میتوان گفت انتخابات دال مرکزی گفتمان مردم سالاری دینی را تشکیل میدهد که این در انتخاب مسئولان به شکل مستقیم یا غیرمستقیم عینیت مییابد. گواه این مدعا این است که هرگاه از مردم سالاری دینی سخن به میان آمده است، مهمترین شاهد و استدلال تحقق این حقیقت در ایران اسلامی «انتخابات» معرفی شده است: انتخابات در کشور ما بسیار مهم است، نه فقط انتخاب ریاست جمهوری؛ انتخابات مجلس هم همینجور است، انتخابات شوراها هم همینجور است. انتخابات یکی از دو رکن مردمسالاری دینی است. مردمسالاری دینی روی دو ستون ایستاده است؛ یکی از این دو ستون رأی مردم است، انتخابات است (1/1/ 1396)یکی از نمونههای عظمت این نظام، همین انتخابات است برای همین هم هست که انتخابات ملت ایران این پدیده به این وضوح را انکار میکنند. مردم سالاری، این چیز واضح را که البته به انتخابات مردم است... انکار میکنند چون میدانند که این یکی از شاخصهای مهم پیروزی ملت ایران است.یا انسان غصه میخورد که بعضیها به خاطر ملاحظات سیاسی – ملاحظات جناحی باید بگویم جوری حرف میزند که گویی در این مملکت دموکراسی نیست، مردم سالاری نیست. این بیانصافی است بیست و هشت سال است که این ملت هر سال به طور متوسط یک انتخابات دارد.
ملت ایران با اعتماد به نفس خود این مبنای مبارک را گذاشت. توانست مردم سالاری دینی را به وجود آورد. آن هم با یک شیوه تازه و بیسابقه مردمسالاری دینی. در همه جای دنیا دموکراسیها در یک چارچوب قرار دارند. ما این چارچوب را اسلام قرار دادیم چون ملت ایران ملت مسلمانند. چون ملت ایران مؤمنند. این شد مردمسالاری دینی. مردم سالاری اسلامیالبته با وجود اهمیت انتخابات در مردم سالاری دینی میتوان گفت مردمسالاری دینی به انتخابات محدود نمیشود و تنها در بعد تأسیسی نظام و نهادهای سیاسی نظام مردمسالاری دینی جریان نمییابد. اما در بعد تحلیلی هم در نظام مردمسالاری دینی نوعی ارتباط معنوی میان نظام سیاسی تأسیس شده و مردم برقرار است و که مردم مجریان و نظام حاکم را تحقق بخشِ خواستها، آرمانها و اهداف عالی خویش ببینند و بدان عشق ورزیده و موضوع ایمان مردم است.تنها در چنین صورتی است که ارتباطی وثیق میان حکومت و ملت پدید میآید که در آن نظام اسلامی نه تنها متکی به آراء مردمی است بلکه افزون بر آن، مورد علاقه و مایه اطمینان خاطر آنها میباشد. جمع این دو ویژگی بارز مردمسالاری دینی است به گونهای که میتوان آنرا معیار کارآمدی برای تمیز مردمسالاری دینی از دموکراسی به کار گرفت. این دو وجهی بودن مردمسالاری دینی در کلام رهبر انقلاب اینگونه متجلی شده است: مردمسالاری دینی دارای دو وجه است که یک وجه آن نقش مردم در حکومت و انتخاب مسئولان و وجه دیگر آن رسیدگی به مشکلات مردم است که بر همین اساس مسئولان باید مشکلات مردم را به طور جدی پیگیری و رسیدگی نمایند.در اینجا در کنار انتخابات بعد کارآمدی نظام مردمسالاری به عنوان یک وجه مهم عینی مردمسالاری دینی و بعد پویایی آن را نشان میدهد. بدین معنا که انتخابات در بعد تأسیسی و کارآمدی در بعد پویایی مردمسالاری دینی را عینیت میبخشند.
ـ اخلاق انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی
« در اسلام سرپرستى جامعه متعلق به خداست. هیچ انسانى این حق را ندارد که اداره امور انسانهاى دیگر را به عهده بگیرد. این حق مخصوص خداى متعال است که خالق و منشى و عالم به مصالح و مالک امور انسانها، بلکه مالک امور همه ذرات عالم وجود است. خدای متعال این ولایت و حاکمیت را از مجارى خاص اِعمال مىکند؛ یعنى آن وقتى هم که حاکم اسلامی چه بر اساس تعیین شخص - آن چنان که طبق عقیده ما در مورد امیرالمؤمنین و ائمه (ع) تحقق پیدا کرد - و چه بر اساس ضوابط و معیارها انتخاب شد، وقتى این اختیار به او داده مىشود که امور مردم را اداره کند، باز این ولایت، ولایت خداست...آن کسى که این ولایت را از طرف خداوند عهدهدار مىشود، باید نمونه ضعیف و پرتو و سایهاى از آن ولایت الهى را تحقق بخشد و نشان بدهد...آن شخص یا دستگاهى که اداره امور مردم را به عهده مى گیرد باید مظهر قدرت و عدالت و رحمت و حکمت الهى باشد. این خصوصیت فارق بین جامعه اسلامى و همه جوامع دیگر است که به شکلهاى دیگر اداره مىشود. سرّ عصمت امام در شکل غایى و اصلى و مطلوب در اسلام هم همین است که هیچگونه امکان تخطى و تخلّفى وجود نداشته باشد. آن جایى هم که عصمت وجود ندارد و میسّر نیست، دین و تقوا و عدالت باید بر مردم حکومت کند. مسئله غدیر یعنى گزینش علم و تقوا و جهاد و ورع و فداکارى در راه خدا و سبقت در ایمان و اسلام و تکیه روى اینها در تشخیص و تعیین مدیریت جامعه.
پذیرش مسئولیت و تصدی مناصب در نظام اسلامی اوصاف و شرایط خاصی را طلب میکند. طبیعی است که تجسم اسلام و دین در شخصیت و فعل و قول و گفتار و اعتقادات فردی که میخواهد سرنوشت جامعه یا بخشی از امور اساسی آن را عهده دار شود نخستین ویژگی نامزدهای انتخاباتی در نظام مردمسالاری دینی به حساب میآید.
امام خمینی (ره) در توصیه خود به مردم درباره ویژگیهای رییس جمهور اصلح میفرمایند: شما توجه کنید و کسی که از همه متعهدتر است به اسلام، سوابق خوب، پیوسته به هیچ طرفی نه شرقی باشد نه غربی باشد، نه غربزده باشد و نه شرق زده باشد، مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام باشد و ملی باشد، دلسوز به ملت باشد، خدمتگزار به ملت باشد، سوابقش خوب باشد، در رژیم سابق هیچگاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد و از خودتان باشد برای خودتان فرض بر این است افرادی که میخواهند در نظام مردمسالاری دینی مسئولیتی را بپذیرند به مناصب و صندلیهای رسمی به منزله عرصه خدمت و مسئولیت بنگرند مسلماً بهرهگیری از هر وسیلهای برای رسیدن به این هدف مشروع نیست. لذا نمیتوان گفت که چون هدف خدمت به مسلمین است پس میتوان از هر راهی برای رسیدن به این هدف خیر بهره جست. منصبی که از راههای نامشروع بدست آید قطعاً غصب بوده و تمام تصمیمات و بهرهبرداریهای فرد اشغالکننده آن منصب نیز آلوده خواهد بود. در مردمسالاری دینی قدرت در جهت خدمت ارزش پیدا میکند و اصالت ذاتی ندارد. البته اینکه برای رسیدن به قدرت در انتخابات مبارزه انتخاباتی صورت گیرد و آیا اساساً اطلاق مبارزه بر این عرصه اخلاقی است یا نه، محل اختلاف است. عدهای معتقدند که تلاش برای کسب قدرت حتی در نظام مردم سالاری دینی اخلاقی نیست و افراد نمیباید خود خواستار به دست گرفتن منصبی شده و یا آنرا بازگو نمایند. عدهای دیگر نیز این امر را لازمه مردمسالاری دانسته و تلاش در جهت کسب قدرت از راه مشروع در نظام مردمسالاری دینی و کاربست آن در جهت مشروع را بدون اشکال میدانند. دقت در سخنان امام خمینی (ره) نشان میدهد که ایشان در سالهای نخست پیروزی انقلاب برای جلوگیری از نزاعات سیاسی وجود صف بندیهایی که موجب دعوا شود را نمیپسندیدند: از حالا نگذارید به اینکه یک جبهه بندی بکنید یک دسته این طرف یک دسته آن طرف و همان کارهایی که در مجالس سابق میکردند و همان دعواها و نزاعهایی که به انحطاط میکشید خودشان را و ملت را.
اما در سالهای بعد به دنبال خروج جریانهایی که با اساس انقلاب و تفکر اسلامی فاصله داشتند وجود تفکرات در چارچوب اسلام را به شرط اینکه تفرقه انگیز نباشد پذیرفتند. حضرت امام (ره) ضمن پذیرش سلیقههای مختلف میفرمایند: نباید خلوص عمل و جامعه اسلامی خودمان را به زنگار کدورتها و اختلافات آلوده کنیم و رقابتهای گذشته انتخاباتی هم هرگز نباید موجبات تفرقه و جدایی را فراهم آورد.
افراد انتخاب شونده نیز میتوانند با سخنرانی، تبلیغ در روزنامهها، اطلاعیهها و پوسترها امتیازات و نکات مثبت خودشان را بیان کنند اما شرعاً و اخلاقاً حق ندارند از رقیب خود عیب جویی و آبروریزی و تخریب کنند و شخصیت او را بشکنند. چون توهین به مؤمن حرام است و زیبنده مسئولان نظام نیست. امام خمینی (ره) در رابطه با تبلیغات انتخاباتی میفرمایند: « هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند توهین کنند یا خدای ناکرده افشاگری نمایند. از آقایان کاندیداها و دوستان آنها انتظار دارم که اخلاق اسلامی و انسانی را رعایت کنند. از هر گونه انتقاد از طرف مقابل که موجب اختلاف و هتک حرمت باشد خودداری نمایند که برای پیشبرد مقصود ولو اسلامی باشد ارتکاب خلاف اخلاق مطرود و از انگیزههای غیراسلامی است».
به هر حال اخلاق انتخاباتی نامزدهای انتخاباتی در مرحله قبل، حین و بعد از انتخابات قابل بررسی است.
طبیعی است که انتخابات مستلزم شناخت افراد رأیدهنده از نامزدهاست. از این روست که با توجه به محدودیتهایی که معمولاً در تبلیغات رسمی در انتخابات وجود دارد معمولاً نامزدهای بالقوه (از نظر قانونی) از مدتها قبل خود را با حضور در مجامع و تشکیلات و نشستها، به طور غیرمستقیم به مردم معرفی مینمایند. چنین رویهای این شبهه را مطرح میسازد که ممکن است افرادی با بهرهگیری از امکانات عمومی و فرصتهای مختلف که شائبه غیراخلاقی بودن را دارد به معرفی خود بپردازند. رهبر انقلاب این تلاشها را مضر میدانند: مسائل مربوط به انتخابات به ویژه حضور پرشور مردم در آن، در همان ایام نزدیک به انتخابات بسیار مهم است اما عدهای با عجله از حالا مباحث انتخاباتی را شروع کردهاند که این فعالیتهای زودهنگام انتخاباتی موجب منحرف شدن ذهنها از مسائل اصلی، مشغول کردن افراد به یکدیگر، و برخی بدگوییها میشود و این، به ضرر مصالح کشور است
رسمیت دادن به چرخش قدرت و انتخابات مستلزم پذیرش ساز و کارهای انتخاباتی هم هست. از این روست که به نظر میرسد فعالیتهای معطوف به شناسایی نامزدها، از رهگذر تشکلهای رسمی و قانونی مانند احزاب، بهتر میتواند این کمبود را برطرف سازد. ضعف این ساز و کار موجب میشود که فعالیتهای تبلیغاتی پیش از موعد داوطلبان آتی، به امری عادی تبدیل شود. از این روست که به باور نگارنده شفافیت و قانونی بودن فعالیت حزبی بهتر میتواند به امر شناساندن نامزدها یاری رساند. ضعف این سازوکار نامزدها را به فعالیتهایی غیراخلاقی یا دون شأن فردی که قصد پذیرش مسئولیت سیاسی در نظام مردمسالاری دینی را دارد محسوب میشود. رفتارهایی مانند شرکت در مجالس عزا و شادی مردم، حضور در کنار برخی شخصیتهای شناخته شده در مناسبتها، برگزاری شبنشینیها و میهمانیها به خصوص اگر با اسراف و صرف هزینههای بسیار باشد، از جمله این رفتارهاست.
از این در محظور قرار دادن مردم برای گرفتن رأی آنان، تبلیغات با بهرهگیری از امکانات دولتی و بیتالمال، تهدید و تطمیع رأیدهندگان، گروکشی از مردم و صاحبان نفوذ، دادن وعدههای ناصواب، تخریب و شایعهپراکنی علیه نامزدهای رقیب، بزرگنمایی تواناییها و کوچکنمایی توانایی رقبا، رفتارهایی غیراخلاقی از سوی نامزدهای انتخاباتی به حساب میآید.
علاوه بر اینها سوءاستفاده از احساسات دینی، قومی و ملی رأیدهندگان و ارائه تصویری دروغین و غیرواقعی از خود، نظیر جعل عناوین مختلف علمی، ادعای داشتن مسئولیتها و سوابق مختلف، ادعای توانایی انجام اموری که فراتر از توان و مسئولیت قانونی منصب مورد ادعاست همگی رفتارهایی غیراخلاقی شمرده میشود.
بنابراین اخلاقی بودن انگیزه و نیت نامزدهای انتخاباتی در نظام مردمسالاری دینی به معنی تلاش برای خدمت، رفع مشکلات مردم، تقویت دین و ارکان نظام دینی، دفع فتنه و خطرات و تهدیدات دشمنان، اعتلای فرهنگ دینی، تقویت اقتصاد و امنیت مردم و در مجموع تقویت ارکان دولت- ملت و پاسخگویی به مطالبات به حق مردم و رأیدهندگان است. نکته دوم تناسب میان حسن نیت افراد با حسن فعل و رفتار و لیاقت و شایستگی افراد است. اینگونه نیست که فردی باصرفاً یک تصمیمگیری فردی با احساس تکلیف، مدعی حضور در عرصه انتخابات شود، حال آنکه مجموعه خصوصیات، تجارب و شرایط نشان از این ندارد که وی بتواند در این مسئولیت موفق و مؤثر باشد.
این تلقی که عرصه خدمت و مسئولیت در نظام مردمسالاری دینی عرصه آزمون و خطاست اشتباهی فاحش است. از آنجا که این مسئولیتها امانت از سوی مردم و نظام دینی به حساب میآید از دست دادن فرصتهای بهتر خدمت به مردم با اشغال ناصواب برخی پستها و منصبها، به دور از شئونات نظام دینی است. در مرحله انتخابات نیز پذیرش نتایج انتخابات و تلاش نکردن برای اعمال نفوذ بر مجریان انتخابات و نیز نگرش به اصل انتخابات به منزله ادای تکلیف و مسئولیت، نگرشی مطلوب است. در مقابل نپذیرفتن نتایج انتخابات، خصومت و دشمنی با عوامل برگزارکننده انتخابات یا مردم به دلیل رأی ندادن به داوطلب، امری غیراخلاقی به حساب میآید. نکتهای که تحقق آن حتی در نظامهای مردمسالاری دینی بسیار دشوار به نظر میرسد پذیرش این دستور پیشوایان دین است، این فرموده معصوم مشهور است که اگر کسی در مقام و مسئولیتی در نظام دینی قرار بگیرد و بداند شخصی از او بهتر و شایستهتر وجود دارد که میتواند آن منصب را عهدهدار شود اگر در پست خود بماند خیانت کرده است. به راستی که عمل به این خواسته سخت به نظر میرسد و افق دوری را در تحقق اسلامیت و اخلاقی بودن انتخابات نشان میدهد اما واقعیت آن است که در نظام مردمسالاری دینی مناصب و مسئولیتها امانتهای بزرگی هستند که در صحنه عمل کمتر به این حقیقت توجه میشود.
در مردمسالاری دینی مناصب و مسئولیتها، امانت هستند. و خداوند میفرماید: «انّا... یأمرکم ان تودو الامانات الی اهلها» مرحوم علامه طباطبائی در المیزان وجوب رد کلیه امانتها را به اهلش از این آیه استنباط کردهاند. لازمه رد امانت شناخت اهل آن است از این روست که اخلاق رأی دهی در نظام مردمسالاری دینی اقتضای تلاش و تحقیق برای شناخت اهل دین امانت را دارد. که البته این شناسایی میتواند از راه مشاوره با افراد معتمد، یا پرسش و پاسخ از نزدیک با داوطلب، صورت گیرد. امروزه با تقویت رسانهها و به خصوص نقش نهادها و تشکلها که افراد را در یک دوره زمانی طولانی، مورد آزمون قرار میدهند و قابلیتها و توانمندیها، میزان صلاحیت و صداقت و کارایی داوطلبان ورود به عرصههای انتخاباتی را میسنجند، تا حدی این کار آسان شده است اما شک نیست که در فهرستهایی که تشکلها برای شرکت در انتخابات قرار میدهند، لزوماً افراد اصلح جای نمیگیرند و گاه صالح مقبول بر اصلح کمتر مقبول ترجیح داده میشود. در هر حال هر وسیلهای که به کشف اهل آن در میان داوطلبان برای رأیدهنده کمک کند مغتنم است. نکته دیگر آنکه سوای انتخاب داوطلبِ مطلوب، اصل حضور در صحنه انتخابات به منزله تأیید و تقویت نظام مردمسالاری دینی از یک وجوب شرعی و سیاسی برخوردار است و فراتر از یک گزاره اخلاقی است. لذا در نظام مردمسالاری اسلامی که پیوند سیاست و اسلام را هدف خود میداند توجه به شاخصههای اخلاق سیاسی اهمیت مضاعفی دارد. اسلام به دنبال سیاست اخلاقی است و این مهم در سطح رای دهندگان نیز موضوعیت دارد. رویکرد به اصل انتخابات و لزوم شرکت در آن به عنوان وظیفه و تکلیف شرعی مسئولیت سنگینی را متوجه مردم میکند. امام خمینی (ره) میفرمایند تکلیفی که به همه ملت متوجه است به زن و مرد و آن کسی که به حد قانونی رسیده واجب است این مسئله که در پای صندوقهای تعیین رییس جمهور حاضر بشوند و رای بدهند. چنانچه سستی بکنید کسانی که میخواهند این کشور را به باد فنا بدهند، ممکن است پیروز بشوند. باید همه شما، همه ما، زن و مرد، هر مکلف همان طور که باید نماز بخواند همان طور باید سرنوشت خودش را تعیین کند.به علاوه در نظر گرفتن صلاحیتها و شایستگیهای تقوایی، اخلاقی فرد داوطلب اهمیت فراوانی دارد. در طول ایام تبلیغات انتخابات رأیدهنده باید رفتار داوطلب و نزدیکان او را رصد نماید تا ببیند فردی که به عرصه قدرت نرسیده آیا از راههای مشروع برای رسیدن به مقصود بهره میگیرد یا آنکه به هر وسیلهای ولو نامشروع، متوسل میشود. نکته دیگر پرهیز از دخالت دادن ملاحظات قومی، قبیلهای و طایفهای در انتخابات است. اهل امانت برای پذیرش مسئولیتهای نظام مردمسالاری دینی، افرادی هستند که ملاکهای لازم برای تصدی مسئولیت را عهدهدار باشند. البته طبیعی است که افراد، خویشان و بستگان خود را بهتر از سایرین میشناسند اما صرف این وابستگی به منزله ادای امانت در رأی دهی نیست.
در نظام مردمسالاری دینی کشف حقیقت و فرد شایستهتر از میان نامزدها البته همیشه کار آسانی نیست. ای بسا افراد مختلف هر یک توانمندیها و شایستگیهای متنوعی دارند اما نکته درخور توجه این است که فرد رأیدهنده نباید با این تصور که فردی شایسته و صالح که از او شناخت پیدا کرده اهلیتِ رسیدن به منصب را دارد اما چون به قدر کافی شناخته شده نیست لذا ممکن است رأی او به هدر رود، لذا به فردی که صلاحیت کمتری دارد رأی دهد، چنین رفتاری در نظام مردمسالاری دینی اخلاقی به نظر نمیرسد. البته گاه که امر، دایر بر انتخاب میان افراد با صلاحیتهای نسبی است طبیعی است که تعریف جدیدی هم از تکلیف و هم اهلیت نامزد مطرح خواهد شد. در هر حال نه تنها شناخت نامزدِ با اهلیت، خود یک رفتار اخلاقی و دینی در عرصه انتخابات است بلکه تلاش برای شناساندن فردی صالح هم نوعی امر به معروف به حساب میآید. اگر شرکت در انتخابات و رای دادن یک تکلیف شرعی و ملی است باید با تحقیق و کنجکاوی فرد اصلح را بشناسید و به او رای مثبت بدهید. رأی سفید یا باطله را در صندوق ریختن تضییع فرصت است و تکلیف را ساقط نمی کند.
اما رفتارهای زیر از سوی رأیدهندگان غیراخلاقی به حساب میآید:
- رای دهی بدون شناخت و آگاهی
- شرکت نکردن در انتخابات
- منصرف کردن دیگران از شرکت در انتخابات
- رای دهی از روی تعصب و لجاجت
_ خرید و فروش رأی به نفع نامزد خاص
_ گروکشی و گرفتن وعده و یا قول خاص از نامزد در ازاء دادن رأی
تخریب و شایعهپراکنی برای هتک حیثیت و ریختن آبروی نامزدها
_ از بین بردن ابزارها و وسایل تبلیغاتی نامزدها
_ ایجاد فضای مسموم و دامن زدن به آن درباره نامزدها
_ رأی دادن بدون شناخت از نامزدها و صرفاً برای حفظ ظاهر و...
_ بیتوجهی به تناسب میان صلاحیتها و ویژگیهای داوطلب با مسئولیت و منصبی که برای رسیدن به آن رقابت میکند
_ رأیدهی بر اساس احساس ترحم یا لجبازی
-رای دهی بر اساس ویژگیهای ظاهری نامزدها و بیتوجهی به صلاحیتهای واقعی در انتخاب
نتیجهگیری
در نظام مردمسالاری دینی انتخابات عرصه تولید قدرت و تداول آن است. مردم در عرصه انتخابات با برگزیدن حاکمان مردمسالاری را تحقق میبخشند و از آنرو که اسلام جوهره و چارچوبه حرکت و زندگی مردم را تشکیل میدهد در مردمسالاری اسلامی مجریان و داوطلبان و ناظران انتخابات، مردم و بیش از همه نامزدهای انتخابات باید اصول اخلاقی اسلامی را به منصه ظهور برسانند. سیاست در مردمسالاری دینی در خدمت اخلاق و دین است و هرگونه تلاش در جهت هزینه کردن از دین برای حفظ قدرت به مردمسالاری دینی لطمه خواهد زد. این معیار روشنی است که میتواند در ارزیابی میزان اخلاقی بودن انگیزهها، نیات و رفتار عوامل متشکله انتخابات یعنی داوطلبان، رأیدهندگان، مجریان و ناظران و به خصوص قانون انتخابات سودمند باشد. همه این عوامل متشکله میباید نتیجه انتخابات را به سمتی سوق دهند که به تقویت مشروعیت و کارآمدی نظام اسلامی و گسترش فرهنگ اخلاقی در جامعه یاری رساند. مسلماً انتخاباتی که در آن از سوی عوامل مؤثر و فعالان آن عرصه انواع بداخلاقیها دیده میشود نه تنها به تحکیم مردمسالاری دینی یاری نمیرساند بلکه خود به عرصه بروز بداخلاقیها، شکسته شدن قبح رفتارهای ضداخلاقی و بروز منکرات و گناهان متعدد تبدیل میشود. از اینروست که انتظار میرود همه عناصر متشکله در عرصه انتخابات در ادوار مختلف مورد نقد و ارزیابی عمکرد قرار گیرند. دستیابی به میزان رسیدن به انتخاباتی اخلاقی و اصلاح قوانین به سمت بسته شدن مجاری بداخلاقیهای انتخاباتی در استحکام، قوت و تحقق عینی مردمسالاری دینی و رسیدن آن به شکل مطلوب سودمند خواهد بود. در این جهت به نظر میرسد رسانهها برای تقویت فرهنگ اخلاق انتخاباتی در نظام مردمسالاری دینی مسئولیتهای زیادی دارند.
فرهنگسازی و تولید پیامهایی از رابطه دین و اخلاق در نظام سیاسی مردمسالاری دینی به افزایش حساسیت و دقت جامعه و افزایش هزینه رفتارهای غیراخلاقی در عرصههای انتخاباتی کمک میکند. رسانهها میتوانند با معرفی شخصیت های بزرگ و پیشوایان دینی که حاضر نشدند قبل از قبول مسئولیت یا در مقام قدرت، حقیقت را فدای قدرت سازند به ارائه الگو به مردم بپردازند. میزان اهتمام به اخلاق انتخاباتی به منزله معیار روشنی برای تشخیص نامزدهای اصلح همواره در عرصههای انتخاباتی باید ترجیعبند پیامرسانی رسانهها باشد. به علاوه نقد و بررسی میزان رعایت اخلاق انتخاباتی در همه سطوح متشکله انتخابات در مناظرههای جدی و صریح و بازتاب آن به وسیله رسانهها میتواند به شفافیت و ارتقای فرهنگ انتخاباتی در نظام مردمسالاری دینی یاری رساند. پیگیریهای جدی رسانه درباره موارد و مصادیق نقض اخلاق و قانون انتخاباتی پس از اعلام نتایج انتخابات به افزایش حساسیت جامعه و اثربخشی اهتمام به فرهنگ انتخاباتی مطلوب مردمسالاری دینی منجر می شود.
پژوهش خبری صدا وسیما//گروه سیاسی